eitaa logo
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
795 عکس
418 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
💢نَقلی که عقول را ربود: تأسّف از تنزّل امر سیاسی ۱. آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با رئیس‌جمهور
💢انقلابی‌هایی که استحاله شدند: تحجر ما، یا تجدد آنها؟! 👈۱. برخی می‌گویند نباید «برچسب» زد و مقصودشان این است که از جمله نباید تعبیر « » را به کار برد. من تعبیر «لیبرال‌های مذهبی» را از استاد مطهری آموخته‌ام و می‌دانم که تحلیل جهان انسانی و اجتماعی، مبتنی بر «مفاهیم» است. ما با مفاهیم سخن می‌گوییم. این «مفاهیم» را نمی‌توان با تعبیرِ منفیِ «برچسب»، کنار زد. این مفاهیم -یا به بیان منتقدان، برچسب‌ها- اگر تطبیق بر مصداق دارند، خطا نیستند. نباید گفت مفهوم به کار نبرید، بلکه باید دلیل بر «انطباق مفهوم بر مصداق» طلبید. برخی به جای اینکه در مقام اثبات و ابطال «کیفیّت انطباق» باشند، بی‌درنگ تعبیر برچسب را به کار می‌برند تا «سنخ‌بندی» نشوند و در «بی‌مکانی» و «بی‌موقعیّتی»، حس آرامش داشته باشند. می‌خواهند کنند اما در «جا»یی قرار نداشته باشند و فقط بتوانند به دیگری‌های ثابت‌شده و مستقر، حمله کنند. در این روش گفتگو، ما با حریفی مواجه خواهیم بود که سیّال و ژله‌ای است و در سایۀ ابهام و تاریکی نشسته است. ازاین‌رو، او می‌تواند به نقد ما بپردازد، ولی ما باید نظاره‌گر و منفعل باشیم؛ چون طرف مقابل، «تعیّن» و «استقرار»ی ندارد که بتوان آن را به چالش کشید. به‌هرحال، تردیدی در میان نیست که ، خواه‌نا‌خواه، برآمده از ها هستند و اگر علوم انسانی با معرفت عامیانه، دو تفاوت داشته باشد، یکی از آنها، همین مفهوم‌سازی‌هاست. 👈۲. من با بخش‌های دگرگون‌شدۀ جریان انقلابی، گفتگو کردم و به نتیجه نرسیدم؛ چون مسأله، «سلیقه» نیست و به واقع، به «دو نظام فکریِ مختلف» تبدیل شده‌ایم. جریان انقلابی، دو لایه شده است و این یک واقعیّت است. هیچ‌یک از دو طرف، همدیگر را قبول ندارند و برنمی‌تابند. این شکاف فکری، یک حقیقت است و قابل تقلیل‌دادن به سلیقه نیست. وضعی که پدید آمده بدین صورت است که پاره‌ای از در طول دو دهۀ اخیر، به سوی فضای فکریِ اصلاح‌طلبی، گذار تدریجی داشته و هویّت جدیدی به دست آورده است. ازاین‌رو، ما اکنون در مواجهه با این بخش از جریان انقلابی، باید به همان اشکال‌ها و مناقشه‌هایی پاسخ بدهیم که جریان اصلاح‌طلبی از دهۀ هفتاد به این سو، مطرح کرده است. براین‌اساس، مشاهده می‌کنید که مناظره‌ها و مواجهه‌های این بخش استحاله‌شده از جریان انقلابی با جریان اصلاح‌طلبی، به تضارب و تقابل جدّی نمی‌انجامد و این دو در بسیاری از زمینه‌ها، توافق فکری دارند. روشن است که جریان اصلاح‌طلبی، همچنان بر بنیان‌های فکریِ آغازین خویش، وفادار است و تعدیل نشده، پس این بخش از نیروهای انقلابی هستند که به آنها نزدیک شده‌‌اند. 👈۳. بزرگ‌ترین مسأله‌ای که در دو سال اخیر، به گسست درونیِ فزاینده در جریان انقلابی انجامید، اغتشاش ۱۴۰۱ بود. درحالی‌که بخش اصیلِ جریان انقلابی، این اغتشاش را یک توطئۀ بیرونی و طراحی‌شده قلمداد کرد که معطوف به سبک زندگی است و می‌خواهد از این طریق، جامعه را در برابر حاکمیّت قرار بدهد، اما جریان اصلاح‌طلبی که از مدّت‌ها قبل، تحرّکات رسانه‌ای و تخریبی خویش را آغاز کرده بود، ادّعا کرد که از لحاظ عملی، مواجهۀ نظام در قالب گشت ارشاد ، علّت این اغتشاش بود؛ و از لحاظ نظری نیز، دیگر باید و ارزشی را در جامعه پذیرفت و دین‌داری را اصل و الگو تصوّر نکرد. برای جریان انقلابیِ اصیل، روشن بود که گشت ارشاد، یک بهانه و دستاویز است و نه علّت و ریشه، و مسأله این است که نیروهای تجدّدی، در پی هستند و منطق «نه به حجاب اجباری»، منطق مخالفت با نحوۀ برخورد و راهکار حل مسأله نیست، بلکه منطقی است که می‌خواهد با ، دست تصرّف به دراز کند. طبق آمار یکی از نهادهای فرهنگی، چهل درصد از ، پیش از واقعۀ ۱۴۰۱ بوده است. این یعنی یک «روند» در طول دهۀ نود در جریان بوده که ارتباطی هم با گشت ارشاد نداشته است. زمانی که گشت ارشاد بود، باز هم کشف حجاب بود و اینک هم هست. کشف حجاب، واکنش به گشت ارشاد نیست، بلکه یک « » است؛ یعنی از بیرون، القا و تلقین می‌شود. در هر زمینه‌ای می‌توان با ارجاع به چند خطای موردی، واکنشی در حد کشف حجاب را مستند به آن کرد و گفت چون چنین کردیم، چنان شد. کسانی در درون جبهۀ انقلاب که کشف حجاب را حاصل گشت ارشاد می‌انگارند، تصوّری از واقعیّت‌های و روایتی و رسانه‌ای در دهۀ نود که مستقل از گشت ارشاد به جریان افتاد، ندارند و بی‌پروا، همان سخنِ را تکرار می‌کند. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
💢بی‌معنایی شکست در منطق مؤمنانه: شهادت و فضیلت عقل سرخ یکم_ انقلاب اسلامی ایران، از آغاز تاکنون همواره مفاهیم و منطق‌هایی را بیان کرده که در ذیل تفکّر غربی، فهم‌شدنی و موجّه نیستند و ازاین‌رو، کوشش‌های وابسته به علم اجتماعیِ تجدّدی برای عرضۀ توضیح‌های نظری و روایت‌های واقع‌گرایانه از عالَم این انقلاب، ناکام مانده است. این قبیل ناتوانایی‌های معرفتی در مقام شناخت یک واقعیّت تاریخیِ متمایز با اقتضاهای عالَم تجدّد، کمتر به اظهار عجز و ضعف علمی انجامیده و بیشتر این سمت‌وسو انتخاب شد که جامعه و انقلاب ایران، واقعیّت‌های نابهنجار و نامعقول و تصادفی معرفی شوند و به این واسطه، فقر نظریه به کژتابی واقعیّت نسبت داده شده است. علم اجتماعیِ تجدّدی، در آنجا که نتواند برای موضوع خویش، تحلیل بیافریند و گرفتار ماهیّت معمایی آن شود، بی‌درنگ به سراغ انهدام موضوع و ملامت و تخطئۀ آن می‌رود تا نشان بدهد که خودش، کفایت نظری دارد و اشکال از واقعیّت است که از نظم نظری می‌گریزد. از این جمله، مفهوم «شهادت» است که در مواجهۀ نخست، با مفاهیمی نچسب و ناتوان همچون ایدئولوژی‌زدگی و ماجراجویی و کنش عاطفی و... تخریب می‌شود و به این ترتیب، امکان فهم آن زدوده می‌شود. یک تفسیر دیگر از مفهوم شهادت نیز که در پاره‌ای از ادبیات علوم اجتماعیِ تجدّدی به چشم می‌خورد این است که شهادت، دستاویزی برای توجیه شکست است؛ یعنی هنگامی‌که در رسیدن به هدف‌های خویش، ناکام می‌ماند و بخشی از نیروهای خود را از دست می‌دهد، پای مفهوم شهادت را به میان می‌کشد تا هم سستیِ تدبیرها و طرح‌های خود را توجیه کند و هم برای تداوم و ، امید و انگیزه تولید نماید. دوّم_ اما حقیقت این است که مفهوم شهادت، نه برساختۀ انقلاب ایران است، و نه توجیهی دینی برای انکار شکست عملی . مفهوم شهادت، ریشه در دارد؛ چنان‌که در قرآن کریم، وعده داده شده است که مسلمانان در پایان نبرد، به یکی از دو حُسن دست خواهند یافت؛ یا پیروزی در جنگ و یا شهادت. این‌که جنگ، محتاج طرح و تدبیر است و باید برای پیروزی، عقلانیّت را به کار گرفت و تجربه اندوخت و بر سرِ جان و حیات انسان‌ها، اهمال نکرد، همگی صواب هستند و در هیچ‌یک، جای تردید نیست، اما در عین حال، روشن است که صحنۀ جنگ، صحنۀ مرگ و زندگی است و خواه‌ناخواه، کسانی در این معرکه، جان خود را از دست خواهند داد. اینجاست که مفهوم شهادت، توضیحی را دربارۀ این امکان فراهم می‌کند و حتی شهادت را نیز می‌ستاید و آن را فضیلت و کامیابی می‌شمارد. پس مفهوم شهادت، هرگز به معنی طرد و انکار نقشه و طرح نیست و نباید شکست‌ها را نادیده انگاشت و به‌عنوان این‌که شهادت، فضیلت است، از آنها استقبال کرد، بلکه به معنی این است که اگر پیروزی ظاهری به دست نیامد، به دلیل این‌که جنگ ما، جنگ معطوف به حقّ و خیر و صلاح و دین بوده، کشته‌شدن در آن نیز پیروزی است و به این معنا، شکست در آن راه ندارد. جنگ برای خدا، جنگ برای نفسانیّت‌ها و خودخواهی‌ها و افزون‌طلبی‌ها نیست که اگر توفیق ظاهری و مادّی حاصل نشد و مرگ در آغوش کشیده شد، همه‌چیز از دست رفته باشد. سوّم_ منطق فضیلت شهادت، برخاسته از منطق « و نه نتیجه» است. آری، باید نتیجه را محاسبه کرد و فرض‌ها و فرصت‌ها و چالش‌ها را دید و دربارۀ آنها تأمّل کرد، اما حقیقت این است که وصول قطعی به نتیجه، در اختیار ما نیست و شاید با وجود همۀ پیش‌بینی‌ها و گمانه‌های ما، نتیجۀ اراده‌شده به دست نیامد. دراین‌حال، نباید ناامید شد و حسرت خورد؛ چون به تکلیف، عمل شده است و انجام تکلیف، خودش کمال و فضیلت است. انجام تکلیف، همواره با پیروی ظاهری همراه نیست، بلکه گاه، به شهادت می‌انجامد و نتیجۀ مادّی و ظاهری، تحقّق نمی‌یابد. اینجاست که سخن از شهادت به میان می‌آید و شهادت، یکی از دو حُسن معرفی می‌شود. در جریان انقلاب اسلامی، برخی صاحب‌نظران به هشدار می‌دادند که وقوع انقلاب، قطعی نیست و ادامۀ بسیج انقلابی، فایده‌ای ندارد. امام خمینی نیز در پاسخ به آنها می‌گفت نشانه‌ها و نمودها، حاکی از این هستند که انقلاب، پیروز خواهد شد، اما بر فرض هم که چنین نشد و شهادت نصیب ما شد، همچون واقعۀ و جنگ کربلا، از آنجا که به تکلیف خود عمل کرده‌ایم، در حقیقت و از جنبۀ معنوی، پیروز هستیم. ایشان در پایان نیز که کسانی، احساس شکست می‌کردند همین منطق را تکرار کرد. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
💢تمام بایسته‌های یک 1⃣ در رابطه با اسرائیل و اهم مسائل منطقه، هیچ تفاوت چشمگیری در رویکردهای دموکرات‌ و جمهوری‌خواه وجود ندارد و عمده تفاوت‌ها فقط در جزئیات قابل مشاهده است. 2⃣حتی اگر نامزد دموکرات‌ها رئیس جمهور آمریکا شده بود، وضعیت حمایت کاخ سفید از دولت موقتِ صهیون، تفاوت جدی با دوران ترامپ نداشت. در لایه‌های زیرین و پنهان جریان دمکرات نیز رگه‌هایی از نگاه‌های آخرالزمانی در رابطه با رژیم صهیونی وجود دارد. 3⃣بین ما و اشغالگران صهیونیستی در منطقه یک رویاروییِ بی‌بازگشت شکل گرفته است که هیچ اتفاقی جز نابودی یک طرف درگیری به این تقابل خاتمه نخواهد داد و پیروزی ما یک وعده حتمی الهی است. راه‌حل‌های سیاسی و مذاکرات و بازی‌های دیپلماتیک چیزی از اصل این مبارزه را تغییر نخواهد داد فقط زمینه را برای کلاهبرداری و فريب بیشتر طرف غربی فراهم خواهد کرد. 4⃣ما در جبهه داخلی مجبوریم سطحی از وفاق را با مخالفان و منتقدان و با پذیرش بخشی از مطالبات آنها در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی پذیرا شویم تا زمینه برای تقابل با دشمن بیرونی فراهم شود. سعی کنید برخی تغییرات در سیاست‌های داخلی نظام را از این منظر تحلیل کنید. البته مفهوم این حرف کوتاه آمدن از اصول نیست. قدیم که دانش آموز بودم یک سنتی در میان مدیران مدارس بود که برای مدیریت بهتر مدرسه، بچه‌های شلوغ کلاس را به‌عنوان مبصر کلاس می‌گماردند! 5⃣از منظر دو سوی میدان، تنها یک متغیر است که آینده معادلات را شکل خواهد داد و آن هم "میدان" و خروجی حاصل از آن است و لاغیر. سایر متغیرها نقش فرعی دارند و بنابراین آن طرفی برنده است که در میدان بیشتر، مستحکم‌تر و قوی‌تر بماند! 6⃣این بار تحلیل ناقص و محاسبه نادرست ما منتج به ضرر نخواهد شد بلکه شکست بزرگ تاریخی را رقم خواهد زد بنابراین حفظ هوشیاری، فریب نخوردن از بازی‌های پیچیده طرف مقابل و پادوهای داخلی آن یک اصل اساسی در عدم شکست در این رویارویی است. جریان شبه‌اصلاحات و ادراک‌سازی مستمر و موذیانه رسانه‌های آن، بخشی از این جبهه مقابل است. 7⃣ تبلیغ سنگین رسانه‌های شبه‌اصلاحاتی در سیاسی‌نمایی کنشهای‌عملیاتیِ آینده دولت ترامپ یکی از خیانت‌های شکست‌آفرین برای کشور است که در این شرایط حساس سرنوشت‌ساز ایران را به سمت سیاه‌چاله‌هایی همچون، منطقه‌ای، راهکار سیاسی، عدم تصاعدِ تنش، نیفتادن در تله تنش و جنگ فراگیر سوق می‌دهد و در نهایت حسرت تاریخی خواهد ساخت. 8⃣ و دلسوز ایران چند کارویژه را باید توأمان عملیاتی سازد تا ان‌شاءالله پیروزی حاصل گردد؛ ▪️ و تبیین واقعیاتی که ذکر شد ▪️ایجاد شور و نشاط مبارزه با تعمیق نگاه ملی و ایدئولوژیک ▪️تسریع، گسترش و تعمیق حمایت مادی و معنوی از مقاومت و آسیب دیدگان اجتماعی آن ▪️مطالبه مستمر اجتماعی از حاکمیت در مسیر و تشدید ضربه به رژیم 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─