فتـــح قلّهها بسوی ظهور
💢فلسفۀ فرهنگ در لایۀ نهفتۀ نظریۀ فرهنگیِ آیتالله خامنهای [یکم]. نباید توقع داشت که آیتالله خامنه
💢آیتالله خامنهای و تولد #ذهنیت_فلسفی نسبت به فرهنگ
۱. رهبر انقلاب را بهدرستی، یک متفکر قرآنی میشمارند و این وجه از منبع اندیشهای ایشان را برجسته و کلیدی میدانند، اما چنین نیست که ایشان با تفکر فلسفی، بیگانه باشد. اگر جوهر فلسفه را تفلسف بدانیم که متضمن اندیشهورزی عقلانی است، روشن است که باید این روش و منطق را در گفتارهای ایشان، بسیار کانونی و پررنگ قلمداد کنیم. بهخصوص در مواجهه با مسألههای نوپدید، آیتالله خامنهای در عین اهتمام به مبادی نقلی، هرگز از اشاره به مبادی عقلی، غفلت نمیورزد و اینگونه نیست که بتوان ایشان را یک متفکر نقلی و دروندینی دانست. ایشان توانسته به ترکیب متوازنی از عقل و نقل در بافت معرفتی خویش دست یابد و این دو منبع معرفت را در آمیزهای منطقی و دلنشین به کار بگیرد. بر این اساس است که میتوان فلسفهی فرهنگ و مسألههای آن را به تفکر ایشان ارجاع داد و پاسخ طلبید. این در حالی است که نقلبسندگی و اخباریاندیشی، مانع تولد فلسفههای مضاف است و روایت ناچیز و تنگدامنه از مأخد و منابع دین دارد.
۲. از جمله فضیلتهای آیتالله خامنهای در زمینهی فلسفهی فرهنگ، این است که ایشان توانسته به عقلانیت فلسفی، امتداد بدهد و به فلسفهی مضاف، نزدیک بشود. کسانی هستند که با وجود میل به فلسفهی فرهنگ، نتوانستهاند از قلمرو فلسفهی مطلق خارج بشوند و امتدادها و دنبالههای آن را در فلسفهی مضاف بیابند. چنین وضعی، سبب توقف در مبادی مطلق و بعیده و عام شده و ملالت و دلزدگی ایجاد کرده است. افزون بر این، موجب گشته که برخی معتقد شوند فلسفهی اسلامی، امکان بسط و کشش از آن ساحت عالی و عام به ساحتهای اختصاصی و مقید ندارد و در نسبت با وجودهای خاص، عقیم و علیل است. روشن است که چنین نیست و این نقصان، به اندیشهورزانی بازمیگردد که قدرت ترجمه و تبدیل فلسفهی اسلامی را ندارند؛ چراکه متفکرانی همچون مرتضی مطهری و محمدتقی مصباح نشان دادند که میتوان فلسفهی اسلامی را پی گرفت و از آن به سطوح اضافی و عینی رسید. مسأله و گره، یافتن نحوهی دلالتگری و تجویز فلسفهی اسلامی است و ما با منطق و سازوکار این اقدام معرفتی، ناآشنا هستیم.
۳. یکی از زمینههایی که #آیتالله_خامنهای را به تفلسف معطوف به حوزهی فلسفهی فرهنگ وادشت، غوطهوری ایشان در عینیتهای حکمرانی و اجتماعی بود. ایشان بهطور خاص در دورهی پس از انقلاب، در متن تحولات عینی و چالشی قرار گرفت و با پرسشهایی روبرو گردید که برآمده از وجه عینی و بیرونی و ساختاری تفکر اسلامی بودند. ایشان باید نشان میداد که برگردان ملموس و خارجی تفکر اسلامی چیست و باید در مقابل نظم تجددی، چگونه نظم دینی را درافکند. این مواجهه و دستبهگریبانی، بسیار مولد و مؤثر بود و ایشان را به حرکت از ذهن به عین و از مبادی مطلق به مبادی مضاف سوق داد. آنان که از تجربهیزیسته، بیبهره بودند، همچنان به درسوبحثهای انتزاعی و مدرسی و کلی بسنده کردند و از اقتضاها و ضرورتهای تاریخی دورهی پساانقلابی دور افتادند. تجربهها و واقعیتهایی همچون انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگی، علوم انسانی اسلامی، دانشگاه اسلامی، تهاجم فرهنگی، رسانه و روایت، سیاست فرهنگی دینی، مهندسی فرهنگی، مردمسالاری دینی و... بسیار مولد و محرک بودند و موجبات و مقدمات خلاقیت عقلی در حوزهی فرهنگ را فراهم کردند.
#جمشیدی
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─