▪️▫️🌾
▫️🌾
🌾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره شعرا آیات۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
آیات۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳} هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ
تَنَزَّلُ عَلى کُلِّ أَفّاک أَثِیم
یُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ
🌾•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•🌾
آیات۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳} آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسى نازل مى شوند؟!
آنها بر هر دروغگوى گنهکار نازل مى گردند.
آنچه را مى شنوند (به دیگران) القا مى کنند; و بیشترشان دروغگو هستند!
~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
تفسیر آیات۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳}
پیامبر(صلى الله علیه وآله) شاعر نیست
آیات فوق که آخرین آیات سوره شعراء است، بار دیگر به بحث آیات قبل پیرامون تهمت دشمنان به پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره این که قرآن القائات شیاطین است بازمى گردد، و با بیانى رسا و کوبنده مجدداً به آنها پاسخ مى دهد.
مى گوید: آیا به شما خبر بدهم شیاطین بر چه کسى نازل مى شوند ؟! (هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ).
* * *
آنها بر هر دروغگوى گنهکار نازل مى گردند؟ (تَنَزَّلُ عَلى کُلِّ أَفّاک أَثِیم).
* * *
شیاطین آنچه را مى شنوند توأم با دروغ هاى بسیار به دوستان خود القاء مى کردند، و اکثرشان دروغگو هستند (یُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ).
کوتاه سخن این که: القائات شیطانى، نشانه هاى روشنى دارد که با آن نشانه ها مى توان آن را بازشناخت، شیطان وجودى است ویرانگر و موذى و مخرب و القائات او در مسیر فساد و تخریب است و مشتریان او دروغگویان گنهکارند، هیچ یک از این امور بر قرآن و آورنده آن تطبیق نمى کند، و کمترین شباهتى با آن ندارد.
مردم آن محیط راه و رسم محمّد(صلى الله علیه وآله) را در صدق و امانت و صلاح شناخته بودند، محتواى قرآن نیز چیزى جز دعوت به توحید و حق و عدالت، و اصلاح در تمام زمینه ها نبوده و نیست، بنابراین شما چگونه آن را متهم به القائات شیطان مى کنید.
منظور از أَفّاک أَثِیم همان کاهنانى بودند که با شیاطین ارتباط داشتند و شیاطین، گاه از طریق استراق سمع، سخنان حقى از فرشتگان مى شنیدند، و با اباطیل فراوانى مى آمیختند، و به کاهنان منتقل مى ساختند، آنها نیز دروغ هائى بر آن افزوده و به مردم مى گفتند و در کنار یک سخن راست، ده ها دروغ مى بافتند!.
مخصوصاً، بعد از نزول وحى و محروم گشتن شیاطین از صعود به آسمان ها و استراق سمع، آنچه را به کاهنان القاء مى کردند، مشتى دروغ و اراجیف بود، با این حال، چگونه مى شد محتواى قرآن را با آن مقایسه کرد؟، و پیامبر امین راستگو را با مشتى کاهنان کذّاب افّاک، سنجید؟!
براى جمله یُلْقُونَ السَّمْعَ تفسیرهاى گوناگونى کرده اند:
نخست این که: ضمیرى که در آن است به شیاطین بازمى گردد، و سمع به معنى مسموعات است، یعنى شیاطین، مسموعات خود را به دوستان خویش القا مى کردند و اکثر آنها کاذبند (و دروغ فراوانى بر آن مى نهند).
دیگر این که: ضمیر آن، به دروغگویان گنهکارى بازمى گردد که گوش به سخنان شیاطین مى دادند و یا آنچه را از شیاطین شنیده بودند به توده مردم القا مى کردند.
ولى تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.
تفسیر نمونه)
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~📚 @ghorun
...............•°💐🔵🔷°•°🔷🔵💐°•..............
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره شعرا آیه۲۲۴ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
...................................................................
آیه۲۲۴} وَالشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ
......................🔹🔷💐🔷🔹......................
آیه۲۲۴ } (پیامبر اسلام شاعر نیست؛) شاعران كسانی هستند كه گمراهان از آنان پیروی میكنند.
...................................................................
تفسیر آیه ۲۲۴} در چهارمین آیه مورد بحث، به پاسخ یکى دیگر از تهمت هاى کفار به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) یعنى این که: او شاعر است، مى پردازد; زیرا همان گونه که در آیه ۵ سوره انبیاء آمده است، گاه مى گفتند: بَلْ هُوَ شاعِرٌ: او شاعر است و حتى گاهى شاعر مجنونش مى خواندند، چنان که در آیه ۳۶ سوره صافات آمده: وَ یَقُولُونَ أَ إِنّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِر مَجْنُون: آنها مى گویند: آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانه اى رها کنیم ؟!
قرآن در آیه مورد بحث، با بیانى بسیار منطقى مى گوید: خط مشى پیامبر از خط شعرا جدا است، شعرا در عالم خیال و پندار حرکت مى کنند و او در عالمى مملوّ از واقع بینى براى نظام بخشیدن به جهان انسانى.
شعراء غالباً طالب عیش و نوشند، و در بند زلف و خال یار (مخصوصاً شاعرانى که در آن عصر و در محیط حجاز مى زیستند، چنان که از نمونه اشعارشان پیدا است).
به همین دلیل شعرا کسانى هستند که گمراهان از آنها پیروى مى کنند (وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ).
تفسیر نمونه}
.............................................📢 @ghorun
>>>>>>>>>>>🌿.🌹.🌹.🌿<<<<<<<<<<<
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره شعرا آیه۲۲۵ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<
آیه۲۲۵)أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ
. . . . . . . . . . . . . . . 🌹.🌹 . . . . . . . . . . . . .
آیه۲۲۵) آیا نمیبینی آنها در هر وادی سرگردانند؟
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
تفسیر آیه۲۲۵) پس از آن به دنبال آن این جمله را اضافه مى کند: آیا ندیدى که آنها در هر وادى سرگردانند ؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ واد یَهِیمُونَ).
آنها غرق پندارها و تشبیهات شاعرانه خویشند، حتى هنگامى که قافیه ها آنها را به این سمت و آن سمت بکشاند، در هر وادى سرگردان مى شوند.
آنها غالباً در بند منطق و استدلال نیستند، و اشعارشان از هیجاناتشان تراوش مى کند، و این هیجانات و جهش هاى خیالى هر زمان، آنان را به وادى دیگرى سوق مى دهد.
هنگامى که از کسى راضى و خشنود شوند او را با مدائح خود به اوج آسمان ها مى برند، ـ هر چند مستحق قعر زمین باشد ـ و از او فرشته زیبائى مى سازند ـ هر چند شیطان لعینى باشد! ـ
و هنگامى که از کسى برنجند چنان به هجو او مى پردازند که گوئى مى خواهند به اسفل السافلینش بکشانند، هر چند موجودى آسمانى و پاک باشد.
آیا محتواى حساب شده قرآن با زمینه هاى فکرى شاعران، مخصوصاً با شاعران آن محیط که کارى جز وصف شراب و جمال معشوق و خط یار و مدح قبیله هاى مورد نظر و ذم و هجو دشمنان نداشتند، هیچ شباهتى دارد.
تفسیر نمونه)
<><><><><><><><><><><>🌿 @ghorun
...🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره شعرا آیه۲۲۶ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
🌿::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
آیه۲۲۶) وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
آیه۲۲۶) و سخنانی میگویند كه (به آنها) عمل نمیكنند؟!
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🌿
تفسیر آیه۲۲۶) به علاوه شاعران، معمولاً مردان بزمند نه جنگاوران رزم، اهل سخنند نه عمل، لذا در آیه بعد اضافه مى کند: آیا نمى بینى که آنها سخنانى مى گویند که عمل نمى کنند (وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ).
اما پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) سر تا پا عمل است، و حتى دشمنان او وى را به عزم راسخ، استقامت شگفت انگیز و اهمیت دادن به جنبه هاى عملى مسائل مى ستایند، شاعر کجا و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کجا؟
از جمع بندى بیانات فوق چنین استفاده مى شود که: قرآن سه نشانه براى این گروه از شعراء بیان کرده است:
✨نخست این که: پیروان آنها گروه گمراهانند، و با الگوهاى پندارى و خیالى از واقعیت ها مى گریزند.
✨دیگر آن که: آنها مردمى بى هدفند و خط فکرى آنها به زودى دگرگون مى شود، و تحت تأثیر هیجان ها به آسانى تغییر مى پذیرند.
✨سوم این که: آنها سخنانى مى گویند که به آن عمل نمى کنند، حتى در آنجا که واقعیتى را بیان مى دارند خود مرد عمل نیستند.
اما هیچ یک از این اوصاف سه گانه، بر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) تطبیق نمى کند، او درست نقطه مقابل این حرف ها است.
تفسیر نمونه)
🌿:::::::::::::::::::🌿:::::::::::::::::🌿 @ghorun
🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.
☀ شعر و شاعرى در اسلام
بدون شک ذوق شعر، و هنر شاعرى مانند همه سرمایه هاى وجودى انسان، در صورتى ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کار افتد و از آن بهره گیرى مثبت و سازنده شود، اما اگر به عنوان یک وسیله مخرب، براى ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بى بند و بارى، مورد استفاده واقع شود، یا انسان ها را به پوچى و بیهودگى و خیال پرورى سوق دهد، و یا تنها یک سرگرمى بى محتوا تلقى گردد، بى ارزش و حتى زیانبار است.
و با این جمله، پاسخ این سؤال روشن مى شود که: بالاخره از آیات فوق چه مى فهمیم; شاعر بودن خوبست یا بد؟ زشت است یا زیبا؟ و اسلام با شعر موافق است یا مخالف؟.
پاسخ این سخن آن است که: ارزیابى اسلام در این زمینه روى هدف ها ، جهت گیرى ها و نتیجه ها است، به گفته امیرمؤمنان على(علیه السلام) هنگامى که گروهى از یارانش در یکى از شب هاى ماه مبارک رمضان به هنگام افطار، سخن به شعر و شاعران کشیدند، آنها را مخاطب ساخته فرمود:
اِعْلَمُوا أَنَّ مِلاکَ أَمْرِکُمْ الدِّیْنُ، وَ عِصْمَتَکُمْ التَّقْوى، وَ زِیْنَتَکُمْ الأَدَبُ، وَ حُصُونَ أَعْراضِکُمْ الحِلْمُ: بدانید ملاک کار شما دین است، و مایه حفظ شما تقوا است، زینت شما ادب و دژهاى محکم آبروى شما، حلم و بردبارى است.
اشاره به این که شعر، وسیله اى است و معیار ارزیابى آن هدفى است که شعر در راه آن به کار گرفته مى شود.
اما متأسفانه در طول تاریخ ادبیات اقوام و ملل جهان، از شعر سوء استفاده فراوان شده است، و این ذوق لطیف الهى در محیط هاى آلوده آنچنان به ننگ کشیده شده است که گاه از مؤثرترین عوامل فساد و تخریب بوده است.
مخصوصاً در عصر جاهلیت که دوران انحطاط فکرى و اخلاقى قوم عرب بود، شعر ، شراب و غارت همواره در کنار هم قرار داشتند!.
ولى چه کسى مى تواند این حقیقت را انکار کند که اشعار سازنده و هدفدار در طول تاریخ، حماسه هاى فراوان آفریده است، و گاه قوم و ملتى را در برابر دشمنان خونخوار و ستمگر آنچنان بسیج کرده که بى پروا از همه چیز، بر صف دشمن زده و قلب او را شکافته اند.
در دورانى که شاهد و ناظر بارور شدن انقلاب اسلامى بودیم، با چشم خود دیدیم که: اشعار موزون و شعارهائى که در قالب شعر ریخته مى شد، چه شور و هیجان و جنبشى مى آفرید، و چگونه خون ها را در رگ ها به جوش مى آورد، و صفوف انسان ها را به خروش وامى داشت؟
و چگونه این اشعار کوتاه و ساده، اما حماسى و هیجان انگیز لرزه بر اندام دشمن مى انداخت، و پایه هاى کاخشان را متزلزل مى ساخت.
و نیز چه کسى مى تواند انکار کند که گاه یک شعر اخلاقى آنچنان در اعماق جان انسان نفوذ مى کند که یک کتاب بزرگ و پر محتوا کار آن را انجام نمى دهد.
آرى، همان گونه که در حدیث معروف از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده: إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِکْمَةً، وَ إِنَّ مِنَ الْبَیَانِ لَسِحْراً: بعضى از اشعار، حکمت است، و پاره اى از سخنان، سحر ! گاهى اشعار غوغا به پا مى کند.
گاه، کلمات موزون شاعرانه، برندگى شمشیر، و نفوذ تیر را در قلب دشمن دارد، چنان که در حدیثى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که در مورد چنین اشعارى فرمود: وَ الَّذِى نَفْسُ مُحَمَّد بِیَدِهِ فَکَأَنَّما تَنْضَهُونَهُمْ بِالْنَّبْلِ!:
به آن کسى که جان محمّد(صلى الله علیه وآله) در دست قدرت او است، با این اشعار، گوئى تیرهائى به سوى آنها پرتاب مى کنید !.
این سخن را آنجا فرمود: که دشمن با اشعار هجو آمیزش، براى تضعیف روحیه مسلمانان تلاش مى کرد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد: در مذمت آنان و تقویت روحیه مؤمنین، شعر بسرایند.
و در مورد یکى از شعراى مدافع اسلام فرمود: أُهْجُهُمْ فَاِنَّ جَبْرَئِیْلَ مَعَکَ!: آنها را هجو کن که جبرئیل با تو است.
مخصوصاً هنگامى که کعب بن مالک شاعر با ایمانى که در تقویت اسلام شعر مى سرود، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسید: یا رسول اللّه درباره شعر، این آیات مذمت آمیز نازل شده، چه کنم؟ فرمود:
اِنَّ الْمُؤْمِنَ یُجاهِدَ بِنَفْسِهِ وَ سَیْفِهِ وَ لِسانِهِ: مؤمن با جان، شمشیر و زبانش در راه خدا جهاد مى کند .
از ائمه اهلبیت(علیهم السلام) نیز توصیف فراوانى درباره اشعار و شعراى با هدف، و دعا در حق آنان، و جایزه فراوان به آنها، رسیده است که اگر بخواهیم به نقل آنها بپردازیم سخن به درازا مى کشد.
ولى افسوس که در طول تاریخ، گروهى این هنر بزرگ و ذوق لطیف ملکوتى را که از زیباترین مظاهر آفرینش است آلوده کرده اند، و از اوج آسمان به حضیض مادیگرى سقوطش دادند، آن قدر دروغ گفتند که ضرب المثل معروف: أَحْسَنُهُ أَکْذَبُهُ: بهترین شعر دروغ ترین آن است به وجود آمد.
ادامه تفسیر:👇
🍀 @ghorun
...🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀.🌿.🍀...
ادامه تفسیر:👇
گاه آن را در خدمت ظالمان و جباران درآوردند و به خاطر صله ناچیزى آنچنان تملق و چاپلوسى کردند که نُه کرسى فلک را اندیشه آنان به زیر پاى نهاد، تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند !.
و گاه در وصف عیش، شراب، رسوائى و ننگ آن قدر پیش رفتند که قلم از ذکر آن شرم دارد.
گاه آتش جنگ هائى با اشعار خود برافروختند، و انسان ها را براى غارت و کشتار به جان هم انداختند و صفحه زمین را از خون بى گناهان رنگین ساختند.
ولى در مقابل، شعراى با ایمان و پر همتى بودند که باج به فلک نمى دادند، و این قریحه ملکوتى را در طریق آزادگى انسان ها، پاکى و تقوا، و مبارزه با دزدان و غارتگران و جباران به کار گرفتند و به اوج افتخار رسیدند.
گاهى در دفاع از حق، اشعارى گفتند که: با هر بیتى، بیتى در جنّت براى خود خریدند.
و گاه در دوران هاى خفقان بارى که حکام بیدادگر همچون بنى امیه و بنى عباس ، نفس ها را در سینه ها حبس کرده بودند با گفتن قصیده اى همچون قصیده مدارس آیات قلب ها را جلا دادند، و پرده هاى دروغ و تزویر را کنار زدند، گوئى روح القدس این اشعار را بر زبان آنها جارى مى ساخت.
و گاه براى ایجاد حرکت در توده هاى رنجدیده که احساس حقارت مى کردند اشعارى مى سرودند و شور و حماسه و هیجان مى آفریدند.
و قرآن درباره اینها مى گوید: إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللّهَ کَثِیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا .
جالب این که: این گروه از شاعران، گاهى چنان آثار جاودانه اى از خود به یادگار گذاشتند که پیشوایان بزرگ اسلام، طبق بعضى از روایات، مردم را به حفظ اشعار آنها توصیه مى فرمودند، چنان که درباره اشعار عبدى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: یا مَعْشَرَ الشِّیْعَةِ عَلِّمُوا أَوْلادَکُمْ شِعْرَ الْعَبْدِى، فَاِنَّهُ عَلى دِیْنِ اللّهِ:
اى شیعیان! به فرزندان خود، اشعار عبدى را بیاموزید که او بر دین خدا است.
این بحث را با یکى از اشعار معروف عبدى که در زمینه خلافت و جانشینى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) سروده پایان مى دهیم:
وَ قالُوا رَسُولُ اللّهُ مَا اخْتارَ بَعْدَهُ *** اِماماً وَ لْکِنّا لاِ َنْفُسِنَا اخْتَرْنا!
أَقَمْنا اِماماً اِنْ أَقامَ عَلَى الْهُدى *** أَطَعْنا، وَ اِنْ ضَلَّ الْهِدایَةَ قَوَّمْنا!
فَقُلْنا اِذاً أَنْتُمْ اِمامُ اِمامِکُمْ *** بِحَمْد مِنَ الرَّحْمنِ تَهْتُمْ وَ لا تُهْنا
وَ لْکِنَّنَا اخْتَرْنَا الَّذِى اخْتارَ رَبُّنا *** لَنا یَوْمُ خُمٍّ مَا اعْتَدَیْنا وَ لا حُلْنا!
وَ نَحْنُ عَلى نُور مِنَ اللّهِ واضِحٌ *** فَیا رَبِّ زِدْنا مِنْکَ نُوراً وَ ثَبِّتْنا!
: آنها گفتند: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى بعد از خود کسى را به عنوان امام انتخاب نکرده است و ما خود انتخاب مى کنیم.
ما امامى برمى گزینیم اگر بر طریق هدایت بود اطاعتش مى کنیم، و اگر از طریق گمراهى رفت او را صاف مى کنیم! (و یا کنار مى گذاریم).
ما به آنها گفتیم: در این صورت شما امام امام خود هستید، شما سرگردان شدید و ما سرگردان نیستیم.
ولى ما همان را برگزیدیم که پروردگار ما براى ما روز غدیر خم برگزیده و از آن کمترین انحراف و عدولى نخواهیم داشت.
ما بر نور واضح الهى هستیم، پروردگارا بر نورانیت ما بیفزا و ما را ثابت قدم بدار .
تفسیر نمونه)
🌿:::::::::::::::::🌿 ::::::::::::::::: 🌿 @ghorun
============✨🌾✨============
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره شعرا آیه۲۲۷ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
------------------------------------------------------------
آیه۲۲۷) إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوٓا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
============✨🌾✨============
آیه۲۲۷) مگر كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد می كنند، و به هنگامی كه مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند (و از شعر در این راه كمك میگیرند)؛ آنها كه ستم كردند به زودی میدانند كه بازگشتشان به كجاست!
------------------------------------------------------------
تفسیر آیه۲۲۷) ولى از آنجا که در میان شاعران، افراد پاک و هدفدارى پیدا مى شوند که اهل عمل و حقیقتند، و دعوت کننده به راستى و پاکى (هر چند از این قماش شاعران در آن محیط کمتر یافت مى شد) قرآن، براى این که حق این هنرمندان با ایمان و تلاشگران صادق، ضایع نگردد، با یک استثناء صف آنها را از دیگران جدا کرده، مى گوید: مگر کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند (إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ).
شاعرانى که هدف آنها تنها شعر نیست، بلکه در شعر، هدف هاى الهى انسانى مى جویند.
شاعرانى که غرق در اشعار نمى شوند و غافل از خدا، بلکه خدا را بسیار یاد مى کنند و اشعارشان مردم را به یاد خدا وا مى دارد (وَ ذَکَرُوا اللّهَ کَثِیراً).
و به هنگامى که مورد ستم قرار مى گیرند، از این ذوق خویش، براى دفاع از خویشتن و مؤمنان به پا مى خیزند (وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا).
و اگر به هجو و ذم گروهى با اشعارشان مى پردازند، به خاطر آن است که از حق در برابر حمله و هجوم شعرى آنان، دفاع مى کنند.
و به این ترتیب، چهار صفت براى این شاعران با هدف بیان کرده: ایمان ، عمل صالح ، بسیار به یاد خدا بودن و در برابر ستم ها به پا خواستن و از نیروى شعر براى دفع آن کمک گرفتن .
و از آنجا که بیشتر آیات این سوره، دلدارى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان اندک آن روز در برابر انبوه دشمنان است.
و نیز از آنجا که بسیارى از آیات این سوره در مقام دفاع از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در برابر تهمت هاى ناروا نازل شده، سوره را با یک جمله پر معنى تهدید آمیز به این دشمنان لجوج پایان داده، مى گوید: به زودى آنها که ستم کردند خواهند دانست که بازگشتشان به کجا است و سرنوشتشان چگونه است ؟! (وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَب یَنْقَلِبُونَ).
گرچه بعضى از مفسران، خواسته اند این بازگشت و سرنوشت را منحصراً همان آتش دوزخ، معرفى کنند، ولى هیچگونه دلیلى براى محدود ساختن آن نداریم، بلکه، ممکن است شکست هاى پى در پى که در جنگ هاى بدر و مانند آن دامن آنها را گرفت و ضعف و ذلتى که سرانجام در این دنیا نصیبشان شد، علاوه بر شکست آخرت، در مفهوم این تهدید جمع باشد.
تفسیر نمونه)
====================✨ @ghorun
هدایت شده از علیرضا
1767334fcd8dc9dd3c52dd7a30f87638a8f49b1e.mp3
100.5K
سوره شعرا:۲۲۷
شهریار پرهیزگار
✨ @ghorun
🌻•...°...•...°...•...°...•...°...•...°...•...°...•...°🌻
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره فصلت آیه۵۱ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
...•...°...•...°...•...°...•...°...•...°...•...°...•...°...•
آیه۵۱} «وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ»
... ... ... ... ... ... ... .🌱🌻🌱 ... ... ... ... ... ...
آیه۵۱} و چون انسان را نعمت بخشيم، روى برتابد و خود را كنار كشد، و چون آسيبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد.
...•...°...•...°...•...°...•...°...•...°...•...°...•...°...•
تفسیر آیه۵۱} مى فرماید: هر گاه به انسان نعمتى دهیم روى مى گرداند، و با تکبر از حق دور مى شود (وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ).
اما هر گاه مختصر ناراحتى به او برسد، تقاضاى فراوان و زیادى براى برطرف شدن آن دارد و دعاى مستمر مى کند (وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاء عَرِیض).
نا از ماده نأى (بر وزن رأى) به معنى دور شدن، مى باشد و هنگامى که جانب (پهلو) پشت سر آن قرار گیرد، کنایه از تکبر و غرور است، چون آدم هاى متکبر صورت خود را بر مى گردانند و با بى اعتنائى دور مى شوند.
عَرِیْض به معنى پهن، در مقابل طویل است، و عرب این دو تعبیر را در مورد کثرت و زیادى به کار مى برد.
شبیه همین معنى در سوره یونس آمده است: وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاِعدًا أَوْ قائِماً فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنَ لَمْ یَدعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِیْنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ: هنگامى که به انسان، مختصر زیانى برسد ما را در همه حال مى خواند، در حالى که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، اما هنگامى که ناراحتى او را بر طرف سازیم، چنان مى رود که گوئى هرگز ما را براى حل مشکلى نخوانده! این گونه براى اسراف کاران اعمالشان زینت داده شده است !.
آرى، چنین است انسان فاقد ایمان و تقوا، که دائماً به این حالات گرفتار است، به هنگام روى آوردن نعمت ها حریص و مغرور و فراموشکار و به هنگام پشت کردن نعمت ها مأیوس و نومید و پر جزع .
ولى در مقابل، مردان حق و پیروان راستین مکتب انبیاء، آنچنان پرظرفیت و پرمایه اند که نه روى آوردن نعمت ها آنها را دگرگون مى سازد، و نه ادبار دنیا ضعیف و ناتوان و مأیوس، آنها به مصداق رِجالٌ لاتُلْهِیْهِمْ تِجارَةٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ ، سودمندترین تجارت ها، و پرفایده ترین درآمدها، آنها را از یاد خدا غافل نمى سازد، آنها فلسفه تلخى ها و شیرینى هاى زندگى را به خوبى مى دانند، آنها مى دانند که گاه تلخى ها زنگ بیدارباش است، و شیرینى ها آزمایش و امتحان الهى .
گاه تلخى ها، مجازات غفلت ها است، و نعمت ها، براى برانگیختن حسّ شکرگزارى بندگان.
قابل توجه این که: در آیات فوق تعبیر به أَذَقْنا و مَسَّهُ شده، که مفهومش این است با مختصر رو آوردن دنیا، یا زوال نعمت ها وضع این افراد کم مایه دگرگون مى شود، و راه غرور، یا نومیدى و یأس را پیش مى گیرند، آنها چنان کوتاه فکر و ضعیف اند که طبق ضرب المثل معروف: با غوره اى ترش مى شوند و با مویزى شیرین .
🌿آرى، یکى از مهم ترین آثار ایمان به خدا، همان وسعت روح، و بلندى افق فکر، و شرح صدر، و آمادگى مقابله با مشکلات و مصائب و مبارزه با هیجانات نامطلوب نعمت ها است.
✨امیرمؤمنان على(علیه السلام) ضمن دعاهائى که در آن، سرمشق به یاران خود مى دهد عرض مى کند: نَسْئَلُ اللّهَ سُبْحانَهُ أَنْ یَجْعَلَنا وَ إِیّاکُمْ مِمَّنْ لاتُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ، وَ لاتُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طاعَةِ رَبِّهِ غایَةٌ، وَ لاتَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدامَةٌ وَ کَئابَةٌ: از خدا مى خواهیم: ما و شما را از کسانى قرار دهد که هیچ نعمتى آنها را مست و مغرور نمى سازد، و هیچ هدفى آنها را از طاعت پروردگار باز نمى دارد، و پس از فرا رسیدن مرگ پشیمانى و اندوه دامانشان را نمى گیرد . تفسیر نمونه)
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... .📝
📝 @ghorun
هدایت شده از علیرضا
bf4d09973f01b9e9f542f5adc390ab4c720d36ac.mp3
64.3K
سوره فصلت:۵۱
شهریار پرهیزگار
📝 @ghorun
🔵🍃:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:🍃🔵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره سبا آیه۱۰ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
...................................................................
آیه۱۰) وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ
🔵.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:🔵
آیه۱۰) و ما به داوود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم؛ (ما به كوهها و پرندگان گفتیم:) ای كوهها و ای پرندگان! با او همآواز شوید و همراه او تسبیح خدا گویید! و آهن را برای او نرم كردیم.
...................................................................
تفسیر آیه۱۰) مواهب بزرگ خدا بر داود(علیه السلام)
در اینجا گوشه اى از حال داوودپیامبر،این پیامبر بزرگ و فرزندش سلیمان (علیه السلام) به عنوان الگو بازگو مى شود.
ضمناً، هشدارى است براى همه کسانى که نعمتهاى خدا را به دست فراموشى مى سپرند، و به هنگامى که بر اریکه قدرت مى نشینند خدا را بنده نیستند.
در نخستین آیه، مى گوید: ما به داود از فضل خود نعمتى بزرگ بخشیدیم (وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنّا فَضْلاً).
واژه فضل مفهوم وسیعى دارد، و تمام مواهبى را که خدا به داود ارزانى داشته، شامل مى شود، و ذکر آن به صورت نکره دلیل بر عظمت آن است.
داود پیامبر(علیه السلام) مشمول مواهب بسیارى، ـ چه در جنبه معنوى و چه در جنبه مادى ـ از سوى پروردگار شده بود، که آیات قرآن گویاى آن است:
🌼در یک جا مى گوید: ما به او و فرزندش علم وافرى دادیم، و آنها گفتند: خدا را سپاس، که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش فضل و برترى بخشیده است
(وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلى کَثِیر مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ).
🌸در جائى دیگر، مخصوصاً روى آگاهى از سخن گفتن حیوانات تکیه شده، و به عنوان یک فضیلت بزرگ، مطرح گردیده: یا أَیُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْء إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ: اى مردم سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از همه چیز به ما بهره داده، این فضیلت آشکارى (از سوى پروردگار) است.
معجزات مختلفى که در ذیل آیه مورد بحث، از آن سخن به میان خواهد آمد، بخشى از آن فضائل است، و نیز صوت و آهنگ بسیار زیبا، و قدرت بر قضاوت عادلانه که در سوره ص به آن اشاره شده، بخشى دیگر از این فضل الهى محسوب مى شود، و از همه مهمتر فضیلت نبوت و رسالت بود که خدا در اختیار داود گذاشت.
به هر حال، بعد از این اشاره سر بسته، به شرح آن مى پردازد، و قسمتى از فضائل معنوى، و بخشى از فضیلتهاى مادى داود را بدین گونه شرح مى دهد: ما به کوهها گفتیم: با داود همصدا شوید، و همچنین شما اى پرندگان با او هم آواز گردید و هر گاه او ذکر و تسبیح خدا مى گوید زمزمه را سر دهید (یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ).
کلمه أَوِّبى در اصل از تأویب به معنى ترجیع و گرداندن صدا در گلو است، این ماده گاهى به معنى توبه نیز استعمال مى شود، به خاطر این که حقیقت آن بازگشت به سوى خداست.
گر چه، همه ذرات جهان ذکر، تسبیح و حمد خدا مى گویند، خواه داودى با آنها همصدا بشود، یا نشود، ولى امتیاز داود این بود که: به هنگام بلند کردن صدا و سردادن نغمه تسبیح، آنچه در کمون و درون این موجودات بود، آشکار مى گشت، و زمزمه درونى، به نغمه برونى تبدیل مى شد، همان گونه که در مورد تسبیح سنگریزه در دست پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز در روایات آمده است.
🍃در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: إِنَّهُ خَرَجَ یَقْرَأُ الزَّبُورَ وَ کانَ إِذا قَرَأَ الزَّبُورَ لایَبْقى جَبَلٌ وَ لا حَجَرٌ وَ لا طائِرٌ إِلاّ أَجابَهُ!: داود، به سوى دشت و بیابان خارج گردید، در حالى که زبور قرائت مى کرد و هنگامى که زبور را تلاوت مى کرد، هیچ کوه و سنگ و پرنده اى نبود، مگر این که با او همصدا مى شد.
ادامه تفسیر:👇
👉 @ghorun
🔵🍃.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:🍃🔵
ادامه تفسیر:👇
بعد از ذکر این فضیلت معنوى، به ذکر یک فضیلت مادى پرداخته، مى گوید:
🌺و ما آهن را براى او نرم کردیم (وَ أَلَنّا لَهُ الْحَدِیدَ).
ممکن است گفته شود: خداوند به صورت اعجاز مانندى، روش نرم کردن آهن را به داود تعلیم داد، آن چنان که بتواند از آن مفتول هاى نازک و محکمى براى بافتن زره بسازد، و یا گفته شود: قبل از داود براى دفاع در جنگها از صفحات آهن استفاده مى شد، که هم سنگین بود و هم اگر آن را به خود مى بستند چنان خشک و انعطاف ناپذیر بود، که جنگجویان را سخت ناراحت مى کرد، هیچ کس تا آن روز نتوانسته بود، از مفتول هاى باریک و محکم آهن، چیزى همچون زره ببافد، که همچون لباس به راحتى در تن برود، و با حرکات بدن نرم و روان باشد.
ولى ظاهر آیه این است که: نرم شدن آهن در دست داود ، به فرمان الهى و به صورت اعجاز انجام مى گرفت، چه مانعى دارد، همان کسى که به کوره داغ خاصیت نرم کردن آهن را داده، همین خاصیت را به شکل دیگر در پنجه هاى داود (علیه السلام) قرار دهد؟ در بعضى از روایات اسلامى نیز به این معنى اشاره شده است.
🍃در حدیثى آمده است: خداوند به داود وحى فرستاد: نِعْمَ الْعَبْدُ أَنْتَ إِلاّ أَنَّکَ تَأْکُلُ مِنْ بَیْتِ المالِ فَبَکى داوُدُ أَرْبَعِیْنَ صَباحاً فَاَلانَ اللّهُ لَهُ الْحَدِیدَ وَ کانَ یَعْمَلُ کُلَّ یَوْم دِرْعاً... فَاسْتَغْنى عَنْ بَیْتِ الْمالِ: تو بنده خوبى هستى، جز این که از بیت المال ارتزاق مى کنى، داود ۴٠ روز گریه کرد (و از خدا راه حلى خواست) خداوند، آهن را براى او نرم کرد، او هر روز یک زره مى ساخت... و به این وسیله از بیت المال بى نیاز شد.
درست است که بیت المال، مصرف کسانى است که خدمت بدون عوض، به جامعه مى کنند، و بارهاى زمین مانده مهم را بر مى دارند، ولى، چه بهتر که انسان بتواند، هم این خدمت را بکند، و هم از کدّ یمین ـ در صورت توانائى ـ امرار معاش نماید، و داود مى خواست چنین بنده ممتازى باشد.
به هر حال داود از این توانائى که خدا به او داده بود، در بهترین طریق یعنى ساختن وسیله جهاد ، آن هم وسیله حفاظت در برابر دشمن، استفاده مى کرد، و هرگز از آن در وسائل عادى زندگى بهره گیرى ننمود، و تازه از در آمد آن ـ طبق بعضى از روایات ـ علاوه بر این که زندگى ساده خود را اداره مى کرد، چیزى هم به نیازمندان انفاق مى نمود، اضافه بر اینها فایده دیگر این کار، آن بود که معجزه اى گویا براى او محسوب مى شد.
بعضى از مفسران، چنین نقل کرده اند: لقمان به هنگامى که داود (علیه السلام)نخستین زره را مى بافت، به حضور او آمد، دید آهن را به صورت مفتول ها و حلقه هاى متعددى در مى آورد، و در هم فرو مى کند، این منظره، سخت نظر لقمان را به خود جلب کرد، در فکر فرو رفت، ولى همچنان نگاه مى کرد، و هیچ سؤالى ننمود، تا این که داود بافتن زره را به پایان رسانید، برخاست و بر تن کرد گفت: چه وسیله دفاعى خوبى براى جنگ است ؟! لقمان که هدف نهائى را در یافته بود، چنین گفت: الصَّمْتُ حِکْمَةٌ وَ قَلِیلٌ فاعِلُهُ!: خاموشى حکمت است، اما کمتر کسى آن را انجام مى دهد !.
تفسیر نمونه)
.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.👉 @ghorun
هدایت شده از علیرضا
daa67229eb3658e33599372689af23f7a970305b.mp3
59.3K
سوره سبا:۱۰
شهریار پرهیزگار
👉 @ghorun
باز هم زائرتان نیستم،"از دور سلام"
اَلسَّلامُ عَلَیک یا علی ابن موسَی الرِّضا (ع)
🌿🌹 @ghorun 🌹🌿
🌿.🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷.🌿
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره نمل آیه۷ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
•.........🌷.........🌷.........🌷.........•
آیه۷} إِذْ قالَ مُوسى لاِ َهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ ناراً سَآتِیکُمْ مِنْها بِخَبَر أَوْ آتِیکُمْ بِشِهاب قَبَس لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ
🌹......🌹.........🌹.........🌹......🌹
آیه۷} (به خاطر بیاور) هنگامى را که موسى به خانواده خود گفت: من آتشى از دور دیدم; (همینجا توقف کنید;) به زودى خبرى از آن براى شما مى آورم، یا شعله آتشى تا گرم شوید .
•.........🌷.........🌷.........🌷.........•
تفسیر آیه۷} موسى اینجا به امید قبسى مى آید!
چنان که گفتیم در این سوره، بعد از بیان اهمیت قرآن، گوشه اى از سرگذشت پنج تن از پیامبران بزرگ و قوم آنها به میان آمده است، و وعده پیروزى مؤمنان و مجازات کافران در آنها به روشنى بازگو شده.
نخست، از پیامبر اولوا العزم موسى(علیه السلام) شروع مى کند و مستقیماً به سراغ حساس ترین لحظات زندگانى او، یعنى لحظه اى که نخستین جرقه وحى در دل او درخشید، و با پیام و سخن الهى آشنا شد، مى رود، و مى گوید: به خاطر بیاور هنگامى را که موسى به خانواده خود گفت: من آتشى از دور دیدم ! (إِذْ قالَ مُوسى لاِ َهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ ناراً).
همینجا توقف کنید، من به زودى خبرى براى شما مى آورم و یا شعله اى از آتش، تا گرم شوید (سَآتِیکُمْ مِنْها بِخَبَر أَوْ آتِیکُمْ بِشِهاب قَبَس لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ).
و این در همین شبى بود که، موسى(علیه السلام) با همسرش دختر شعیب در طریق مصر در بیابانى تاریک و ظلمانى گرفتار آمد، راه را گم کرد، و باد و طوفان وزیدن گرفت، و در همین حال درد وضع حمل به همسرش دست داد، موسى(علیه السلام)احساس نیاز شدیدى به افروختن آتش و استفاده از گرماى آن مى کرد، ولى در آن بیابان چیزى پیدا نبود.
همین که شعله آتشى را از دور دید خوشحال شد، و آن را دلیل بر وجود انسان یا انسان هائى گرفت، و گفت: مى روم، یا براى شما خبرى مى آورم و یا شعله آتشى که با آن گرم شوید.
قابل توجه این که: موسى(علیه السلام) مى گوید: من براى شما خبرى مى آورم یا شعله آتشى (ضمیر شما به صورت جمع است) این تعبیر، ممکن است به خاطر این بوده که، علاوه بر همسرش، فرزند یا فرزندانى نیز با او همراه بوده است; چرا که ده سال از ازدواج او در مدین گذشته، و یا به این جهت که در بیابان وحشتناک این تعبیر آرامش بیشترى به مخاطب مى دهد.
تفسیر نمونه)
.🌿.🌿.🌿.🌿.🌿.🌹 @ghorun
هدایت شده از علیرضا
39ab151f0553f3bfa871329be627f6776b9ea5f3.mp3
91.2K
سوره نمل:۷
شهریار پرهیزگار
🌹 @ghorun
...•...•...•...•...•...•🔸☀🔸 •...•...•...•...•...•...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
دوستان سوره نمل آیه۸ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
.. ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
آیه۸) فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
☀..........................................................☀
آیه۸) هنگامی كه نزد آتش آمد، ندایی برخاست كه: «مبارك باد آن كس كه در آتش است و كسی كه در اطراف آن است [= فرشتگان و موسی] و منزّه است خداوندی كه پروردگار جهانیان است!
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
تفسیر آیه۸) موسى خانواده اش را در همانجا گذاشت و از آن سو که آتش دیده بود، حرکت کرد هنگامى که نزد آتش رسید، ندائى برخاست که مبارک باد آن کس که در آتش است، و کسى که در اطراف آن است، و منزه است خداوندى که پروردگار عالمیان است (فَلَمّا جاءَها نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ).
در این که منظور از کسى که در آتش است و کسى که در اطراف آن کیست؟ مفسران احتمالات گوناگونى بیان کرده اند، آنچه نزدیک تر به نظر مى رسد این است: منظور از کسى که در آتش است موسى(علیه السلام) بوده که به آن شعله آتش که از میان درخت سبز نمایان شده بوده، آن قدر نزدیک گردیده که گوئى در درون آن قرار داشت.
و منظور از کسى که اطراف آن قرار دارد، فرشتگان مقرب پروردگار است که در آن لحظه خاص، آن سرزمین مقدس را احاطه کرده بودند.
و یا این که: به عکس، منظور از کسانى که در آتشند فرشتگان الهى مى باشند و کسى که در گرد آن قرار دارد موسى(علیه السلام).
به هر حال، در پاره اى از روایات آمده است: وقتى موسى(علیه السلام) به نزدیکى آتش رسید، ایستاد و خوب دقت کرد، دید از درون شاخه سبزى شعله آتش مى درخشد، شعله، لحظه به لحظه پرفروغ تر و درخت سبزتر و زیباتر مى گردد، نه حرارت آتش درخت را مى سوزاند، و نه رطوبت درخت شعله آتش را خاموش مى کند! تعجب کرد، با شاخه کوچکى که در دست داشت، خم شد تا کمى از آن را بگیرد، آتش به سوى او آمد، او وحشت کرد و عقب رفت، گاه او به سوى آتش مى آمد و گاه آتش به سوى او، که ناگهان ندائى برخاست و بشارت وحى به او داده شد.
منظور این است: آن قدر موسى(علیه السلام) به آتش نزدیک شد که با جمله مَنْ فِى النّارِ تناسب پیدا کرد.
تفسیر سومى که براى این جمله گفته اند، این است که: منظور از مَنْ فِى النّارِ نور خدا است که در شعله آتش خودنمائى مى کرد، و منظور از مَنْ حَوْلَها موسى(علیه السلام) است که نزدیکى آن قرار داشت، ولى در هر صورت براى این که توهمى در مورد جسمیت خداوند در اینجا پیدا نشود، در آخر آیه جمله سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ آمده، که منزه بودن خدا را از هر گونه عیب و نقص و جسمیت و عوارض جسم، روشن مى سازد. تفسیر نمونه)
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ..
💐به منظور فراهم شدن مقدمات زيارت حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام خواندن اين آيه مفيد است:
« بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ »
(سوره نمل/ ۸)
خواندن این آیه هم باعث توفيق تشرف ميشود و هم کیفیت زیارت را بالا می برد.
🔸با خواندن این آیه بركات زیارت حضرت هم زياد مي شود. كسي كه خواندن این آیه را ادامه دهد، مانند پر كاه مي برندش.
قبل از رفتن به زیارت بخصوص مواقعی که انسان مي بيند خيلي وقت است نشده برود و توفيق پيدا نكرده كه برود، خواندن این آیه اثر گزار است(حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری)
.............................................✨ @ghorun
هدایت شده از علیرضا
fc7fd335609a90133daafbf8679d0802fe309898.mp3
65.8K
سوره نمل:۸
شهریار پرهیزگار
✨ @ghorun