🌲🌲🌲چهارشنبه روز زیارتی آقا امام رضا علیه السلام است ، روز بیست و سوم ذی القعده ، ۲۳ ذی القعده روز بسیار شریفی است، این روز زیارتی مخصوص امام رضا (علیه السلام) است و زیارت آن حضرت از دور و نزدیک سنت است
🌲🌲🌲 از عبدالعظیم حسنی روایت شده است که گفت : شنیدم امام محمد بن علی الجواد (علیهماالسلام) می فرمایند: «هر که پدرم را زیارت کند و از باران یا سرما یا گرما به او آزاری رسد، خداوند آتش را بر بدنش حرام کند
در این روز بخوانید
1سوره حمد
1سوره قدر
1 آیت الکرسی
3 تا توحید
7 تا صلوات
02.Baqara.072.mp3
1.89M
#تفسیر_کلام_وحی
🌸سوره مبارکه بقره🌸
✅#قسمت_هفتادو_دو
🔈استاد قرائتی
التماس دعای فرج🤲
https://eitaa.com/joinchat/1304363056C5e4b050cbc
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_دهم
💠 عباس و عمو با هم از پلههای ایوان پایین دویدند و زنعمو روی ایوان خشکش زده بود. زبانم به لکنت افتاده و فقط نام حیدر را تکرار میکردم.
عباس گوشی را از دستم گرفت تا دوباره با حیدر تماس بگیرد و ظاهراً باید پیش از عروسی، رخت عزای دامادم را میپوشیدم که دیگر تلفن را جواب نداد.
💠 جریان خون به سختی در بدنم حرکت میکرد، از دیشب قطرهای آب از گلویم پایین نرفته و حالا توانی به تنم نمانده بود که نقش زمین شدم.
درست همانجایی که دیشب پاهای حیدر سست شد و زانو زد، روی زمین افتادم و رؤیای روی ماهش هر لحظه مقابل چشمانم جان میگرفت.
💠 بین هوش و بیهوشی بودم و از سر و صدای اطرافیانم تنها هیاهویی مبهم میشنیدم تا لحظهای که نور خورشید به پلکهایم تابید و بیدارم کرد.
میان اتاق روی تشک خوابیده بودم و پنکه سقفی با ریتم تکراریاش بادم میزد. برای لحظاتی گیج گذشته بودم و یادم نمیآمد دیشب کِی خوابیدم که صدای #انفجار نیمهشب مثل پتک در ذهنم کوبیده شد.
💠 سراسیمه روی تشک نیمخیز شدم و با نگاه حیرانم دور اتاق میچرخیدم بلکه حیدر را ببینم. درد نبودن حیدر در همه بدنم رعشه کشید که با هر دو دستم ملحفه را بین انگشتانم چنگ زدم و دوباره گریه امانم را برید.
چشمان مهربانش، خندههای شیرینش و از همه سختتر سکوت #مظلومانه آخرین لحظاتش؛ لحظاتی که بیرحمانه به زخمهایش نمک پاشیدم و خودخواهانه او را فقط برای خودم میخواستم.
💠 قلبم بهقدری با بیقراری میتپید که دیگر وحشت #داعش و عدنان از خجالت در گوشه دلم خزیده و از چشمانم بهجای اشک خون میبارید!
از حیاط همهمهای به گوشم میرسید و لابد عمو برای حیدر به جای مجلس عروسی، مجلس ختم آراسته بود. بهسختی پیکرم را از زمین کندم و با قدمهایی که دیگر مال من نبود، به سمت در رفتم.
💠 در چوبی مشرف به ایوان را گشودم و از وضعیتی که در حیاط دیدم، میخکوب شدم؛ نه خبری از مجلس عزا بود و نه عزاداران!
کنار حیاط کیسههای بزرگ آرد به ردیف چیده شده و جوانانی که اکثراً از همسایهها بودند، همچنان جعبههای دیگری میآوردند و مشخص بود برای شرایط #جنگی آذوقه انبار میکنند.
💠 سردستهشان هم عباس بود، با عجله این طرف و آن طرف میرفت، دستور میداد و اثری از غم در چهرهاش نبود.
دستم را به چهارچوب در گرفته بودم تا بتوانم سر پا بایستم و مات و مبهوت معرکهای بودم که عباس به پا کرده و اصلاً به فکر حیدر نبود که صدای مهربان زنعمو در گوشم نشست :«بهتری دخترم؟»
💠 به پشت سر چرخیدم و دیدم زنعمو هم آرامتر از دیشب به رویم لبخند میزند. وقتی دید صورتم را با اشک شستهام، به سمتم آمد و مژده داد :«دیشب بعد از اینکه تو حالت بد شد، حیدر زنگ زد.» و همین یک جمله کافی بود تا جان ز تن رفتهام برگردد که ناباورانه خندیدم و بهخدا هنوز اشک از چشمانم میبارید؛ فقط اینبار اشک شوق!
دیگر کلمات زنعمو را یکی درمیان میشنیدم و فقط میخواستم زودتر با حیدر حرف بزنم که خودش تماس گرفت.
💠 حالم تماشایی بود؛ بین خنده و گریه حتی نمیتوانستم جواب سلامش را بدهم که با همه خستگی، خندهاش گرفت و سر به سرم گذاشت :«واقعاً فکر کردی من دست از سرت برمیدارم؟! پسفردا شب عروسیمونه، من سرم بره واسه عروسی خودمو میرسونم!» و من هنوز از انفجار دیشب ترسیده بودم که کودکانه پرسیدم :«پس اون صدای چی بود؟»
صدایش قطع و وصل میشد و به سختی شنیدم که پاسخ داد :«جنگه دیگه عزیزم، هر صدایی ممکنه بیاد!» از آرامش کلامش پیدا بود فاطمه را پیدا کرده و پیش از آنکه چیزی بپرسم، خبر داد :«بلاخره تونستم با فاطمه تماس بگیرم. بنزین ماشینشون تموم شده تو جاده موندن، دارم میرم دنبالشون.»
💠 اما جای جراحت جملات دیشبم به جانش مانده بود که حرف را به هوای عاشقی برد و عصاره احساس از کلامش چکید :«نرجس! بهم قول بده #مقاوم باشی تا برگردم!»
انگار اخبار #آمرلی به گوشش رسیده بود و دیگر نمیتوانست نگرانیاش را پنهان کند که لحنش لرزید :«نرجس! هر اتفاقی بیفته، تو باید محکم باشی! حتی اگه آمرلی اشغال بشه، تو نباید به مرگ فکر کنی!»
💠 با هر کلمهای که میگفت، تپش قلبم شدیدتر میشد و او عاشقانه به فدایم رفت :«بهخدا دیشب وقتی گفتی خودتو میکُشی، به مرگ خودم راضی شدم!» و هنوز از تهدید عدنان خبر نداشت که صدایش سینه سپر کرد :«مگه من مرده باشم که تو اسیر دست داعش بشی!»
گوشم به #عاشقانههای حیدر بود و چشمم بیصدا میبارید که عباس مقابلم ظاهر شد. از نگاه نگرانش پیدا بود دوباره خبری شده و با دلشوره هشدار داد :«به حیدر بگو دیگه نمیتونه از سمت #تکریت برگرده، داعش تکریت رو گرفته!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥️
#صفحه32
#تلاوت_قرآن
🌹ثواب تلاوت امشب تقدیم به پیشگاه مطهر امام کاظم،امام رضا،امام جواد و امام هادی علیهم السلام و شهدای عزیز🌹
#طبيب_خودتان_باشيد
بهترين كسى که میتواند بيماریهای روحی را تشخيص دهد، خودمان هستيم .
روی كاغذ بنويسيد حسد ، بخل ، بدخواهى ، تنبلى ، بدبینی و ...
يكى يكى اینها را رفع کنید .
#امام_خامنهای
همه کارهایمان را با نام خدا آغاز میکنیم و به آن رنگ خدایی زده و با نام رحمان و رحیمش رنگ مهربانی او میزنیم
🌸الهی به امید تو......
خدای مهربانم.....
سلام و درود بی پایان بر اولیاء تو و بر تمامی کسانی که تو را دوست دارند
سلام و درود تو بر آن اولیاء عزیزت که تو خود آنها را میزبان ما در این روز قرار دادی
و شکر سپاس که روزی دیگر از روزهایت را دیدم روزی به میزبانی امامان عزیز تر از جانم😍
خدایا تو خود رزقمان نمودی بر سر سفره معرفت اسماء شریف بنشینیم پس نورت را در دلهایمان متجلی کن و رزقمان را بر ما مبارک گردان
تو را سپاس بر این روز
تو را سپاس بر میهمانی این روز
تو را سپاس بر سلامتیم در این روز
تو را سپاس بر ارزاقی که از سر لطف به من میدهی در این روز
و لله الحمد
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره نساء ( آیات2 و 3 )
🌺🍃✨🌸✨🌺🍃
🕋وَ آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً «2»
🍃💜و اموال يتيمان را به آنان (باز) دهيد و اموال بد (خودتان) را با اموال خوبِ (يتيمان) تبديل نكنيد و اموال آنان را با اموال خود نخوريد، همانا اين (تصرّفاتِ ظالمانه) گناهى بزرگ است.
📝پیام ها🔰
🔶1- اموال يتيمان را بايد به آنان پس داد، هرچند خود ندانند يا فراموش كنند. «آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ» 2- اسلام، حامى طبقهى محروم و ضعيف است. «الْيَتامى»
📚«1». تفسير الميزان.
📚«2». بحار، ج 23، ص 257.
📚جلد 2 - صفحه 18
🔶3- كودكان يتيم، حقّ مالكيّت دارند. «أَمْوالَهُمْ»
🔶4- ممانعت، تبديل وكاستن از مال يتيم، گناه بزرگ است. «إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً»
🔶5- گناهان، كبيره و صغيره دارند. «حُوباً كَبِيراً»
■□■□■□■□■□■□■□■□■
🕋وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلَّا تَعُولُوا «3»
🍃💜و اگر مىترسيد كه عدالت را دربارهى (ازدواج با) دختران يتيم مراعات نكنيد، (از ازدواج با آنان صرفنظر نماييد و) با زنان دلخواه (ديگر) ازدواج كنيد، دوتا، سهتا، يا چهار تا. پس اگر ترسيديد كه (ميان همسران) به عدالت رفتار نكنيد، پس يك همسر (كافى است) يا (به جاى همسر دوّم از) كنيزى كه مال شماست (كام بگيريد، گرچه كنيز هم حقوقى دارد كه بايد مراعات شود) اين نزديكتر است كه ستم نكنيد.
📝نکته ها👇
🔷بعضى مردان، دختران يتيم را براى تكفّل و سرپرستى به خانه مىبردند، بعد هم با آنان، با مهريهى كم ازدواج كرده و به آسانى هم آنان را طلاق مىدادند. آيه نازل شد كه اگر از بىعدالتى بيم داريد، با زنان ديگر ازدواج كنيد. آيهى قبل، دربارهى رعايت عدالت در اموال يتيمان بود، اين آيه، فرمان عدالت در ازدواج با دختران يتيم است.
🔷دربارهى حكمتِ تعدّد زوجات، مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
✔️الف: تلفات مردها در جنگها و حوادث بيشتر است و زنانى بيوه مىشوند.
✔️ب: جوانان، كمتر حاضرند با بيوه ازدواج كنند.
✔️ج: همهى زنان بيوه و بىهمسر، تقواى كافى و قدرت كنترل خود را ندارند.
د: زنان در هرماه، مدّتى عذر دارند و مسائل زناشويى تعطيل است.
🔷نتيجه آنكه براى حفظ حقوق بيوهها طبق شرايطى مرد مىتواند همسر دوم بگيرد تا مشكل هر دو طرف حل شود.
📚جلد 2 - صفحه 19
⁉️سؤال: در اين آيه مسئله بىعدالتى به صورت مشكوك بيان شده است: «إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا»، امّا در آيهى 129 همين سوره مىفرمايد: «لَنْ تَسْتَطِيعُوا» كه شما قدرت آن را نداريد، اين دو آيه را چگونه مىتوان جمع نمود؟
✅پاسخ: در مسائل مادّى مانند لباس، مسكن، خوراك و همخوابى بايد عادل باشيد و اگر مىترسيد عادل نباشيد برنامه ديگرى را براى خود تنظيم كنيد، ولى در آيه 129 مىفرمايد:
🍃شما هرگز قدرت بر عدالت نداريد كه مراد عدالت در علاقه و تمايلات قلبى است چون علاقه در اختيار انسان نيست تا بتواند آن را يكسان تقسيم كند. اين پاسخ با استفاده از حديثى از امام صادق عليه السلام مىباشد. «1»
📝پیام ها🔰
🔶1- اسلام، حامى محرومان، به ويژه يتيمان و بالاخص دختران يتيم است، آن هم در مسألهى عفّت و زناشويى و پرهيز از سوء استفاده از آنان .... فِي الْيَتامى
🔶2- لازم نيست براى ترك ازدواج با يتيمان، يقين به بىعدالتى داشته باشيم، احتمال و ترس از آن هم كافى است. «إِنْ خِفْتُمْ»
🔶3- در انتخاب همسر، مىتوان سراغ ايتام رفت، مگر آنكه خوف بىعدالتى باشد.
إِنْ خِفْتُمْ ... فَانْكِحُوا
🔶4- در انتخاب همسر، تمايل قلبى يك اصل است. «طابَ لَكُمْ»
🔶5- اسلام، با تعدّد همسر براى مرد، با شرايطى موافق است. فَانْكِحُوا ... مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ ... فَواحِدَةً 6- تعدّد زوجات، هم محدود به چهار همسر است و هم مشروط به مراعات عدالت است. «2» فَانْكِحُوا ... رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ ... فَواحِدَةً
📚«1». وسائل، ج 21، ص 345.
«📚2» تفسير نورالثقلين ج 1 ص 439 كافى ج 5 ص 363.
📚تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 20
-------------------------------------------------
📚 برگرفته از تفسیرنور
#تفسیر
#سوره_نساء
02.Baqara.073.mp3
1.02M
#تفسیر_کلام_وحی
🌸سوره مبارکه بقره🌸
✅#قسمت_هفتادو_سه
🔈استاد قرائتی
التماس دعای فرج🤲
https://eitaa.com/joinchat/1304363056C5e4b050cbc
#نگاهی_دیگر🌹
#حکیمانه
خانه ی همسایه آتش گرفت،همه سراسیمه بودند و نمیدانستند چه کنند.
یکی می دوید،یکی ناله میکرد.....
آن کسی که خانه اش با خانه ی آتش گرفته دیوار به دیوار بود بیشتر نگران بود چون خانه و خانواده و ناموس خودش خیلی بیشتر در خطر بودند،به همین دلیل و هم اینکه بالاخره اونها همسایه بودند و انسان به جای فرار شروع به کمک کرد،آب آورد،شن آورد،به آتشنشانی زنگ زد،خلاصه هر کاری کرد تا این آتش خاموش شود،فردای آن روز بقیه ی آدمها،چه آنهایی که دیدند چه اتفاقی افتاده و چه آنهایی که ندیدند گفتند این چه کاری بود که کرد،خانواده خودش را نجات نداد و به همسایه رسید(در حالی که به اونا هم رسید)😳
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه و از این حرفها زدند(کار نداریم که این ضرب المثل تا حدی اشتباهه)
خلاصه هر کسی یه چیزی گفت و یه حرفی زد😔
آن فرد در بهت عمیقی فرو رفت و در تفکر که چرا آنها اینطور میگویند مگه غیر از این بود که اگر جلوی آتش گرفته نمیشد به خانه ی همه میرسید،مگه غیر از این بود که او همسایه ی ما بود و انسان بود و داشت فریاد میکشید و اشک امانش را برید😭😭
با خود گفت اگر من نمیرفتم الان خانه ای سالم نبود و باز گریه کرد😢
بله دوستان ممکنه الان پیش خودتون بگید نه واقعا چه کسی یا کدوم از ما اگر این صحنه را ببینیم کاری که این فرد کرد را نمیکنیم یا حداقل اگر کمک نمی کنیم زخم زبونم نزنیم ولی...
✅ولی هنوزم هستن این آدمهایی که اینجور بگن و اینجور قضاوت کنن،صدای کودک یمنی گوش عالم را کَر،کرد،صدای فریاد مسلمان فلسطینی هنوز گوش خراش است و ووووو و هزاران فریاد کودکان دیگر در اطرافمان و رفتند جوانان ما به نیت همان فرد ناجی همسایه،رفتند و جان دادند و حرفها شنیدند.
سیدمان گفت باید کمک کنید به همان دلیلی که فرد همسایه به همسایه اش کمک کرد ولی میبینیم قضاوتهای کسانی که معاندن و کارشان دشمنی است و قضاوت کسانی که جاهلند و نادان و به حرفی فقط حرف می زنند.
اینها نه کمک میکنند و نه میگذارند بقیه کمک کنند،همیشه بی فکر حرف زده اند و مقایسه کرده اند و مقایسه ی دشمنان را عَلم عثمان کردند بی آنکه فکر کنند چه تاوانی دارد فکر منحرف را در ذهنها ریختن.😔
✅👌👌👌و حال عَلَم دیگری در راه است،به هوش باشید و به گوش،سردمداران زور و خیانت و چپاول،همانها که تا بودند فقط خون مردم مظلوم را نوشیدند و خوردند و بردند و آخر از مملکت چون انگلی بیرون انداخته شدند،صدای واایرانا سر میدهند و ایران دوست شده اند.
اما کور خوانده اند دیگر ایرانی و ایرانی نمیگذارد این حرفها استقلال آزادی را از بین ببرد.
سردمداران شاه برای همیشه مرده اند و ما سید علی داریم که چون کوه مراقب است و امام زمانمان که هر لحظه دعا میکنند.
گول حرفها و مقایسه ها را نخورید که هر دشمنی وقتی راهی نداشته باشد دست به چنین اراجیفی میزند👊👊
ما ایران اسلامیمان را دوست داریم👏👏👏👏👏👏👏👏
〰〰〰✨🌹✨〰〰〰
@gofteman245
May 11
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_یازدهم
💠 و صدای عباس بهقدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس میکردم فکرش بههم ریخته و دیگر نمیداند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفسهایش را میشنیدم.
انگار سقوط یک روزه #موصل و #تکریت و جادههایی که یکی پس از دیگری بسته میشد، حساب کار را دستش داده بود که بهجای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!»
💠 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به #آمرلی را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بیتابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت میمونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید!
این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب #نیمه_شعبان رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را میسوزانَد.
💠 لباس عروسم در کمد مانده و حیدر دهها کیلومتر آن طرفتر که آخرین راه دسترسی از #کرکوک هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد.
آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ #داعش گریخته و به چشم خود دیده بود داعشیها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریدهاند.
💠 همین کیسههای آرد و جعبههای روغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بستهشدن جادهها آذوقه مردم تمام نشود.
از لحظهای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای #دفاع در اطراف شهر مستقر شده و مُسنترها وضعیت مردم را سر و سامان میدادند.
💠 حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش میگرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب میفهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمیتواند با من صحبت کند.
احتمالاً او هم رؤیای #وصالمان را لحظه لحظه تصور میکرد و ذره ذره میسوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در #محاصره داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت.
💠 به گمانم حنجرهاش را با تیغ #غیرت بریده بودند که نفسش هم بریده بالا میآمد و صدایش خش داشت :«کجایی نرجس؟» با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :«خونه.» و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت میکرد تا نفسهای خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :«عباس میگه مردم میخوان #مقاومت کنن.»
به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لبهایی که از شدت گریه میلرزید، ساکت شدم و اینبار نغمه گریههایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم.
💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را میشنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که بهسختی شنیده میشد، پرسید :«نمیترسی که؟»
مگر میشد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور میتوانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَهلَه میزد.
💠 فهمید از حمایتش ناامید شدهام که گریهاش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! بهخدا قسم میخورم تا لحظهای که من زنده هستم، نمیذارم دست داعش به تو برسه! با دست #قمر_بنی_هاشم (علیهالسلام) داعش رو نابود میکنیم!»
احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیتالله سیستانی حکم #جهاد داده؛ امروز امام جمعه #کربلا اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچههاشو رسوندم #بغداد و خودم اومدم ثبت نام کنم. بهخدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو میشکنیم!»
💠 نمیتوانستم وعدههایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز میخواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کمر داعش رو از پشت میشکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً #حیدری بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید.
نبض نفسهایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرمتر شد و هوای #عاشقی به سرش زد :«فکر میکنی وقتی یه مرد میبینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥️
فردا(جمعه27تیرماه)
💠روز دحوالارض است 💠
🔹روز بیست و پنجم ذی القعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. در شب این روز نیز بر اساس روایتی حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام به دنیا آمده اند. همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده است.
🌸 اعمال این روز 👇👇👇
1⃣غسل
انجام غسل مستحبی به نیت روز دحوالارض
2️⃣ نماز
دو رکعت است در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند:
لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ.
3️⃣ دعا
کفعمی در کتاب مصباح فرموده که خواندن این دعا مستحب است:
اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ...
(مراجعه به مفاتیح)
4️⃣ذکر خداوند
معنای ذکر، فقط گفتن الفاظ و اوراد و نام های خداوند نیست. بهترین نوع ذکر خدا، به یاد خدا بودن و او را بر اعمال و گفتار و کردار خویش ناظر دانستن است.
5️⃣شب زنده داری
احیا و شب زنده داری که برابر با عبادت صد سال است.
6⃣زیارت امام رضا (ع)
زیارت حضرت امام رضا (ع) که میرداماد (ره) در رساله اربعه ایام خود در بیان اعمال روز دحوالارض آن را از افضل اعمال مستحبه دانسته است.
🌺روزه فردا هم ثواب 70سال روزه و برکت بسیار زیادی دارد.
#صفحه33
#تلاوت_قرآن
🌹ثواب تلاوت امشب تقدیم به پیشگاه مطهر امام حسن عسکری علیه السلام و شهدای عزیز🌹
پنجشنبه شبها
شب زیارتی مولایمان سید الشهدا علیه السلام میباشد
امشب یادی از ارباب تشنه لبمان خواهیم کرد و ان شاءالله دست توسل به دامان کریمان میزنیم
قرارمون شبهای جمعه اشک بر مولای مظلوم و غریبمان
#شبهای_جمعه_میگیرم_هواتون
مداحی آنلاین - رمقی نیست هر چه قوت داشت - کریمی.mp3
5.26M
⏯ روضه سوزناک
#شبهای_جمعه_میگیرم_هواتون😭
🍃رمقی نیست هر چه قوت داشت
🍃بر سر پیکر جوانش رفت
🎤 #محمودکریمی
التماس دعای فرج😔
#حرف_دل❤️
یه اماناتی خوب هست که عالی امانت داری میکنه،غم و غصه هاتونا بدید بهش،خدا هوامونا داره😊😍👌👌
شبتون آرام
یا علی✋
ادمین نوشت✍
#راهنمای_مطالب_کانال😊
سلام عزیزان همراه🙋♂
برای دسترسی آسان به مطالب ثابت و برخی متغیر کانال،میانبرها را استفاده کنید😊👇
#استاد_عظیمی
#تفسیر_کلام_وحی
#نهج_البلاغه
#تلاوت_قرآن
#نکات_تفسیری(سوره نساء)
#حکیمانه
#سلام_امام_زمانم
#حدیث_بندگی
#طنز
#حرف_دل
#شهید
#طنز_جبهه
#کلیپ_تصویری
#منزلگاه
#اسماء_الله
#حال_خوب
#احکام
#استاد_شجاعی
#دعای_فرج
#امانتهای_زندگی_من
#گلهای_کوچک_خانه
#موانع_استجابت_دعا
#شرح_زیارت_عاشورا
#سلوک_در_مکتب_روضه
#حساب_کتاب
#بشارتهای_اربعین
#باهم_بسازیم
#تم
#تربیت_جنسی
#کارگاه_خویشتن_داری
#یه_لقمه_خنده
#نوشتار_تربیتی
#سردار
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا
📚رمان
#بی_تو_هرگز(رمان)
#تنها_میان_داعش(رمان)
#شهید_محسن_حججی(رمان)
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#نخل_سوخته
#اینک_شوکران
#نیمه_پنهان_ماه
📚کتاب👇
#طرح_کلی_آقا
#مفاتیح_الحیات
#داستان_راستان
#ترگل
#ازچیزی_نمیترسیدم
#تفسیرمجادله
#مربعهای_قرمز
کانال گفتمان😊
〰〰〰✨🌹✨〰〰〰
@gofteman245
#سلام_امام_زمانم
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ فِى أَرْضِهِ
سلام بر تو ای حجّت خدا در زمینش،
🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ
سلام بر تو ای دیده خدا در میان مخلوقاتش،
🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ الَّذِى يَهْتَدِى بِهِ الْمُهْتَدُونَ ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ
سلام بر تو ای نور خدا که رهجویان به آن نور ره مییابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده میشود،
🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ
سلام بر تو ای پاکنهاد و ای هراسان از آشوب دوران،
🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِىُّ النَّاصِحُ
سلام بر تو ای همراه خیرخواه،
🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجاةِ
سلام بر تو ای کشتی نجات،
🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ
سلام بر تو ای چشمه حیات،
🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
زیارت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در روز جمعه
16.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
صبحت به خیر آقای من
آقای دلتنگی......
من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی
امروزمو با تو شروع کردم که اینجایی
1714660307.mp3
3.76M
#منزلگاه۱
#ولایت_مطلقه_الهی
سخنرانی بسیار شنیدنی
استاد پناهیان
✅ما ولایت چه کسی رو پذیرفتیم
از چه کسی فرمان میبریم؟
✅فرمان از کی میخوای ببری؟؟
عبد کی میخوای باشی؟؟
@gofteman245