🌸بـــسمالله🌸
#حجره_سیره_شناسی_امامین_انقلاب
#تحصیل_علوم_دینی
📚گرايش شخصي به علم و تحصيل دين و مجالس دینی
📍«اینکه در آیندهی زندگی خودم، بنا بود چه شغلی را انتخاب کنم، از اوّل برای خود من و برای خانوادهام معلوم بود.
🔰همه میدانستند که من بناست طلبه و روحانی شوم. این چیزی بود که پدرم میخواست و مادرم به شدّت دوست میداشت. خود من هم علاقهمند بودم، یعنی هیچ بیعلاقه به این مسأله نبودم.
🔆اما اینکه لباس ما را از اوّل، این لباس قرار دادند، به این نیّت نبود، به خاطر این بود که پدرم با هر کاری که رضاخان پهلوی کرده بود، مخالف بود (از جمله، اتّحاد شکل از لحاظ لباس) و دوست نمیداشت همان لباسی را که رضاخان به زور میگوید، بپوشیم. میدانید که رضاخان، لباس فعلی مردم را که آن زمان لباس فرنگی بود و از اروپا آمده بود، به زور بر مردم تحمیل کرد. ایرانیها لباس خاصی داشتند و همان لباس را میپوشیدند. او اجبار کرد که بایستی این طور لباس بپوشید، این کلاه را سرتان بگذارید!
پدرم این را دوست نمیداشت، از این جهت بود که لباس ما را همان لباس معمولی خودش که لباس طلبگی بود، قرار داده بود، اما نیّت طلبهشدن و روحانیشدن من در ذهنشان بود. هم پدرم میخواست، هم مادرم میخواست، خود من هم میخواستم.»
✳️ التزام مادر به تربیت علمی فرزندان و آشناسازی آنان با معارف اسلامی، زمینة علاقه سید علی به تبلیغ و منبر را فراهم ساخت؛
💠 من شاید از دوازده، سیزده سالگی با اسم و شخصیت آقای فلسفی آشنا بودهام. یادم هست من کوچک بودم، در همسایگی ما خانوادهای بودند که با ما معاشرت داشتند، اینها رادیو داشتند. در خانههای امثال ما اصلاً رادیو کم بود. آن موقع رادیوهای برقی بزرگی به نام «آندریا» وجود داشت. وقتی روز ماه رمضان میشد، مادرم، من و بچههای دیگر را برمیداشت و به خانه همسایه میبرد، برای اینکه سخنرانی آقای فلسفی را گوش کنیم. من آن وقت به دبستان میرفتم. لحن آقای فلسفی و کیفیت حرف زدن ایشان که آن وقتها با این اواخر فرق داشت (لابد آقایانِ همسن و یا بزرگتر از ما یادشان هست) برای ما الگو شده بود. دبستان ما دینی بود. کتابی داشتیم که مباحث دینی داشت و میگفتند بچهها آن را حفظ کنند.
در همان عالم بچگی، در مدرسه یاد گرفته بودم مثل آقای فلسفی صحبت کنم، لذا همان مباحث دینی کتاب درسی را به سبک ایشان بازگو میکردم. اوّلِ آشنایی ما با آقای فلسفی به نظرم سال بیست و نه یا سی بوده، همان سالهایی که ایشان در مسجد شاهِ آن وقت منبر میرفتند.
❇️ انصافاً مرحوم «سیبویه»، منبری بسیار فاضل و مسلّطی بود. من منبر و روضهخواندنش را دیده بودم. ایشان وقتی روضه میخواند، با اینکه اصلا صوت نداشت، اما مجلس را منقلب میکرد، واقعاً عجیب بود... ایشان نکاتی را از روایات، متذکّر میشد که آدمِ پای منبرش، حقیقتاً استفاده میکرد.
ما بچه بودیم که در کاشمر، پای منبر ایشان مینشستیم. ایشان پیر منبر بود... بنده در میان منبریها آدمی با این فضل ندیده بودم، البته غیر از آقای «فلسفی» که فضل دیگری داشت. من به ملایی آقای سیبویه کسی را ندیدهام... علمی داشت که برای منبر مفید بود.
⚜ گفتمان ولایت 🌱
نخستین تشکل مستقل ولایی طلاب خواهر ✌️
💠 نرمافزار بله:
https://ble.im/goftemanevelayat
💠 نرمافزار ایتا:
https://eitaa.com/goftemanevelayat
💠 نرمافزار سروش:
https://sapp.ir/goftemanevelayat