eitaa logo
گوهرشاد قم
404 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
258 ویدیو
7 فایل
این کانال جهت انتشار اشعار ،بداهه های زیبا و رویدادهای ایجاد شده در #انجمن_شعر_گوهرشاد_قم و معرفی بانوان شاعر کشور می باشد. ارتباط با ادمین @somayeh_kheradmand
مشاهده در ایتا
دانلود
خبر آمد که می آید، مدینه چشم در راهش شب چادر به سر سر می رسد با نی نی ماهش صدای گریه ی نوزادی از بیت علی آمد چه نوزادی! که می آید صدای قل هو الله ش دل دنیا برای خنده هایش ضعف خواهد رفت اگر آروغ بگیرد مادر از دل درد گهگاهش مگر پشت علی را می شود خم کرد با چیزی؟ پدر باشی خبر داری، فقط کافی است یک آهش کنار صبر او وقتی بلا از راه می آید خجالت می کشد کوه احد با قد کوتاهش فدک تا کربلا، این سال ها را ساده نشماری اسیر پنجه ی آه است و می خوانند پنجاهش کسی چیزی به جز لبخند دیده بر لب عمه!؟ برادر زاده است و ناز و بازی های دلخواهش صدایش می زنند از روز اول "زینب کبری" بمیرم من، چه غم های بزرگی هست در راهش.. ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
نتایج بداهه سرایی جمع گوهرشاد سه شنبه ۲۲ آبان روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست مثل تنهایی من قد بلندی داری 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 آسمانا! تو هم از غصه من با خبری ؟ که چنین باهمه وسعت خود میباری تو که سرگرم دودوتای جهانت هستی میتوانی غم چشمان مرا بشماری؟ نقشه ی قالی عشقت سر دار است هنوز می شود رج به رج درد مرا بشماری؟ فکرم این بود میایی که غمی برداری! خودت اما سر این جانِ خراب آواری خزر از دیدنِ تو کاش که هندی بشود تنِ ساحل بکند پارچه‌هایِ ساری نازَکم! حیف نکن روغنِ بادامِ هرات نکن ای دخترکِ خوبِ مزاری، زاری بغل و لعل لب و غمزه‌ی چشمان سیاه سفر عشق چنین نیست که می‌پنداری ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
▪️السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع ▪️سلام بر تو‌ ای مادر ماه‌های درخشان‌ (فرازی از زیارتنامه حضرت ام‌البنین) به درگاه حیدر دو زانو نشین است ادب از کرامات او خوشه‌چین است سرش بر شکوه بلندای عرش است اگر چشم او از ادب بر زمین است چنان مادری بوده آموزگارش اگر که ابالفضل او این‌چنین است خیالش پس از مرگ جمع است زهرا که گنج علی نزد فردی امین است به تکریم او باید از جای برخاست که او هر کسی نیست، ام البنین است.. ✍ ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
چنان از صبح تا شب مُهر ایمان بر جبین است او که در اخلاص و پاکی اسوه‌ی روح الامین است او به پابوس قدم‌های محمد سکه می‌ریزد چنین از عاشقی دست کرم در آستین است او به غیر از او کسی از کار کوثر بر نمی‌آید که از پاکیّ دامن چشمه‌ی «ماء معین» است او نیاورده است جز اندوه احمد خم به ابرویش نه، جای هیچ شکی نیست، سر تا پا یقین است او نخی از چادرش سرْنخ به دست عاشقان داده مبادا گم کنید این رشته را، حبل المتین است او نه باک از ساختن دارد، نه بیم از سوختن دارد به پای دین اگر باشد چنان است او، چنین است او به رسم مادری چشم محبت سوی ما دارد الهی من به قربانش که «ام المومنین» است او ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
طنین بغض مؤذن به گوش ماه رسید اذان صبح به «حی علی الفلاح» رسید.. دوید کینه‌ی مکاره از کمین بیرون همین که رأس مبارک به سجده‌گاه رسید صدای شیون محراب آن چنان برخاست که رفت و رفت و به زاری به قلب چاه رسید زبان نداشت زمانه برای حرف زدن از آن زمان همه‌ی قصه‌ها به آه رسید :: منم که خاکم و اینجا پناهگاه من است کجاست سایه‌ی مهرت که بی پناه رسید.. ✍ ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
جان💚 می‌رسم از راه پر پیچ و خم دشوارها سوی تو، ای مایه‌ی همواره‌ی هموارها آب سقاخانه را نوشیدم و رفت از دلم گرد اندوهی که بود از دست بی مقدارها هر زمان اینجا می آیم تازه آدم می شوم آری، آری، از محبت می شود گل خارها من در این درگاه بی منت به کم هم راضی ام چون کمت بیش است از بسیاری بسیارها هیچ گاه از آستانت دست خالی برنگشت دست استمدادها و سوز استغفارها من گدای مشهدم، ای آنکه برکت می‌چکد از طلای گنبدت بر روی گندمزارها آمدم؛ رفتم؛ دلم دلتنگ شد؛ باز آمدم بارها و بارها و بارها و بارها من به هر در می‌زنم بسته است؛ پس لطفا خودت- باز کن راهی به سویت از پس دیوارها.. 🌱 💚 ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
"شاعر: سیده تکتم حسینی ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو شب پناه آورده با انبوه شب بوها به تو بغض خود را ابرها پیش تو خالی می کنند از غم صیاد می گویند آهوها به تو ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین تر است لحظه ای که می رسد دست النگوها به تو چون کبوتر دست برمی داشتند از رسم کوچ فکر می کردند اگر روزی پرستوها به تو نسخه ی درماندگان است آب سقاخانه ات ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو نغمه ی نقاره یک سو، یک طرف هو هوی باد من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو" ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
از دوست شاعرم سیده تکتم حسینی بخوانید: ای قامتِ پیراسته از استخوانِ هزاران اسطوره! تو را تیر نمی‌اندازد تو خود،‌ پرتابِ روشنِ خویشتنی وَ هرکه خواست تو را با زانوهای خواب‌آلود فتح کند، در خوابِ خود فرو رفت.تو سرزمینِ کلمه نیستی، تو خود، کلمه‌ی نخستینی که در آغازِ خلقت بر زبانِ خدا لغزید و بودن را معنا کرد. در شکافِ کوه‌ها، در تپشِ شیرها ، در دستانِ بی‌سپرِ مردان در برقِ نگاهِ زنانی که با نور وضو کردند و برخاستند‌ می‌درخشی، نه چون چراغی در تاریکی بلکه چون خودِ آفتاب در آینه‌ی زمان! ایران عزیزم! من دخترت هستم نه آن‌که روی کارتش ثبت شده، نه آن‌که میان صف‌های طولانی اداره‌ای ایستاده؛ من آنم که در سایه‌ی ترس قد کشیدم، اما هنوز، تو را به خاطر انارهای یزد دوست دارم، به خاطر بهار نارنج شیراز، برای آوای تار در شب‌ستان تبریز و برفِ بی‌پناهِ کردستان. تو را میان اخبار مرگ نمی‌جویم وقتی باد از میان کوچه‌های خالی می‌گذرد .‌ برای من، پرچم نیستی! نقشه نیستی! تو بوی نان داغی که صبح مرا از خواب بیدار می‌کند.. تو را دوست دارم، با زخمت، با خون و اندوهت وَ با رنگِ آبیِ فیروزه‌ایِ گنبدهایت، با روستاهایی که در شیب کوه پیچیده‌اند.. ایرانِ من! در منی، مثل یک آهِ کهنه که میان زیبایی و سوگ، آونگ مانده. می دانم‌صدای مرا می‌شنوی که من هنوز زنده‌ام..نه برای زندگی برای آنکه شهادت بدهم: زیبایی تو را و شکوه تو را.. @azam_saadatmand ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
تو از بهار سرودی، تو از امید نوشتی همه سیاه نوشتند و تو سپید نوشتی خزان اگرچه تو را یک دو روز خانه نشین کرد تو از طراوت بارانِ صبحِ عید نوشتی اگرچه بالِ پریدن شکسته بود، ولی تو از آن پرنده که از دام ها پرید، نوشتی طنینِ حادثه پاشید خون به دفترِ شعرت قلم به جوهرِ غیرت زدی، شهید نوشتی عجب جنون شگفتی است در تنِ کلماتت مگر که با قلمِ شاخه‌های بید نوشتی؟ ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
رسیده آخر ذی الحجه و غمم غم توست غمم عزای تو، خونِ دل تو، ماتم توست کتیبه ها همه نام تو را به لب دارند تمام شهر عزادار اسم اعظم توست تمام شهر لباس سیاه کرده به تن تمام شهر حسینیه ی مجسم توست به هرکجا که در این ازدحام می نگرم صدای سوخته ی روضه ی دمادم توست دل مرا بپذیر ای غم تو عالم‌گیر که عالمی هم اگر هست عالم غم توست قسم به موی پریشانِ نی سوارِ سرت که نظم شعر من از موی نامنظم توست به اشکِ جاریِ تقویم ها چکار مرا؟؟ برای من همه ی روزها محرم توست… @@toktamhosseyni ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
نه کسی دیده دلی بی سر و سامان تر از این نه شنیده است کسی دیده ی گریان تر از این دیده ی ابری یعقوب و دل سوخته اش نه بیابان تر از این بوده، نه باران تر از این ای جگر گوشه، چنان بی تو خرابم که دلی نیست خونین جگر اینگونه و ویران تر از این "زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم" مپسندم که شوم بی تو پریشان تر از این "اَشبَهُ النّاس" تویی "خَلقاً" و "خُلقاً" به رسول یک نفر نیست بگوید که مسلمان تر از این؟ تو رجز خواندی و در یاد ندارد جنگی که سپرها شده باشند هراسان تر از این هیچ کس چون تو نرفته است سراپا با شوق جانب مرگ خودش با لبِ خندان تر از این بی تو از حال دل سوخته ام پرسیدند خیمه ی شعله وری گفت که سوزان تر از این تکه های دل من ریخته هر سو در دشت چه کسی دیده کجا داغ فراوان تر از این؟ ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
یا حضرت علیه السلام چه قد رشیدی، عجب روی ماهی برای دو دستت بمیرم الهی علمدار لشکر، حسینت برادر به تو تکیه کرده، عجب تکیه گاهی برای تو دشمن امان نامه آورد چه اوهام خامی، چه فکر تباهی شنیدم لبت آب را تا که پس زد کشید از دلش آه، آن هم چه آهی تو را مشک سوراخ از پا در آورد وگرنه حریفت نمی شد سپاهی صدایش زدیّ و حسین آمد از راه چه حس غریبی، چه ادرک اخاهی الهی که دست مرا هم بگیری تو را دارد و بس زن بی پناهی.. ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom