اخبار وهمآلوده و اخبار در مه
پیچیده آواز غمی انگار در مه
ای دشتها! کو رد پای رود در برف؟
ای کوهها! کو رد پای یار در مه؟
دیماه را من پیش از این یخ کرده بودم
اردیبهشتم گم شده اینبار در مه
از لابلای صخرهها داغی شکفته
گل کرده یک اندوه بیتکرار در مه
چشم و دلت روشن که تا این شب شود صبح
فانوس میماند فقط بیدار در مه
تاریک اگر ماندی، «هوالنور»ی بگو باز
تا روشناییها قدم بردار در مه
سیمرغ من! برخیز از خاکستر رنج
ایران من! برخیز از آوار در مه
#فاطمه_عارفنژاد
@goharshadqom
تو در همه جا به فکر ایران بودی
از چشم رسانه گرچه پنهان بودی
ای خادم مردم وطن ،از اول
تو منتخب شاه خراسان بودی
🥀🥀🥀🥀
از دست خدا گرفتی عزت ای مرد
شد رزق تو عاقبت شهادت ای مرد
تو در رده ی بهشتی و باهنری
وقتی که شدی شهید خدمت ای مرد
🥀🥀🥀
با خادمی حرم تو مشهور شدی
از صندلی ریاستت دور شدی
از نام و نشان خود گذشتی آنگاه
در راه وطن شهید جمهور شدی
🥀🥀🥀🥀🥀
#فرزانه_قربانی
@goharshadqom
نامه ای به اقای رییس جمهور
سلام آقا سید، آقای رئیس جمهور. هفته ی پیش میخواستم این نامه را به شما بنویسم، اما مطمئن نبودم که به دستتان میرسد یا نه! اما حالا که مینویسم مطمئنم که خود خودتان از دستم میگیرید و میخوانید.بعد به مسئولان امر میگویید ترتیب اثر بدهند.
فقط راستش، دیگر یادم نیست چه میخواستم. آنقدر گریه کرده ام که یادم نمی آید چرا میخواستم نامه بنویسم.
اگر میدانستم اینطور میشود شاید هفته ی پیش نامه را مینوشتم و هرطور شده به دستتان میرساندم و در آن التماس میکردم آقاسید، نه من، نه هیچکدام از مردم هیچ نمیخواهیم، فقط نرو، برگرد.
هیچکداممان راضی نیستیم بروی در دهان معرکه که آسایش دنیای مارا فراهم کنی و جانت را به آتش بیاندازی.
نرو علمدار.
نشد. من حتی خیال هم برم نمیداشت تهدیدهایم به این و آن واقعی شود آقاسید. همین هفته پیش که قم بودید داشتم به کسی میگفتم اگر قدرش را ندانیم خدا اورا از ما میگیرد. کاش زبانم لال میشد. من کجا فکر میکردم بخواهم امروز سیاه بپوشم و هق هق، دلتنگی و دلسوختگی ام را زار بزنم.
انگار همین دیروز بود که رای آوردی و بال در آوردیم. ناباورانه به مادرم گفتم مامان! خادم الرضا رییس جمهورمونه ها! قلبم داره از خوشحالی میترکه
من چه میدانستم قرار است روز میلاد امام رضا ع، عزای سوختنت را برپا کنم.
از دیروز که خبر گم شدنتان را دادند، هر گمانه ای زده شد غیر امید، فقط تکذیبش کردم و دعا کردم.
به قرآن تفال زدم. آیه طوبی لهم و حسن مآب آمد!
گفتم خدایا بعدنش را نمیگویم...الان!الان...
آقا سید. پای درد دل مستضعفان چه دیده بودی و شنیده بودی که تاب ادامه دادن نداشتی؟ ببین! هرکه بی کس و کار تر و ندار تر است بیشتر عزایت را گرفته!
ببین اهل و عیالت را آقا سید! پا برهنه ها و گم شده ها و کم فروغ های این عالم برایت حجله به پا کرده اند.
یاد جدت امیرالمؤمنین بخیر! بچه یتیم ها با رفتنش یتیم شدند!
راستی وقتی مردم خواستند دوساعت بیشتر بمانی و ماندی، نترسیدی هوا بهم بریزد؟ نگفتی بخواهم اینطور برنامه هایم راجابه جا کنم همه چیز بهم میریزد؟ نگفتی حرف 4 نفر را بشنوم و نشنوم چه فرقی میکند؟ نگفتی یک نفر جای تو بماند؟ حواست کجا بود مرد؟ تو مگر رییس جمهور نبودی؟ تو از چشم های بی رمق پیر مردهای کوه های نزدیک مرز، تکه تکه آسمان میچیدی؟
از لابه لای پینه ی دست کارگرها و کشاورزها، روزی شهادت برمیداشتی؟
هوس پر کشیدن از خاکستر به سرت زده بود؟
چقدر شما پرنده ها ادای بی بال بودن در می آورید. طوری گرم خدمت به مردم بودی خیال برم داشته بود حالا حالا ها هستی تا غر قیمت سکه و دلار را بزنیم و منت بگذاریم که نامت را در برگه رای نوشته ایم!
...
آقا سید ابراهیم
مارا ببخش
مارا حلال کن...
من قبل ازین زیاد برایت خوانده بودم که جز خوبی از او ندیدم
ولی حلالم کن. حلالم کن که لایق ماندن و داشتنت نبودم... نبودیم!
ناسپاسی، حلال را بر بنی اسراییل حرام کرد اقا سید.
ماندنت بر ما حرام شد. شهادت حلالت اقا سید. نوش جانت. گوارای وجود...
اوقات فراغتت رسید
در آغوش علی بن موسی ع به یاد این مچاله شده های توی تاریکی کنج اتاق که برای غربت خودشان زار میزنند هم باش...
به امید دیدار...
برسد به دست شخص رییس جمهور
#ر_ابوترابی
@goharshadqom
برایت باید اینجا شعر هایی خسته بنویسم
به رسم عاشقی باید فقط پیوسته بنویسم
شهادت بود از اول قرار عاشقان باهم
و باید از قرارت ای دلت بشکسته! بنویسم
سرت بر روی دامانِ امامت بود میدانم!
کمک کن تا به وصف حالت ای دلبسته، بنویسم
بگو سرباز بودی یا که خادم از چه بنویسم
برای جنگ یا جنگل و یا گلدسته بنویسم؟
ببین...!باید "شهید"ی گوشه ی نام تو بگذارم
و با حیرت برایت با دلی سرگشته بنویسم
#فروغ_فروغی
@goharshadqom
ازسینه های غرق اندوه همه پیداست
میفهمد ایران فرق فاسق را وخادم را
#فاطمه_محرومی
@goharshadqom
مثل خودش چون سرو، پاک و با صلابت باش
جانانه شو، شایسته یک عمر خدمت باش
پرواز کن تا کوه سبز ورزقان، تا اوج
ای مرگ! وقتی می رسی پیشش شهادت باش
#فاطمه_موسی
@goharshadqom
ابر تیره آمد و روی سر ایران نشست
مرد میدان جهاد از بین ملت رخت بست
لحظه ای اشک و کمی خنده بهم پیچیده بود
رشته ی امیدِ برگشتت ولی از هم گسست
کل ایران تا سحر یکریز، بارانی شدند
بر دو بال استجابت رفته ای تا دور دست
غیرت و مردانگی، ایمان و صبر و اقتدار
راز مزد کم نظیر خادم پروانه است
خواب دیدم بین باغ سبز و زیبای رضا
در لباس نوکری، شیدایی و آرام و مست
جای تو خوب است؛ آیا حال ما را دیده ای؟!
از غم تو قلب ایران سوخت و پشتش شکست...
#رئیسی_عزیز 😭
#زهره_قاسمی
@khalvatevesal
@goharshadqom
کی می رود ز یاد طنین صدای تو
خاک نشسته بر سر و روی عبای تو
مظلوم بودی و غم تو خدمت ِ به خلق
آری گواه ماست غم چشمهای تو
باور نمیکنیم عروج تو را هنوز
چون مرغ بی سریم همه در هوای تو
ای مرد بینظیر شهادت مبارکت
تبریک ما به آن دل حاجت روای تو
کم گفتهایم از خدمات مقدست
برگ برندهای است شهادت برای تو
حالا شهادت تو گواهی است آشکار
ای خادم الرضا به رضای خدای تو
جای تو پر نمیشود از بس که مخلصی
صد مثل تو اگر بنشیند به جای تو
راحت شدی رفیق؟ رئیسی شهید شد
حالا ببین چه کرده رئیسی برای تو
#مریم_بسحاق
#شهید_خدمت
#استان_قم
#گوهرشاد
#شهید_جمهور
@goharshadqom
تو عشق را با سوختن آغاز کردی
از قعر آتش تا خدا پرواز کردی
شد آرزوی شعله ها بوسیدن تو_
_تا در مسیر عاشقی پَر_باز کردی
دنیابی از داغ فراقت شعله ور شد
جانِ جهانی را به غم دمساز کردی
پیش نگاه آسمان ها قد کشیدی
همچون کبوتر بال خود را باز کردی
نام تو شد حک تا همیشه روی دلها
ققنوسِ آتش بودی و اعجاز کردی
یاد در و مادر که کردی سینه ات سوخت
آهنگ مانندش شدن را ساز کردی
مانند زهرا (س) بین آتش سوختی و
اینگونه مِهرت را به او ابراز کردی
گرما و آتش، کربلا، شوق شهادت
گوش دلت را محرم این راز کردی
در لحظه ی سوز و عطش با یا حسینت
از قعر آتش تا خدا پرواز کردی
#نگین_نقیبی
#رئیسی
#شهید_جمهور
✒️ ❥᭄ @najvayebaran
@goharshadqom
از "ما" فقط می آید این سان استواری ها
از پا نیفتادن میانِ بی قراری ها
ما را مبادا ماندگی..ما بسترِ رودیم
هر صبح و شب در ما شهیدانند جاری ها!
در ما شکستِ سنگ ها رسمی تماشایی است
ما را بنا کردند با آیینه کاری ها!...
باران شبی از ما گذر می کرد،شاعر شد
حک کرد روی زخم جنگل، یادگاری ها
ما اهل پروازیم...بالاییم...در اوجیم
حتی به هنگام فرودِ اضطراری ها...
از پچ پچ داس و تبر، یک نکته فهمیدیم
سرخ است آغاز تمامِ رستگاری ها!...
ما صبحِ فرداییم، "رجعت" سرنوشت ماست
ما را بپرسید از شبِ چشم انتظاری ها...
#سیده_اعظم_حسینی
🆔@Labkhandghalam
@goharshadqom
برای آنکه دلم را به خنده آتش زد
با سرو روی خاکی آمده است
خون و خاکستر است بر مویش
کفشهایش گلیست، مندرس است
عرق خستگیست بر رویش
با عبا و قبای خاک آلود
روی عمامه اش غبار سپید
سر موعد رسیده تا پرواز
راه افتاده کاروان شهید
خادم کیست اینقدر خاکیست؟
به نظر اهل روستا باشد
از کجا آمده شهید شود؟
به گمانم که آشنا باشد...
دست هایش چقدر پر پینه ست
چشم هایش چقدر بی خواب است
بین پرواز، بال وا کرده ست؟
مهلتش نیست بسکه بی تاب است
چهره اش آشناست، لبخندش!
وسط صحن انقلاب انگار...
دیده بودم که پاک میکرد از
روی دیوار صحن گرد و غبار
چهره اش آشناست، باران نیست؟
که به قحطی روستا بارید؟
بیل زد باغ مستمندان را...؟
مثل خورشید روزشان خندید؟
خنده اش آشناست! اما نه
خنده اش بین کارها گم بود
گرچه جامانده در مه و باران
شانه اش خیس اشک مردم بود
سینه اش سوخته است. اما نه
داغ مردم به سینه اش مانده
اشک مستضعفین دو ساعت پیش
جگرش را عمیق سوزانده
زخم طعن و هزار زخم زبان
جای تا جای پیکرش دارد
چقدر وعده ی عمل کرده
بر ورق های دفترش دارد
چقدر میشناسمش انگار
هرچه او سوخته ست پر نور است
بنویسید در دل تاریخ
این تن یک رییس جمهور است...
به زمین خورده تا بلند شود
پرچم اقتدار محرومان
رفتی و سوز استخوان آمد...
سفرت خوش بهار محرومان
#ر_ابوترابی
@goharshadqom