eitaa logo
گُلابَتون
3.2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
860 ویدیو
37 فایل
اینجا پاتوقِ مجازیِ ماست🏡📱 حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم🇮🇷 اولین مجموعه‌ی فرهنگی_تربیتیِ مردمی و خودجوش و کاملا دخترانه در کل کشور...✌️🏻 ما عادت داریم اولین و جذاب‌ترین کارهای بزرگ و دخترونه رو تو کل شهر برپا کنیم😊 💌 ارتباط با ما: @hs_qom94
مشاهده در ایتا
دانلود
دعوتی از آسمان...❤ دیدار با خانواده شهید مدافع حرم علی ناصری 1⃣ 📝 برشی از دیدار با خانواده شهید مدافع حرم علی ناصری را در پست بعد بخوانید.⬇️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @golabbaton95 🖤 آدرس پیج حسینیه انقلاب اسلامی: https://instagram.com/hosseiniyeh_enghelab
دعوتی از آسمان...❤️ 2⃣ 📝 برشی از دیدار با خانواده شهید مدافع حرم علی ناصری همیشه دوست داشتم همسرم من را به خدا نزدیک کند. توقع خانه و ماشین و فلان وسایل لوکس اصلا اولویت ذهنی من نبود.... با خواستگاری پسر عمه ام،خیلی نگران و مضطرب بودم که آیا این همان مسیر است یا نه. به قرآن پناه آوردم و بسم الله الرحمان الرحیم ابتدای صفحه قوت قلبم شد. آرام شدم و این آرامش،در جریان زندگی روز به روز احساس علاقه و عشق من را افزون کرد.آنقدری که فکر میکردم من غم از دست دادن فرزندم را میتوانم تاب بیاورم اما دوری و جدایی از او را نه.... من بعد از او نخواهم ماند..... همسرم، در زمانه ای که شاید مردانگی با کمک به همسر خطشه دار میشد،با وجود کنایه های اطرافیان همیشه همراه و کمک حالم بود.با تمام خستگی از کار و زحمت بیرون از خانه در نگه داری از بچه ها و کار های خانه دریغ نمیکرد. او قبل از ازدواج ما زمانی ک نوجوان بود از نیرو های مردمی بود که با ط.البان مبارزه میکرد و روحیه ظلم ستیزی در او زنده بود. وقتی ماجرای سوریه پیش آمد. برای منی که دلم به او گره خورده بود،حرف از ج ن گ و مدافع حرم بودن پر از دلشوره بود. رضایت نداشتم که برود و او سکوت کرد... در خیابان به مردم اشاره میکردم و میگفتم این همهههه آدم، این همههه مرد چرا تو بروی؟گاهی بهانه بچه ها را می آوردم. گاهی میگفتم بقیه چرا نمیروند. اما واقعیت این خودم بودم که نمیتوانستم از او بگذرم... تیر آخر را وقتی زد که گفت؛ خ و ن بچه های ما از خ و ن فرزندان امام حسین علیه السلام در کربلا رنگین تر نیست....💔 قبل ترش هم میدانستم حرفش حق است اما دلم نمیگذاشت قبول کنم. شاید این جمله مرا به خودم آورد که من آرزوی دیرینه ای داشتم. همسرم کسی باشد که من را به خدا نزدیک تر کند... وقتی که از ماموریت سوریه برگشت از شوق و خوشحالی روی پا بند نبودم. اما او برخلاف همیشه کمی اخلاقش تنگ شده بود.تا بالاخره خودش به زبان آمد که مجروح شده. قفسه سینه اش ترکش خورده بود و موج انفجار اذیتش کرده بود.روز به روز حالش بدتر میشد. تا سر انجام ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ به شهادت رسیدند... اول ها شاید درکش سخت بود. جای خالی اش را حس میکردم و فکر میکردم مرا دست تنها گذاشته و رفته است. اما حالا خوب و ملموس حضورش را هر جایی که لازم است حس میکنم. و ایمان دارم که ما همچنان دوتایی با هم دو فرزندمان را بزرگ میکنیم.🌹 آذرماه۱۴۰۰ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @golabbaton95 🖤 آدرس پیج حسینیه انقلاب اسلامی: https://instagram.com/hosseiniyeh_enghelab