eitaa logo
گُلابَتون
3.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
955 ویدیو
37 فایل
اینجا پاتوقِ مجازیِ ماست🏡📱 حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم🇮🇷 اولین مجموعه‌ی فرهنگی_تربیتیِ مردمی و خودجوش و کاملا دخترانه در کل کشور...✌️🏻 ما عادت داریم اولین و جذاب‌ترین کارهای بزرگ و دخترونه رو تو کل شهر برپا کنیم😊 💌 ارتباط با ما: @hs_qom94
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ گزارش هیئت شکوفه های فاطمی به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)🖤🍃 🕌 برگزاری هیئت در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) برای عرض تسلیت به ایشان برای شهادت پدربزرگوارشان. 🎤شروع هیئت تلاوت سوره توحید توسط گل دخترامون‌ 📚 تعریف داستان مختصر زندگی امام موسی کاظم (علیه السلام) به زبان کودکانه. 🖌✂️درست کردن کاردستی نامه ی تسلیت به حضرت معصومه (سلام الله علیها). 📃 خواندن زیارتنامه ی حضرت معصومه (سلام الله علیها) بصورت دسته جمعی. ✉📬 انداختن نامه ها داخل ضریح حضرت معصومه (سلام الله علیها) و توسل به ایشون🌷 🌸🧕🧎‍♀️ خواندن نماز ظهر جماعت در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها). 🖤 🖤 🖤 🖤 🖤 @golabbaton95 ▪️ آدرس پیج حسینیه انقلاب اسلامی: https://instagram.com/hosseiniyeh_enghelab2 ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥|ببینید؛ باب الحوائج 💚 عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را   هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @golabbaton95 ▪️ آدرس پیج حسینیه انقلاب اسلامی: https://instagram.com/hosseiniyeh_enghelab2 (ع)
گُلابَتون
داروی هر درد ما از دم تـــــو می‌رسد حک شده رو سینه یا باب حوائج مدد شهادت باب الحوائج موسی بن جعفر
🖋 صورت فضل خیس اشک بود و دوست داشت همه چیز را دوباره از اول جوری که خود می‌خواهد تصور کند: ظرف غذا را کنار او گذاشتم و به عادت هر روز پشت سرش نشستم. سلامِ نمازش که تمام شد به سمتم برگشت، لبخند مهربانش غم از دلِ آدم می‌ربود. کاغذی به دستم داد و فرمود: ای فضل، پسر یحیی، تو آخرین زندانبانِ مهربان من، بعد از تو، هارون مرا به سِندی میسپارد، غیرمسلمان است و محبت ما در دلش نیست، اگر قبول زحمت کنی و نامه مرا به فرزندم رضا برسانی، لطف تورا فراموش نخواهم کرد. ما از او جز خوبی و مهربانی ندیده بودیم، با اشتیاق نامه را از دستان پر مهرش گرفتم. چندی بعد وقتی برای محبت به امامی که جز نور از او ندیده بودم به دستور هارون الرشید، به تازیانه محکوم شده بودم و بیش از قبل به حقانیت امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) پی بردم. • نامه را از پر شال درآوردم، اتاق کوچک را عطر نامه فرا گرفت. به فرزندش این امانتی را دادم: سلامِ من به تو ای رضای رئوفم حکومت عباسی هرگز ندانست که شیوه حکومت بر مردم با تازیانه و تبعید، با غل و زنجیر و پنهان کردن خوبی ها، محقق نخواهد شد. آنچه که با آن می‌شود بر مردم حکومت کرد، قلب مردم است. اگر در دل مردم باشی، لازم نیست مَسندی از طلا داشته باشی یا هزار خدم و حشم، تو فرمانروایی، زیرا که هزاران دل را مشتاقِ خودت کرده ای و قلب جز با لطف و محبت به دست نخواهد آمد. تا وقتی که زمان شهادت تو فرا نرسیده باشد کسی موفق به قتل تو نخواهد شد که در این راه منصور و مهدی و هادیِ عباسی ناکام ماندند، هارون مرا به بصره و سپس به بغداد تبعید کرد؛ اما هیچکس جز خودش موفق به قتل من نشد. عیسی و فضل بن ربیع و فضل بن یحیی هر سه برای دوستداریِ من مورد مذمت او قرار گرفتند، هارون ندانست که با این تبعید ها مرا محبوب تر کرده است. گرچه از این خاندان، ضربه های بسیاری خورده‌ام و نقشه های شوم شان همچنان ادامه خواهد داشت اما هرگز لب به نفرین باز نکرده‌ام که نفرین کننده از محبت به دور است. رضایت داده‌ام به رضای خدا که این سال‌های پررنجِ زندانی شدن در سیاهچاله های عمیق و نمور را خودم انتخاب کرده‌ام. آن گاه که خدای من، میان مجازات شیعیانم و خودم ، مرا مخیر ساخت، من برای فدا شدن آماده تر بودم. صدای ساز و آواز و مجالس لهوشان بیش از هر چیز دیگری آزارم میداد، از تصور اینکه روزی عمه جانم زینب(سلام‌الله‌علیها) در این مجالس حضور داشته و عمویم سجاد(علیه‌السلام) در تبِ هرزگیِ جماعتی نادان می سوخته و کوچکْ دخترِ خوش زبانی که صدای گریه اش میان ساز و آواز گم میشده، حالم دگرگون می‌شود. رضای رئوفم حالا که از غسل و تشییع پیکر من بازگشته‌ای و نامه‌ام را از فضل دریافت نموده‌ای، خواستم برای بار آخر بگویم که تو عزیز جان منی، دوستت دارم و زین پس ردای امامت را به تو خواهم سپرد. فضل به دستهای خالی از نامهٔ خود نگریست، دوست داشت با نامه‌ای از امام کاظم(علیه‌السلام) مرحمی بر قلب داغدار امام رضا(علیه‌السلام) بگذارد، اما چرخ دوران جور دیگری گردیده بود؛ امام تسلیت صمیمانه‌اش را حتی با دستانی خالی از نامه به جان پذیرفت و او را به آغوش گرم خود مهمان کرد. 🖤 ▪️▪️▪️▪️ @golabbaton95 (علیه‌السلام)