eitaa logo
🇵🇸گلبرگ ۱۳۹۷🇮🇷
813 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3هزار ویدیو
169 فایل
کودک🌸 گلبرگ گل است🌺 همانقدر: لطیف،شکننده و حساس🥰 #تربیت_تفریحی و #پرورش‌نسل‌‌امام‌زمانی براساس‌روانشناسی‌رشد‌ با معیار قرآن و روایات در مهدکودک و پیش دبستانی گلبرگ&کانال ادمين @hasmhmn پل ارتباطی: 09199858431 تلفن ثابت: 37832805-025
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌻🌈😍📚😍🌈🌻🍃 ویژه برنامه اختصاصی چهارشنبه ها هفته 98/9/13 عنوان : (تلفیقی: مهدوی - مناسبت مذهبی و ملی" ولادت امام عسکری و روز جهانی معلولین" ) ✅ : ☘راوی، 👨‍⚕سعید، 👴پدر سعید، 🙎‍♂ماجد، 🕊کبوترحرم، 🌹عموخادم ☘ راوی: سعید با پدرش روبروی ضریح وایسادن. سعید خیلی مهربون و خوش اخلاق بود. اونا دستشونو گذاشتن روی سینه و گفتن: .... 👨‍👦سعید و باباش: السلام علیک یا امام حسن عسکری... ☘ راوی: سعید حرم رو خیلی دوست داشت اون با خوشحالی، از باباش پرسید: ... 👨‍⚕سعید: بابا! امام حسن عسکری پدر امام زمان هست؟ ☘ راوی: هنوز بابای سعید گفت: ... 👴 بابا: بله پسرزرنگم! ☘ روای: همین وقت، یک پسر خوب اومد جلو. اسمش ماجد بود. به سعید سلام کرد و پرسید: 🙎‍♂ماجد: روی صندلی رفتی؟ پیر شده بودی پاهات یوجع می کنه؟ من ببرم پدربزرگم صندلی بده. ☘ راوی: سعید که عربی بلد نبود، حرف ماجد رو درست متوجه نشد. خادم حرم کنار دیوار وایساده بود. اومد جلو با زبان عربی از ماجد پرسید: 🌹خادم حرم: سلام پسرگلم! چی میخوای؟ 🙎‍♂ ماجد: ویلچر رو میخوام برای پدربزرگم ببرم اون پیر شده پاهاش درد می کنه نمی تونه بیاد حرم. چرا این پسر اسباب بازی کرده ویلچر رو مگه اون پیرشده. ☘ راوی: عمو خادم لبخند زد. دست ماجد رو گرفت رفت پیش سعید. اون گفت: 🌹 عمو خادم: سعید با پدرش از ایران اومده برای زیارت، اون مهمون ماست. نمی تونه راه بره. ویلچر پای سعیدِ. ☘ راوی: ماجد دست چپش رو گذاشت روی پای سعید و دست راستش رو سمت حرم بالا گرفت و گفت: 🙍‍♂ماجد: اللهم عجل لولیک الفرج. پدربزرگم همیشه میگه وقتی امام زمان ظهور بکنه، بیماری صعب العلاج خوب میشه. همه سالم و خوشحالن. ☘راوی: ماجد اینو گفت بلند شد سعید رو در آغوش گرفت با صدای بلند گفت: 🙍‍♂ماجد: دوستت دارم دوستم. منو ببخش که صبر نکردم. میخواستم پات رو از تو بگیرم و ببرم برا پدربزرگم. ☘ راوی: سعید که عربی بلد نبود! ولی عمو خادم فارسی بلد بود. اون حرفای ماجد رو برای سعید و باباش تعریف کرد. دست ماجد رو گذاشت توی دست سعید. 🙍‍♂👨‍⚕💞اونا دوباره همدیگه رو بوسیدن. 🕊🕊 کبوتر حرم زائر کوچولو و دوستش ماجد رو نگاه می کرد. از روی چلچراغ اومد پایین روی دسته ویلچر سعید نشست. اون گفت: 🕊 کبوتر حرم: بق بق بقو منم با شما دوستم. دوست صمیمی🕊🕊🕊 🍃🌻😍🌈📚🌈😍🌻🍃 ✅ نکته: مهد کودک تا دبیرستان دور دوم امروز چهارشنبه 98/9/13 در شهر قم تعطیل اعلام شده، از والدین گرامی مهد و پیش دبستان مهدوی گلبرگ تمنا داریم این نمایشنامه رو امشب ( در شب میلاد امام حسن عسکری علیه السلام وقت بزارن برای نوآموز دلبندمون اجرا کنند بعنوان عیدی) 🙏💐 -----~~🍃🌻🍃~~---- با ما همراه باشید ❤️@mahde_mahdavi_goolbargh65118 -----~~🍃🌻🍃~~-----
🍃🌻🌈😍📚😍🌈🌻🍃 ویژه برنامه اختصاصی هفته 98/9/16 (تلفیق مناسبت مذهبی) : بنام خدای مهربون. خدای دانا و توانا. روزی چنتا آدم خوب به شهر مدینه رفتن. اونا یه عالمه سوال توی کاغذ نوشتن. کاغذا رو بردن خونه ی امام کاظم علیه السلام، ولی امام خونه نبودن. آدم خوبا گفتن صبر می کنیم تا شب. شب شد. اونا اومدن دنبال کاغداشون. امام هنوز خونه نرسیده بودن. دختر امام جواب سوال آدم خوبا رو توی کاغذ نوشت. بهشون داد. اونا خیلی خوشحال شدن. به شهرشون برگشتن. توی مسیر امام رو دیدن. اونا همه چیزو به امام گفتن. امام کاغذا رو گرفتن. سوال آدم خوبا رو دیدن. جواب حضرت معصومه سلام الله رو دیدن‌. امام یک دو سه بار فرمودند: " فداها ابوها؛ بابا فدای دخترش بشه." بله بچه های زرنگم! امام کاظم علیه السلام یه عالمه دختر دانا و مهربونشون رو دوست داشتن. حضرت معصومه سلام الله عمه امام زمان علیه السلام هستن. 📚 کشف اللئالی، آیت الله سیدنصرالله مستنبط. 🍃🌻😍🌈📚🌈😍🌻🍃 -----~~🍃🌻🍃~~---- با ما همراه باشید ❤️@mahde_mahdavi_goolbargh65118 -----~~🍃🌻🍃~~-----