eitaa logo
گلچین شعر
14هزار دنبال‌کننده
764 عکس
267 ویدیو
11 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آری خدا نخواست که مال کسی شوم بر من حرام کرده حلال کسی شوم شیری بلد نبود به چنگ آورد مرا قسمت نشد خلاصه غزال کسی شوم تنها نصیبم اینکه در این سرنوشت تلخ تصویر مبهمی ته فال کسی شوم می‌شد که آسمان بشود سرنوشت من اصلا پرنده نه، پر و بال کسی شوم یا یک گلوله نخ شده‌بودم که عشق را گردن بگیرم آخر و شال کسی شوم با ذره‌ای از آب و گلم می‌شد آفرید یک دانه‌ی سیاه که خال کسی شوم بر آب داد مُشت گِلی مانده از مرا از ترسِ اینکه ظرفِ سفال کسی شوم شاعر شدم که شعر بگویم برای عشق باور نکن که عاشق لال کسی شوم یا باید از سرابِ نگاهی شوم هلاک یا غرق در نگاه زلال کسی شوم تنها پناه خستگی‌ام شانه‌ی خداست آری خودش نخواست وبال کسی شوم @golchine_sher
43.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار برای اولین بار به‌مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران🇮🇷 🔹نماهنگ: 🔸️هم آوایی: @golchine_sher
شما که او را ندیده‌اید چشم‌هایش چشم‌هایش چشم‌هایش... باور کنید من هم سیر ندیدمش! چشم‌هایش نگذاشتند. @golchine_sher
آشیانِ منِ بیچاره اگر سوخت چه باک؟ فکر ویران شدن خانهٔ صیاد کنید @golchine_sher
به سرافرازترین سرو سرِ کوه قسم برق چشمان تو یک روز مرا خواهد سوخت «درود» @golchine_sher
دیر یا زود این عذاب ای جان به پایان می‌رسد شاد باش! این رنج بی‌پایان به پایان می‌رسد گرچه گاهی تندبادی شاخه‌ای را هم شکست سرو می‌ماند ولی توفان به پایان می‌رسد زندگی بر مردم آزادە‌ی بی‌آرزو سخت می‌گیرد ولی آسان به پایان می‌رسد داستان شمع با آتش روایت شد ولی عاقبت با دیدە‌ی گریان به پایان می‌رسد سیل آه خلق سدّ ظلم را خواهد شکست قصۀ تاریخ بی‌سلطان به پایان می‌رسد @golchine_sher
آنچنان که باید و شاید تو را نشناختم جز تو بر هر کس که دل بستم، یقیناً باختم تا تماشای تو ای لبخند زیبای خدا اسبِ بی انگیزه را زین کردم و هی تاختم یک سحر ناغافل از خواب خوشم برخاستم گوشه ای از جلوه ات را دیدم و دل باختم من تمام آرزوهای بلند خویش را بر مدار چشم‌های بی قرارت ساختم آه، ای دریای آبی...! موج موهای تو را در میان صخره ی دل، ساختم پرداختم با نگاهی حرف هایم را زدم هرچند... باز درددل ها را نوشتم در ضریح انداختم @golchine_sher
در سرزمین من زنی از جنس آه نیست این یک حقیقت است که در برکه ماه نیست این یک حقیقت است که در هفت شهر عشق دیگر دلی برای سفر رو به راه نیست راندند مردم از دل پر کینه، عشق را گفتند: جای مست در این خانقاه نیست دنیا بدون عشق چه دنیای مضحکی‌ست شطرنج مسخره‌ست زمانی که شاه نیست زن یک پرنده است که در عصر احتمال گاهی میان پنجره‌ها هست و گاه نیست افسرده می‌شوی اگر ای دوست حس کنی جز میله‌های سرد قفس تکیه گاه نیست در عشق آن که یکسره دل باخت، برده است در این قمار صحبتی از اشتباه نیست فردا که گسترند ترازوی داد را، آن‌جا که کوه بیشتر از پرّ کاه نیست، سودابه روسپید و سیاووش روسفید در رستخیز عشق کسی روسیاه نیست   @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
📙 کانال اشعار 💠 اشعار _سرود و نوحه 💠 تکی بیتی _ طرح استوری 💠 اطلاع رسانی کارگاه های آموزش شعر 💠 اطلاع رسانی جلسات و اجراها _مصاحبه‌ها 💠 گزارش تصویری عکس و کلیپ اجراها کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
صبح یعنی تو بتابی و مرا زنده به خود گردانی @golchine_sher
بعید نیست زیبایی تو نسل آینه ها را منقرض کند اینگونه که از ذوق دیدنت ترک برمی دارند! @golchine_sher
حال من با هیچ آهنگ زمانه ساز نیست! مانده‌ام در یک قفس راهی برایم باز نیست امتداد اشک‌هایم تا کجا خواهد رسید؟ چشمه می‌جوشد ولی در دیده‌ام اعجاز نیست من به دنبال نگاهت همه جا می‌نگرم! بی‌تو دیگر در درونم قدرت پرواز نیست... آمدی گفتی مرا با خود به رؤیا می‌بری! دور از این دنیای فانی بهترین جا می‌بری رفتی و از من گذر کردی زمانه این نخواست نیستی احساس من را تا کجاها می‌بری! من هنوزم دلخوشِ رؤیای زیبای توئم! در میان حسرتی دل را تماشا می‌بری... تا به کی من با خیالت زندگی را سر کنم! همچو مرغی در قفس پرواز را باور کنم تا به کی با این دل پر خون به دستان قلم! واژه‌های بی‌تو را چون شعر در دفتر کنم... باز دلتنگی قیامت می‌کند با هر نفس! تا به کی با خاطراتت دیده‌ام را تر کنم... @golchine_sher
شب گذشته من و او، چه خواب خوبی بود در آن سیاهی شب آفتاب خوبی بود همیشه موقع دیدار او دلم می ریخت اگرچه ترس نبود، اضطراب خوبی بود گناه نیمه شب ما کلام حافظ شد گناه نیمه شب ما ثواب خوبی بود تفاُلی نزد و یک غزل برایم خواند ولی عجب غزلی! انتخاب خوبی بود "چه مستی است ندانم که رو به ما آورد" جهان به رقص در آمد... شراب خوبی بود سوال کردم از او عشق چیست؟ چشمانش سکوت ریخت برایم، جواب خوبی بود تمام شب تن او را ورق ورق خواندم غزل، سپید، ترانه، کتاب خوبی بود اگرچه شاعر آیینی ام دلش می خواست که عاشقانه بگویم، عذاب خوبی بود @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عالم تمام عطر خدا را گرفته بود نور فلق شکوه دعا را گرفته بود می آمد از سما به زمین نور برترین آغوش مهر ماه ولا را گرفته بود @golchine_sher
سالها چشم انتظارم گر بدانی بهتر است لحظه ها را می شمارم گر بدانی بهتر است داغِ هجرانت به دل مثل شقایق مانده است از فراقت داغدارم گر بدانی بهتر است در هوای دامِ گیسویت نمانده صبر من! مثل مرغی بیقرارم گر بدانی بهتر است نزد مردم اعتباری داشتم از دست رفت حالیا بی اعتبارم گر بدانی بهتر است می کشم بر دوش دل بار ندامت سالها همچو کوهی بردبارم گر بدانی بهتر است در غم غربت اگر چه زندگی طی شد ، ولی عاشق ایل و تبارم گر بدانی بهتر است در ره عشق و صداقت زندگی دادم به باد داده ام دار و ندارم گر بدانی بهتر است مانده ام مانند ( شایق) سالها در پشتِ در روز و شب چشم انتظارم گر بدانی بهتر است @golchine_sher
تو را دوست دارم ولی رو نکردم فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم نگفتم که روزی که گفتم بگویی: کف دست خود را که من بو نکردم! ضمیر مخاطب برایم تو بودی به غیر از تو، من قصدی از او نکردم سرم با تو چرخید هر سو که رفتی دلم را به غیر تو هم سو نکردم! به پیش حسودان تو اعتنایی به یاوه سرایی بدگو نکردم خودت را، خودت را... تو را دوست دارم تو را دوست دارم ولی رو نکردم... @golchine_sher
شعر من نذر سر و جان اباعبدالله قلمم بی سر و سامان اباعبدالله سر من باد فدای غمِ جان افزایش دل من حرِّ پشیمان اباعبدالله "به هوای حرمش می گذرد ایامم" شده ام مست و غزل‌خوان اباعبدالله از همان کودکی ام بود، پدر یادم داد؛ بِشَوَم گوش به فرمان اباعبدالله دل خود باخته ام در طلب شش گوشه شده ام واله و حیران اباعبدالله دل من در گرو عشق حسن هست ولی شب جمعه شده مهمان اباعبدالله @golchine_sher
محبـوب خلق و عالـم بالا خوش آمدی پور علی(ع) و حضرت زهرا(س) خوش آمدی فرمود،از من است حسین(ع) و من از حسین(ع) ای نور چشم حضرت طاها(ص)، خوش آمدی دار الشفاست کوی تو حتی بر آمده از تربت تو کار مسیحا ،خوش آمدی ای پنجمین حقیقت اهل کسا حسین(ع) بر شام تار ،ماه دلارا،خوش آمدی چشـم امید ما به تو روز قیامت است ای کشتـی نجـات به دنیـا خوش آمدی @golchine_sher
گاهگاهی که دلم می‌گیرد پیش خود می‌گویم آنکه جانم را سوخت، یاد می‌آرد از این بنده هنوز؟ گفته بودند: "که از دل برود یار چو از دیده برفت" سال‌ها هست که از دیده‌ی من رفتی، لیک دلم از مهر تو آکنده هنوز... @golchine_sher
به دنیا آمدی تا عشق با من همنشین باشد نشستی روبرویم تا زمین عرش برین باشد برایت تاج و تختی از گل و لبخند آوردم شدی فرمانروا تا سرزمینم سرزمین باشد چه شب‌هایی که با چشم سخنگویت برای من غزل خواندی و گفتم زندگی شاید همین باشد همین با هم نشستن ها، همین از عشق گفتن‌ها همین دنیای کوچک می‌تواند بهترین باشد از این دوری نمی‌ترسم که می‌دانم دل عاشق به گمراهی نمی‌افتد اگر اهل یقین باشد یقین دارم که روزی روزگار وصل می‌آید اگر حتی فراق بین ما دیوار چین باشد @golchine_sher
آی آدمها ! خواهم آمد خواهم آمد باز با آن اسبِ چوبین جار زن ، در کوچهء اکنون با یراقی سبز و یالی زرفشان با صولت ِ پرویز چه گویم... با دلی آکنده از آمالِ رنگارنگ ؛ چون اَنجیر کوهی یا که اَفرا در هوای موسیقی خیزی که باران می زند نم نم بر دیوان شعرم بی درنگ در موسم پاییز با خیالی مخملین با تمام آرمان خویش. می نوازم چنگِ خوش آهنگِ خود را در چمستانی غریب. می زنم فریاد بی شک می دمم در صوتکم یکریز و دنیای به هم آشفته را آرام خواهم کرد من از آنچه بی تدبیر آمد پیش صدا در باد می پیچد صدا با باد میخواند می دانم . و میدانم ندایم می رود بالاتر از ناهید صدایم می شود همسایهء خورشید و آخر می نشیند باده نوش در چاهسار گوش و یا شاید شناگر می شود در چشمهء تقدیر. و خواهم گفت پی در پی در آن احوالِ وانفسا که ماندم با خودم تنها آی آدمها ! که اینک شانه بر دیوار شک بنهاده اید و جامه را پُر کرده اید از توده ای تشویش. من از شهر بهاران شاخه های باور آوردم و از دشتِ یقین صد خوشه امید سبویی شبنم و جامی پُر از باران و فنجانی که شد از عاشقی لبریز. پیاله در پیاله شعر دارم تازه دم با طعمی از ایمان. دوباره در خیابان جار خواهم زد در آن هنگام که ماه از آستین ساده شب می رود بالا آی آدمها ...! @golchine_sher
آغاز تولدت چه روحانی شد با آمدنت جهان چراغانی شد با مقدم تو باب نجات عالم بیت علی و فاطمه نورانی شد @golchine_sher