eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
889 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
با دمای دل خود چای مرا دم کردی شعر خواندی و مرا چشمه ی زمزم کردی! تا که لبخند زدی، طعم زمان شیرین شد قند را از سر صبحانه ی من کم کردی زندگی بی تو بنا بود که دق مرگ شود ضربان دلمان را چه منظّم کردی! در قرنطینه ی آغوش تو جایم عالی است! گره ی وا شده ای داشت که محکم کردی دستی از مهر کشیدی به سر گلدان ها خانه را تابلوی میخک و مریم کردی خواستم تا خط پایان به کنارت باشم و مرا باز در این کار مصمّم کردی! انجمن ها همه مهمان دو چشمت هستند : در"شب شعرِ " قشنگی که فراهم کردی‌ @golchine_sher
دست‌هایت روسری را از وسط تا می‌کند این مثلث در مربع سخت غوغا می‌کند مثل یک منشور در برخورد با نور سفید روسری، رویِ سرِ تو رنگ پیدا می‌کند سبز، قرمز، سرمه‌ای، فرقی ندارد رنگ‌ها صورت تو، روسری‌ها را چه زیبا می‌کند می‌شود هر تار مو یک ” شب ” ولی یک روسری این همه شب را چطوری در دلش جا می‌کند؟ باد می‌ریزد به دورت حسرتِ تلخ مرا باد روزی روسری را از سرت وا می‌کند @golchine_sher
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به ما میگن از امام خامنه‌ای حفظه اللّه بت نسازید، هرچه‌قدر هم خوب باشه انقدر که شما میگید نیست... این چند دقیقه رو با دقت ببینید و خود قضاوت کنید...! خیلی شگفت انگیزِ با دیدن این کلیپ و آشنا شدن نظر علمای عظام ازجمله آیت الله حسن زاده آملی ،مصباح یزدی ، سبحانی ،بهجت،علامه بهاءالدینی و..... واقعا ارادتمان به ایشان چندین برابر خواهد شد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از چشمهای من هیجان را گرفته اید این روزها عجب خودتان را گرفته اید اردیبهشت نیست که اردی جهنم است لبهای سرختان که دهان را گرفته اید به چرت و پرت و فحش و … ببخشید مدتی است از شعرهام لحن و بیان را گرفته اید خانم! جسارت است ببخشید یک سوال با اخمتان کجای جهان را گرفته اید؟ خانم ! شما که درس نخواندید ! پس کجا کی دکترای زخم زبان را گرفته اید خانم! جواب نامه ندادید بس نبود؟ دیگر چرا کبوترمان را گرفته اید خانم! عجالتا برویم آخر غزل نه اینکه وقت نیست امان را گرفته اید @golchine_sher
خسته نمی شوم از صبح تا نمی دانم کجای روز یا شب دوره می کنم خبرهای کشتارِ همسایه را ماجراهای قتل عامِ همین کوچه ی بالایی داستان های خودسوزی را انتحارهای اعتقادی و بمب هایی را که برای آزادی سقف اتاق کودکی را می شکافند زل می زنم به تلویزیون تا خونِ شتک زده به شیشه غلیظ تر شود سرریز کند روی فرش از پایه های میز بالا بیاید آرام بخزد میانِ بشقاب شره کند از قاشق تا خوب بشناسم طعم او را بویش را راهِ دیگری نیست باید از بر کنم جغرافیای جنگ را کوچه پس کوچه های کمینِ خون آشام را فردای این جنگل باید بلد باشم که دخترم را به دندان بگیرم و در دورترین غار از یادِ دنیا برویم... @golchine_sher
روزها کار دلم لحظه شماری شده بود طفلک از دست تو هر شب متواری شده بود جایگاهی که به زیبایی اسمت سوگند با تو از روز ازل نامگذاری شده بود نیمه شب  ها من و تنهایی و بغضی که شکست اشک هایی که به دنبال تو جاری شده بود روزهایی که نبودی دل بابونه شکست کار مریم پس از آن گریه و زاری شده بود نرگس از رفتن تو پای به بیراهه گذاشت یاسمین از شب آغاز فراری شده بود در حیاط از غم فقدان تو محبوبه ی شب مست در باغچه ام خاکسپاری شده بود تو که یکرنگ نبودی و دلت تنگ نبود من همانم که دلم دانه اناری شده بود بی تو هرشب من و تنهایی و لالایی شب شاه غم در شب من تاجگذاری شده بود @golchine_sher
زیر بار دوری تو خم شد از غم قامتم درد از من برده تاب و اختیار و طاقتم مانده ام سردرگریبان مثل شمع سوخته چون بنفشه از کبودی سر به زیرِ ذلتم جزء جزء من به ویروسی غریب آلوده شد من به تنهایی؛ لهیبِ زخم صدها ملتم سهم تقدیر از غم و شادی؛ برای من غم است جبر در پیمانه ی روزی نموده قسمتم از سرِ دلسوزی بسیار خاکستر شدم بی سبب دور گلوی یار؛ طوق لعنتم سنگ بودم کاش از دست فلاخن ها رها من از این درگیری و واماندگی ناراحتم شیشه شیشه مِی شدم وقت خماری های تو مست نوشیدی مرا تا ته؛ نکردی حرمتم گرچه جاه و منزلت ابرو و چشمِ دلبر است من غلام پادشاهِ عشقم و درخدمتم @golchine_sher
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی بشنود دوستش از نامزدش دل برده مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی که به پرونده ی جرم پسرش برخورده خسته ام مثل پسربچه که در جای شلوغ بین دعوای پدرمادرِ خود گم شده است خسته مثل زن راضی شده به مهرِ طلاق که پر از چشمِ بد و تهمتِ مردم شده است خسته مثل پدری که پسر معتادش غرق در درد خماری شده فریاد زده مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس پسرش ، پیشِ زنش بر سر او داده زده خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم دکترش گفته به دردِ سرطان مشکوک است مثلِ مردی که قسم خورده خیانت نکند زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه که کسی غیر پرستار سراغش نرود خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که عـید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود خسته ام ! کاش کسی حال مرا می فهمید غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است شدم ام مثل مریضی که پس از قطع امید در پیِ معجزه ای راهی مشهد شده است @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080