با دمای دل خود چای مرا دم کردی
شعر خواندی و مرا چشمه ی زمزم کردی!
تا که لبخند زدی، طعم زمان شیرین شد
قند را از سر صبحانه ی من کم کردی
زندگی بی تو بنا بود که دق مرگ شود
ضربان دلمان را چه منظّم کردی!
در قرنطینه ی آغوش تو جایم عالی است!
گره ی وا شده ای داشت که محکم کردی
دستی از مهر کشیدی به سر گلدان ها
خانه را تابلوی میخک و مریم کردی
خواستم تا خط پایان به کنارت باشم
و مرا باز در این کار مصمّم کردی!
انجمن ها همه مهمان دو چشمت هستند :
در"شب شعرِ " قشنگی که فراهم کردی
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
دستهایت روسری را از وسط تا میکند
این مثلث در مربع سخت غوغا میکند
مثل یک منشور در برخورد با نور سفید
روسری، رویِ سرِ تو رنگ پیدا میکند
سبز، قرمز، سرمهای، فرقی ندارد رنگها
صورت تو، روسریها را چه زیبا میکند
میشود هر تار مو یک ” شب ” ولی یک روسری
این همه شب را چطوری در دلش جا میکند؟
باد میریزد به دورت حسرتِ تلخ مرا
باد روزی روسری را از سرت وا میکند
#رامین_عرب_نژاد
@golchine_sher
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به ما میگن از امام خامنهای حفظه اللّه بت نسازید،
هرچهقدر هم خوب باشه انقدر که شما میگید نیست...
این چند دقیقه رو با دقت ببینید و خود قضاوت کنید...!
خیلی شگفت انگیزِ با دیدن این کلیپ و آشنا شدن نظر علمای عظام ازجمله آیت الله حسن زاده آملی ،مصباح یزدی ، سبحانی ،بهجت،علامه بهاءالدینی و.....
واقعا ارادتمان به ایشان چندین برابر خواهد شد
#جهاد_تبیین
#انتشار_با_شما
@golchine_sher
از چشمهای من هیجان را گرفته اید
این روزها عجب خودتان را گرفته اید
اردیبهشت نیست که اردی جهنم است
لبهای سرختان که دهان را گرفته اید
به چرت و پرت و فحش و … ببخشید مدتی است
از شعرهام لحن و بیان را گرفته اید
خانم! جسارت است ببخشید یک سوال
با اخمتان کجای جهان را گرفته اید؟
خانم ! شما که درس نخواندید ! پس کجا
کی دکترای زخم زبان را گرفته اید
خانم! جواب نامه ندادید بس نبود؟
دیگر چرا کبوترمان را گرفته اید
خانم! عجالتا برویم آخر غزل
نه اینکه وقت نیست امان را گرفته اید
#محمدعلی_پور_شیخ_علی
@golchine_sher
خسته نمی شوم
از صبح تا نمی دانم کجای روز یا شب
دوره می کنم
خبرهای کشتارِ همسایه را
ماجراهای قتل عامِ همین کوچه ی بالایی
داستان های خودسوزی را
انتحارهای اعتقادی
و بمب هایی را که برای آزادی
سقف اتاق کودکی را می شکافند
زل می زنم به تلویزیون
تا خونِ شتک زده به شیشه
غلیظ تر شود
سرریز کند روی فرش
از پایه های میز بالا بیاید
آرام بخزد میانِ بشقاب
شره کند از قاشق
تا خوب بشناسم طعم او را
بویش را
راهِ دیگری نیست
باید از بر کنم جغرافیای جنگ را
کوچه پس کوچه های کمینِ خون آشام را
فردای این جنگل
باید بلد باشم
که دخترم را به دندان بگیرم
و در دورترین غار
از یادِ دنیا برویم...
#پوریا_اشتری
@golchine_sher
روزها کار دلم لحظه شماری شده بود
طفلک از دست تو هر شب متواری شده بود
جایگاهی که به زیبایی اسمت سوگند
با تو از روز ازل نامگذاری شده بود
نیمه شب ها من و تنهایی و بغضی که شکست
اشک هایی که به دنبال تو جاری شده بود
روزهایی که نبودی دل بابونه شکست
کار مریم پس از آن گریه و زاری شده بود
نرگس از رفتن تو پای به بیراهه گذاشت
یاسمین از شب آغاز فراری شده بود
در حیاط از غم فقدان تو محبوبه ی شب
مست در باغچه ام خاکسپاری شده بود
تو که یکرنگ نبودی و دلت تنگ نبود
من همانم که دلم دانه اناری شده بود
بی تو هرشب من و تنهایی و لالایی شب
شاه غم در شب من تاجگذاری شده بود
#سیامک_قانع
@golchine_sher
زیر بار دوری تو خم شد از غم قامتم
درد از من برده تاب و اختیار و طاقتم
مانده ام سردرگریبان مثل شمع سوخته
چون بنفشه از کبودی سر به زیرِ ذلتم
جزء جزء من به ویروسی غریب آلوده شد
من به تنهایی؛ لهیبِ زخم صدها ملتم
سهم تقدیر از غم و شادی؛ برای من غم است
جبر در پیمانه ی روزی نموده قسمتم
از سرِ دلسوزی بسیار خاکستر شدم
بی سبب دور گلوی یار؛ طوق لعنتم
سنگ بودم کاش از دست فلاخن ها رها
من از این درگیری و واماندگی ناراحتم
شیشه شیشه مِی شدم وقت خماری های تو
مست نوشیدی مرا تا ته؛ نکردی حرمتم
گرچه جاه و منزلت ابرو و چشمِ دلبر است
من غلام پادشاهِ عشقم و درخدمتم
#اکــرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از تو چه پنهان عاشقت بودم...
#عبدالجبار_کاکایی
@golchine_sher
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
بشنود دوستش از نامزدش دل برده
مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
که به پرونده ی جرم پسرش برخورده
خسته ام مثل پسربچه که در جای شلوغ
بین دعوای پدرمادرِ خود گم شده است
خسته مثل زن راضی شده به مهرِ طلاق
که پر از چشمِ بد و تهمتِ مردم شده است
خسته مثل پدری که پسر معتادش
غرق در درد خماری شده فریاد زده
مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس
پسرش ، پیشِ زنش بر سر او داده زده
خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم
دکترش گفته به دردِ سرطان مشکوک است
مثلِ مردی که قسم خورده خیانت نکند
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است
خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه
که کسی غیر پرستار سراغش نرود
خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که
عـید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود
خسته ام ! کاش کسی حال مرا می فهمید
غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است
شدم ام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پیِ معجزه ای راهی مشهد شده است
#علی_صفری
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080