ز چشم هایت اگر ناگزیر دل بکنم
به مهربانی آن چشم ها که می میرم...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
نگویم آشنا با دل چه ها کرد
که باور می کند داغ چنین درد
به هر کَس اعتمادی کرده ام او
دمار از روزگار من در آورد
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
نگاهم آن قَدَر نام تو را فریاد می دارد
که می ترسم ببینندَت، میان قاب چشمانم
به جای قصه های کودکی، حالا برای خود
غزل های تو را همواره قبل از خواب می خوانم...
#معصومه_بخشنده
@golchine_sher
برف می بارد ولی در کوهساران بیشتر
دیدنی شد کوچه، آبادی، خیابان بیشتر
#سعید_بیگدلی
#عضوکانال
@golchine_sher
در نگاه حریص شهر شلوغ
کودکی کوچه گرد و تنهایم
ریشه کرده غروب در جانم
من رسول تمام غم هایم
ــــ ــــ ــــ
آه از درد بی کسی ها که
چه بلایی سرم نیا ورده ست
مرده ام بار ها ولی تقدیر
مَنِ در گور را در آورده ست
ــــ ــــ ــــ
شهر شهر فرنگ و بی دردیست
من کیم عاقبت کجا برسم
محنت و درد قسمتم شده است
آه...تاکی به انتها برسم
ــــ ــــ ــــ
ماهی ام تا ابد اسیر تنگ
متنفر از آب هم شده ام
آنقدر کفر گفته ام، در خود
که دچار عذاب هم شده ام
ــــ ــــ ــــ
در جدال همیشه ام با خود
بی هوا از دلم کلک خوردم
آمدم تا کمی گلایه کنم
از زمین و زمان کتک خوردم
ــــ ــــ ــــ
مهربان با دلم کسی نشود
وصله ی بی قواره ی شهرم
در نگاه تمام آدم ها
من شب بی ستاره ی شهرم
ــــ ــــ ــــ
من نخواهم گذشت از آنکه
رنگ شب را به بخت من پاشید
من چه هستم و یا چه خواهم شد
چشم من عاقبت چه خواهد دید
ــــ ــــ ــــ
می زنم مشت بر دهان دلم
نکند آرزو دو تن بشود
هوسی را که رخنه کرده در او
سایه ای تلخ مثل من بشود
#محمد_صادق_بخشی
#عضوکانال
@golchine_sher
دلم گرفته ای دوست ! هوای گریه با من
گر از قفس گریزم ، کجا روم کجا من ؟
کجا روم ، که راهی به گلشنی ندانم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا ، من
نه بستهام به کس دل ، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج ، رها رها رها من
ز من هرآنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک ، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی ، به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم. در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
#سیمین_بهبهانی
@golchine_sher
نکنم سوی کسی جز گل روی تو نظر
قبله ام قبله تو ، نیست مرا قبله دگر
منتظر، خیره به راه و پی تو می گردم
قاصدی کاش بیاید بدهد از تو خــبـــر
#مهدی_ملک
#عضوکانال
@golchine_sher
خوشا چو باغچه از بوی یاس سر رفتن
خوشا ترانه شدن بی صدا سفررفتن
سری تکان بده بالی دمی لبی حرفی
چرا که شرط ادب نیست بی خبر رفتن
چقدر خاطره ماندن به سینه ی دیوار
خوشا چو تیغ به مهمانی خطررفتن
زمین هر آینه تیر و هوا هر آینه تار
خوشا به پای دویدن خوشا به سررفتن
دراین بسیط درن دشت چون سپیداران
خوشا در اوج به پابوسی تبر رفتن
چه انتظار بعیدی است بیشتر ماندن
چه آرزوی بزرگی است زودتررفتن
به جرم هم قدمی با صف کبوترها
خوشا به خاک نشستن کلاغ پر رفتن
برو برو دل ناپخته ام که کار تو نیست
به بزم می سر شب آمدن ....سحررفتن
نه کار طبع من است این که کار چشم شماست
پی شکار مضامین تازه تر رفتن
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
سواره پشت سواره ، پیاده جنگیدیم
به کینه های تبرهای تیز خندیدیم
به رقص آمده بودیم وکس نماند از ما
در این قبیله بگویند تا که لنگیدیم
رفیق قافله ابرِ بدون بارش بود
بجز عطش چه از این نارفیق ها دیدیم
شکایتِ دل خونین خود کجا ببریم
از این جماعت صد رنگِ زرد رنجیدیم
یکی بجای هزاران ، هزار جان می داد
هزار من که نشد ما ، خوش است جمشیدیم
به خون وجب وجب از خاکمان وطن شده است
نشان به سرخی این جادها که ما بیدیم
#سیف_الدین_حسین_زاده
#عضوکانال
@golchine_sher
گنجشک کوچکی شدهام در پناه تو
خو کردهام به سایهی چشم سیاه تو
ای کاش در مسیر رسیدن به خانهات
باشد درخت کوچک من تکیهگاه تو
برعکس من، در آینه بوسیدهای مرا
این بود عاشقانهترین اشتباه تو
خاری به چشم من شده زیباییات؛ ولی
اینها فدای یک سر سوزن نگاه تو
تنگ غروب پلک زدی، آفتاب رفت
زل میزنم به پنجرهی پابهماه تو
#علیاصغر_شیری
@golchine_sher