eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
432 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
 دست وپا هر کس درامواج بلا گم می کند رو به سوی ساحل دریای هشتم می کند بی گمان دارد دو حالت دل به هنگام ورود بال در می آورد یا دست و پا گم می کند چهره ی عشاق در این بزم جور  دیگری است چشم گریان است اما لب تبسم می کند دستها را بر در و دیوار وبر رومی کشد زائر این آستان  اینسان تیمم می کند مست این میخانه با یک جرعه بارش بار نیست کم  نمیخواهد دلش رو جانب خم می کند صحن جامع وقت باران جمع یاران دیدنی است نامت این  مجموعه  را غرق ترنم می کند صبحدم خورشید بربام توای شمس الشموس خویش را چون شعله ای کوچک تجسم می کند بر فراز آسمان این دستها گلدسته نیست پیر مردی با رضا دارد  تکلم می کند خوش به حال زائری که بعد مشهد با خلوص رو به سوی آستان بانوی قم می کند @golchine_sher
آسمان غرق تمناست خدا می داند گنبدش گنبد خضراست خدا می داند گفت پیغمبر اسلام(ص) رضا(ع) مثل من است خواهرش ثانی زهر است خدا می داند حوض فیروزه ای و آبی سقا خانه کوثر حضرت زهر است خدا می داند برطرف می شود اینجا غم تو ای سائل این سخن گفته موسی ست خدا می داند دست بر گیر به دامان کریمانه‌ی او لطف او شاخه طوبی ست خدا می داند کودک و پیر و جوان، عاشق و دلداده او کرمش شامل دنیاست خدا می داند هر که در طوس زیارت کند این آقا را جای او جنت اعلا ست خدا می داند @golchine_sher
در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است شاهی‌که بی‌لشگرکشی سلطان ایران است آرامِ‌جان ماست آقایی که دامانش تنها توسل‌خانه‌ی آهوی حیران است مهمان‌نواز است آنقدر که زائرش هربار مانند صاحب‌خانه‌ها در صحن، مهمان است هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است وقتی ضریحش را بغل کردم دلم وا شد در وقت دل‌تنگی فقط آغوش درمان است از بس که اینجا آه درهم می‌شود تکرار انگار در صحن و رواق آیینه بندان است انگار سائل پادشاهی می‌کند اینجا انگار در درب ورودی شاه، دربان است از آب سقاخانه می‌نوشند و خوشحال‌اند کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است درماندگان راهی به‌جز مشهد نمی‌بینند تنها پناه بی‌پناهان در خراسان است @golchine_sher
رسیدم دوباره به درگاه شاهی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی... سلام ای غریبی که در صبح محشر ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی... شلوغ است دورت ولی شد فراهم عجب خلوتی، خلوت دل‌بخواهی چو آیینه از بس که دل‌نازکی تو توان تا حریمت رسیدن به آهی تو آیینه آیینه، نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده‌ شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی گرفته‌ست خورشید اذن دمیدن ز نقاره‌خانه دم هر پگاهی تویی شرط توحید و بی‌تو یقیناً همه نیست توحید جز لاالهی اگر ابر لطفت به محشر ببارد نماند ثوابی نماند گناهی به لطف تو کاه ثواب است کوهی به بذل تو کوه گناه است کاهی لب درۀ نفس لغزیده پایم نگه دار دست مرا با نگاهی منم آن گنهکار امیدواری که دارد ز لطف تو پشت و پناهی ندانم چگونه برآیم ز شکرش اگر راه دادی مرا گاه‌گاهی الهی مرا از حریمش مکن دور مرا از حریمش مکن دور الهی @golchine_sher
شنیدم فاصله ها دارن به مقصد می رسن همه ی مسافرا دارن به مشهد می رسن دارن از راه می رسن یکی یکی مسافرا تا حرم چیزی نمونده، خوش به حال زائرا خوش به حال زائری که اولین بار اومده دلشو نذر حرم کرده، پی یار اومده عکس گنبد توی آیینه ی اشکاش جاریه داره دل دل می کنه، منتظر دلداریه دستشو رو سینه برد، عرض ارادت بکنه درد دل زیاد داره، می خواد که خلوت بکنه اشکاشو پاک می کنه، اما یه بغض بی صدا می گه یا امام رضا، امام رضا، امام رضا @golchine_sher
دیوانه و حیران تواَم حضرت ضامن من دست به دامان توام حضرت ضامن یک عمر کبوتر شده سرگشته‌‌ی عالم دلداده‌ی ایوان توام حضرت ضامن عالم همه مدهوش زر و زیور خویشند من زار و پریشان توام حضرت ضامن چشمان امیدم همه شب خیره به دشت است آهوی بیابان توام حضرت ضامن رحمی به دل خسته‌ی آهوی رمیده عمریست که گریان توام حضرت ضامن قلبم شده چون دشت ترک خورده که عمری در حسرت باران توام حضرت ضامن هرچند میان همه گل های شقایق من خار گلستان توام حضرت ضامن شرمنده که با بار گناهان فراوان زنجیر به دستان توام حضرت ضامن کافر چو بخوانند مرا باک ندارم من تازه مسلمان توام حضرت ضامن @golchine_sher
بارها با آن که توفیق زیارت داشتم در دل درمانده اما باز حسرت داشتم گرچه عمری من نمک گیر قمم، فرقی نداشت حس من این است در مشهد اقامت داشتم با هم از پرواز می گفتیم روی گنبدت کاش با بچه کبوترها رفاقت داشتم مادرم پیغام داده دست خالی برنگرد مادرم تنها خبر دارد که حاجت داشتم شعر را روی بلیت خود نوشتم، ای عزیز! در ضریح انداختم آنچه بضاعت داشتم باید از هر خادمت کسب حلالیت کنم تا تو را پیدا کنم، هر صبح زحمت داشتم @golchine_sher
ای کاش به گوش جان رسد لحن شما از روز ازل بود دلم رهن شما فهمید شما ضامن آهو شده اید آهوی دلم دوید تا صحن شما @golchine_sher
بارالها صد مَلَک امشب به ما مامور کن قلب عشاق علی موسی الرضا مسرور کن تا دوباره بشکند بت های عالم را خدا ! باز ابراهیم را از شر آتش دور کن @golchine_sher
قربان مهربانی‌ات ای هشتمین امام آقای مهربان به غنی و گدا، سلام صدها گره به پنجره‌فولاد بسته‌ام هُرم نگاهِ توست به چشمانم التیام در آستان مهرِ تو با سر دویده‌ام چشمم که پای‌بوس تو باشم به احترام من در نگاه ِماهِ تو منزل گزیده‌ام آهو شوم و یا که کبوتر، بگو کدام؟ ای مهربان‌تر از پدر و مادرم به من دلبستهٔ حریم تو هستم علی‌الدوام دستم بگیر و چشمِ مرا غرق نور کن غیر از تو آفتابِ دگر نیست والسلام @golchine_sher
با یک اشاره قفل قفس باز میکند در آسمان قلب من اعجاز میکند وقتی نسیم روضه‌ دلم را بغل گرفت چشمان ِالتماس مرا ناز میکند در لابه لابه‌ی همهمه، بارانِ اشک و آه دلتنگی مرا به تو ابراز میکند از تکّه های دل حرم آیینه کاری است هردل پس از طواف تو پرواز میکند مضمون بکر در حرمت ذکر یا «رضاست» عاشق به عشق تو سفر آغاز میکند. @golchine_sher