eitaa logo
گلچین شعر
13هزار دنبال‌کننده
501 عکس
202 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب هوا ابری شد و باران نیامد عید غدیر امسال هم مهمان نیامد من عید را کنج اتاقم گریه کردم ای کاش چاهی داشتم هم عمقِ دردم پیغامِ تبریک آمد و پاسخ ندادم تبریکِ «بخِّ بخِّ» آمد باز یادم پیغام‌های سردِ ارسالِ عمومی تبریک‌های کهنة رسم و رسومی امشب عزادارِ غریبیِ غدیرم از هیچ کس عیدی نمی‌خواهم بگیرم عیدی برای لای قرآنی که بسته است؟ عیدی به دستانی که عهدش را شکسته است؟ ساداتم، از دستم ولی عیدی نخواهید از هیچ کس غیر از علی عیدی نخواهید از بوسه بر پیشانی‌ام می‌ترسم آری از آبروی فانی‌ام می‌ترسم آری می‌ترسم آخر از مدالِ امتیازم ـ از شالِ سبزم ـ شالِ مأمونی بسازم از عشق‌های بی‌تولی ترس دارم از لعن‌های بی تبرّی شرمسارم عید غدیر امسال هم مهمان نیامد شاید بیاید عاقبت این جمعه، شاید... شاید بیاید در زند خانه به خانه دنبالِ مردانِ غدیریِ زمانه بر عهد دیرینِ خدا برهان بخواهد تنها چهل هم‌رزمِ هم‌پیمان بخواهد شاید سراغی از غدیرِ خم بگیرد شاید بخواهد عیدی از مردم بگیرد! راهی شود با پای خود تا خانه هامان آن هم نه یک شب! تا چهل شب با عزیزان اما برای او اگر مهمان نیاید؟! غیر از حذیفه، بوذر و سلمان نیاید؟! اما اگر... اما اگر... اما اگر... آه اما اگرهایی که باریده است در چاه تنهاتر از نهج البلاغه می‌نشینم در فکر غم‌های امیرالمؤمنینم @golchine_sher
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمهٔ بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را برو ای گدای مسکین در خانهٔ علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را به‌جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا به‌جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که می‌تواند که به‌سر برد وفا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را به دو چشم خون‌فشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیام‌ها سپردم همه سوز دل صبا را چو تویی قضای‌گردان به دعای مستمندان که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چو نای هردم، ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را» ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا @golchine_sher
بیدار کرده بانگ تو ،جبران خلیل را جُرداق را، شُمیّلِ شِبلی و ایل را نیم از فضائلت نشود وانمود اگر جوهرکنند دجله و کارون و نیل را پرداختی به عدل در اوج برادری از آهن گداخته ، سهم عقیل را بحر عروض و وزن و غزل ،کم می آورند باید سرود بهر تو بحری طویل را بخشیدحق دو چشمه زجنات جاری اش کوثربه مصطفی ، به توهم سلسبیل را ماییم ، از قبیله ی سلمان فارسی مشمول خود قرار بده ، این قبیل را کوتاه دست ماست که چینیم خوشه از خرمای پروریده ی تو بر نخیل را @golchine_sher
‌‌ یک ذره از نگاه علی آفتاب شد انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد ‌ ما را ز خاک پای علی آفریده‌اند... پس با همین حساب علی بوتراب شد! @ahmadiraninasab @golchine_sher