eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
925 عکس
313 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
مزه‌ی عشق به این خوف و رجاهاست رفیق عشق سرگرمی‌اش آزار و تسلاست رفیق نشدم راهی‌ات ای عشق که سیراب شوم تشنگی ناب ترین لذت دنیاست رفیق @golchine_sher
روی دل بستن خود کاش کمی کار کنی مثل یک عاشق دلباخته رفتار کنی من اگر طاقچه بالا نگذارم زشت است تو نباید که أقلا کمی اصرار کنی؟ عشق جنگ است و به دنبال غنیمت باید مثل یک لشکر قحطی زده پیکار کنی اینقدر خسته نگو راه نخواهد آمد راه را باید از آن سمت، تو هموار کنی نه چنان سخت‌عنان باش که عاشق نشوی نه چنان رام که خود را بزنی خوار کنی عشق مُسری است فقط خیره شو تا او را نیز به گرفتاری خود زود گرفتار کنی واژه از دور چنان زور ندارد، باید چشم در چشم به احساس خود اقرار کنی امشب آن‌قدر به چشمان تو زل خواهم زد تا مرا خواسته ناخواسته بیمار کنی @golchine_sher
امشب هوا ابری شد و باران نیامد عید غدیر امسال هم مهمان نیامد من عید را کنج اتاقم گریه کردم ای کاش چاهی داشتم هم عمقِ دردم پیغامِ تبریک آمد و پاسخ ندادم تبریکِ «بخِّ بخِّ» آمد باز یادم پیغام‌های سردِ ارسالِ عمومی تبریک‌های کهنة رسم و رسومی امشب عزادارِ غریبیِ غدیرم از هیچ کس عیدی نمی‌خواهم بگیرم عیدی برای لای قرآنی که بسته است؟ عیدی به دستانی که عهدش را شکسته است؟ ساداتم، از دستم ولی عیدی نخواهید از هیچ کس غیر از علی عیدی نخواهید از بوسه بر پیشانی‌ام می‌ترسم آری از آبروی فانی‌ام می‌ترسم آری می‌ترسم آخر از مدالِ امتیازم ـ از شالِ سبزم ـ شالِ مأمونی بسازم از عشق‌های بی‌تولی ترس دارم از لعن‌های بی تبرّی شرمسارم عید غدیر امسال هم مهمان نیامد شاید بیاید عاقبت این جمعه، شاید... شاید بیاید در زند خانه به خانه دنبالِ مردانِ غدیریِ زمانه بر عهد دیرینِ خدا برهان بخواهد تنها چهل هم‌رزمِ هم‌پیمان بخواهد شاید سراغی از غدیرِ خم بگیرد شاید بخواهد عیدی از مردم بگیرد! راهی شود با پای خود تا خانه هامان آن هم نه یک شب! تا چهل شب با عزیزان اما برای او اگر مهمان نیاید؟! غیر از حذیفه، بوذر و سلمان نیاید؟! اما اگر... اما اگر... اما اگر... آه اما اگرهایی که باریده است در چاه تنهاتر از نهج البلاغه می‌نشینم در فکر غم‌های امیرالمؤمنینم @golchine_sher
روی دل بستن خود کاش کمی کار کنی مثل یک عاشق دلباخته رفتار کنی من اگر طاقچه بالا نگذارم زشت است تو نباید که أقلا کمی اصرار کنی؟ عشق جنگ است و به دنبال غنیمت باید مثل یک لشکر قحطی زده پیکار کنی اینقدر خسته نگو راه نخواهد آمد راه را باید از آن سمت، تو هموار کنی نه چنان سخت‌عنان باش که عاشق نشوی نه چنان رام که خود را بزنی خوار کنی عشق مُسری است فقط خیره شو تا او را نیز به گرفتاری خود زود گرفتار کنی واژه از دور چنان زور ندارد، باید چشم در چشم به احساس خود اقرار کنی امشب آن‌قدر به چشمان تو زل خواهم زد تا مرا خواسته ناخواسته بیمار کنی @golchine_sher
راستی! امروز گفتم دوستت دارم عزیز؟ دوستت دارم دمادم دوستت دارم عزیز! کل عالم دوستت دارند می‌دانم ولی من به قدر کل عالم دوستت دارم عزیز! تلخیِ دوری مرا هرچند غمگین می‌کند گاه اصلا با همین غم دوستت دارم عزیز! عشق یعنی اینکه من هر بار می‌بینم تو را مثل عشقی تازه آن دم دوستت دارم عزیز قلب عاشق نامنظم می‌تپد عاقل که نیست عفو کن که نامنظم دوستت دارم عزیز تشنه‌ام باشی برایت تا ابد سرچشمه‌ام جاودان مانند زمزم دوستت دارم عزیز عشق خواهد گرم کرد این زندگی را یک تنه مثل یک آغوش محکم دوستت دارم عزیز عشقم از دیوانگی‌هایم در این خلوت نترس پیش مردم مثل آدم دوستت دارم عزیز! گرچه پشت مذهبی‌ها حرف خیلی می‌زنند حرف مردم به جهنم «دوستت دارم» عزیز! @golchine_sher
اجتماع دو نقیضیم برای خودمان پادشاهیم  و کنیزیم برای خودمان بر سر تخت، شما توی سر هم بزنید ما که در چاه عزیزیم برای خودمان گرگ رفته است از این بازی و ما خوش داریم بی‌جهت هی بگریزیم برای خودمان میزبانیم و کسی جز خودمان مهمان نیست خانه‌داریم و تمیزیم برای خودمان خودمان خواستگار خودمانیم چه خوب! خودمان چای بریزیم برای خودمان! @golchine_sher
هرچه را داشته‌ام ریخته‌ام دور و برم مثلا کار زیاد است و شلوغ است سرم مثلا تنگِ کسی نیست دلم اصلا هم خستهٔ مشغله‌ها هستم اگر هم پکرم چقدر این دو سه هفته نرسیدم به خودم وضعم آن‌قدر شلخته است که گویی پسرم یوسفم رفته و درها همگی بسته شده من در این قصرِ دراندشت پی‌اش در به درم نه که دلتنگی و این مسأله‌ها! می‌خواهم تکهٔ پیرهنش مانده برایش ببرم لاأقل کاش که زخمی زده بودم کاری تا اگر تازگی‌ام رفت بماند اثرم چقدر کار کشید از دل شیرازی من «پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم» باز هم بوی غذایی که دلش سوخت برام می‌روم باز سر کوچه فلافل بخرم باز هم بین غزل مسخره‌بازی کردم تا غرورم مثلا حفظ شود خیر سرم من که بانویم و پا پیش گذارم زشت است تو هم آن‌قدر نیا تا که بیاید خبرم @golchine_sher
باید رعایت کرد در این بزم نوبت را عشقی بنوشیم ابتدا، آنگاه شربت را من تشنه‌ام اما خجالت می‌کشد چشمم وقتی تعارف می‌کند چشمش محبت را هر بار تا آمد بگوید دوستت دارم فوری عوض کردم خودم موضوع صحبت را هی گفت احساس غریبی دارم اما من نگذاشتم معنا کند احساس غربت را من بس که حسرت خوردم و او بس که حرفش را تشنه رها کردیم آن لیوان شربت را... @golchine_sher
نمی‌ترسی بمیرم پیش از آنکه بگذرم از تو؟ بترس از آن شکایت‌ها که با خود می‌برم از تو چه دارم؟ از تو دارم نیمهٔ تاریک عمرم را شبم از تو غمم از تو و بالشت ترم از تو مرا سوزاندی و روشن رها کردی نترسیدی؟ بگیرد انتقامم را تب خاکسترم از تو؟ توی ظالم که عمری بر غرورم سروری کردی بترس از روز مظلومان که آنجا من سرم از تو که آنجا آه می‌گیرد چه آهی در گلو دارم خودم یک صورِ رستاخیزسازِ محشرم از تو همیشه دیر فهمیدی همیشه دیر برگشتی زمانی یاد گلدان می‌کنی که پرپرم از تو پشیمان گریه خواهی کرد روزی بر سر قبرم دوباره دیر و من از هر زمان کفری‌ترم از تو @golchine_sher
مزه ی عشق به این خوف و رجاهاست رفیق! عشق سرگرمی‌اش آزار و تسلاست رفیق! قیمت یک سحر آغوش چشیدن، صد شب گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق! نشدم راهی این چشمه که سیراب شوم تشنگی خاص‌ترین لذت دنیاست رفیق! بارها تا لب این چشمه دویده است دلم آبش اما فقط از دور گواراست رفیق! اسم آن روز که نامیده‌ای اش روز وصال در لغتنامه‌ی من «روز مباداست» رفیق! «نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد» بنشین شعر بخوان، دور جوان‌هاست رفیق!   @golchine_sher
هرچه را داشته‌ام ریخته‌ام دور و برم مثلاً کار زیاد است و شلوغ است سرم مثلا تنگِ کسی نیست دلم اصلاً هم خستهٔ مشغله‌ها هستم اگر هم پکرم چقدر این دو سه هفته نرسیدم به خودم وضعم آن‌قدر شلخته است که گویی پسرم یوسفم رفته و درها همگی بسته شده من در این قصرِ دراندشت پی‌اش در‌به‌درم نه که دلتنگی و این مسأله‌ها! می‌خواهم تکّهٔ پیرهنش مانده برایش ببرم لاأقل کاش که زخمی زده بودم کاری تا اگر تازگی‌ام رفت بماند اثرم چقدر کار کشید از دل شیرازی من «پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم» باز هم بوی غذایی که دلش سوخت برام می‌روم باز سر کوچه فلافل بخرم باز هم بین غزل مسخره‌بازی کردم تا غرورم مثلاً حفظ شود خیر سرم من که بانویم و پا پیش گذارم زشت است تو هم آن‌قدر نیا تا که بیاید خبرم @golchine_sher