eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
435 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟ دوباره یار سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی به حد وسع برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم بدست شدی چه روزها که فقط منفعت پرست شدی چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟ زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی چقدر محضر او دیده ی تر آوردی ادای منتظران را فقط دراوردی بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم بجای ننگ شدن باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم بجای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی کربلا باشیم خدا کند که بسوزیم و  آه.. گریه کنیم بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده  که داغ او به دل اهل روستا مانده @golchine_sher
عادتاً دم ز عشق یار نزن بی عمل حرف انتظار نزن سر تو گرم بازی دنیاست لاف مجنون بی قرار نزن زار زد از گناه تو آقا توبه کن از‌گناه زار نزن از غریبی درش بیار! انقدر.. از غریبی او هوار نزن تا ز هر دامنی نشُستی دست دست بر دامن‌ نگار نزن قول دادی بمان سر قولت زیر این قول و این قرار نزن هرچه را از دلت کنار زدی عشق او را ز دل کنار نزن پدر ماست گرچه بد شده ایم به دل خسته اش شرار نزن.. کربلا منتهای خوشبختی ست پَر سوی غیر این دیار نزن تا نرفتی میان صحن حسین حرفی از خیر روزگار نزن.. @golchine_sher
این قصه ی پایان رسیده ابتدا هم داشت این خانه ی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجده اش یاربنا هم داشت این حیدری که دیر شبها میرود خانه.. یک روز بین خانه اش مشکل گشا هم داشت خونابه های گوش بانو خوب میدانند این گوش پاره گوشواری از طلا هم داشت یاللعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچه ای که خانم آنجا آشنا هم داشت! ثانی لگد میزد بقیه کیف میکردند نامردِ کوچه دوستانی بی حیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمیفهمند،بهتر که نمیفهمند.. اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان.. بین شلوغی ضربه هایی بی هوا هم داشت مولا عبا انداخت بررویش ولی زهرا.. ‌یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت.. @golchine_sher
هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟ چندین نفر به زور دراین کوچه جا شدند نمرودها مزاحم پروانه ها شدند دریا خروش کرد تلاطم شروع شد دوران جاهلیت مردم شروع شد وقتش رسیده بود تهاجم شروع شد انگار کار آتش و هیزم شروع شد در پشت در زبانه ی آتش که پا گرفت دودش بلند شد همه جارا فرا گرفت دربسته بود درشکنی ایستاده بود در جنگ نور اهرمنی ایستاده بود در بین خانه ممتحنی ایستاده بود نامرد رو بروی زنی ایستاده بود فریاد میکشید ولایت گرفتنی ست بازور هم اگر شده بیعت گرفتنی ست مشغول حرف بود که باپا به در زدو... صدیقه را مقابل مولا به در زدو... فهمید مانده پشت در اما به در زدو... همراه مادری پسرش را به در زد و... گل را گلاب کرد و به دستان خار داد مسمار را به پهلوی زهرا فشار داد فضه اگر نبود به دادش که میرسید؟ چادر به روی پیکر زهرا که میکشید؟ در بین شعله بانوی این خانه را که دید محکم بصورتش زد و به سمت در دوید این پاسخ سفارش عمر رسول بود مولا به فکر حفظ حجاب بتول بود... @golchine_sher
پای ماندن داری اما پای رفتن بیشتر یار نه ساله کنارم باش لطفا بیشتر تا که چشمم باشد از نور تو روشن بیشتر هی نگو شرمنده ام شرمنده ام!من بیشتر بی اجازه دشمنت در خانه ما پا گذاشت عذرمیخواهم‌ اگر این خانه امنیت نداشت ای خوشی من دراین دنیا !دراین دنیا بمان نه برای من برای بچه ها اینجا بمان از مدینه میرویم اصلا فقط با ما بمان یا بمان و یا بمان و یا بمان و یا بمان التماسم را ندیده هیچکس!حالا ببین دیده ای حیدر بیوفتد از نفس؟!حالا ببین بانوی من خانه را آوار کردن خوب نیست بهر رفتن اینهمه اصرار کردن خوب نیست چشم ضربه خورده را بیدار کردن خوب نیست با تن آتش گرفته کار کردن خوب نیست کار کردی فضه را بیتاب کردی فاطمه تو مراهم از خجالت آب کردی فاطمه شب به شب یاد گل پرپر نرفت از خاطرم چادر پاخورده ی کوثر نرفت از خاطرم شعله بالا رفت از معجر نرفت از خاطرم آتش در رفت و میخ در نرفت از خاطرم چهارچوب خانه از داغ تو هق هق میکند گر بفهمد روضه را نجار هم دق میکند از علی بگذر درآن غوغا نشد کاری کنم قنفذ آمد سوی تو اما نشد کاری کنم با قلافش زد به بازوها نشد کاری کنم این سه ماهه زخم پهلو را نشد کاری‌کنم کار حیدر سخت شد با زخم کاری میروی ای جوانمرگ علی چه زود داری میروی گرچه با طفلان هوای سوختن داریم ما خاطرت آسوده در خانه حسن داریم ما هم کفن داریم ما هم پیرهن داریم ما این دم اخر دم سینه زدن داریم ما بی کفن باشد حسین و بی حرم باشد حسن داد و بیداد از غریبی من و طفلان من @Golchine_sher
عادتاً دم ز عشقِ یار نزن بی عمل حرفِ انتظار نزن سَر تو گرم بازیِ دنیاست لافِ مجنونِ بی قرار نزن زار زد از گناهِ تو آقا توبه کن از‌ گناه، زار نزن از غریبی درش بیار! انقدر... از غریبی او هوار نزن تا ز هر دامنی نشُستی دست دست بر دامن‌ِ نگار نزن قول دادی! بمان سَرِ قولت زیرِ این قول و این قرار نزن هرچه را از دلت کنار زدی عشق او را ز دل کنار نزن پدر ماست گرچه بد شده‌ایم به دلِ خسته‌اش شرار نزن... کربلا منتهای خوشبختی‌ست پَر سوی غیر این دیار نزن تا نرفتی میانِ صحنِ حسین حرفی از خیر روزگار نزن... @golchine_sher
از تو دور افتاده‌ایم و با فراقت راحتیم باز اما ادعا داریم فکر حضرتیم فکر بیداری مایی، ما ولی خوابیم خواب... عفو کن‌ آقا اگر این‌قدر اهل غفلتیم تو به‌ گمنامان نگاه بیشتر داری ولی... ما ز چشم افتاده‌ها از عاشقانِ شهرتیم پشتِ ابر معصیت ماندیم و نابینا شدیم "حاضر کامل" شما هستی و ما در "غیبتیم" با تمام‌ این بدی‌ها نام‌ مارا خط مزن با تمام این بدی‌ها باز هم در خدمتیم جز‌حسین‌ و روضه‌اش راهِ نجاتی نیست، نیست ما برای آشتی با تو دخیل هیئتیم @golchine_sher
صدایت را شنیدم‌ گریه کردم بسوی تو دویدم گریه کردم تمام‌ پیکرت تیر سه پر بود تنت را تا که دیدم گریه کردم رکاب‌ انگار‌ بر‌ پای تو پیچید میان خیمه آوای تو پیچید رباب و خواهرت را هم‌ زمین زد عمودی که به موهای تو‌ پیچید به پای ناله‌ی ادرک اخایت دلم‌ لرزید از سوز صدایت نبوس این دست‌هایم را عزیرم خجالت می‌کشم از دست‌هایت ببین‌ پایم دگر قوت ندارد برادرمُرده جز غربت ندارد به تو سربسته می‌گویم اباالفضل حرم بعد از تو امنیت ندارد... @golchine_sher
هرکجا حرف شما آمد، سعادت دیده‌ایم ما چه رحمت‌هایی از آقای رحمت دیده‌ایم بیشتر نام تو روی بچه‌های ماست، چون_ بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده‌ایم چشم تو اسلام شد، ما نیز تسلیمش شدیم در نگاه تو کرامت بی نهایت دیده‌ایم از یهودی‌ها عیادت کردی از ما هم بکن با چه شوقی شب‌به‌شب خواب عیادت دیده‌ایم... تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده‌ایم سیرمان کن با همان یک تکه نانِ سفره‌ات از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده‌ایم سیزده خورشیدِ دیگر جلوه‌ی خورشید توست مصطفی را ما همه در چند نوبت دیده‌ایم اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی: یاعلی از شما جز گفتن از حیدر، به ندرت دیده‌ایم * * * دختر مظلومه‌ات امشب سه جا دارد عزا او مصیبت دیده، پس ماهم مصیبت دیده‌ایم @golchine_sher
اثر زهر به کل بدنت معلوم است شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است گاه غش می‌کنی و گاه به خود می‌پیچی خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است حرف خود را به تکانْ دادن سر می‌گویی حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است سعی داری که نبیند پسرت؛ اما حیف باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود در نگاه تو غم دل‌شکنت معلوم است کاسه نزدیک لبت می‌شود و می‌اُفتد باهمین زاویه زخم دهنت معلوم است قصدت این‌ست تو هم کرببلایی بشوی این مواسات در عطشان‌شدنت معلوم است فرقِ بسیار تو با جد غریبت آقا وقت تشییع و کفن‌داشتنت معلوم است ته گودال نرفتی، به سرت سنگ نخورد شکر! این لحظه‌ی آخر، بدنت معلوم است @golchine_sher