eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
430 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار نوروز رمضانی
از کنج قفس کبوتر آزاد شود در حنجره اش سکوت فریاد شود نزدیک شده وعده ی حق محکم باش ای غزه خرابه هات آباد شود در پنچه ی گرگ اسیر ای غزه ی من در وحشت بمب و تیر ای غزه ی من باطل به خدا می رود و حق آید دندان به جگر بگیر ای غزه ی من در آتش و خون رها شدی ای غزه تو روضه ی صد عزا شدی ای غزه با این همه درد و زخم بر پیکر خود یاد آور کربلا شدی ای غزه آن شب که خزانِ اهرمن خواهد شد با صبح، بهار در وطن خواهد شد ای قدس شریف، شک نکن ،اسرائیل با خون شهید، ریشه کن خواهد شد چون شبنم روی برگ چشمم تر شد در آتش و دود صحنه ها محشر شد صد غنچه ی نو شکفته ی باغ بهشت بر دامن غزّه زرد شد پرپر شد موجیم که حالا متلاطم هستیم از کرببلا به قدس عازم هستیم ای لشکر صهیونیسم، ما را بشناس ما لشکریان حاج قاسم هستیم پر ایل و تبار می شود دامانت سرشار هَزار می‌شود دامانت پاییز اگر چه برگ و بارت را ریخت ای غزه ! بهار می شود دامانت @noroz_ramezani
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ ما را خسته کردید ای مردم... ✍ تک‌تک جملات این عالم عزیز لبنان، یعنی یک موشک بالستیک نقطه‌زن بر پیکر شکم‌باران ارتجاع و سازش و منافق حاکم بر کشورهای عربی و اسلامی! ⁉️ شما را به خدا، این نماز و روزه و اعتکاف و دعای ما در ماه رمضان چه فایده‌ای دارد وقتی مردم هنوز هم در معرض کشتار و آوارگی هستند؟! ⁉️ اگر رسول‌الله صلوات‌الله علیه، امروز ما را ببیند که نفت و انرژی و غذای ما برای سوزاندن زنان و کودکان هزینه میشود، به ما چه خواهد گفت؟! 📌 سخنان آتشین شیخ علی الحسین، عالم‌ اهل‌ تسنن درباره اوضاع غزه صدای مردم مظلوم غزه باشیم @golchine_sher
«جنگ حق و باطل» روز آزمون رسیده است وقت اختلاف نیست هیچ‌کس از مشارکت در امتحان معاف نیست یک طرف قلمروی به وسعت جهان یک طرف خرابه‌ای به تنگی قفس یک طرف هجوم بمب‌های بی‌امان یک طرف زنان و کودکان یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه شوخی مزخرفی‌ست این‌که عده‌ای حماس را متهم به انتقام کور می‌کنند از کنار غصب سرزمین و قتل‌عام ملتی ولی به‌راحتی عبور می‌کنند بس کنید! حالتان از این دروغ‌ها به هم نخورد؟ رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت بر گلویتان طناب دار می‌شود شرم‌تان کجاست؟ این که در خرابه‌های غزه تار و مار می‌شود لشکر حماس نیست حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچه‌هاست جنگ، جنگ حق و باطل است گوهر بشر در این نبرد آشکار می‌شود تو در این میان کدام جانب ایستاده‌ای؟ جانب حسین! یا یزید؟ انتخاب سومی نمانده است این چکیدۀ تمام ماجراست: غزّه، کربلاست... @golchine_sher
به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟! مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازه‌ست خبر رسیده، خبرهای دیگر آمده‌است خبر رسیده... خبر، کودکی‌ست در آوار که زار زار پی نعش ‌مادر آمده است خبر رسیده... خبر، بی‌قراری پدری‌ست که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است خبر رسیده، خبر، ضجۀ پرستاری‌ست که از تنفس گل‌های پرپر آمده است خبر رسیده... ولی خواب برده دنیا را خبر رسیده : کجایید؟! محشر آمده است مرا به غزه ببر تا نماز بگزارم که صبح صادقِ الله اکبر آمده است بیا به غزه ببر، شعر خون چکان مرا که آفتاب زده... تیغ‌ها برآمده است بگو به حرمله‌، در چله تیر مگذارد بگو که دورۀ کودک‌کشی سرآمده است از این نبرد مبادا که جا بمانم من که حیدر است پی فتح خیبر آمده است :: نه! کارساز نشد شعر... کارزار کجاست؟ مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است @golchine_sher
آی انسان‌ها! تا کی سکوت و صبر باید آی انسان‌ها؟ پس کی مسلمانی به کار آید مسلمان‌ها؟ فوج کبوتر را به خاک و خون نمی‌بینید؟ آخر چرا این‌گونه در خوابید وجدان‌ها؟ در هر طرف فوارۀ خون است و خاکستر می‌آید اخباری که از جمع پریشان‌ها پرپر شدند و سوختند و سوختند آخر گلبرگ‌های تازه در این سُرب‌باران‌ها آن غیرت و همت که می‌گفتیم در ما کو؟ کو حاج قاسم‌ها؟ کجا رفتند چمران‌ها؟.. دنیا جلودارش نخواهد بود روزی که برخیزد از آه فلسطین باز طوفان‌ها @golchine_sher
هر روز غم و تب و پریشانی هر روز بلا و مرگ و ویرانی در ماتم غزه منفعل هستیم نفرین خدا بر این مسلمانی... @gida13 @golchine_sher
زخم است به جانِ هر خیابان، غزه! داغ است به قامتی پریشان، غزه! نان نیست، نه آب، جز غبار آتش فریاد دل است در بیابان، غزه! چشمش شده خون و حرمله‌ها خندان آری، شده کربلای دوران، غزه! آغوش گرسنگی‌ و حسرت باز است اشک است به سفره، ناله‌باران، غزه! کودک، به نگاه نافذش می‌گوید: «امروز کجاست مرد میدان؟ غزه!» هر شب به دعا سری به بالین دارد لب‌هاش پر از حدیث و عرفان، غزه! هر سنگ، به ناله می‌کند زمزمه ای «عجل الولیک َ …» به طوفان، غزه! ای کاش بیایی و ببینی امروز در غربت خویش مانده بی جان، غزه ای منتقم زمان! بیا و دستی بر چهره‌ کش از غبار ویران، غزه! با گام تو صبح می‌رسد با لبخند ای نور! بتاب از شب ِ پایان، غزه! (ام.خزان) @golchine_sher
مرهم ای کاش می‌شد گندمی باشم یا نان گرمی زیر دندانت یا پسته‌ای یا مغز بادامی یا سیب سرخی بین دستانت ای کاش جای قطره‌های اشک آبی گوارا بر لبت بودم ای کاش جای داغ در سینه شمع فروزان شبت بودم ای کاش می‌شد مادری باشم با روی باز و یک جهان آغوش یا کاش می‌شد یک پدر باشم با کیسه‌هایی از غذا بر دوش ای کاش می‌شد مرهمی باشم بر زخم‌های تازهٔ روحت ای کاش می‌شد خنده‌ای باشم بر روی لب‌ها جای اندوهت.. من کیستم؟ من کاش و ای کاشم من حسرتم، من آهِ هر روزم من شعله‌ای کوچک در این دنیام هر روز با داغ تو می‌سوزم یک روز آخر با همین آهم تیشه بر این بنیاد خواهم زد من بر سر دنیای ساکت‌ها این رنج را فریاد خواهم زد: چشمان غزه اشک‌آلود است دستان غزه سست و بی‌جان است لب‌های غزه خشک و بی‌رنگ است همسایهٔ غزه مسلمان است؟ :: هر کودکی در غزه جان می‌داد بر جان ما یک زخم کاری بود جان می‌دهیم اما نمی‌میریم ای کاش مردن اختیاری بود @golchine_sher
در آغوش مرگ برای آن‌که در این شام تار بیدار است کنار سفره نشستن چه‌قدر دشوار است چگونه دست به سوی غذا دراز کنم؟ که نان درون گلویم گلولۀ خار است.. دهان گور به فریاد آمد از اندوه برای ماتمتان مرگ هم عزادار است صدای زوزۀ سگ‌ها رهاست در دل دشت که استخوان تن کودکان پدیدار است کجاست ناجی این قومِ در وطن مظلوم؟ گرسنگی همه را خورد و همچنان هار است اگرچه غزه در آغوش مرگ خوابیده یقین بدان که خدای صبور جبار است @golchine_sher
«بیدار شوید» برادران ما با گرگ‌ها شام خورده‌اند و آتش جنگ‌های جهان را در اتاق خوابشان خاموش کرده‌اند من اما غمگینم برای تو ای غزه! ای ماه سربریده! که در کنفرانس‌ها تازیانه بر لبانت می‌زنند و حرمله تیر می‌اندازد به سمت کودکان گرسنهٔ تو در صف غذا نانی سوخته قمقمه‌ای خالی دیگی رو سیاه... وقت اذان است بیدار شوید ای برادران مسلمان! و با آب وضوی‌تان نقشهٔ جهان را تطهیر کنید! @golchine_sher
شهید تازهٔ غزه غم خوردم و غم خوردم و غم خوردم و… سیرم از زندگی دلخسته‌ام، از مرگ دلگیرم باری نداده باغ زیتونم به‌جز اندوه برگی نمانده در نهالستانِ انجیرم روزی هزاران بار، بی‌ارفاق می‌گریم روزی هزاران بار، بی‌اغراق می‌میرم آن سو جوانم ارباً اربا می‌رود از دست این سو تلظّی می‌کند نوزادِ بی‌شیرم تیغ عطش می‌بُرّد اما کُند و با سختی مشتاق مرگی تیز‌تر با ترکش و تیرم غم‌سرنوشتم سرخ… پیشانی‌نوشتم سرخ… روز ازل با خون رقم خورده‌ست تقدیرم هم‌صحبت پیغمبران بودم تمام عمر کی روح شیطان می‌تواند کرد تسخیرم؟ فردا که اسمم شد «شهید تازهٔ غزه» زل می‌زنی از صفحهٔ گوشی به تصویرم @golchine_sher