eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
432 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
از خون و خاکستر ببین در شهر باران را بسته ست خون راه تماشای خیابان را دی را ببین و دردهای ناتمامش را در جان ما سرمای سوزان زمستان را حالا پس از تو انفجار بغض های ما در صدر اخبار جهان آورده کرمان را روزی تو جانت را فدای مردمت کردی حالا فدایت می کنند این مردمان جان را آنشب تو را خیل رفیقانت بغل کردند حالا تو در آغوش می گیری شهیدان را در آسمان حتما که دیدی و بغل کردی ریحانه ی از آتش و خون ها هراسان را آخر چرا بر خاک و خون افتاده؟! وقتی تو بر روی چشمت می نشاندی هر چه مهمان را  بعد از تو جولان می دهند اینگونه نامردان از مرد خالی دیده اند انگار میدان را تا کی سکوت و صبر باید، وقت خونخواهی ست باید به طوفانی پشیمان کرد شیطان را @golchine_sher
زیارت_اربعین 🔹دست خالی برنگردی🔹 می‌روی دریا دل من! دست خالی برنگردی از میان دردها با بی‌خیالی برنگردی خاطر آشفتۀ من! می‌روی یادت بماند تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست از بیابان‌ها اگر با خسته‌حالی برنگردی با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی! می‌شود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟ ماهی تنگ بلورم! ای دل بی‌تاب و تنگم می‌روی و کاشکی از آن زلالی برنگردی @golchine_sher
پیامبر_اعظم_ص_شهادت پس از تو آسمان از دامنش خورشید کم دارد زمین در سینه‌اش دریای طوفان‌زای غم دارد پدر بودی جهان را، بعد تو این پیر وامانده چنان طفل یتیمی تا ابد چشمان نم دارد رسیده پشت در اذن دخول انگار می‌خواند که عزرائیل هم چشمی بر این باب‌الکرم دارد قلم کاغذ نیاوردند آن روز، آه از آن روز بگو بنویسد اینک هر که در دستش قلم دارد پس از خود می‌سپاری دوستان و دشمنانت را به دست مهربان‌مردی که شمشیر دو دم دارد تو می‌خواهی پس از خود آن کسی بر منبرت باشد که با هر خطبه‌اش صد تیغ بُرّان بر ستم دارد کسی که خم نکرده لحظه‌ای سر پیش این دنیا ولی پیش یتیمان و فقیران پشت خم دارد برایت جانشین باید علی باشد، علی باشد که بی نام علی اسلاممان بسیار کم دارد @golchine_sher
امام_حسین_ع_مناجات در آرزوی شهادت ای در دلم محبت تو، هست‌و‌نیستم هستی تویی، بدون تو من هیچ نیستم اشک است و آه "نام تو"، آن‌را تمام عمر‌، هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم آخر مگر تو "هستی" من نیستی حسین؟! پس من در این زمانه به دنبال چیستم حُرَّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟! اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم اصلاً در این مبارزه‌ها جای من کجاست ای وای اگر که روبروی تو بایستم :: آخر شهید می‌شوم آری به راه تو در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم @golchine_sher
هم‌دلیم و هم‌قسم ما را بخوان که ما غزلی عاشقانه‌ایم ما شرح حال روشنی از این زمانه‌ایم از هفت خان عشق گذشتیم بارها ما رستم حقیقی این شاهنامه‌ایم پشت همیم نسل به نسل از قدیم‌ها در تنگنای حادثه شانه به شانه‌ایم گاهی میان آتش و خون، تیغ بی‌نیام گاهی به لطف تیغ بلا جاودانه‌ایم گاهی عقیق سرخ سلیمان و پیش چشم گاهی به خاک غربت خود بی‌نشانه‌ایم هفت‌آسمان به زیر پر ماست غم مخور امروز را اگر چه که بی آب و دانه‌ایم.. ما هم‌دلیم و هم‌قسمیم و حماسه‌ساز! رزمندگان این کمک مؤمنانه‌ایم @golchine_sher
چشمهای تو چقدر چشمه بود و رود بود بر لبت سلام ها بر دلت درود بود در مسیر گل شدن بر لب شکوفه ها آن غزل که چشم تو بی صدا سرود بود با تو لحظه لحظه اش مثل صبح روشن است آسمان، که قبل تو چهره اش کبود بود با هوای تازه ات جان تازه یافتیم آن زمان که شهر ما ابر بود و دود بود چشم تو اشاره داشت سمت دور دست ها وسعت نگاه تو بسکه بی حدود بود   مثل کوه در زمین سر فراز می شدی  پیش آسمان سرت هر چه در فرود بود کاش راه و رسم ما بعد تو در این مسیر جاده ای که باورت روی ما گشود بود ما هزار شب تو را آرزو کشیده ایم صبح دیر آمده! رفتن تو زود بود @golchine_sher
علی را مپندار بی ذوالفقارش علی هست و آن تیغ دشمن شکارش علی را فقط کنج مسجد نبینید علی را ببینید در کارزارش پی آه مظلومِ آن سوی دنیا علی را ببینید دل بی قرارش سیاست اگر مکر و تزویر و زور است مخوانید او را سیاستمدارش علی مرد میدان علی مرد درد است به این هاست مولای ما افتخارش به منبر ببین و به میدان که دائم یکی هست این مرد کار و شعارش علی از همان لحظه های نخستین گذشته ست در عاشقی روزگارش علی را ببینید در بستر مرگ برای رسول خدا جان نثارش به هر کارزاری که او پا نهاده شده لشکر دشمنان تار و مارش از اسلام تیغ علی را مگیرید که از ذوالفقار است دین اعتبارش هر آنکس که دل در ولای علی داشت دگر با فلان و فلانی چه کارش؟ کنار علی باش در عالمی که ... معاویه می خواهدش فتنه زارش کنار علی ماند هر کس، نیفتاد به دست معاویه ها اختیارش @golchine_sher
مسلمان سوخت از این داغ سنگین، نامسلمان هم مگر جور و جنایت می‌کند این‌گونه انسان هم؟! دوباره شمر راهِ آب را بر خیمه‌ها بسته‌ست نمی‌بارد چرا بر غنچه‌های تشنه، باران هم؟! ببین کودک‌کشی‌ها را در این میدان و باور کن که هرگز دین ندارند این یزیدی‌ها و وجدان هم بگو دلگرم باشد آن‌که می‌لرزد دلش گاهی سیاست همچنان در اختیار ماست، میدان هم بگو این روزها ناگاه چون طوفان الاقصی می‌کنیم این جمع شیطان را، هم شکوفه می‌دهد همپای باغات فلسطینی دوباره باغ زیتون در بلندی‌های جولان هم رهایی تو را ای قدس بی تاب‌اند و می‌خواهند بیایند و برایت جان دهند از نو شهیدان هم تو تنها نیستی ای قلب مجروح زمین! با تو... دلش خون است جمهوری اسلامی ایران هم صبوری کن بهارانی که می‌گفتند در راه است به زودی می‌رود از کوچه‌باغت این زمستان هم @golchine_sher
آی انسان‌ها! تا کی سکوت و صبر باید آی انسان‌ها؟ پس کی مسلمانی به کار آید مسلمان‌ها؟ فوج کبوتر را به خاک و خون نمی‌بینید؟ آخر چرا این‌گونه در خوابید وجدان‌ها؟ در هر طرف فوارۀ خون است و خاکستر می‌آید اخباری که از جمع پریشان‌ها پرپر شدند و سوختند و سوختند آخر گلبرگ‌های تازه در این سُرب‌باران‌ها آن غیرت و همت که می‌گفتیم در ما کو؟ کو حاج قاسم‌ها؟ کجا رفتند چمران‌ها؟.. دنیا جلودارش نخواهد بود روزی که برخیزد از آه فلسطین باز طوفان‌ها @golchine_sher
ایمان من امید من ای آرزوی من بنشین شبیه آینه ای روبروی من گل می کند کنار تو لبخند می شود بغضی که سالهاست گرفته گلوی من   می یابمت درون خود ای حس گمشده وقتی به هر بهانه تویی جستجوی من ای باده ای که مستی عالم به نام توست خالی مباد از تو دمی را سبوی من تنها تویی که می شنوی خواهش مرا با توست لحظه های خطر گفت و گوی من خواهم گذشت با تو چنان سیل سر کشی کوه است اگر قدم به قدم پیش روی من بگذار با تو باشم و غوغا به پا کنم تا این سکوت بشکند از های و هوی من وقت نماز آخرم ای عشق اولین ! بگذار از آب تیغ تو باشد وضوی من @golchine_sher
پرنده‌ها همه رفتند و ناپدید شدند خبر رسید که در آسمان شهید شدند ستاره‌ها که پی چشمهایشان بودند شبی گذشت و از این قصه ناامید شدند زمانه دید که پروانه‌های پرپر ما میان آتش دیدار، رو سپید شدند همان سری که به پاهای مردمش افتاد همان دلی که برای وطن تپید، شدند گذشته از مه و بوران و جنگل و باران بهارنامه‌ی این کهنه سررسید شدند "به رغم مدعیانی که منع عشق کنند" به پای عشقِ وطن مانده و شهید شدند @golchine_sher
چقدر خاطره از رنج های قافله داری گمان کنم که به پایت هنوز آبله داری اگر به هلهله سر برده اند از تو در آن دشت ولی هنوز صبوری هنوز حوصله داری تویی که کودکی ات را به پای نیزه دویدی تویی که تا سرِ نی یک نگاه فاصله داری پیِ که می رود آن دل، دل شکسته و خونت به شوق کیست که دستی به دست سلسله داری ؟! هنوز تیر سه شعبه نرفته است ز یادت هنوز دلهره از خنده های حرمله داری به شور و شوق کشیدی به بر هر آنچه بلا را  که گفته است که از درد و داغ ها گله داری... @golchine_sher