eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
433 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشه‌ات مانای تاریخ معاصر کرد میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را هم‌پای ابراهیم می‌باید مجاور کرد پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم غمت پیران عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افتادی و با تو بیابان‌ها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد ابابیل آنچه را با لشکر بی‌دین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجر کرد @golchine_sher
نیتی داری اگر سربسته در سر، نذر کن در بساطت هرچه شد با خود بیاور، نذر کن دست خالی پیش‌ ارباب کرم رفتن خطاست شاعری؟ باشد، مداد و چند دفتر نذر کن می‌روی مشهد دل از بند زمینی‌ها بکن آسمانی باش، گاهی هم کبوتر نذر کن هرکجا کارَت به مشکل خورد، اهل روضه باش بعد هم یک سفره‌ی موسی بن جعفر نذر کن ده برابر، ده برابر "عشق" جبران می‌کند بر در این خانه سائل! ده برابر نذر کن مادرم را _که خدا رحمت کند_ در کاظمین، گفت: مادر، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن @golchine_sher
ای آفرینش از تو گرفته‌ست تار و پود ای وسعت مقام تو بی‌مرز و بی‌حدود ای کوه‌ها به بردن نام تو در قیام ای رودها به گفتن ذکر تو در قعود ای در اذان مأذنه‌ها زنده تا ابد ای در گلوی هرچه مؤذن پر از سرود برگرد و از دوباره حرایی بیافرین پرشد دوباره عرصۀ تاریخ از یهود.. وقتش رسیده، باز اَلَم یَجعَلی بخوان شد وقت آن‌که باز ابابیل‌ها فرود... @golchine_sher
روز و شب آماده‌تر، هر روز محکم می‌شویم یک به یک داریم تهرانی‌مقدم می‌شویم نقشه‌هاتان یک به یک دارند کوچک می‌شوند سنگ‌های ما ولی دارند موشک می‌شوند در کنار یکدگر ماندیم و چون آهن شدیم ای شب صهیون! ببین ما احمدی‌روشن شدیم از خروش غیرت مردان ایرانی بترس قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده جان‌پناه اصلاً نمی‌یابی که سجّیل آمده چشم وا کن تا ببینی لشکر این راه را بیخ گوش خود ببین شمشیر حزب‌الله را از یمن تا شام شمشیر شهادت صیقلی‌ست گوش صد لشکر پی فرماندهش سیدعلی‌ست @golchine_sher
امام_جواد_ع_شهادت در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم پیر و جوان نداشت! که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی، حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی‌کند در روضه در کتاب، تو ماندی، حسین هم گودال و بام، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب، تو ماندی، حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می‌کنند دل خون و دل کباب، تو ماندی، حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده‌ایم ما پس با همین حساب، تو ماندی، حسین هم @golchine_sher
امام_حسین_ع_مناجات_محرمی بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دو تا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن... فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی‌روضه دور کن ما مُرده‌ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو مَلَک را ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده‌ام پُر است از اعمال بد ولی تو صفحه‌های نوکری‌ام را مرور کن @golchine_sher
امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه! روضه‌خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب! مقتل‌ها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه‌جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد‌، یکی به نیزه؛ ولی یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد.. @golchine_sher
حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت بی اذن زهرا و علی، «در» هم نمی‌زد این خانه را جبریل با پَر هم نمی‌زد محض تبرک پُشتِ «در» می‌رفت، حتی پَر سمت «در» می‌بُرد، آخر هم نمی‌زد این خانه حُرمت داشت، در این کوچه حتی «در» را به آرامی، پیمبر هم نمی‌زد «در» با لگد وا شد ولی این ضربه را باد حتی به پهلوی صنوبر هم نمی‌زد این «در» فقط با دست زهرا باز می‌شد ای‌کاش «در»، این اصل را بر هم نمی‌زد @golchine_sher
غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب بود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خونِ پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود بیا به روضه‌ی قبل از غروب برگردیم که زیر سُم نشده لاله کوب، برگردیم نبود روی تنش سنگ و چوب، برگردیم نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم نوشته‌اند مقاتل، دروغ باشد کاش بُرید خنجر قاتل، دروغ باشد کاش گمان کنیم که او هم زره به تن دارد گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد که جای سالم و بی زخم در بدن دارد گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست کنار زینب کبری هنوز مَحرم هست چقدر روضه‌ی جانکاه کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد برای روضه‌ی زینب بمیر، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند محارم حرمش بین ناکسان بودند امام، ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت امام عصر دهم بین خیمه‌ها تب داشت اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت هوای معجر خود را همیشه زینب داشت تمام دخترکان را سوار محمل کرد برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد به نیزه‌ی سر عباس خواهری رو زد گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد برای خواهر ارباب، ناقه زانو زد گذشت کرببلا، روضه‌ها نگشته تمام هنوز مانده مصیبت، امان، امان از شام @golchine_sher
شعرِ من، واژه‌ی من، لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشقِ حسن خواهم مُرد حُسنِ مَطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نَمیرد هرگز زنده‌ی عشقم اگر، رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حَسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده‌ست گذشت من از این لحظه، از این ثانیه، نامم حسن است سرِ من سبز، زبان سرخ، سرم هم برود أیُّهاالناس! بدانید: امامم حسن است @golchine_sher
اسلام من آغاز شد با یا رسول الله من بنده‌ی ناچیزم و آقا، رسول الله من از ازل تا روز آخر عبد درگاهم از ابتدا تا انتها مولا، رسول الله ما ذره‌ایم! از ذره، کاری بر نمی‌آید می‌سازد از ما قطره‌ها دریا، رسول الله وقت اذان دست مؤذن را که می‌گیرد، الا خدا الا علی الا رسول الله؟! نام علی را می‌برم زیرا که می‌دانم راضی‌ست از ما با علی تنها، رسول الله پیغام مبعث را که آوردی بمان جبریل بگذار تا حیدر بگوید با رسول الله نور علی، نور محمد بوده از اول در صورت حیدر شود پیدا رسول الله از کعبه و از مسجد الاقصی کجا می‌رفت؟ با مرتضی در لیلة الاسرا رسول الله هرجا محمد بوده آنجا با علی بوده با مرتضی بوده است در هر جا، رسول الله وقتی منافق‌ها فراری می‌شدند از جنگ می‌ماند در حصن علی، حتی رسول الله من معتقد هستم به تأیید علی راحت، پرونده‌ام را می‌زند امضا رسول الله @golchine_sher
از اینکه غافل از یک ماه غفرانم، پشیمانم که عمرم رفت اما غرق عصیانم، پشیمانم الهی! لا تُبَذِّرْ گفتی اما من نفهمیدم* من از اسراف در سرمایه‌ی جانم، پشیمانم به جای پینه‌ی سجاده بر پیشانی‌ام اخم است نشد گاهی یتیمی را بخندانم، پشیمانم به هر سو می‌روم از من گریزانند انسان‌ها اگر دیدی که از خود هم گریزانم، پشیمانم به من از سفره‌ی احسان تو روزی رسید اما اگر شد صرف عصیان لقمه‌ی نانم، پشیمانم چطور از سر بگیرم با مناجاتت قرارم را؟ نمی‌دانم فقط اینقدر می‌دانم پشیمانم سراپا اعترافم، دوست داری بشنوی؟ باشد، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم *وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا (سوره اسراء، آیه ٢۶) @golchine_sher