آتشت شعله به سر تا سر دنیا انداخت
شمع را حسرت دیدار تو از پا انداخت
باورت با دل طوفانی پروانه چه کرد؟
طفل رابا سبدی ساده به دریا انداخت
کاش سهمی به من از جنس یقینت برسد
جلوه ات جان و دلم را به تمنا انداخت
بغضِ این پنجره ها ، داغِ غمِ دوریِ تو
باز بین من و این فاصله دعوا انداخت
آه از آن که در این انجمنِ عشق و جنون
نوبتِ چلچله را باز به فردا انداخت
در مسیرِ گل و لبخند و غزل موسم کوچ
عاقبت، همسفرِ غمزده را جا انداخت
جایِ من بر دل این دشت ببار ای باران!
ای که غم پروری ات رود به صحرا انداخت
#مریم_محبی_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
هوایی کرده لبخندت دل دیوانه را امشب
به دست شعله آسان داده ای پروانه را امشب
چه بخشیدی به خاکستر نشینِ این سحرگاهان
به جا می آورَد با بذلِ جان شکرانه را امشب
نمایان کن سحرگاهی عروج از آسمانت را
که گم کردم در این ویرانه راه خانه را امشب
معطر کن در این هنگامه ی روشن دل وجان را
زمین کم دارد آن باغِ پر از ریحانه را امشب
دعا کن تا که برگردد پناه بی پناهانت
نگهدار ای خدا آن قامت مردانه را امشب
چه کردی از قفس بیرون نمی آید دل تنگم
مهیا کن برایم آب و دانه، لانه را امشب
شب عید است و از باغ وِلا عیدانه ها جاری
گشوده دست سقّا درب سقاخانه را امشب
#مریم_محبی_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
آه ای هلال لاله های داغدارم
تنها دلیل بغض های بی شمارم
در گوشه ای از دفتر تنهایی خود
تصویری از ماه غمت را می نگارم
ای حسرت دیرینه ی صبح زیارت
دستم به دامانت رسد، امیدوارم
باید بمیرم در طواف روی ماهت
دیری است می دانی به دلتنگی دچارم
غم می چکد از چشم های بی قرارم
می بینمت آخر غروبی در کنارم
ای رزق هر سال دل از دست کریمت
دنیای بی عشقت نمی آید به کارم
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#مریم_محبی_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher