eitaa logo
گلچین شعر
13.4هزار دنبال‌کننده
578 عکس
224 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
متولد شده و رفت از عالم مشکل شد برای علی(ع)وفاطمه(س) آرامشِ دل پسر کعبه که نه! قبلهٔ حاجات بگو میشود قبله نما نیز به سمتش مایل کاش قنداقه به من هم پر و بالی بدهد مثل فطرس به نوایی برسد این سائل آمد اربابم و آورده‌ ام امشب هدیه سرِ کم-ارزش ِ نوکر که ندارد قابل منزلم گوشهٔ کشتیِ نجاتش شده و میرساند منِ طوفان-زده را تا ساحل ذکر من هست حسين(ع)و به خدا جز عشقش هیچ این عمرِ هدر رفته ندارد حاصل دیده ام از کرَمش لحظه به لحظه اعجاز یاورم هست و ندارم به کسی ذره نیاز مینویسم حرم و مسجد و محراب؛ حسین(ع) آنکه داده ست به دل بندگیِ ناب؛ حسین(ع) وسطِ درّ نجف حک شده با دست علی(ع) نورُ عيني، ولدي، گوهرِ نایاب؛ حسین(ع) وقتِ جاری شدنِ رود به دریایِ زلال میشود با هیجان زمزمهٔ آب؛ حسین(ع) منِ دلداده به هنگام بلا میگویم: این گدا را به نگاهی شده دریاب؛ حسین(ع) رحمت واسعه یعنی دل من تا که شکست بیشتر از همه شد مضطر و بیتاب؛ حسین(ع) پدرم گفت: مبادا به کسی رو بزنی مادرم گفت: به جز حضرتِ ارباب! حسین(ع) نورِ زیبایی از این عشق، به قلبم خورده پسری دارد و او نیز دل از من برده آنکه دل از همه با صوتِ جلي میگیرد محوِ قرآن شده و نام علی(ع) میگیرد نفَسَش سمبلِ عرفان و کلامش گیراست سجده هایش جلَواتِ ازلی میگیرد لطفش اندازه ندارد نوهٔ شاهِ نجف میرسد سائل و نان و عسلی میگیرد- -از همان دست که این دستِ پر از عصیان را دیر شاید! به خداوند...ولی میگیرد رزقم از گوشهٔ سجادهٔ سبزش جاریست تا که تصمیم به خیرالعملی میگیرد با وضو پایِ مناجات اگر مجنونم به علی بن حسین بن علی(ع) مدیونم امشب از حضرتِ سجاد(ع) و أباعبدالله(ع) إذن دارم که بگویم غزلی هم از ماه از همان قرص قمر، آنکه همین دیدَش ماه گفت: لاحول ولا قوة إلا بالله هست صیاد و شود صید به ابرویِ کمان چشم هرکس که بیفتد به نگاهش ناگاه بسکه حاجت داده؛ نامش أباالفضل(ع) شده دارد اطرافِ خود از ارمنیان خاطرخواه علتی دارد اگر که گذرا میگویم- -از یلِ أم بنین(س) مختصرانه، گهگاه ترسم آن است بگوید که خدا عباس(ع) است نگرانم! بشود حاتم طایی گمراه خیّرانِ دو جهان از کرَمش میگویند از شفا یافتگانِ حرمش میگویند! @golchine_sher
من از تو جز نگاه که چیزی نخواستم جز بخشش ِ گناه که چیزی نخواستم وقتِ گلایه، لال شدم! شرم کردم و هنگام ِ اشتباه که چیزی نخواستم حالم درست نیست! از این زندگی به جز یک حالِ روبراه که چیزی نخواستم وقتِ دعا به غیرِ امیدِ به عفوِ تو از قلبِ روسیاه که چیزی نخواستم در روضهٔ حسین(ع)؛ خدایا تو شاهدی جز اشکِ چشم و آه که چیزی نخواستم از این جهان، به جز غم ِ اربابِ بی کفن هستی خودت گواه که چیزی نخواستم غیر از تنی تپیده به خون و بدون سر از تلّ و قتلگاه که چیزی نخواستم! @golchine_sher
ای برکتِ بی انتها؛ ممنونم از تو اربابِ من! بعد از خدا؛ ممنونم از تو نانِ مرا دادی و هستی سرپرستم عمری محل دادی مرا؛ ممنونم از تو گفتم حسین(ع) و در پناهِ نامت آقا شد دورِ دور از من بلا؛ ممنونم از تو مِهر مرا انداختی در قلبِ زهرا(س) کرده ست در حقم دعا؛ ممنونم از تو این نوکرِ شرمنده را در اربعینت بردی نجف تا کربلا؛ ممنونم از تو با تربت و با چند جرعه چایِ روضه درد مرا دادی شفا؛ ممنونم از تو امروز اگر که رزقِ اشکم روبراه است دارم اگر حالِ بکا؛ ممنونم از تو من دوست دارم کشتهٔ عشق تو باشم این حاجتم را کن روا؛ ممنونم از تو مثل شهیدان عاقبت این تن اگر که در خاک و خون باشد رها...ممنونم از تو یا که اگر یکروز جانم را بگیری در روضه هایِ بوریا؛ ممنونم از تو! @golchine_sher
زبانم قاصر است از وصف غم هایی که تو دیدی ندیده هیچکس رنج و ستم هایی که تو دیدی مصائب لحظه لحظه بر صدایت لحن ماتم داد نوای نینوا شد زیر و بم هایی که تو دیدی غروب و خیمه و غارت‌؛ چه بد شد قاتل جانت- به روی چادر عمه‌‌؛ قدم هایی که تو دیدی به رویِ نيزه ها با خنده سرها را علَم کردند دلم آتش گرفت از آن علَم هایی که تو دیدی ندیده قدر یک ثانیه در عمرش به خود تاریخ سپاهی از همان نامحترم هایی که تو دیدی برای شیرخواره تیر شیر افکن مهیا شد به دست کینه ی آن بی جنم هایی که تو دیدی نهایت‌‌‌‌‌‌‌؛ پنج سالت بود سال شصت و یک اما کهنسال است و صد ساله ست غم هایی که تو دیدی! @golchine_sher
رو به اسلام ِ خطرناکِ یزید(لع) آوردند دور یک کعبهٔ بی اصل و نسب میگردند حبّ دِرهم به دلِ تک تکشان افتاده بسکه در کوچهٔ تزویر و ریا ولگردند دل نبستند بر آن عهد که با تو بستند یارِ پیمان شکَنند و به وفا دلسردند سفره هاشان به خدا پُر شده از نانِ حرام سفره هایی که به هنگام ِ اذان گستردند غافلانند که خوردند فریب دنیا دین ندارند! به والله قسم بی دردند سخت دارند همه با تو سرِ جنگ حسين(ع) قصد دارند که از یاریِ تو برگردند با سرِ نیزه و با هجده هزاران کینه نامهٔ قتلِ تو را یک شبه امضا کردند خنجر از پشت زدن رسم ِ قدیم ِ کوفه ست دلشان سنگی و نامردترین-نامردند مرگِ مسلم! به هوایِ علی اصغر(ع) برگرد به خدا با خودشان حرمله(لع) را آوردند! @golchine_sher
کاش پیراهن صد پاره به غارت نرود با دل سوخته زینب به اسارت نرود کاش می شد که از آن راه بلا برگردد صبحِ صادق به شبِ تار مصیبت نرود نرود کاش به تاراجِ شب انگشترِ عشق سمتِ اهلِ حرم انگشتِ اشارت نرود ای فدای تن تفتیده ی دور از وطنت کاش بر نیزه سرِ آیه ی عصمت نرود کوفیان کاش بر آن عهد وفا می کردند کاش از باورشان شور و حرارت نرود تشنه رفته علیِ اکبرِ من تا میدان نکند از دل میدان به سلامت نرود؟ حنجرِ غنچه یِ لب تشنه یِ باغم چه شده؟ کاش از خیمه ی جان روح لطافت نرود بیش از اندازه دل یاسمنت تنگ شده کاش بی عمه شبانه به زیارت نرود.. @golchine_sher
تنت بر ریگ سوزان و سرت از تن جدا امشب کجا باید کنم ته مانده ی جان را فدا امشب نماز ظهر می خوانم به وقت بغض چشمانت به اشکت می نمایم جانِ خواهر اقتدا امشب تمام عمر بعد از آه جانسوزت عطش دارم بزن با لحن باران تشنگانت را صدا امشب چه آمد بر سرم از دوری ات تا شام بگذارید بخوانم شرح این غمنامه را از ابتدا امشب کسی مفهوم تنهائی مولا را نمی‌داند فقط می داند عمق درد را تنها خدا امشب نداده یک نفر هم پاسخِ (هَلْ مِنْ مُعینی) را نکرده هیچ کس حقّ رسالت را ادا امشب چه زیبا حَجّ خود را با سر وجانت ادا کردی عَلَم شد بر فراز نیزه مصباح الهدی امشب نوای مادرم زهراست پیچیده در این صحرا شده هفت آسمان با مويه هایش همنوا امشب.. @golchine_sher
آه از غمی که بر سر و رویَش نشسته زخمی که بر دستان و بازویش نشسته آری چه بی اندازه ، میل سجده دارد تیری که بر محراب ابرویش نشسته دل می رباید از شمیم باغ رضوان بر نیزه عطرِ سرخِ گیسویش نشسته‌ می جوید امشب یاس را حسّ غريبي آن دور تر ها باغِ شب بویش نشسته آمد نوایِ یا بُنّیِّ یا اَبالفضل مادر چنان پروانه پهلویش نشسته پر می کشد از پیش چشمش کاروانی بر بامِ دل داغِ پرستویش نشسته آه ای عمو! از گوشوارِ خون چکانش زخمِ بدی جایِ النگویش نشسته می گفت بابا! جان به قربانِ طلوعت خورشید وقتی رویِ زانویش نشسته امشب به دریا می رسد آن رود کوچک آغوشِ بازِ ماه آن سویش نشسته.. @golchine_sher
آسمان از گونه ی گل، داغِ شبنم می خرد روبروی خیمه ات شالِ محرّم می خرد هیئتی با احترام از صحن باران و نسیم پیشوازِ کاروانِ لاله پرچم می خرد می چکد با اشکِ مادر، ناله های محتشم سیلِ اشکِ بی امان را عرشِ اعظم می‌خرد کوچه را از لاله‌زار اشک، پُرگُل می کند از گلستانِ نگاهت یاس و مریم می خرد نذرِ صحرایِ عطش هر بار بغض تشنه ای نازِ آن گلپونه را همواره نم نم می خرد زخم روی زخم دارد سینه ی غم پرورم خوش به حال آن که از چشمِ تو مرهم می خرد چشم می دوزد به مشکِ خالی ات هفت آسمان حنجرِ لب تشنگان را آبِ زمزم می خرد می سُرایم در کنارت ناله های شمع را بالِ این پروانه را قدر مُسَلّم می خرد این منم دیوانه ی نامِ حسینِ فاطمه این دل دیوانه اَم فیض دمادم می‌خرد.. @golchine_sher
آه ای هلال لاله های داغدارم تنها دلیل بغض های بی شمارم در گوشه ای از دفتر تنهایی خود تصویری از ماه غمت را می نگارم ای حسرت دیرینه ی صبح زیارت دستم به دامانت رسد، امیدوارم باید بمیرم در طواف روی ماهت دیری است می دانی به دلتنگی دچارم غم می چکد از چشم های بی قرارم می بینمت آخر غروبی در کنارم ای رزق هر سال دل از دست کریمت دنیای بی عشقت نمی آید به کارم @golchine_sher
ای نگاهت روشنی بخشِ دلِ حرّ و حبیب می وَزد با عطر یاس از کربلایت بوی سیب می شود روشن کنی با التفاتی راه را؟ می شود من هم نباشم از نگاهت بی نصیب؟ می دَود در سینه دردی اَلْاَمان از زینبت از فراز تلّ به مقتل تا رسد( أَمَّنْ یُجیبُ؟) می رسد از دور آوای حبیبی یا حسین! می تپد در خون نوایِ خواهرت، شَیْبُ الخَضیب روضه ی (هَل مِن مُعین) امشب به دریا می رسد خیز برمی دارد از موجِ غمش (فتحٌ قریب) کاروانی می رود فردا به سمت کربلا مادرم دارد دوباره بی گمان حسّی غریب.. @golchine_sher
آمدم گریه کنم حالِ بکایی بفرست رزقِ اشکی بده و سوزِ صدایی بفرست بغض ِ سنگینِ مرا بشکن و آرامَم کن درد دارم به خدا؛ زود دوایی بفرست زخم ِ گمراهیِ این نفْس؛ عمیق و کهنه ست تا شوَم راحت از این زخم، دعایی بفرست ای خدا رغبتِ دل را به خودت سوق بده عاشقم کن همه شب حال و هوایی بفرست تا مناجات کنم با تو... بر این قلبِ مریض- التیامی برسان...حمدِ شفایی بفرست سائلِ ماه رجب از همه بیچاره تر است سائلم! نیمهٔ شب نان و نوایی بفرست حاجتی نیست به جز زائرِ شش گوشه شدن شب جمعه ست نوایی به گدایی بفرست آرزویِ دلِ بیتابِ حرم را دریاب لطف کن تذکرهٔ کرب و بلایی بفرست کربلا...غرقِ عطش یکسره میزد فریاد: آسمان! بارش ِ بی چون و چرایی بفرست یک نفر کاش که به حرمله(لع)میگفت نزن! سمت شش ماهه بیا تیرِ خطایی بفرست تا که آن حنجرِ نازک نشود پاشیده به دلِ تیرِ سه پر؛ شرم و حیایی بفرست! @golchine_sher
سرش گرم ِ عبادت بود و کارش خواندنِ قران تمام روزهایِ هفته در هر گوشه از زندان زمین غرقِ تحیّر از خضوعِ سجده اش دائم در و دیوار، از نورِ قنوتش آن به آن؛ حیران به ظاهر دست و پایش در غل و زنجیر بود اما بدونِ إذنِ چشمانش نمی بارید که باران مسلمان میشد و میرفت بعد از صحبتِ با او کنارش لحظه ای میشد اگر که کافری مهمان خودش از رنج؛ رنگش زرد بود اما پس از لبخند غذایش را تعارف کرد در زندان به این و آن اگر چه دست و پایش زخم و ردّی از کبودی داشت خودِ باب الحوائج بود؛ بر هر دردِ بی درمان فدای قدّ و بالایِ نحیفش که اذان گفت و شد از سرسختیِ غل هایِ سنگین؛ قامتش لرزان به رویِ تکه ای از بوریا با اشک خلوت داشت به زیرِ تابش ِ خورشید با یک داغ بی پایان برایِ غارتِ پیراهن و انگشت و انگشتر برای جدّ عطشانش، برای پیکرِ عریان به رویِ سینه می کوبید با دستانِ در زنجیر به یادِ عمه جان-زینب(س)، به یادِ "شام" شد گریان زمانِ احتضارش با شکنجه سخت تر جان داد زمانی که به جدّش ناسزا میگفت زندانبان به مکرِ سندیِ إبنِ شاهک ملعون رها افتاد تنش رویِ پلِ بغداد...در بینِ گذر...عطشان! @golchine_sher
نذر_سلامتی_و_ظهور_امام_زمان_عج آسمان از گونه ی گل، داغِ شبنم می خرد روبروی خیمه ات شالِ محرّم می خرد هیئتی با احترام از صحن باران و نسیم پیشوازِ کاروانِ لاله پرچم می خرد می چکد با اشکِ مادر، ناله های محتشم سیلِ اشکِ بی امان را عرشِ اعظم می‌خرد کوچه را از لاله‌زار اشک، پُرگُل می کند از گلستانِ نگاهت یاس و مریم می خرد نذرِ صحرایِ عطش هر بار بغض تشنه ای نازِ آن گلپونه را همواره نم نم می خرد زخم روی زخم دارد سینه ی غم پرورم خوش به حال آن که از چشمِ تو مرهم می خرد چشم می دوزد به مشکِ خالی ات هفت آسمان حنجرِ لب تشنگان را آبِ زمزم می خرد می سُرایم در کنارت ناله های شمع را بالِ این پروانه را قدر مُسَلّم می خرد این منم دیوانه ی نامِ حسینِ فاطمه این دل دیوانه اَم فیض دمادم می‌خرد.. @golchine_sher