eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
904 عکس
310 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
متولد شده و رفت از عالم مشکل شد برای علی(ع)وفاطمه(س) آرامشِ دل پسر کعبه که نه! قبلهٔ حاجات بگو میشود قبله نما نیز به سمتش مایل کاش قنداقه به من هم پر و بالی بدهد مثل فطرس به نوایی برسد این سائل آمد اربابم و آورده‌ ام امشب هدیه سرِ کم-ارزش ِ نوکر که ندارد قابل منزلم گوشهٔ کشتیِ نجاتش شده و میرساند منِ طوفان-زده را تا ساحل ذکر من هست حسين(ع)و به خدا جز عشقش هیچ این عمرِ هدر رفته ندارد حاصل دیده ام از کرَمش لحظه به لحظه اعجاز یاورم هست و ندارم به کسی ذره نیاز مینویسم حرم و مسجد و محراب؛ حسین(ع) آنکه داده ست به دل بندگیِ ناب؛ حسین(ع) وسطِ درّ نجف حک شده با دست علی(ع) نورُ عيني، ولدي، گوهرِ نایاب؛ حسین(ع) وقتِ جاری شدنِ رود به دریایِ زلال میشود با هیجان زمزمهٔ آب؛ حسین(ع) منِ دلداده به هنگام بلا میگویم: این گدا را به نگاهی شده دریاب؛ حسین(ع) رحمت واسعه یعنی دل من تا که شکست بیشتر از همه شد مضطر و بیتاب؛ حسین(ع) پدرم گفت: مبادا به کسی رو بزنی مادرم گفت: به جز حضرتِ ارباب! حسین(ع) نورِ زیبایی از این عشق، به قلبم خورده پسری دارد و او نیز دل از من برده آنکه دل از همه با صوتِ جلي میگیرد محوِ قرآن شده و نام علی(ع) میگیرد نفَسَش سمبلِ عرفان و کلامش گیراست سجده هایش جلَواتِ ازلی میگیرد لطفش اندازه ندارد نوهٔ شاهِ نجف میرسد سائل و نان و عسلی میگیرد- -از همان دست که این دستِ پر از عصیان را دیر شاید! به خداوند...ولی میگیرد رزقم از گوشهٔ سجادهٔ سبزش جاریست تا که تصمیم به خیرالعملی میگیرد با وضو پایِ مناجات اگر مجنونم به علی بن حسین بن علی(ع) مدیونم امشب از حضرتِ سجاد(ع) و أباعبدالله(ع) إذن دارم که بگویم غزلی هم از ماه از همان قرص قمر، آنکه همین دیدَش ماه گفت: لاحول ولا قوة إلا بالله هست صیاد و شود صید به ابرویِ کمان چشم هرکس که بیفتد به نگاهش ناگاه بسکه حاجت داده؛ نامش أباالفضل(ع) شده دارد اطرافِ خود از ارمنیان خاطرخواه علتی دارد اگر که گذرا میگویم- -از یلِ أم بنین(س) مختصرانه، گهگاه ترسم آن است بگوید که خدا عباس(ع) است نگرانم! بشود حاتم طایی گمراه خیّرانِ دو جهان از کرَمش میگویند از شفا یافتگانِ حرمش میگویند! @golchine_sher
🍃🌺 به شادباش اعیادِ سراسر نورِ شعبانیه 🌺🍃 امشب به من فدا شدن آموخت فاطمه(س) پیراهنِ سفید مرا دوخت فاطمه(س) خورشیدِ دوّمش متولّد شده بیا... حال تمام خَلق؛ مساعد شده بیا... مادر شد و محبّتِ بر عالَمِیْن کرد ذکر مدام ِ قلب مرا "یاحسین(ع)" کرد از آفتاب؛ پُر شده پیمانهٔ علی(ع) پُر رفت و آمد است عجب خانهٔ علی(ع) از شیعیان گرفت نشانِ دقیق را آنکس که در رکوع گرفته عقیق را آمد میانِ خیلِ گدا بی معطّلی تا که بگیرد عیدیِ جانانه از علی(ع) وقت تبسّم است و شده صاحبِ پسر اصلا پسر نگو و بگو سیّد البَشر در آسمان به پاست هیاهو و وِلوله پیچیده لحنِ شادی و آوایِ هلهله تا که سریع کور شود چشم ِ هر بخیل دورِ سرِ حسین(ع) دعا خوانده جبرئیل ای پر شکستگان بشتابید..."پَر" رسید فطرس شفا گرفت! نباشید ناامید آدم رسید و توبه کنان گفت: بالحسین(ع) بخشیده شد! گرفت امان! گفت: بالحسین(ع) من هم گناهکارم و شرمنده آمدم با قصدِ توبه، بوسه به قنداقه اش زدم گفتم "حسین(ع)جان" و دلم بیهوا گرفت اشکم چکید فوراً و چشمش مرا گرفت یکباره؛ هفت پشتِ مرا داد آبرو با یک نگاه قلبِ مرا کرد زیر و رو حالا که راه داده مرا سرورِ زهیر باید که نوکرانه شوم عاقبت بخیر باشم در این مسیر الهی که مستدام باشم خدا کنَد به أباالفضل(ع) با امام مُحرم شدند آنکه شهیدان به دُورِ او چرخیده ماه؛ هر شبِ شعبان به دُورِ او آنکه همیشه با ادبِ ناب میرسد یکروز بعدِ حضرت ارباب میرسد آنکه قمر نشسته دو زانو مقابلش جان میدهد برایِ دو ابرویِ مایِلش اَبرویِ مایِلی که تبِ ذوالفقار داشت هنگام رزم؛ یک غضبِ آشکار داشت مثل پدر مسلّطِ بر دشمن و دلیر شد "نافِذَ البَصیره" که دلها شود اسیر ذُخرُالحسین(ع) خواندمش و نورِ منجلی مسئولیت پذیر، قسم خوردهٔ ولي طاقت نداشت! وای که می مُرد بی حسین(ع) وابسته بود و آب نمیخورْد بی حسین(ع) اثبات کرد حرفِ مرا شاهِ علقمه لب تر نکرد و دید بلا بی مقدّمه از چشم خود گذشت که غیرت عیان شود تا که شهیدِ کرب و بلا جاودان شود از دست هم گذشت که حاجت؛ روا کنَد باب الحوائجی که نظر بر گدا کنَد عیدِ ولادتش شده و ای دلِ فقیر امشب برات؛ از یلِ أم البنین(س) بگیر وقتِ سُرور آمد و دیدم امام را یابن الحسین(ع) گفتم و دادم سلام را مانند تاج؛ بر سرِ شعرم نشاندَمَش نامش علی(ع)و حضرتِ سجاد(ع)خواندمش عشقی به جز عبادت* و دعوت نداشت که! عِلمش عمیق بود! نهایت نداشت که! کارش طبابت و کلماتش خودِ شفا پیچید نسخه را همه-در قالب دعا نشرِ هر آنچه داشت برایش وظیفه شد یک قطره از علوم ِ زلالش صحیفه شد مشغولِ بنده-پروری و فکر محشر است شوقِ نماز دارد و سجّاده محور است شاگرد اوست!...معرفتِ بی ریا ببین از برکتش دعایِ "أبوحمزه" را ببین آنقدر اهلِ یاریِ هر مستمند بود بر شانه؛ جایِ کیسهٔ اطعام شد کبود درمان نداشت داغ دل و زخم ِ کاری اش جانم فدایِ خلوتِ شب زنده داری اش در سجده یادِ کرب و بلا سیلِ اشک داشت بر چهره جای چشم؛ دو دریایِ مَشک داشت سی سال گریه کرد هرآنجا که آب دید سی سال...هر کجا که به دستی طناب دید سی سال میلِ خوردنِ به آب و نان نداشت هر جا خرابه دید نشست و توان نداشت... سی سال پا به پایِ تمام ِ ستاره ها با گریه خیره شد به لبِ شیرخواره ها یادِ رقیه(س) کرد و گلِ غم به سینه کاشت هر جا "سه ساله" دید که مویِ بلند داشت در روضه گفت وای از آن کهنه پیرهن شد آفتابِ داغ؛ برای پدر کفن! * أبی نوح انصاری نقل میکند، روزی در خانه ای بودیم که علی بن الحسین(ع) هم در آنجا حضور داشت و در حال عبادت کردن بود و به سجده رفته بود، ناگهان خانه دچار حریق شد، دوبار به آن حضرت گفتند: «یابن رسول الله! النار; ای پسر رسول خدا! آتش!» ولی امام علیه السلام سر از سجده برنداشت تا آن که آتش خاموش شد، آنگاه به ایشان گفته شد: «ما الذی الهاک عنها؛ چه چیزی تو را از آتش غافل ساخت؟» آن حضرت فرمودند: «الهتنی عنها النار الاخری. آتش آخرت مرا از آن غافل ساخت» 📚 تهذیب الکمال،ص۳۸۹ بحار الانوار مجلسی،ص۸۰ مناقب ابن شهر آشوب،ص۱۶۳ @golchine_sher