با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه های عزا گریه می کنی
ما با گناه اشک تو را در می آوریم
از سوز بی وفایی ما گریه می کنی
ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما
می آیی و بدون صدا گریه می کنی
«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه می کنی
بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه می کنی
این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی
بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی
#وحید_محمدی
#یازینب
@golchine_sher
در کرب و بلا به غیر زیبایی نیست
چشمان شما که چشم دنیایی نیست
خاکم به دهان، که جز خرابات یزید
در شام برای عمًهجان جایی نیست
#علی_رفیعی_وردنجانی
#یازینب
@golchine_sher
زخمش عمیـق بود و غمش انتها نداشت
بعد از وقوع حـــادثه دردش دوا نداشت
خون می چکید روز و شب از چشم باورش
بغضش شکسته بود، ولیکن صدا نداشت
بار امانتـش نکــشید آســـــمان ، بحـــق
این ثقل اکبریست،که جا در سما نداشت
سنگــینی غمـش کــمر کــــوه را شکست
امـا خــــودش میــان بلا اعـتـنا نداشت
درطول عمر گرچه غمش بی حساب بود
باغش بغیر میوه ی صـبر و رضا نداشت
هفت آسمان نظاره گر صــبر زینب است
عشقش حسین بودوجز این ادعانداشت
بحــر عنـایـتـش بخــــدا بیکــرانه اسـت
بر لب (شقایقش)بجـز از این ثنا نداشت
#حمید_رضازاده ( شقایق)
#یازینب
@golchine_sher
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد
من در اعماق خیالم … چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر تو است
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
#سید_حمیدرضا_برقعی
#یازینب
@golchine_sher
از لحظه ای که نشسته عشق حسین تو بر دل
آری تو را برده با خود ، این عشق منزل به منزل
همراه نام حسینت نام تو را می توان دید
در هر دم روضه خوانان، در سطر سطر مقاتل
گاهی بلندای تل و گاهی سراشیب گودال
در عشق اینگونه کردی یک روزه طی مراحل
آه از زمانی که برگشت شیون کنان مرکب از دشت
صد آه از آن دم که میشد دار و ندار تو بسمل
دیدند کوفی صفت ها در تو شکوه علی را
آنجا که خنجر کشیدی در مقتل از دست قاتل
وقتی که مردان خود را بر مرکب نیزه دیدی
حق داشتی سر بکوبی آن لحظه بر چوب محمل
ای خشم تو سیل و طوفان با زخم های فراوان
مانند کوه ایستادی، رو در روی هر چه باطل
از کربلا ی حسینت راهی شدی خطبه بر لب
ای فاتح کوفه و شام این راه شد با تو کامل
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#یازینب
@golchine_sher