eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
730 عکس
256 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
سکوت... گاهی سکوت ،فرصت ابراز درد نیست پایان با شکوه ، ستیز و نبرد ، نیست تعبیر ، رفتن و در خود شکستن است وقتی کسی کنار تو ،جز آه سرد نیست باید ، تمام شهر بدانند ، بعد از این هر عابر شکسته دلی ، کوچه گرد نیست خلوت نشسته با شب و غم‌های کوچه ها ‌مردی که غم به دلش نیست مرد نیست دیگر نگو ( سکوت ) نشان رضایت است گشتم ولی نبود ، عزیزم ، نگرد نیست @golchine_sher
چنان که پیکر خورشید در شرر پیچد شرار تیر مرا در حریر پر پیچد شقایقی که ندارد به جز زبان سکوت چگونه نسخه ی این داغ شعله ور پیچد برای آنکه گذارد سری به ساحل تو رواست موج رها، شال بر کمر پیچد شب و نسیم و ستاره به رهگذر ماندند که بوی موی تو در کوچه ی سحر پیچد ز گریه ریخت به دستم هزار چشمه ی اشک مگر که موی تو را با نگاه تر پیچد ز شهر سینه مگر عزم کوی یار کند به هر تپش دل من بقچه ی سفر پیچد به دست تیغ سپردم زبان زبان قلمم مباد آنکه ز فرمان عشق سر پیچد @golchine_sher
دنیا برای چیست؟ جوابی نیافتم اینجا برنده کیست؟ جوابی نیافتم صدها هزار راه و روش پیش روی ماست باید چگونه زیست؟ جوابی نیافتم دریا که از ابهت او حرف می‌زنیم در حال گریه نیست؟ جوابی نیافتم باید در این دو روزه‌ی دنیا به حال خویش خندید یا گریست؟ جوابی نیافتم ای عقل! تا به حال دویدی پیِ جواب اما دگر بایست! جوابی نیافتم @golchine_sher
شبی با بید می‌رقصم، شبی با باد می‌جنگم که چون شب‌بو به وقت صبح من بسیار دلتنگم مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد و الاّ من چو مِی با مست و با هشیار یکرنگم شبی در گوشه‌ی محراب لختی "ربّنا" خواندم همان یک بار تارِ موی یار افتاد در چنگم اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست که من گریانده‌ام یک عمر دنیا را به آهنگم به خاطر بسپریدم دشمنان! چون *نام من عشق است" فراموشم کنید ای دوستان! من مایه‌ی ننگم مرا چشمان دلسنگی به خاک تیره بنشانید همین یک جمله را با سُرمه بنویسید بر سنگم @golchine_sher
قدم قدم به حضورت چکیده اشک مدامم منم که شوق سراسر برای عرض سلامم برای اذن زیارت پر از تلاطم اشکم برای عرض ارادت چه الکن است کلامم چنان غبار رسیدم به خاک‌بوسی دریا مُردَّدم که خودم را در این حرم چه بنامم سلام می‌دهم از هر کجای شهر به سویت که با سلام تو آغاز گشته صبحم و شامم سلام بر تو! جگرگوشهٔ عزیز پیمبر! سلام زهرهٔ زهرا، سلام ماه تمامم سلام دختر باران! سلام کوثر قرآن! سلام خواهر خورشید! نور چشم امامم! چه عطر و بوی ملیحی‌ست در بهشت تو بانو رسیده رایحهٔ مشهدالرضا به مشامم چه آرزوی قشنگی‌ست من شهید تو باشم چه آرزوی قشنگی‌ست این‌که حُسن ختامم... @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
چون شعر و ترانه بود در خانه ی ما چون رود روانه بود در خانه ی ما یک صبح بهار مادرم خوابش برد تقدیر زمانه بود در خانه ی ما @robaiiyat_takbait
هر بارکه همراه سحرآمده است در شهر طراوتی دگر آمده است خش خش چه صدای دلنشینی دارد صبح است دوباره رُفتگر آمده است @golchine_sher
غریبی در این شهر بیگانه‌ام تو شمع و چراغی که پروانه‌ام به آب وضوخانه‌ات می‌خورم قسم، تا که مهمان این خانه‌ام اگر میهمانت شده سرزده غریبانه این خانه را در زده اگر بال واکرده بر گنبدت اگر سوی گلدسته‌ات پرزده نظر کرده و نیتی داشته حرم دیده و حسرتی داشته کسی مثل من در نگاه شما عجب قدری و قیمتی داشته اگر کوی بانوی من بود کو اگر روی او سوی من بود کو به گرمی به نرمی اگر دست او نوازشگر روی من بود کو زمان، درد بود و تنت را گرفت زمین عطر و پیراهنت را گرفت به هر ریسمانی خدا چنگ زد نخِ نازک دامنت را گرفت صفایی در این مروه دارد منا نیازی به این قبله‌ی آشنا به پایت می‌افتم که سجاده‌هاست به دست تو و .. ربنا آتنا! @golchine_sher
دیر کردی شعر دیگر بر لبانم خشک شد واژه پژمرد و غزل روی زبانم خشک شد خواب یاران دیدم اما یوسف تقدیر من قحطی اش تعبیرکردوباغ جانم خشک شد بی تو کاغذها پریشانند و در جان قلم جوهر احساس، ای نامهربانم خشک شد رفتنت همچو خزان زد بر درخت باورم شاخه هایش آه بی آنکه بدانم خشک شد عشق همچو رود جاری بود در رگ های من دیر کردی دیگر این رود روانم خشک شد @golchine_sher
انتقام جنگل را از آدمها گرفت چوبه ی دار! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتند؛ «بِالدُّعا، یُستَدفِعُ البَلا» پس نیست جز دعا، در کوله‌بار ما دنیای بی‌وفا، از ما تو را گرفت از ما تو را گرفت، دنیای بی‌وفا در شهر پر فریب، از عشق بی‌نصیب ماندیم ما غریب، ای یار آشنا گریان و روسیاه، با باری از گناه هی آه پشت آه...، اما پر از ریا آخر در این گذر، جان می‌رسد به‌سر بی‌یاد تو اگر، باشد قدر، قضا ما دل‌شکسته‌ایم، از بند رسته‌ایم بیمار و خسته‌ایم، آه ای شفا بیا ای کعبه‌ی امید، در هاله‌ای سپید آمد به ما نوید، از جانب خدا؛ یک‌روز می‌رسد، یک‌روز می‌رسی خورشید بی‌غروب، از پشت ابرها @golchine_sher
من دور ترم از تو ، تو دور تری از من من بی خبرم از تو ، تو بی خبری از من شاید که کنار من ، نزدیک منی امّا من می گذرم از تو ، تو می گذری از من یا اینکه در این بازار دور از نظر مهرت چیزی بخرم از تو ، چیزی بخری از من خو کرده به تنهایی از خویش گریزانیم من در سفرم از تو ، تو در سفری از من حیف است اگر عمری همسایه من باشی دل را نبرم از تو ، دل را نبری از من از نیک و بد دنیا ، جز مهر نمی ماند نقش و اثری از تو ، نقش و اثری از من ای کاش که بردارد این فاصله هامان را گاهی نظری از تو ، گاهی نظری از من @golchine_sher
نمی‌دانم سرانجام دل بی آرزویم چیست ولی هرگز بدون عشق در دنیا نباید زیست به چشم مستت ایمان داشتم اما ندانستم دوای دردهایم این دروغ خنده‌آور نیست چنان این روزها از چشم دنیا عشق افتاده‌ست که تنها راه عاشق زیستن امروز تنهایی‌ست در این دریای طوفانی تو هستی و خدای خود مپرس ای کشتی در هم شکسته ناخدایت کیست همیشه آن که دل کنده است را نفرین نباید کرد کسی که بی‌محابا دل ببند کم مقصر نیست ...! @golchine_sher
در آسمان غزل شاعرانه بال زدم به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم در انزوای خودم با تو عالمی دارم به لطف قول و غزل، قید قیل‌وقال زدم کتاب حافظم از دست من کلافه شده‌است چقدر آمدنت را... چقدر فال زدم غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست همان شبی که برایش تو را مثال زدم غزال من، غزلم محو خط و خال شد چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم! به قدر یک مژه برهم‌ زدن، تو را دیدم تمام حرف دلم را در این مجال زدم... @golchine_sher
از کریمان سنگ می‌خواهیم ما، زر می‌رسد در حرم از آنچه می‌خواهیم بهتر می‌رسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان، پشت آن احسان دیگر می‌رسد اى که دستت می‌رسد کارى کنى، کارى بکن عمر دارد می‌رود، دارد اجل سر می‌رسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر می‌رسد شب به شب در می‌زنم، چون در زدن مال من است دست سائل‌ها فقط تا حلقۀ در می‌رسد گر به ما کم می‌رسد از خصلت کم‌بینى است ورنه دارد ده برابر ده برابر می‌رسد من فقط یک نوکرم، کار خودم را می‌کنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر می‌رسد خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضه یا به قنبر می‌رسد فقر آمد می‌رود ایمان، ولى پیش شما می‌شود ایمان من فقرى که از در می‌رسد رزق در بین الطلوعین است، بین طوس و قم رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر می‌رسد هم به زیر دِیْن قم، هم زیر دِیْن مشهدم گه به داد من برادر، گاه خواهر می‌رسد فاطمه را خواستم، معصومه را زائر شدم فیض قبر مادرى از قبر دختر می‌رسد پیش تو محتاج‌ها در حال رفت و آمدند تا که آهو می‌رود، پشتش کبوتر می‌رسد :: پابرهنه می‌دوید و می‌دوید و می‌دوید زودتر از شمر آیا به برادر……..؟ @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
عصر شعر‌ در کارگاه هوای شعر ساری 🔸 شعرخوانی شاعران آیینی مازندران 🔸 حضور هنرمندان خطاط با موضوع دهه کرامت 🗓 چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت، ساعت ۱۷ ساری، میدان امام خمینی(ره)، بلوار دانشجو، حوزه هنری استان مازندران حضور برای علاقمندان به ادبیات آزاد است @ahmadiraninasab
این دل شکسته است مزاحم نشو برو دنبال کشف و ضبط جرائم نشو برو این خانه با حضور تو یعنی سیاه چال پاپیچ من و تخت و لوازم نشو برو حس میکنم هنوز کنارت غریبه ام با من نخند ،مثل محارم نشو برو پیدا نمیشود غمت از چهره ام هنوز تو باعث بروز علائم نشو برو مانند آن امام غریبی که هست و نیست در من شبیه حضرت قائم نشو برو من خسته ام چنان که شبی رو به آینه گفتم سلام گفت مزاحم نشو برو @golchine_sher
تو کیستی که من این‌گونه بی‌تو بی‌تابم شب از هجوم خیالت نمی‌برد خوابم تو کیستی که من زِ هر موج تبسم تو بسان قایق سرگشته روی گردابم ...! @golchine_sher
می بینمت در بادها در بادبانها در قطره ها در موجها در بی کران ها در عطر شبدر های باران خورده و مست در بقچه نان و پنیر باغبان ها با کفشدوزک ها به نرمی می نشینی بر دامن سرخ و بنفش زعفران ها تاجی پر از گل روی گیسوی بهاری پیچیده عطر دلکشت در بوستان ها حس می کنم عطر تو را در دره و دشت حتی کنار قوری چای شبان ها در زیر چتر پاک باران بهاری ذکر تو می گویند هر شب ناودان ها یا نور و یا قدوس می خوانند هر روز کبک و قناری بر فراز آشیان ها دستان کوتاه زمین را می رسانند هر شب به دامان بلندت ، نردبان ها هرچند در بیراهه ها سرگرم باشند سمت تو می آیند آخر کاروان ها دورم نخواه ای مهربان!در دوری از توست سوز و گداز سینه آتشفشان ها @golchine_sher
حالم بد است، مثل زمانی که نیستی ... دردا که تو همیشه، همانی که نیستی ... من بی تو، در غریب ترین شهر عالمم بی من، تو در کجای جهانی، که نیستی؟ @golchine_sher
دل ‌مرده است و پَر به فراسو نمی‌زند مردی که سر به خانه‌ی بانو نمی‌زند جبریل، صحن آینه را مثل خادمی با هیچ چیز جز مژه جارو نمی‌زند وقتی که این حرم پُر از الطاف مادری‌ست پس با مزار مادرمان مو نمی‌زند یک گوشه از فضائلتان «إشفِعی لَنا»ست زائر که بی‌جهت به شما رو نمی‌زند صد بار در بزن که در این شهر هر کسی بر سینه دست رد بزند... او نمی‌زند @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
صبح آمده برخیز خدا را بو کن با خنده، غم ِگذشته را جارو کن با مهر، لبِ پنجره ها عشق بکار با عشق، به قابِ زندگانی رو کن @golchine_sher