مَرهم زخم های کهنه ام
کنجِ لبانِ توست؛
بوسه نمیخواهم،
چیزی بگو...!
#احمد_شاملو
@golchine_sher
خوش آن عاشق که خوابش برده باشد در پسِ عمری
چو خیــزد ناگهان،
دیده به روی یار بگشاید...
#امیرخسرو_دهلوی
@golchine_sher
این شعرها دیگر برای هیچکس نیست
نه، در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقـدر تنهـایـم که حـتـی دردهـایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست
حتی نفسهای مرا از من گرفتند
من مردهام در من هوای هیچکس نیست
دنیای مرموزی است، ما باید بدانیم
که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
من میروم هر چند میدانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچکس نیست
#نجمه_زارع
@golchine_sher
توکه نیستی
دلم لبریزازدعاست
برای نگاه خورشید گونه ات
بیا استجابت شو
#افسانه_جویباری
@golchine_sher
ای مونس دیرینه،
دلِ سوخته دریاب
تا چند سخن با در و دیوار کند دل؟
#شهریار
@golchine_sher
دلم ز دست تو
آباد گر نمیگردد
بیار آتش و در خانه ی خراب بریز...
#خاقانی
@golchine_sher
گاهی برای گریه کردن بس که تنهایی
جایی برایت بهتر از آغوش دشمن نیست..!
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
هزار صحبت ناگفته در نگاه من است
ولی دریغ که این شوق در نگاه تو نیست..
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
باران، غروب، ما، اتوبوسی که ممکن است
باید مرا دوباره ببوسی که ممکن است
این لحظه، لحظه، لحظه، اگر آخرین، اگر
بس کن نزن دوباره نفوسی که ممکن است
من قول میدهم که بیایم به خواب تو
زیبا، در آن لباس عروسی که ممکن است
دلنـازکـی و دلنـگـرانـم چـه میشـود
من نیستم تو، شهر عبوسی که ممکن است
ماشین گذشته از تو و هی دور میشود
با سرعتی حدود صد و سی که ممکن است
حالا تو در اتاق خودت گریه میکنی
من پشت شیشهٔ اتوبوسی که ممکن است
#نجمه_زارع
@golchine_sher
ﺣﺲ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍﺗﺮﻡ
ﺩﺭﮔﯿﺮ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ تو ﺑﺎﺷﻢ، ﺭﻫﺎ ﺗﺮﻡ
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ، ﻛﻢ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﺗﺮ، ﺑﯽ ﺻﺪﺍﺗﺮﻡ
ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻢ، ﻧﺮﻧﺞ
ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺁﯾﻨﻪ، ﺑﯽ ﺍﺩﻋﺎ ﺗﺮﻡ
ﻗﻠﺒﯽ ﻛﻪ ﻛﻨﺞ ﺳﯿﻨﻪ ی ﻣﻦ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺗﻮﯾﯽ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﻏﻢ ﺗﻮ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩِ ﺗﻮ ﺁﺷﻨﺎ ﺗﺮﻡ
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ
ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻫﺎ ،ﺑﯽ ﻫﻮﺍ ﺗﺮﻡ
ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﯽ، ﻣﺒﺘﻼ ﺗﺮﻡ
#اصغر_معاذی
@golchine_sher
قلـبِ عـاشق میتپد، تنهـا بـرای یک نفر
بـاید از عـالَـم بُـرید و مانـد، پای یک نفر
گاه از آیینـه هـم، باید فـراری بـود و دید
عکسِ خود را بینِ قابِ چشمهای یک نفر
مثلِ کوهِ برف، در بهمن نباید سُست بـود
دل فقط باید بـریـزد بـا صدای یک نفر
آرزوهـای محـالِ دیگـران بـایـد شـد و
مستـجابِ ربّنــاهـای دعــای یک نفـر
روی هر بـامی نباید رفت، از پـرواز گفت
بـال باید جـَلـد باشد؛ در هوای یک نفر
#علی_باقری
@golchine_sher
چند ماهی بود شعری بر لبم جاری نمیشد
یک دو بیتی گفتم اما سست، با اکراه گفتم
امشب از یمن نگاهت، ای نگاهت باغ رویش
یک رباعی، یک قصیده، یک غزل دلخواه گفتم
شاد در ایوان نشستم با تو در مهتاب، بیتاب
چند بیتی مثنوی هم زیر نور ماه گفتم
نیمهشب شد شببهخیری گفتم و اشکی فشاندم
وقت رفتن یک غزل هم با ردیف آه گفتم
بازمیگشتم به خانه مست، از افسون شعرت
مستزادی عاشقانه در میان راه گفتم
قطعهای را هم که میخوانی همان شب مست و بیخود
خواب بودم، خواب میدیدم تو را ناگاه گفتم
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@golchine_sher