eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
435 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه پنهانی و از نور تو هرجا روشن است هم‌زمین، هم‌آسمان، هم‌عرش‌اعلی روشن است با امید انعکاس جلوه‌ای از نور تو چشم هر آیینه از فیض تماشا روشن است دیده‌ی یعقوب را پیراهن یوسف شفاست با امید وصل، چشمان زلیخا روشن است از همه دل‌سردم، اما در دلم با یاد تو شعله‌ای دارم که تا روز مبادا روشن است روز و شب در آرزوی دیدن تو سوخته آتش‌ِچوپان‌که درهرکوه‌وصحرا روشن است شنبه‌های تازه بی‌تو جمعه‌های کهنه‌اند روز نو یک‌روز می‌آید، دل ما روشن است « مدعی گوید که با یک‌گُل نمی‌آید بهار؟ » این‌معما پاسخش سخت‌است، اما روشن است یک‌نفر می‌آید و دنیا گلستان می‌شود هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است @golchine_sher
چه قلب ها که در غمت کباب شد نیامدی چه چشم ها که بی رمق پر آب شد نیامدی دلم برای جمکران همیشه تنگ می شود جواب تشنگی من سراب شد نیامدی چه نقشه ها که با دلم برای تو کشیده ام دوباره نقشه های من خراب شد نیامدی به خواب خوب یک شبی شنیده ام که آمدی تمام لحظه های من چو خواب شد نیامدی غروب و صبح جمعه را شمرده ایم و مرده ایم دوباره جمعه دگر حساب شد نیامدی ... @golchine_sher
در زیر آسمان و در این بیکرانه‌ها روی زمین پهن و شلوغی خانه‌ها در لابلای مردم شهری که مرده اند در های‌وهوی خویش و سکوت رسانه ها تنها نشسته‌ام به امید نگاه تو دل بسته‌ام به ناله ی باد و ترانه‌ها جان دلم بگو به کجا کرده‌ای سفر؟ لب باز کن بگو سخن از محرمانه‌ها گاهی بیا به خواب گدایت بیا که من دل خوش نموده‌ام به شکوه اعانه‌ها می‌آیی و بهار به این باغ می‌رسد سر می‌زند به خار دل ما جوانه‌ها یک روز می‌رسی ز تکاپوی جاده‌ها ای تک سوار قصه‌ی عشق و زمانه‌ها @golchine_sher
هرلحظه که بدون تو تکرار می شود بغضی به روی بغض تلمبار می شود در ازدحام ظلمت شب گیر کرده است صبحی که بی طلوع تو بیدار می شود درسینه ای که تنگ شدازبغضِ روی بغض حتی نفس حکایت دشوار می شود آقا ببین برای ندیدن در این زمان سهم چقدر پنجره دیوار می شود یا چشمهای منتظری که امیدشان پنهان میان ریزش آوار می شود دلخسته ایم از اینهمه روز شبیه هم دارد زمانه قصه ی تکرار می شود این روزها که میگذرد در بلا ودرد دنیا عجیب تشنه ی دیدار می شود بس جمعه ها گذشت ونشدلحظه ی ظهور آقا خودت دعا بکن این بار می شود @golchine_sher
هر جمعه غروب، خالی از تسکینم تنها به رسیدن شما خوش بینم پای تو هزار سال دنیا غم دید دنیا به کجا و این دل غمگینم @golchine_sher
برای دیدن رویت دلم مهیا نیست میان صحن دو چشمم برای تو جا نیست ز بس که خانه ی یاران به رنگ دنیا شد دگر برای تو جایی به غیر صحرا نیست طبیب گونه تو درد مرا نشانم ده کسی که درد نفهمد پِیِ مداوا نیست برس به داد دل من که بی کسی سخت است اگر چه مثل تو مردی غریب و تنها نیست هر آنکه عشق تو دارد همیشه آرام است کسی که بندۀ یار است اسیر دنیا نیست شبیه صوت غریبی که روی نِی می خواند صدای غربت ما را کسی پذیرا نیست شفیع هر دو جهانم که همتم داده به تار موی تو سوگند غیر زهرا نیست @golchine_sher
پر از شمیم تو گشته غروب وقت اذان هوای مسجد و منبر گرفته از تو نشان جهان مرده ما جان تازه می طلبد بیا به خاطر مادر نماز عشق بخوان @golchine_sher
از درد فراق بی‌قرار است دلم پیوسته در انتظار یار است دلم با ندبه و اشک، چشم‌ها می‌‌گویند در حسرت دیدار بهار است دلم @golchine_sher
این درد نبودنت اگر ناچیز است پس کاسه‌ی صبر ما چرا لبریز است؟ تو نیستی و بهار هم اینجا نیست بی‌تو همه فصل‌های ما پاییز است @golchine_sher
بغل کرده خورشید قاب تو را تمنا کند آفتابِ تو را زمانی بیاید که غوغا کنی ببیند زمین انقلاب تو را @golchine_sher
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من کجایی ای گل شب بوی بی‌نشانی من؟ غزل برای تو سر می‌بُرم، عزیزترین! اگر شبانه بیایی به میهمانی من چنین که بوی تنت در رواق‌ها جاری است چگونه گل نکند بغضِ جمکرانی من؟ عجب حکایت تلخی است نا امیدشدن شما کجا و من و چادر شبانی من؟ در این تغزّل کوچک، سرودمت ای خوب خدا کند که بخندی به ناتوانی من به پای‌بوسِ تو، آیینه دستچین کردم کجایی ای گل شب بوی بی‌نشانی من؟ @golchine_sher
حال این شهر خراب ست بیا آقاجان شهر ما غرق عذاب ست... بیا آقا جان قصه اینست که سرباز نداریم آقا قحطی آدم ناب است... بیا آقا جان "آن کبوتر که لب بام خدا پر زد و رفت" گوشه ی پنجره خواب ست... بیا آقا جان جمکران تشنه ی یک جرعه ی دیدار شماست جمعه ها غرق سراب ست... بیا آقا جان هیچ کس فکر کسی نیست در این شهر شلوغ حال این شهر خراب ست... بیا آقا جان @golchine_sher