eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
از شوق دیدارت دلم لبریزِ لبریز است حال و هوای حوصله، سرمای تبریز است در گیر و دارم با تلاطم‌های بسیاری امواج دریای دلم محنت برانگیز است هر روز در ذهن منی، آنقدر که روحم دشتی‌ست بی‌پایان و با یادت غزل‌خیز است این بیت‌های بی‌امان دلتنگی محض‌اند حال و هوای شاعرش چون فصل پاییز است پیش خودم گفتم که روزی بازمی‌گردی بعد از شیوع دوری‌ات هر درد ناچیز است " ای آنکه ابرویت به خونریزی کمر بسته" آن سرزمینم من که در تسخیر چنگیز است تاریخ هم خواهد نوشت از سرنوشت ما خواهد نوشت از ماجرایی که غم انگیز است @golchine_sher
انسان‌ها را باور کن ابرها را... بادها را... کتاب‌ها را دوست بدار دردِ شاخه‌ی خشکیده را دریاب و دردِ ستاره‌ای را که خاموش می‌شود و درد جانوری مجروح را اما بیش از همه، درد انسان‌ها را دریاب بگذار طبیعتِ غنی شادمانت کند بگذار نور و تاریکی شادیت بخشند بگذار چهارفصل به وجدت آورند اما بیش از همه بگذار انسان‌ها شادمانت کنند! @golchine_sher
حيف است كه از دست رَوَد ماه عبادت ماهِ طلبِ مغفرت و ماهِ سعادت با ماه خدا اُنس گرفتيم شب و روز اشك است نشان ادب و عرض ارادت @golchine_sher
دنبال تو گشتیم به هر گوشه بامی برقع بزنی یا نزنی ماه تمامی @golchine_sher
ماه رویت شد و شادند جماعت اما چشم من خیره به در منتظر دیدن توست هی غم عشق تو را خورده ام ای ماه تمام هرچه کفاره ی سی روزِ شود گردن توست... @golchine_sher
ناخوش شده‌ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار جوانم؟ باید چه بگویم؟ تو بگو، ها؟ چه بگویم وقتی که ندارد خبر از درد نهانم؟ تب کرده‌ام اما نه به تعبیر طبیبان آن تب که گل انداخته بر گونه‌ی جانم بیماری من عامل بیگانه ندارد عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم آخر چه کند با دل من علم پزشکی وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟ لب بسته‌ام از هر چه سوال است و جواب است می‌ترسم اگر باز شود قفل دهانم- این گرگ پرستار به تلبیس دماسنج امشب بکشد نام تو از زیر زبانم! می‌پرسد و خاموشم و می‌پرسد و خاموش... چیزی که عیان است چه حاجت به بیانم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان پی نبردیم به زیبایی راز رمضان... سر به آیینهٔ الغوث زدم در شب قدر آب شد زمزمهٔ راز و نیاز رمضان دیدم این قدر همان آینهٔ خلّصناست دیدم آیینه‌ام از سوز و گداز رمضان بیش از این، ناز نخواهیم کشید از دنیا بعد از این، دست من و دامن ناز رمضان نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک نکند بسته شود دیدهٔ باز رمضان صبح با بادهٔ شعبان و رجب آمده بود آن که دیروز مرا داد جواز رمضان شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان @golchine_sher
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم @golchine_sher
روزه داران پاک و مخلص را؛ باز معبودشان بشارت داد از جنان بوی عید می آید عاشقان عیدتان مبارک باد موعد سبز استجابت شد ماه دلدادگی! خداحافظ چشم بر هم زدیم و رفتی تو به همین سادگی خداحافظ می دهد عاشقانه ، حق پاداش؛ هر کسی را که مستحق باشد هست پاداش روزه : خالقتان روزه هاتان قبول حق باشد در دل ماه بندگی افسوس ؛ عاشقی از میان ما پر زد حاجتش را گرفت از خالق پر به سوی دیار دلبر زد زاهدی عاقبت بهشتی شد؛ همزمان با شهادت مولا لعنت حق نثار اسرائیل لعنت حق نثار آمریکا ما دو دست دعا به سمت کریم؛ در شب عید فطر بگشودیم ما دعاگوی حضرت مهدی(عج) تا طلوع هلال موعودیم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
صبح است و به چشم خود جلا می‌خواهند گوشند و اجابت دعا می‌خواهند عید رمضان رسید و مردم عیدی از سفره ی احسان خدا می‌خواهند @golchine_sher
گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟ بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟ اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد @golchine_sher
آماده‌ی رفتنی؟ دلم غم‌بار است اغراق نه، ای ماه! که این اقرار است سی روز، بهشت با تو آمد به زمین بعد از تو، بهشت رفتنم دشوار است @golchine_sher
تو ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﻋﺸﻖ من! سرنوﺷﺘﻢ ﺑﻮﺩﯼ، ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻧﻔﺴﺎﯼ ﺷﻠﻮﻍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽِ ﺑﯽ‌ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ... @golchine_sher
فقط خدا نکند عشق آرزو باشد دلیلِ این همه اندوه کاش او باشد! چو دیگران خبر از داستانِ ما دارند در این میانه کجا بیمِ آبرو باشد؟ بیا زِ عشق طریقِ سخن بیاموزیم خوشا که بوسه سرآغازِ گفت‌وگو باشد سخن زِ چشمِ پر از حیرتِ تو می‌شنوم که برخلافِ تو آیینه راست‌گو باشد همین کسی که دل از او بریده‌ای می‌خواست کسی شود که برای تو آرزو باشد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید سعید فطر را به همه ی اعضای محترم کانال تبریک عرض می نماییم @golchine_sher
از رمضان خوب استفاده نکردیم جام به ما داد، صرف باده نکردیم سفره خود را گشوده بود خداوند بسته به ما بود ، ما اراده نکردیم یک شبه می شد هزار ماه جلو رفت طرح شب قدر را پیاده نکردیم آن طرف شهر بود منطقه نور پل زده بودند، رو به جاده نکردیم راه میانبر گذاشت سمت سماوات حیف که ما فکر راه ساده نکردیم @golchine_sher
ای دریغا ماه مهمانی گذشت روز های خوب عرفانی گذشت سفره ی ماه خدا هم جمع شد ماه رحمت هم به آسانی گذشت حال خوب گریه در شب های قدر آمد و از دیده ام آنی گذشت بَه چه شب های قشنگی داشتیم سیل اشک از چشم بارانی گذشت لطف و بخشش رنگ و بویی تازه داشت دستگیری های پنهانی گذشت در کنار هم صفایی داشتیم شب نشینی های قرآنی گذشت حیف شد قدرش ندانستیم و بعد آن همه لطف و فراوانی گذشت وای من ، تا ماه رحمت پر کشید لحظه هایم غرق حیرانی گذشت اولین روزی که شیطان شد رها از سرم افکار شیطانی گذشت @golchine_sher
همین که داده سلام مرا جواب اینجا رسیده‌است به من خیر، بی حساب اینجا برای آن که دلش را گرفته لشگر غم همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا به رغم سر کشی‌ام، هر زمان که برگشتم؛ مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا میان روضه خدا را همیشه میبینم نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا! به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و شده‌است باز به رویم هزار باب اینجا دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت دلم به یاد لب تشنه‌اش شد آب اینجا تنش به روی زمین عراق شد پامال شدم برای غم غربتش کباب اینجا همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهترین فصل دعا بود نمی‌دانستم مرغ آمین* همه جا بود، نمی‌دانستم یا كریمِ دل من سی شب و سی روز تمام** در قفس بود و رها بود، نمی‌دانستم «ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم» لطف، بی‌چون و چرا بود، نمی‌دانستم عابر كوچۀ دلتنگی و حیرت بودیم خانه‌ی دوست كجا بود؟ نمی‌دانستم و خدا را به علی! باز قسم خواهم داد صحبت از عشق خدا بود نمی‌دانستم @golchine_sher