eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
924 عکس
313 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد به شوق وصل حبیبش غروب رجعت کرد چه صادقانه به خاک عزیز خدمت کرد خلیل در دل آتش شهادتی می خواست خدا به او نظری کرد و استجابت کرد رسید نامه ای از مشهد و رضا او را برای جشن ولادت غروب دعوت کرد چه گفت لحظه ی آخر چه گفت با آقا چه خواست سید خدمت چگونه صحبت کرد میان خالق و مخلوق صلح جاری بود که صبح دولت او را قرین عزت کرد نبود تشنه ی قدرت شبیه قاسم بود چه عاشقانه نگه بر قلوب امت کرد میان گریه ی باران دلش معطر شد دلش هوای رسیدن به خاک تربت کرد یکی به سوی رفیقان پری گشود و پرید و ماندگان زمین را اسیر خجلت کرد @golchine_sher
گشتیم و جز عشق از تو آثاری ندیدیم در حرف هایت یک طلبکاری ندیدیم غیر از خیال خدمت بی منت از تو یک لحظه هم پندار و افکاری ندیدیم زخمی ترین سرباز از زخم زبان ها جز رنج بر دوش شما باری ندیدیم دیدیم گفته شمر در دنیای امروز این روزها چون تو علمداری ندیدیم با دست های خالی از دنیا گذشتی جز حرف خدمت از تو اصراری ندیدیم ای از خدا لبریز از دیوار تو نه کوتاه تر گشتیم و دیواری ندیدیم از شرمساری زیر تابوتت رسیدند آن ها که از دستانشان یاری ندیدیم یک عمر گفتی از سحر از صبح فردا از غافلان چشمان بیداری ندیدیم تا گفت لا نَعلَم همه با آه گفتند یا رب بجز خوبی از او آری ندیدیم ای گل که زینت داده بودی باغ ما را بر قامت رنجور تو خاری ندیدیم @golchine_sher
ازدواج_حضرت_زهرا سلام الله علیها تلفیق اقیانوس های عشق زیبا بود دستان حیدر در میان دست زهرا بود دیگر سپر را داد حیدر فاطمه آمد این کوه پشت مرتضی یک عمر بر پا بود یک خطبه خواند احمد خدا هم نور می پاشید آری بساط عشق اینگونه مهیا بود ((هُنَّ لِباس)) را خدا آورد با زهرا آرامش زهرا گره خورده به مولا بود کفو علی زهرا و کفو فاطمه مولا هر یک نبود آن دیگری بی یار و تنها بود آئینه در آئینه دریا در دل دریا هرچه شنیدیم از شکوه عشق حالا بود در نجف با عطر یاس رازقی آمد ما رزق خود بردیم و آری بخت با ما بود @golchine_sher
خدا یوم الغدیر از حاجیان اقرار می خواهد تو را آیه به آیه با همه اصرار می خواهد دلیل خلقتت را از خدا پرسید احمد گفت تو را در آسمان ها مخزن الاسرار می خواهد به یک ((الیوم اکملت لکم)) یک دین کامل شد علی را تکیه گاه گنبد دوار می خواهد برای خلق شیعه از گل حیدر کمی برداشت خدا هم بهر خلق شیعیان ابزار می خواهد لباس حج به تن کرده به دورت باز می گردد و کعبه از لبت یک بوسه ی افطار می خواهد موذن نامت آورد و هوایت در هوا پیچید اذان از شوق نامت بازهم تکرار می خواهد @golchine_sher
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد حاج_احمد_متوسلیان شهید خون است دلهامان بیا دلدار می خواهیم ما چشم های تا ابد بیدار می خواهیم این خاک مبنای همه بیت المقدس هاست احمد کجایی ما تو را بسیار می خواهیم در روزهای سخت حرف از انتخابات است تقویم دور از هر چه استعمار می خواهیم بعد از تو از هر قاصدک یک خواهشی داریم ما بی خبرها یک خبر از یار می خواهیم گل های یاس باغ ایران بوی تو دارند ما طرح لبخند تو از گلزار می خواهیم از تیر پرسیدیم و اشک از چشم او افتاد ما پشت سنگر مانده ایم سردار می خواهیم @golchine_sher
امام_حسین علیه السلام محرم ماه بالا آمد و دنیای ما را غم گرفت سر در هر هیات و هر خانه را پرچم گرفت باز تکیه میهمان کوچه های شهر شد شهر مشکی بر تنش آورد و دل ماتم گرفت صحبت زنجیر ها با شانه ها آغاز شد طبل بر سینه زد و دمام از نو دم گرفت از رواق عرش نوحوا بر خلائق وحی شد چشم ها را چشمه های کوثر و زمزم گرفت صحن باب العشق را پر کرده با یابن الشبیب هرم غم دامان خلق و عالم و ادم گرفت کشتی باب النجاه افتاد بر دریای عشق دست بی دستی ما را پادشاه غم گرفت شعله ای که رو به خاموشی قدم وا کرده بود با نفس های میان رو ضه ها کم کم گرفت بسته شد درب جهنم باز شد درب بهشت چشم های روضه خوان و مستمع را نم گرفت @golchine_sher
حضرت_علی_اصغر علیه السلام روی دست ماه عالم آفتاب دیگریست قصه دنبال دو قطره اشک ناب دیگریست شور دارد می زند قلب زمین و آسمان اضطراب اهل خیمه اضطراب دیگریست کار وقتی شد تلظی آب بی معنا شود حاجی شش ماهه دنبال جواب دیگریست کار لالایی اهل خیمه ها را تیر کرد «تیر لالایی بخواند خواب خواب دیگریست» قامتی خم روی سرخ و چشم های بی رمق در میان خیمه ها حالا رباب دیگریست @golchine_sher
حضرت_عباس علیه السلام ترکیب بند در قصه ی چشمان تو باران شده پیدا یک وجه دگر از دل انسان شده پیدا در رزم تو صد جلوه ی طوفان شده پیدا در ضربه تو عشق وَ ایمان شده پیدا کس مثل تو عباس سپه دار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو بی مثل و بی بدل و از همه برتر از هر چه که بالاست تو بالاتر و بهتر تو شیر نر بی مثل حضرت حیدر استاد ادب منتقم سیلی مادر هر کس به تو رو زد که گرفتار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو عشق حسن عشق حسین غیرت زینب تو زمزمه تا به ابد جاری بر لب ارامش هر طفل صغیری به دل شب ای که ادب تو شده تدریس به مکتب همچون تو به ارباب دگر یار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو ساقی لب تشنه که خود آب نخورده جز غصه ی مظلومی ارباب نخورده بر روی دلش حرفی از ارعاب نخورده جز غصه ی آن کودک بی تاب نخورده در حسن وفا مثل تو دلدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو جز به حسین مهر خود ابراز نکردی بی اذن حسین کام و دهان باز نکردی جز پشت سر عشق تو پرواز نکردی تو راه بجز راه او آغاز نکردی جز آب ز ارباب تو اصرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد رفتی و پس از تو به حرم همهمه آمد بعد تو دگر خصم چه بی واهمه آمد کار حرم فاطمه در خاتمه آمد داغ دگری بر جگر فاطمه آمد بر خیمه دگر معدن اسرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد در دور و برت آیه ی قران شده پیدا قد خم و یک دیده ی گریان شده پیدا فریاد عمو جان و عمو جان شده پیدا مشک و علم و اشک فراوان شده پیدا سقای حرم سید و سالار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد @golchine_sher
حضرت_عباس علیه السلام دید مرد جملی تیر به چشمت انداخت تا بسوزد غزلی تیر به چشمت انداخت خواست بیچاره کند پشت و پناه همه را بهر خیرالعملی تیر به چشمت انداخت مثل حیدر رخ چون ماه تو بس جلوه نمود با همان بغض علی تیر به چشمت انداخت آنقدر واهمه از جذبه چشمان تو داشت مشک را دید ولی تیر به چشمت انداخت دست افتاد و سر افتاد علم خورد زمین دید احلی عسلی تیر به چشمت انداخت گفته بودی که تو حالا به مصاف آمده ای؟ حرمله گفت بلی تیر به چشمت انداخت @golchine_sher
امام_حسین علیه السلام روز_عاشورا این عطر خوش از رایحه ی پیرهن توست این شیشه ی بشکسته گمانم که تن توست سجاده ی افتاده به محراب کمان ها باور کنم ای عرش معلا بدن توست؟ در گوش نسیم سحر و باد مخالف تنها خبر کشته و بی سر شدن توست تکثیر شدی در همه ی دشت چنان که امروز تمام تن صحرا وطن توست تقطیع شدی سوره ی والشمس محمد افتاده ای و باد به فکر کفن توست @golchine_sher
حضرت_رقیه سلام الله علیها ای کاش بین خیمه در خواب مرده بودم من که تو را به دست عمه سپرده بودم قدری به خواب رفتم در گوشه ی خرابه من زخم دست و پا را از بس شمرده بودم دور از تو تازیانه زخم زبان و سیلی از دست زجر و خولی صدبار خورده بودم هر بار عمه پرسید حال مرا به سختی با لکنت زبانم پلکی فشرده بودم دیدم سر عمو را بر نیزه تاب می خورد ای کاش مشک آبی هرگز نبرده بودم @golchine_sher
امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: 🌸خداوند، زمین را پس از آنکه اهل آن کفر بورزند، به دست حضرت قائم(عج) زنده خواهد کرد. حضرت باقر علیه السلام در روایت دیگری، در این باره می‌فرمایند: منظور از مردن زمین، کفر ورزیدن اهل آن است. خداوند، آن را به یاری حضرت قائم(عج) زنده خواهد کرد؛ یعنی عدالت را در آن استقرار خواهد بخشید. 📙تاویل الآیات الظاهره،ص۶۳۸ از کفر خَلق و خُلق زمین را رها نما درهای رو به سوی خدا را تو وا نما احیای آفرینش امکان به دست توست تکیه بزن به کعبه و ما را صدا نما @golchine_sher