eitaa logo
گلچین شعر
13هزار دنبال‌کننده
495 عکس
201 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
غزلم واژه به واژه ز تو الهام گرفت قبله ام بعد علی بود که ایهام گرفت سینه ای چاک زد و کعبه به تو می بالید جای لبیک علی گفت و احرام گرفت همه دیدند که وحی آمد و از لطف خدا روی دستان نبی عشق سرانجام گرفت آنقدر بود حلاوت به غدیرت که چنین عسل از شهد غدیر خم تو کام گرفت مضطرب بودم و دلشوره به من غالب بود به اذان نام تو امد دلم آرام گرفت یک نفس ذکر تو را گفتم و دل اینگونه از کف دست پر از مهر تو اسلام گرفت اشهد ان علی ولی الله فقط اینچنین عاشق تو شیعه تو نام گرفت @golchine_sher
یکبار دیگر ابرهه با فیل می آید فرعون با یاران خود در نیل می آید از کوچه های شهر بی ایمان بی باور لشکر به لشکر هجمه ی قابیل می آید قرآن نوشته انتقامش سخت و دشوار است بر خواب بر کابوس پس تاویل می آید عبرت بگیرید از ابابیل ای اولوالابصار شیطان گهی با خدعه ی تسویل می آید حرفی نمی ماند برای صحبت عیسی وقتی محمد از دل انجیل می آید بالاتر از تورات قران را به ما بخشید موسی برای خدمتش با ایل می اید قران نمی سوزد به اتش های نمرودی حافظ اگر باشد خدا سجیل می آید @golchine_sher
از قیام دست ها سرخی فراوان می رسد سینه می سوزد دوباره بوی باران می رسد می رود بالاتر از بالا پیام اشک ها سجده در سجده عبادت دست انسان می رسد آه اعجازش فقط سوزاندن هر سینه نیست از پیام آه نسلی همچو سلمان می رسد چشم در کانون خود تصویر دریا تا کشید گفت دریا لطف تو بر کام حیوان می رسد ماذنه فریاد زد مسجد به خاک غم نشست از منابر صبح و شب سیل مسلمان می رسد دوش دیدم اسمان می گفت در گوش زمین هر کجا اشکی بیفتاد او هراسان می رسد روی دوش بام ها بار رسالت آمدو پا به پای مرثیه اشک شهیدان می رسد شب شروع فصل فریاد بلند بی صداست در سکوت دادها دارد به لب جان می رسد بر بلندای افق در فتح شهر روضه ها بعد خورشیدی سر یک ماه تابان می رسد روی دست باد افتاده مسیر زلف عشق کوچه کوچه عشق دارد مو پریشان می رسد بین آغوشش ستاره داشت قرص ماه را ماهِ خاکستر نشین آخر به دامان می رسد از بلندی یا که از دیوارها هر صبح و شام بر تن آلاله ها الطاف پنهان می رسد نیست زیبایی بجز آنچه خدا می خواسته از کلام صبر آیه آیه قرآن می رسد شمع بی سر می شود پروانه خاکستر ولی از چنین مرگی یقینا بوی ایمان می رسد قصه ی صبر و بلا سینه به سینه می رود جمعه ای می اید و این صبر پایان می رسد می کشم خود را به راه مستقیم انتظار وصل تو یا مرگ آری این یا آن می رسد @golchine_sher
تو آمدی و محبت به خانه ها آمد پس از حضور تو بر دل نشانه ها آمد حدیث قدسی لولاک بودی و با تو به شاخه های ولایت جوانه ها آمد تو امدی و به یمن قدوم تو اقا به گوش عالم مرده ترانه ها آمد تو ابتدای جهان بدون تزویری به لطف تو به سر دین امامه ها آمد قیام کردی و با تو بلند شد دنیا هزار غنچه به شوقت ز دانه ها آمد خدا تو را به زمین داد و آسمان خندید و کوچه کوچه هوایت به خانه ها آمد صدای حضرت جبریل در جهان پیچید همای عشق و سعادت به شانه ها امد محمد است و نبی و پیمبرست و رسول برای شکر خداوند بهانه ها آمد @golchine_sher
دیدم تورا دستی به پشت در گرفتی در بین آتش دست بر معجر گرفتی دیدم اجابت های اشک نیمه شب را بنشستی و از دست خاکستر گرفتی دنیا به دل بعد از نبی چنگی نمی زد با عشق آتش را به بال و پر گرفتی یک شهر بنشست و قیامت را نظر کرد از دست های بی حیا حیدر گرفتی ای روزگار پست بی احساس دیدم تو انتقام خیبر از کوثر گرفتی در انعکاس چشم های خیس دیدم وقت سحر از خانه ای مادر گرفتی وقتی سپر افتاد حیدر هم زمین خورد دنیا ببین از دلبری دلبر گرفتی امروز کوه صبر حیدر را و فردا از خیمه های تشنه آب آور گرفتی @golchine_sher
سفره ات را باز کردی باب احسان باز شد عشق جاری شد دعاهای سحر آغاز شد ربنا را پر نمودی در قنوت اشک ها قلب نامحرم رسید و محرم هر راز شد بال و پر دادی و راه آسمان ها را نشان رفت شعبان و شروع موسم پرواز شد بنده ای که تازیانه از گناهان خورده بود با همان دست کریمت وقت غفران ناز شد گریه کردم گریه بر حال خرابم روز و شب گریه کردم که به حال زار من اعجاز شد بین هر ناله که صبح و شام هر جا می زدم گریه بر آقای افتاده به خون ممتاز شد رزق اشکم را حسین داده به دستان دلم روضه با اشک مناجات اینچنین دمساز شد من بمیرم بر غم آن داغ مانده بر زمین بر غم آن معجری که بین غارت باز شد @golchine_sher
دل که آگاه شد از محنت دنیا برخاست بار خود بست به سرمنزل فردا برخاست چون سراب است اگر منزل دنیایی ما باید از دام زمین جست به عقبا برخاست نا امید است که از کار گره باز شود رهروی که به غم آبله ی پا برخاست هر که رنج از گذر عافیت دنیا برد دردها برده و بی لطف مداوا برخاست خواب دنیا همه را برد خوشا آن کس که فیض دیدار سحر داشت و از جا برخاست دست آخر همه را خاک به دل می گیرد زود باید ز تب حسرت دنیا برخاست @golchine_sher
تویی سلاله ی زهرا ، تویی امام رئوف تو بیشتر ز زمین در کرانه ها معروف رسید زائر خسته پر از ترنم شد دمی که مرغ دلش شد به گنبدت معطوف مسیر غیر تو آقا الی الابد منکر مسیر وصل شما تا الی الابد مَعروف تو عشق را به دلم دادی و ندانستم نبود وجه شبه بین ظرف با مظروف چه‌قدر زائر و طائر نشسته در حرمت و فوج فوج ملائک که کرده بر تو وقوف به مهربانی خود می کِشی مرا مشهد دوباره می دهیم رزق بی مثال رئوف به هر رواق تو خواندم ((فمن یمت یرنی)) امید وصل تو دارم «فِی الاِحتِضار اَشوف» نوشته اند و نشد وصف یک ز بی حدَّت به عجز آمده در مدح تو زبان حروف کنار مضجع تو بوی سیب می آید دوباره ابن شبیب و دوباره اشک و لهوف به صحن قدس تو رفتم صدای مادر بود صدای آه زنی بین روضه ی مکشوف @golchine_sher
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد به شوق وصل حبیبش غروب رجعت کرد چه صادقانه به خاک عزیز خدمت کرد خلیل در دل آتش شهادتی می خواست خدا به او نظری کرد و استجابت کرد رسید نامه ای از مشهد و رضا او را برای جشن ولادت غروب دعوت کرد چه گفت لحظه ی آخر چه گفت با آقا چه خواست سید خدمت چگونه صحبت کرد میان خالق و مخلوق صلح جاری بود که صبح دولت او را قرین عزت کرد نبود تشنه ی قدرت شبیه قاسم بود چه عاشقانه نگه بر قلوب امت کرد میان گریه ی باران دلش معطر شد دلش هوای رسیدن به خاک تربت کرد یکی به سوی رفیقان پری گشود و پرید و ماندگان زمین را اسیر خجلت کرد @golchine_sher
گشتیم و جز عشق از تو آثاری ندیدیم در حرف هایت یک طلبکاری ندیدیم غیر از خیال خدمت بی منت از تو یک لحظه هم پندار و افکاری ندیدیم زخمی ترین سرباز از زخم زبان ها جز رنج بر دوش شما باری ندیدیم دیدیم گفته شمر در دنیای امروز این روزها چون تو علمداری ندیدیم با دست های خالی از دنیا گذشتی جز حرف خدمت از تو اصراری ندیدیم ای از خدا لبریز از دیوار تو نه کوتاه تر گشتیم و دیواری ندیدیم از شرمساری زیر تابوتت رسیدند آن ها که از دستانشان یاری ندیدیم یک عمر گفتی از سحر از صبح فردا از غافلان چشمان بیداری ندیدیم تا گفت لا نَعلَم همه با آه گفتند یا رب بجز خوبی از او آری ندیدیم ای گل که زینت داده بودی باغ ما را بر قامت رنجور تو خاری ندیدیم @golchine_sher
ازدواج_حضرت_زهرا سلام الله علیها تلفیق اقیانوس های عشق زیبا بود دستان حیدر در میان دست زهرا بود دیگر سپر را داد حیدر فاطمه آمد این کوه پشت مرتضی یک عمر بر پا بود یک خطبه خواند احمد خدا هم نور می پاشید آری بساط عشق اینگونه مهیا بود ((هُنَّ لِباس)) را خدا آورد با زهرا آرامش زهرا گره خورده به مولا بود کفو علی زهرا و کفو فاطمه مولا هر یک نبود آن دیگری بی یار و تنها بود آئینه در آئینه دریا در دل دریا هرچه شنیدیم از شکوه عشق حالا بود در نجف با عطر یاس رازقی آمد ما رزق خود بردیم و آری بخت با ما بود @golchine_sher
خدا یوم الغدیر از حاجیان اقرار می خواهد تو را آیه به آیه با همه اصرار می خواهد دلیل خلقتت را از خدا پرسید احمد گفت تو را در آسمان ها مخزن الاسرار می خواهد به یک ((الیوم اکملت لکم)) یک دین کامل شد علی را تکیه گاه گنبد دوار می خواهد برای خلق شیعه از گل حیدر کمی برداشت خدا هم بهر خلق شیعیان ابزار می خواهد لباس حج به تن کرده به دورت باز می گردد و کعبه از لبت یک بوسه ی افطار می خواهد موذن نامت آورد و هوایت در هوا پیچید اذان از شوق نامت بازهم تکرار می خواهد @golchine_sher
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد حاج_احمد_متوسلیان شهید خون است دلهامان بیا دلدار می خواهیم ما چشم های تا ابد بیدار می خواهیم این خاک مبنای همه بیت المقدس هاست احمد کجایی ما تو را بسیار می خواهیم در روزهای سخت حرف از انتخابات است تقویم دور از هر چه استعمار می خواهیم بعد از تو از هر قاصدک یک خواهشی داریم ما بی خبرها یک خبر از یار می خواهیم گل های یاس باغ ایران بوی تو دارند ما طرح لبخند تو از گلزار می خواهیم از تیر پرسیدیم و اشک از چشم او افتاد ما پشت سنگر مانده ایم سردار می خواهیم @golchine_sher
امام_حسین علیه السلام محرم ماه بالا آمد و دنیای ما را غم گرفت سر در هر هیات و هر خانه را پرچم گرفت باز تکیه میهمان کوچه های شهر شد شهر مشکی بر تنش آورد و دل ماتم گرفت صحبت زنجیر ها با شانه ها آغاز شد طبل بر سینه زد و دمام از نو دم گرفت از رواق عرش نوحوا بر خلائق وحی شد چشم ها را چشمه های کوثر و زمزم گرفت صحن باب العشق را پر کرده با یابن الشبیب هرم غم دامان خلق و عالم و ادم گرفت کشتی باب النجاه افتاد بر دریای عشق دست بی دستی ما را پادشاه غم گرفت شعله ای که رو به خاموشی قدم وا کرده بود با نفس های میان رو ضه ها کم کم گرفت بسته شد درب جهنم باز شد درب بهشت چشم های روضه خوان و مستمع را نم گرفت @golchine_sher
حضرت_علی_اصغر علیه السلام روی دست ماه عالم آفتاب دیگریست قصه دنبال دو قطره اشک ناب دیگریست شور دارد می زند قلب زمین و آسمان اضطراب اهل خیمه اضطراب دیگریست کار وقتی شد تلظی آب بی معنا شود حاجی شش ماهه دنبال جواب دیگریست کار لالایی اهل خیمه ها را تیر کرد «تیر لالایی بخواند خواب خواب دیگریست» قامتی خم روی سرخ و چشم های بی رمق در میان خیمه ها حالا رباب دیگریست @golchine_sher
حضرت_عباس علیه السلام ترکیب بند در قصه ی چشمان تو باران شده پیدا یک وجه دگر از دل انسان شده پیدا در رزم تو صد جلوه ی طوفان شده پیدا در ضربه تو عشق وَ ایمان شده پیدا کس مثل تو عباس سپه دار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو بی مثل و بی بدل و از همه برتر از هر چه که بالاست تو بالاتر و بهتر تو شیر نر بی مثل حضرت حیدر استاد ادب منتقم سیلی مادر هر کس به تو رو زد که گرفتار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو عشق حسن عشق حسین غیرت زینب تو زمزمه تا به ابد جاری بر لب ارامش هر طفل صغیری به دل شب ای که ادب تو شده تدریس به مکتب همچون تو به ارباب دگر یار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو ساقی لب تشنه که خود آب نخورده جز غصه ی مظلومی ارباب نخورده بر روی دلش حرفی از ارعاب نخورده جز غصه ی آن کودک بی تاب نخورده در حسن وفا مثل تو دلدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو جز به حسین مهر خود ابراز نکردی بی اذن حسین کام و دهان باز نکردی جز پشت سر عشق تو پرواز نکردی تو راه بجز راه او آغاز نکردی جز آب ز ارباب تو اصرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد رفتی و پس از تو به حرم همهمه آمد بعد تو دگر خصم چه بی واهمه آمد کار حرم فاطمه در خاتمه آمد داغ دگری بر جگر فاطمه آمد بر خیمه دگر معدن اسرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد در دور و برت آیه ی قران شده پیدا قد خم و یک دیده ی گریان شده پیدا فریاد عمو جان و عمو جان شده پیدا مشک و علم و اشک فراوان شده پیدا سقای حرم سید و سالار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد @golchine_sher
حضرت_عباس علیه السلام دید مرد جملی تیر به چشمت انداخت تا بسوزد غزلی تیر به چشمت انداخت خواست بیچاره کند پشت و پناه همه را بهر خیرالعملی تیر به چشمت انداخت مثل حیدر رخ چون ماه تو بس جلوه نمود با همان بغض علی تیر به چشمت انداخت آنقدر واهمه از جذبه چشمان تو داشت مشک را دید ولی تیر به چشمت انداخت دست افتاد و سر افتاد علم خورد زمین دید احلی عسلی تیر به چشمت انداخت گفته بودی که تو حالا به مصاف آمده ای؟ حرمله گفت بلی تیر به چشمت انداخت @golchine_sher
امام_حسین علیه السلام روز_عاشورا این عطر خوش از رایحه ی پیرهن توست این شیشه ی بشکسته گمانم که تن توست سجاده ی افتاده به محراب کمان ها باور کنم ای عرش معلا بدن توست؟ در گوش نسیم سحر و باد مخالف تنها خبر کشته و بی سر شدن توست تکثیر شدی در همه ی دشت چنان که امروز تمام تن صحرا وطن توست تقطیع شدی سوره ی والشمس محمد افتاده ای و باد به فکر کفن توست @golchine_sher
حضرت_رقیه سلام الله علیها ای کاش بین خیمه در خواب مرده بودم من که تو را به دست عمه سپرده بودم قدری به خواب رفتم در گوشه ی خرابه من زخم دست و پا را از بس شمرده بودم دور از تو تازیانه زخم زبان و سیلی از دست زجر و خولی صدبار خورده بودم هر بار عمه پرسید حال مرا به سختی با لکنت زبانم پلکی فشرده بودم دیدم سر عمو را بر نیزه تاب می خورد ای کاش مشک آبی هرگز نبرده بودم @golchine_sher
امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: 🌸خداوند، زمین را پس از آنکه اهل آن کفر بورزند، به دست حضرت قائم(عج) زنده خواهد کرد. حضرت باقر علیه السلام در روایت دیگری، در این باره می‌فرمایند: منظور از مردن زمین، کفر ورزیدن اهل آن است. خداوند، آن را به یاری حضرت قائم(عج) زنده خواهد کرد؛ یعنی عدالت را در آن استقرار خواهد بخشید. 📙تاویل الآیات الظاهره،ص۶۳۸ از کفر خَلق و خُلق زمین را رها نما درهای رو به سوی خدا را تو وا نما احیای آفرینش امکان به دست توست تکیه بزن به کعبه و ما را صدا نما @golchine_sher
امام_سجاد علیه السلام به عمق چشمه ی جانش عطش فراوان داشت به چشم بی رمقش روضه روضه باران داشت هزار و نهصدو پنجاه ناله سر داده هزار و نهصدو پنجاه زخم بر جان داشت کشید سرو تنش را برای قربانی کسی که بر سحر و شام گریه فرمان داشت هزار بوسه گرفت از سرش لب هر سنگ همو که در کف خود اختیار طوفان داشت کلام نافذ او را اسیر می خواهند مگر سکوت به بزم شراب امکان داشت؟ زمان ز هیبت او سر به سجده آورده و بر امامت او هم یزید اذعان داشت ز جهل دست زمانه نوشتخ بیمارش زمانه ای که غم آب و غصه ی نان داشت ز روشنای کلامش تمام ظلمت رفت کسی که بر سخنش کوه نور، ایمان داشت @golchine_sher
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد شهید_اسماعیل_هنیه این انتهای راه نه این ابتدای توست در گوش دنیا تا ابد بغض صدای توست از مسجدالاقصی خبرها می رسد یک روز این فتح خون این نهضت خونین برای توست از لاله های سرخ مالامال اسماعیل عطر شهادت در نسیم ربنای توست قلب تمام سروهای تا ابد آزاد همپای ایران صاحب اشک و عزای توست یک کاروان از قدس می جوشد ز خون تو پشت سر این کاروان حتما دعای توست @kaghazebikhat @golchine_sher
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد شهید_اسماعیل_هنیه مقاومت شهید نماز خوانده ام به تو نماز انتقام را به پرچم تو ریختم تمام احترام را قسم به پاکی تو و به ایه های محکمت به روی خصم می کشم شکوه یک قیام را شهید میهمان ما عزیز تر ز جان ما به انتقام خود ببین همیشه التزام را خروش سیل می شوم به امتداد روشنت ز جانب تو می برم به قدس تو سلام را به مشت های بی قرار مانده در هوا ببین تو خشم بی حساب را سلام انتقام را کشیده دست خاطره به گوشه گوشه ی دلم ز تو صلابت تو و تبسم مدام را چه واژه ها علم شده به برگ برگ دفترم که بر صبوریت کشد شکوه اهتمام را @golchine_sher
شکر خدا که زندگیت بر روال هست دور از منی و در دل تو اعتدال هست آرامش خیال خودت را به هم مزن جمع من و تو تا به همیشه محال هست حتما صلاح ماست که اینگونه می روی لعنت به پرسشی که جوابش سوال هست راحت بخواب بر تو که مربوط نیست نه اینکه میان عقل و دلم قیل و قال هست سر می برم به خنجر بی عاریت بدان این عشق را بقا که نباشد زوال هست دنیا مجال صحبت دیگر به ما نداد در دادگاه صبح قیامت مجال هست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا می میرم از فراق و مرا راه چاره نیست در آسمان خلوت من یک ستاره نیست من را ببر حرم به خدا خوب می شوم در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست من را به جان مادرتان یک نگاه کن درمان درد بی کسیم جز نظاره نیست دلتنگ آستان توام می بری مرا شد اربعین و از تو به من یک اشاره نیست من سر به مهر تربت تو می برم حسین تو عشق نابی و سخن از استعاره نیست من را به شوق طوف حرم می کشی حسین می میرم از فراق و مرا راه چاره نیست @kaghazebikhat @golchine_sher