eitaa logo
گلچین شعر
14.2هزار دنبال‌کننده
814 عکس
279 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مادرم گفت: پسر عاقبتت خیر شود کاش آن عاقبت خیر تو باشی تو فقط... @golchine_sher
امشب غزل!مرا به هوایی دگر ببر تا هر کجا که می بَرَدَت بال وپر ببر تا نا کجا ببر که هنوزم نبرده ای این بارَم از زمین و زمان دورتر ببر اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر آرامشی دوباره مرا رنج می دهد مگذار در عذابم و سوی خطر ببر دارد دهان زخم دلم بسته می شود بازَش به میهمانی آن نیشتر ببر خود را غزل!به بال تو دیگر سپرده ام هر جا که دوست داری ام امشب،ببر ببر @golchine_sher
ما کتاب کهنه ای هستیم سرتا پا غلط! خواندنی ها را سراسر خوانده ایم امّا غلط! سال ها تدریس می کردم خطا را با خطا سال ها تصحیح می کردم، غلط را با غلط! بی خبر بودم دریغا از اصول الدین عشق! خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوی غلط! دین اگر این است ! بی دینان زِ ما مؤمن ترند این مسلمانی ست آخر؟ لا غلط الّا غلط ! روز اوّل درس مان دادند، یک دنیا فریب روز آخر مشق ما این بود: یک عُـقـبا غلط! گفتنی ها را یکایک هر چه باد و هر چه بود شیخــنا فرمود امّا یا خطا شد یا غلط! گفتم از فرط غلط ها دفتر دل شد سیاه! گفت می دانم غلط داریم آخر تا غلط ! روی هر سطری که خواندیم از کتاب سرنوشت دیده ی من یک غلط می دید و او صدها غلط! یا رب از تو مغفرت زیباست، از ما اعتراف یا رب از تو مرحمت می زیبد و از ما غلط! @golchine_sher
در عرش بپاشند اگر بوی تنت را ترسم بربایند ملائک بدنت را با قیمت حوران بهشتی بفروشند در عرش خداوند غبار کفنت را میخانه بپیچند به سرتاسر هستی، یکدم بگشایند کمی از دهنت را بر چشم سیاه تو اگر راه بیابند ترکش ننمایند،- بهشت عدنت را- در حلقه و سرحلقه شدی تا که دمادم افزوده کنی دامنه ی انجمنت را از روز ازل در دل این سینه نوشتند: -بر گنبد دوار- صدای سخنت را حالا علی و فاطمه یادت که می افتند یکریز ببوسند شبیهت- حسنت- را @golchine_sher
آمدم امروز بامن باش  فردا پیشکش نامه هایم را بده لطفا غزل ها پیشکش در زدم وا کن که حالت را بپرسم  یاس من ! یک سلام ساده می خواهم تماشا پیشکش خسته از راه آمدم امروز و این در وانشد از غرورم چشم پوشی کن  سرو پا پیشکش واژه واژه در غزل هایم نشستی  بی خیال قدر آن هرگز ندانستی تو اما پیشکش آفتابت مال تو یک شعله می خواهم فقط غنچه کن لب را و گل های شکوفا پیشکش زنده در آتش بسوزانم تمامم مال تو پیش ازاین ها کرده ام من خون بها  را پیشکش دیده ام ناز تو در آیینه و  پشتم شکست با خودت گاهی مدارا کن ولی ما پیشکش @golchine_sher
فراق فرصتِ خوبیست تا مَحک بزنیم که بینِ ما دو نفر چیست؟ عشق یا عادت؟ @golchine_sher
کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر! @golchine_sher
صبح یعنی عطر وبوی رازقی باغ وصل و حس خوب عاشقی @golchine_sher
ماه رد مي شد از شب يلدا، ولي انگار بي خبر بوديم سايه ها هم بلند تر بودند، شاد از آن جشن مختصر بوديم پاي اين صخره سفره گسترديم ،باده مان چاي قند پهلو بود شب سردي كه گرم خاطره از كودكي هاي يكدگر بوديم صفي از مرغ هاي ماهي خوار ، آمدند از اجل معلق تر فكر اندوه ماهيان آنجا ، از همه عمر بيشتر بوديم ماسه ها از تلاطم امواج، زير پامان تكان تكان خوردند در مه آلود ساحل بي تاب ،چون دو تا قوي همسفر بوديم سيلي موج ها مكرر شد ، ناگهان صخره ها كم آوردند چشم بر موج هاي ساحل كوب ، محو هنگامه ي خطر بوديم قصه ي کودکانه خود را ، شب يلدا به ماه مي گفتيم گاه بالاي تخته سنگي نيز ، در خيال از ستاره سر بوديم يادم آمد كه باد مي آمد ، شب يلداي كودكي هايم خواهرم سوزني به دستش رفت ،دور قاليچه با پدر بوديم شب يلداي ديگري اما ، مادرم در گدازه ي تب بود داشت تا صبح سخت مي لرزيد، ما سراسيمه پشت در بوديم عابر صخره هاي ساحلي ام ، موج ها در دلم مي آشوبند بر همين صخره خوب يادم هست ، شبي اين گونه تا سحر بوديم @golchine_sher
‏جای پای نفست مانده به صحرای خیال .. @golchine_sher
دل آشفته ی مارا سر مویی دریاب ... @golchine_sher
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو که به تشنگی بمُردم بَرِ آبِ زندگانی @golchine_sher
در شب چشم تو_ آیینه ی حیرانی ها_ عشق بارید و شدم محو پریشانی ها عشق بارید و من از آینه لبریز شدم هم از آنگونه که آیینه ز حیرانی ها من نمی ترسم از این خیس شدن ها که شده ست چشمم از حادثه عشق تو بارانی ها عشق چشمان مرا شست بدان گونه که شد پیش چشمم پیدا عالم پنهانی ها عشق و باران و شب چشم تو و خیس شدن و من_ این آینه گردان پریشانی ها_ خواستم از تو سخن ساز کنم امّا حیف سوخت در صاعقه ی عشق ، سخندانی ها بر من و سادگیم خُرده نگیرید که هست سادگی چاشنی ِ لحن خراسانی ها @golchine_sher
کارم به تو ای خوب تر از جان افتاد حیف است که از من نکنی گاهی یاد با عشق تو شاد و سرخوشم ، کاش خدا یک ذره به من طاقت دوری می داد @golchine_sher
چشم و ابروی خشن از بس که می‌آید به تو گاهی آدم عاشق نامهربانی می‌شود... @golchine_sher
‌ گاهی هوای تازه بیاور برای من شاید که این پرنده ی بی جان نفس گرفت @golchine_sher
یک جام پر از شراب دستت باشد تا حال من خراب دستت باشد این چند هزارمین شب بی خوابیست؟ ای عشق فقط حساب دستت باشد... @golchine_sher
تک و تنها تر از آنم که به دادم برسند آنچنانم که شدم دست به دامان خودم... @golchine_sher
شبیه معجزه هستی، که بردن نامت خزان باغ دلم را، بهار خواهد کرد نگاه نافذ و شیرینت، ای ترنم عشق سریع آتش غم را، مهار خواهد کرد @golchine_sher
تو به زیبایی دنیای كه می اندیشی؟؟ من كه تنها، به تو تنها به تو می اندیشم... @golchine_sher
هم صحبت من پس از تو آیینه شود انبار تمام درد ها سینه شود تنهایی من پس از تو بغضش ترکید باید که درون من قرنطینه شود @golchine_sher
من آن سرباز صفرم؛ مست، روی برجکی تنها که تا روز رسیدن می شمارم هرچه تیرم را @golchine_sher
لبی نبوده نخوانده خدای سرمد را فرشته ها همه تسبیح گوی ، ایزد را جهان جهان شده بود و خدا نشد راضی برای معجزه کم داشت نام احمد را قلم به قامت سروش کشید رنگارنگ کسی ندیده رسولی چنین سرآمد را به نامِ نام بلندش شب از نفس افتاد چشید عاشق دل خون ،طعم مقصد را نه بت ، نه بتکده ماند و نه نام "لات وهبل" شکست شوکت نامش شکوه معبد را "به حسن وخلق وفا کس به یارما نرسد" نیافریده خدا بهتر از محمد را به یک شماره صد آمد ، صدآفرین برعشق هزار شکر که داریم ما چنین صد را @golchine_sher
تو را با دیگران می‌بینم و در صبر می‌سوزم ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchine_sher
در مذهبِ ما چلّه نشینی هُنری نیست ما قائلِ بر چلّه یِ خونینِ قیامیم. @golchine_sher