eitaa logo
گلچین شعر
15.9هزار دنبال‌کننده
956 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
از درد عشق گفتم و نشنید هیچ‌کس حتی اگر شنید نفهمید هیچ‌کس زور شراب گر به غم عشق می‌رسید ما را چنین خراب نمی‌دید هیچ‌کس آدم حریص منع‌شدن‌هاست، گر نبود آن میوه را ز شاخه نمی‌چید هیچ‌کس شرمنده‌ی محبتت ای غم که در فراق حال مرا به جز تو نپرسید هیچ‌کس فاضل ز خیر نام گذشته‌ست دوستان روی مزار او بنویسید هیچ‌کس... @golchine_sher
کنار نام علی می شود رضا بنویسم حرم برای دل تنگ مبتلا بنویسم سلام شمس خراسان پناه کل ضعیفان چقدر پیش تو از داغ کربلا بنویسم گره به لطف تو وا می شود همیشه و باید رئوف آل علی را گره گشا بنویسم زلالِ نور و پر از واژه های ناب و نجیب است تمام صحن و سرایت ،من از کجا بنویسم!؟ به رفت و آمد زوار دلشکسته ی کویت و لطف و مرحمت شاه با گدا بنویسم؟ نمی شود که همیشه برای تلخی شعرم کلاغ رو سیه و گنبد طلا بنویسم میان این همه آدم تویی رفیق صمیمی همیشه لطف تو بوده که بی ریا بنویسم مرا ببخش که هرگز برای قلب رئوفت نشد درست و حسابی دو خط ثنا بنویسم همیشه چتر محبت گشوده ای به سر من به استعاره چه می شد تو را خدا بنویسم @golchine_sher
در نگاه من، بهارانی هنوز پاک تر از چشمه سارانی هنوز روشنایی بخشِ چشم آرزو خنده ی صبح بهارانی هنوز در مشامِ جان به دشتِ یادها بادِ صبح و بوی بارانی هنوز در تموزِ تشنه کامی های من برفِ پاکِ کوهسارانی هنوز در طلوعِ روشنِ صبحِ بهار عطرِ پاک جوکنارانی هنوز کشتزار آرزوهای مرا برقِ سوزانی و بارانی هنوز @golchine_sher
دل که افسرده شد، از سینه برون باید کرد مُرده هرچند عزیز است نگه نتوان داشت  @golchine_sher
بوسه نه... خنده‌ی گرم ازدهنت کافی بود این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود دانه و دام چرا مرغک پرسوخته را؟ قفس زلف شکن در شکنت کافی بود می‌شد این باغ خزان‌دیده بهاری باشد یک گل صورتی دشت تنت کافی بود لطف کردی به خدا در غزلم آمده ای از همان دور مژه هم‌زدنت کافی بود قافیه ریخت به هم، خلوت من خوش‌بو شد گل چرا ماه؟... درِ ادکلنت کافی بود... @golchine_sher
دیریست که از روی دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم @golchine_sher
تا نازکی خیال درمن جاریست شور غزلی زلال در من جاریست می جوشد اگر چشمهٔ شعری در من عشق است که بی زوال در من جاریست @golchine_sher
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد @golchine_sher
خدا این بار می‌خواهد سپاهش خار و خس باشد برای خواری دشمن همین بایست بس باشد خدا اهل ستم را بر زمین گرم خواهد زد و شاید از زمین گرم منظورش طبس باشد طبس را شهر بی‌دیوار می‌پنداشتید اما گمان هرگز نمی‌بردید مانند قفس باشد طبس با خاکریز جبهه یکسان است تا وقتی که ما را دشمنی همچون شما در پیش و پس باشد غم این خاک بالین شما را سخت می‌گیرد غمش حتی اگر اندازۀ بال مگس باشد.. برای جبهه دلتنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم تا وقتی نفس باشد @golchine_sher
شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست @golchine_sher
وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا   گر داد من شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا @golchine_sher
هستم، ولی نباشی اگر، نیستم پدر من بی‌تو غیر هیچ، مگر چیستم پدر؟ نام و نشانی تو اگر روی من نبود در خاطرم نبود که من کیستم پدر یادش بخیر! خستگی‌ات را چه می‌تکاند هرسال کارنامه‌ی پر بیستم پدر یک‌عمر آب‌و‌نان من از زحمت تو بود در سایه‌ی حمایت تو زیستم پدر احساس می‌کنم که خدا راضی از من است وقتی به احترام تو می‌ایستم، پدر ...! @golchine_sher