eitaa logo
گلچین شعر
15.6هزار دنبال‌کننده
961 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
یک عمر هوای دل خود داشتم اما یک لحظه نگاه ِتو بهم ریخت دلم را @golchine_sher
برای من که چنینم تو جانِ متصلی مرا ز خود مکن ای جان، جدا، که می میرم... @golchine_sher
همیشه گریه های زیر باران ماجرا دارد که یک سر در پشیمانی ، سری هم در وفا دارد میان خاطراتت آنچنان بر سینه می کوبم که ثابت می کند یک دست هم گاهی صدا دارد نبودت روزهایم را به قدری بی هویت کرد که در تقویم من تنها غروب جمعه جا دارد تصور می کنم عاشق شدن یک درد موروثیست از آنجا که پدر عمریست در دستش عصا دارد یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده تو را من آرزو کردم کسی دیگر تو را دارد ! @golchine_sher
قدم بزن همه ی شهر را به پای خودت و گریه کن وسط کافه ها برای خودت تو خود علاج غم و درد بیشمار خودی برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت ! شبیه نوح اگر هیچکس به دین تو نیست تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست بزن اگر که زدی، تکیه بر عصای خودت بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن تویی که گم شده ای بین عکس های خودت @golchine_sher
باید که ز داغم خبری داشته باشد هر مرد که با خود جگری داشته باشد حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش در لشکــر دشمن  پسری داشتـــه باشد ! حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل بازیچــــه ی  دست  تبــــری  داشتـه  باشد سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تــــو دیــــن دگـــری داشته باشد ! آویخــــته از گــــردن من شـــاه کلیدی این کاخ کهن بی که دری داشته باشد سر درگمـــی ام داد  گـــره در گـــره اندوه خوشبخت کلافی که سری داشته باشد ! @golchine_sher
به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟ سر به تایید تکان دادی و گفتی آری ! عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود ! او که از جان خودت ، دوست تَرش می داری ای که نزدیک تری از منِ دلتنگ ، به من بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری من عروس توام ، ای از من و آغوشم دور خطبه را گریه ی من می کند امشب جاری زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم به - غزل گریه - ی هر روز ، به شب بیداری روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست مثل تنهایی من قد بلندی داری @golchine_sher
تـــــو شعرِ ِبلند ِآفتابی ای صبح سرسبزترین نگاه ِنابی ای صبح انگار خــــــــدا بر لبِ تو گــــــل کرده با خنده به هر دلی بتابی ای صبح! @golchine_sher
شعر من شرحیست از حال نزار خویشتن شوق وصل و شِکوه ی هجرانِ یار خویشتن شیون مردم ز مرگ اهل و خویشانست و من گاه گاهی نوحه خوانم بر مزار خویشتن پیش از آنکه جان به لب آید، به دستور خدا جان سپردم بارها پای نگار خویشتن بر سرم عمامه، نه! بلکه کفن را بسته ام همچو میثم می کِشم بر دوش، دار خویشتن @golchine_sher
عاشقم اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا ، کوچه کجا ؟ پنجره‌ی باز کجا ؟ من کجا ، عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ...!؟ @golchine_sher
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مُدام دل تو را می‌طلبد، دیده تو را می‌جوید @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا