.
انسان
اگر فقیر و گرسنه باشد ،
بهتر از آن است که پست و
بی عاطفه باشد ...
#چارلی_چاپلین
🌼
🍀 🌿 🌸 🍀 🌿 🌸
سلسله موی دوست حلقه دامِ بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست
دعوی عُشاق را شرع نخواهد بیان
گونه ی زردش دلیل ناله زارش گواست
مایه ی پرهیزگار قوت صبر است و عقل
عقل گرفتارِ عشق صبر زبونِ هواست
دلشده ی پایبند گردن جان در کمند
زَهره ی گفتار نه کاین چه سبب وان چراست
مالک مُلک وجود حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام
کز قِبَل ما قبول وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فرامُش کند مدعیِ بیوفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
#سعدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️
جرعه ای حس خوب و آرامش🤌
تقدیم نگاهتون🌸
دنیای رنگی.mp3
7.37M
♡
آهنگ بیکلام آرامش بخش🎶
تقدیم شما عزیزان💗
#آرامش_شبانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غار تاریخی شاه کیخسرو واقعا در شهرستان سمیرم #اصفهان
✍🏻 حکایتی بسیار زیبا و پندآموز
جوانے تصميم گرفت از دختر مورد
پسندش، خواستگارے کند، اما قبـل از
اقدام به اینکار، از مردم در مورد آن
دخـتر جـویاے معلومات شــد.
مردم چنـیـن جـواب دادنـد:
ایـن دخـتـر بـدنـام، بیےادب، بدخـوے
و خـشـن اسـت.
آن شـخـص از تـصـمـیـم خود منـصـرف شـده
بـه خـانـهی خـود برمیگشـت که در مـسیر
راه با شـیـخ کهـنسالی رو به رو شد؛
شـیخ پرسید: فرزندم چیشده؟ چرا اینقدر
پریشان و گرفتهای؟
آن شخص قـصـه را از اول تا آخـر برای شیـخ
بیان نـمـود.
شیخ گفت: بـیا فرزندم من یکی از دخترانم
را به عقد تو در میآورم، اما قبل از آن برو و
از مردم دربارهی دخترانم پرس و جو کـن.
شخـص رفت و از مردم محـل در مورد
دختران شیخ سؤال کرد و دوباره به نزد
شیخ آمد.
شیخ از آن جوان پرسـید: مردم چیگفتـند؟
- مردم گفتند: دختران شیخ، بسیار
بداخـلاق، بـیادب، بیحیا، فاسق و
بیبند و بارند.
شیخ: با من به خـانه بیا!
وقتیکه آن شخص به خانهی شیخ رفت،
به جز یک پیر زن، کسی را ندید و آن پیر
زن، همسر شیخ بود که به خاطر عقیم و
نازا بودنـش هیچ فرزندی به دنیا نیاورده
بود.
زمانی که آن شخص از دیدن این حالت
شوکه شد، شیخ برایش گفت: فرزندم!
مردم به هیچ کسی رحم نمیکنند و
دانسته، یا ندانسته در حق دیگران هرچه
و هر قِسمی که خواستند حکم میکنند.
به قضاوت مردم اعتنا نکنید؛
چون آنها به حرف زدن و قضاوت کردن
پشت سر مردم، عادت کردهاند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایا
شکرت که ذکر زبان و قلبم💕
🌸در آغاز هر کاری
نام رحمان و رحیم توست💕
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز در راه است🍂
صدای قدمهایش را میشنوی؟
اندکی از مهر پیداست،
حتی در این دوران بی مهری
باز هم پاییـز زیباست!
مهـرتون افزون
آخـــرین روزهای
تابستانی تون، خجستہ 🌼🍂
🌸🍃
💠سلام امام زمانم
سلام بر مولاے مهربانے ڪہ آمدنش
وعده ے حتمے خداست
و سلام بر منتظران و دعاگویان
آن روزگار نورانے و قریب...
السلام علیڪَ یاوعداللہ الذّے ضمنہ...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
⚫️⚫️⚫️
📚#داستان_کوتاه_آموزنده
روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانشآموزان سال اول خود خواست تا تصویری از چیزی که خیلی دوست دارند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچههای فقیر حتماً تصاویر بوقلمون و میز پر غذا را نقاشی خواهند کرد. ولی وقتی یکی از دانشآموزان نقاشی ساده کودکانه خود را تحویل داد، معلم شوکه شد. او تصویر یک دست را کشیده بود، ولی این دست چه کسی بود؟
بچههای کلاس هم مانند معلم از این نقاشی مبهم تعجب کردند. یکی از بچهها گفت: «من فکر میکنم این دست خداست که به ما غذا میرساند.»
یکی دیگر گفت: «شاید این دست کشاورزی است که گندم میکارد و بوقلمونها را پرورش میدهد.»
هر کس نظری میداد تا این که معلم بالای سر پسر رفت و از او پرسید: «این دست چه کسی است؟»
پسر در حالی که خجالت میکشید، آهسته جواب داد: «خانم معلم، این دست شماست.»
معلم به یاد آورد از وقتی که این دانشآموز پدر و مادرش را از دست داده بود، به بهانههای مختلف نزد او میآمد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد.
شما چطور؟! آیا تا بحال بر سر کودکی یتیم دست نوازش کشیدهاید؟ بر سر فرزندان خود چطور؟
⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یاسوج ،طبیعت زیبای تنگه مهریان
تنگ مهریان با چشماندازی زیبا، از مقاصد طبیعی و جاذبه های گردشگری یاسوج به شمار میرود که در ۵ کیلومتری مسیر یاسوج به اقلید واقع شده است
#حدیث
🌷 #امام_حسن مجتبی (ع):
نعمت های خداوند یک آزمون است.
اگر شُکر و حق آن ادا شود برای انسان نعمت و اگر ناسپاسی کرد (همان نعمت) برایش عذاب خواهد بود.
📚 بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۳
🌹#امام_کاظم (ع):
کسی که بر نعمتی حمد خدا را کند و الحمدالله بگوید او را شکرگزاری کرده است و این حمد او از آن نعمتی که به او داده أفضل و بالاتر است.
📚 بحارالانوار، ج۷۱
🍃🌸
#سلام_امام_زمانم
نذر کردم تا بیایی هرچه دارم مال تو
چشم های خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو
آرزویم هیچ، قلب بی قرارم مال تو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
#شکرگزاری
💞 کمتر موضوعی در قرآن کریم به
اندازه شکرگزاری مورد توجه
قرار گرفته...👇👇
✅ «اگر شکرگزاری کنید، بر شما خواهم افزود»
✅ «و ما به لقمان حکمت دادیم که شکر خدا را به جاى آور و هرکس شکر کند، همانا براى خودش شکر کرده»
✅ «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس گویید و ناسپاس نباشید»
✅ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! از نعمتهاى پاکیزهاى که روزى شما ساختهایم، بخورید و سپاس خدا را بگزارید؛ اگر تنها او را مىپرستید»
📚فوايد كتاب خواندن براي كودكان
١. ساختن رابطه عاطفي عميق تر با والدين
٢. پيشرفتهاي چشمگير تحصيلي
٣. دايره لغات بيشتر
٤. مهارت برقرار ارتباط قوي تر
٥. مهارتهاي درست انديشيدن
٦. قدرت سازش با تجربيات جديد زندگي
٧. افزايش نظم و تمركز
٨. خواندن يك نوع تفريح است
٩. الگو سازي مثبت
١٠. حرمت نفس بيشتر
دکتر هلاکویی
تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز
جان سوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سرسازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داریم
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر شیوه وحشی شکاریم
شرمم کشد که بی تو نفس میکشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
#شهریار
.
📜 نذر ثروتمند بخیل برای پسر بیمار
مرد ثروتمند بخیلی دارای یک پسر بیمار و رنجور بود. خیرخواهان به او گفتند: «مصلحت آن است که برای شفای پسرت، ختم قرآن کنی یا قربانی کنی، و با ذبح گوسفند و یا شتر، گوشت آنها را صدقه بدهی.»
ثروتمند بخیل، اندکی در فکر فرو رفت و سپس سر برداشت و گفت: «ختم قرآن که در دسترس ما است، بهتر از قربانی از گلهای است که از ما دور است.»
صاحبدلی سخن او را شنید و گفت: «او از این رو ختم قرآن را برگزید که قرائت آن کار زبان است و زحمت و هزینهای ندارد، ولی زر (طلا) به جان بسته است، و دل برداشتن از آن، دشوار خواهد بود.»
🔸 برگرفته از باب ششم گلستان سعدی
#حکایت
#سعدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی پاییز میاد....🍂😍
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈