🔹می دونی فرق صبر و تحمل چیه ؟
🔸تحمل یعنی مشکلم رو حمل کنم و هیچ امیدی به درست شدن نداشته باشم و اونقدر مسخ مشکل بمونم که نتونم قدم از قدم بردارم و راه حلی پیدا کنم !
🔸اما صبر یعنی امید داشته باشم که :
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم .
انتظار وصبر وقتی با امیدواری همراه باشه خیلی قشنگه !
🔹انگار ته دلت قند آب میشه و با خودت میگی
من که هر کاری از دستم بر میاد انجام میدم و بقیه اش دیگه تسلیم هوشمندی عالم که هر چه پیش آید خوش آید !
🔹راستي حواسمون باشه وقتي كسي رو دعوت به صبر مي كنيم با اميد از او پذيرايي كنيم .
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشدل بودن🍃🌼
نعمتِ بزرگے ست
آدم هاے این چنین
از اتفاقها تعبیرهاے
زیبـا ڪنند....
خوب و زیبا میبینند
و حال خوبشان را
منتشر میڪنند
خوشدل بمانیم... 🍃🌼
🌸🍃
📚 ندیمه زیرکی که از مرگ گریخت
پادشاهی در قصر خود سگی تربیت شده ای برای ازبین بردن مخالفان در قفس داشت که بسیار خشن بود.
اگر کسی با اوامر شاه مخالفت می کرد یا آن ها را درست انجام نمی داد ماموران آن شخص را جلو سگ می انداختند و سگ وی را دریک چشم برهم زدن پاره پاره می کرد.
یکی از ندیمان شاه که خیلی زیرک بود با خود فکر کرد که اگر روزی شاه بر او خشمگین شد و او را جلو سگ انداخت چه کند؟
این وحشت سراپای وجودش را فراگرفته بود که به این فکر افتاد که سگ را دست آموز کند.
لذا هر روز گوسفندی می کشت و گوشت آنرا با دست خود به سگ می داد این کار را آنقدر تکرار کرد که اگر یکروز غیبت می کرد، روز بعد سگ به شدت دم تکان می داد و منتظر نوازش او می شد.
روزی شاه بر آن مرد خشمگین شد و دستور داد که او را در قفس جلو سگ بیاندازند.
ماموران از دستور شاه تبعیت کردند ولی سگ که او می شناخت دور او حلقه زد و سر روی دست او گذاشته و به خواب رفت.
یک شبانه روز گذشت و ماموران آمدند تا لاشه های مرد را از قفس بیرون ببرند که با دیدن این صحنه متعجب شده و نزد شاه رفتند.
ماموران به شاه گفتند: این مرد آدمی نه، بلکه فرشته است. او در دهن سگ نشسته و دندان سگ به مهر بسته!
شاه به شتاب آمد تا صحنه را ببیند و بعد به عذر و زاری پرداخت و گفت تو چه کردی که سگ ترا پاره پاره نکرد؟
مرد گفت: ده سال نوکری تو را کردم این شد عاقبتم...!
فقط چند بار خدمت این سگ را کردم مرا ندرید ...!
به قول نظامی گنجوی:
سگ، صلح کند به استخوانی
ناکس، نکند وفا به جانی
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با تو بودن و نبودن مثل سیاه و سفیدن ...❤️🌱
🎵 علیرضا افتخاری : گلای اطلسی
@ahangesonnatii
بیا که دیدهی غمدیده آرزوی تو دارد
به رهگذار سِتادهست و جستوجوی تو دارد
روانِ من به مَه و سال، اشتیاق تو ورزد
زبان من به شب و روز گفتوگوی تو دارد
به هر دلی نبُود منزلِ وفا و محبت
بسی برگشتم، این باده را سبوی تو دارد
به بوی موی تو دائم بنفشه بویم و لیکن
کجا بنفشهی این باغ، بوی موی تو دارد؟
به راهِ بادِ سحر هرنفس نشینم و شادم
به این امید که گاهی گذر به کوی تو دارد
به هرکه مینگرم، باشد آرزوی وصالش
به جز وصال که پیوسته آرزوی تو دارد
#وصال_شیرازی
💛💛💛💛💛💛💛
#پندانه
✍️ به خدا اعتماد کن
🔹دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت.
🔸پیرمرد خوشحال شد و گوشههای دامن را گره زد و رفت!
🔹در راه با پروردگار سخن میگفت:
ای گشاینده گرههای ناگشوده، عنایتی فرما و گرهای از گرههای زندگی ما بگشا.
🔸در همین حال ناگهان گرهای از گرههای لباسش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
🔹او با ناراحتی گفت:
ای یار عزیز، من کی گفتم این گره را بگشای و گندم را بریز؟ اگر آن گره را نگشودی، این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
🔸وقتی نشست تا گندمها را از روی زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانهها روی ظرفی از طلا ریختهاند!
🔹ندا آمد:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
🌸🌸🌸
#پندانه
✍️ شکر نعمت، نعمتت افرون کند
🔹پیرزنی برای سفیدکاری منزلش، کارگری را استخدام کرد.
🔸وقتی کارگر وارد منزل کارگر شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زنوشوهر پیر سوخت؛ اما در مدتی که در آن خانه کار میکرد متوجه شد که پیرمرد، انسانی بسیار شاد و خوشبین است.
🔹او حین کار، با پیرمرد صحبت میکرد و کمکم با او دوست شد. در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشارهای نکرد.
🔸پس از پایان سفیدکاری، وقتی کارگر صورتحساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد هزینهای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.
🔹پیرزن از کارگر پرسید:
شما چرا این همه تخفیف به ما میدهید؟
🔸کارگر جواب داد:
من وقتی با شوهر شما صحبت میکردم خیلی خوشحال میشدم و از نحوه برخورد او با زندگی، متوجه شدم که کار و زندگی من، آنقدر هم که فکر میکردم سخت و بد نیست! به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.
🔹پیرزن از تحسین پیرمرد و بزرگواری کارگر منقلب شد و اشک از چشمانش جاری شد، زیرا او میدید که کارگر فقط یک دست دارد.
🔸برای آنچه که دارید شکرگزار باشید، تا چیزهای خوب دیگری به سویتان جذب شود.
🌸🌸🌸
.
در دنیای امروز سه نوع 👤آدم وجود دارد:
1." مسموم کننده ها " یعنی کسانی که دلسردتان میکنند و خلاقیتتان را زیر پا میگذارند و میگویند که نمیتوانید کاری بکنید...
2."سر به راهها" یعنی کسانیکه خوش قلبند اما سرشان به کار خودشان است. آنها بفکر نیازهای خودشان هستند. کار خودشان را میکنند و هرگز برای کمک به دیگران پا پیش نمیگذارن...
3."الهام بخش ها" یعنی کسانی که پیش قدم میشوند تا زندگی دیگران را غنی کنند، روحیه آنهارا بالا ببرند و به آنها الهام ببخشند. ما باید الهام بخش باشیم و خودمان را با افراد الهام بخش احاطه کنیم
و با آنها معاشرت بیشتری داشته باشیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
شش توصیه برای دستیابی به حال خوب؛🌿
✨1. آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
🌿2. قدر لحظه ها را بدانيد! زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم.
✨3. از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟ چون سعي مي كند با دروغ هاي پي در پي، شما را قانع كند!
🌿4. هرچیزی در زمان خودش رخ میدهدباغبان حتی باغش را هم غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند
✨5. جاده زندگي نبايد صاف و هموار باشدوگرنه خوابمان مي برد!دست اندازها نعمت بزرگي هستند..
و توصیهی آخر :
هیچ بوسه ای جای زخم زبان را خوب نمی کند!پس مراقب گفتارتان باشيد.
حال من امشب برای شعر گفتن خوب نیست
تکیه بر دیوار غم دارم چرا محبوب نیست
شانههایش را برای گریه میخواهم کجاست؟
سهم من از چشم گیرایش به جز سرکوب نیست
ماندهام تا در سکوتم عشق را باور کنم!
قسمت دل در رهِ این عشق جز آشوب نیست
من به جرم عاشقی با درد تاوان میدهم
گوشهی این درد هم با دست غم مکتوب نیست
سالها در خود مثالِ چینیای بشکستهام!
در میان این شکستنها کسی محبوب نیست
#الهه_نودهی
💠💠💠💠💠💠
اندوه جهان
دلم از رنگ و غبار زمان، گرفته است
ز سوز وگذاز عامیان گرفته است
دلم گرفته از شبهایی که بی سحرند
ز شاخساری که یار تیشه وتبرند
زمین از قهر باران ترک خورده است
شکست نمکدان، آنکه نمک خورده است
کاه و دانه ها بهم ریخته است
غربال به دیوار، آویخته است
جایی دلم، بسیار سپرد جان
آنجا که مردمانند بی خانمان
آنجا که کودکی شهید میشود
طعمه ی، گرگهای پلید میشود
آنجا که خیمه ها اتش گرفته است
گل ز جفای خار، خش گرفته است
خدایا بگو گه منجی ظهور کند
اندوه زقلب های جهان دور کند
#مریم_نامداری (قمر)...
💠💠💠💠💠💠
چیست دریا؟ چشم پر اشک زمین
در نگاهش آرزویی ته نشین
آرزوی پا گشودن، پر زدن
بر فراز کوهساران سر زدن
چشمه بودن، باز جوشیدن به کوه
دم زدن با آن بلند باشکوه
خویشتن از خویشتن انگیختن
از درون خویش بیرون ریختن
تشنگی نوشیدن از پستان خویش
آب دادن تشنه را از جان خویش …
کوهسارا! زان بلند دلنشین
چون گیاهی در بن چاهم ببین
در شب دریایی خویشم اسیر
گر سراپا گریهام بر من مگیر
ماندهام با صبر دریا پای بند
ماهتابا بر سرشک من مخند!
بگذر از دریا و راه خویش گیر
شیوه دریادلان در پیش گیر
من همان نایم که گر خوش بشنوی
شرح دردم با تو گوید مثنوی
من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دل خونین، لب خندان بیار
من خمش کردم خروش چنگ را
گر چه صد زخم است این دلتنگ را
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمیدانست و خود را میستود
در رخ لیلی نمودم خویش را
سوختم مجنون خاماندیش را
میگرستم در دلش با درد دوست
او گمان میکرد اشک چشم اوست
گر جهان از عشق سر گشته است و مست
جان مست عشق بر من عاشق است …
ناز اینجا مینهد روی نیاز
گر دلی داری، بیا اینجا بباز…
#هوشنگ_ابتهاج
💠💠💠💠💠💠
#داستان_شب💫
یکی از کشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقهها جایزه بهترین غله را به دست میآورد و به عنوان کشاورز نمونه شناخته شده بود.
رقبا و همکارانش، علاقهمند شدند راز موفقیتش را بدانند. به همین دلیل، او را زیر نظر گرفتند و مراقب کارهایش بودند. پس از مدتی جستجو، سرانجام با نکته عجیب و جالبی روبرو شدند. این کشاورز پس از هر نوبت کِشت، بهترین بذرهایش را به همسایگانش میداد و آنان را از این نظر تأمین میکرد. بنابراین، همسایگان او میبایست برنده مسابقهها میشدند نه خود او.
کنجکاویشان بیشتر شد و کوشش علاقهمندان به کشف این موضوع که با تعجب و تحیر نیز آمیخته شده بود، به جایی نرسید.
سرانجام، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند.
کشاورز هوشیار و دانا، در پاسخ به پرسش همکارانش گفت:
چون جریان باد، ذرات بارورکننده غلات را از یک مزرعه به مزرعه دیگر میبرد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان میدادم تا باد، ذرات بارورکننده نامرغوب را از مزرعههای آنان به زمین من نیاورد و کیفیت محصولهای مرا خراب نکند!
هرچه كنى به خود كنى
گر همه نيك و بد كنى
✨﷽✨
✅بیسوادی عاطفی چیه؟
✍ افراد وقتی دچار بیحوصلگی، غمگینی، ناراحتی و... میشن نمیتونن توضیح بدن و فقط میگن: حالم بده یا اعصابم خورده!
اما اینکه این حال گرفتهشون، ناشی از خستگی، احساس خجالت، طرد شدن از جمع دوستان، حسادت، حس تنفر، احساس گناه، شرمندگی و یا حقارته، واسشون مشخص و روشن نیست...
این اصطلاح رو در روانشناسی کوری عاطفی میگن که بین احساسات منفیشون، نمیتونن تفکیکی قائل بشن و درست ببینن.
بعضی افراد هم دچار بیسوادی عاطفی هستن و نمیتونن برای بیان احساس درونشون کلمات مناسب پیدا کنن.
📝 آدمها نیاز دارن بشنون که شما دوستشون دارید، چرا امروز ناراحتید، چرا جواب تلفن نمیدید و ...
تمرین کنید احساساتتون رو بیان کنید.
✍️ محدثه جعفریاری | روانشناس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
█🌺█ زیارت روز یک شنبه
█🌺█ حضرت علی(ع) و
█🌺█ حضرت فاطمه(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟🌿 یکشنبه ها متعلق است
♥️⃟🌿 به وجود نازنین آقا
♥️⃟🌿 امیرالمومنین (ع) و خانم
♥️⃟🌿 حضرت زهـرا (س)
♥️⃟🌿 تقدیم به روح بلند
♥️⃟🌿 آن دو بزرگوار و سلامتی
♥️⃟🌿 فرزند دلبندشان
♥️⃟🌿 حضرت ولیعصر
♥️⃟🌿 روحی فدا (عج)
♥️⃟🌿 5 صلوات میفرستیم
♥️⃟🌿 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ
♥️⃟🌿 آلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟🌸◍⃟🌼◍⃟🌸◍⃟🌼◍⃟🌸◍⃟🌼
🌼🌸 دعای روز یکشنبه 🌸🌼
✔️چهار ویتامین برای بدن خیلی واجب و ضروری هستن :
📎- B2 : ویتامین برای رفع خستگی
📎- B3 : برای شفاف کردن پوست
📎- B6 : برای رفع استرس
📎- B12 : برای کم خونی و سیستم بدنی
📌 نشونه های کمبود ویتامین در بدن :
📎ویتامین B5 : اختلال خواب.
📎ویتامین B : ریزش موی شدید
📎ویتامین D : افسردگی
📎ویتامین A و B : خشکی پوست
🍭🍡🍬🍭🍡🍬
MohammadReza Shajarian - Rendan Mast (128).mp3
3.75M
𝄞◉----⫷ موسیقے سنتی ⫸----◉𝄞
#محمد_رضا_شجریان
#رندان_مست
رِندان سلامَت میکنند..!!
جان را غُلامت میکنند...!!!
او که طرحی نو میان سیل غم انداخته
یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته
انقلابش انفجار نور بود و دشمنش
بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته
کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان
آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته
گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار
باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته
در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو
هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته
#محمدجواد_منوچهری
#جمهوری_اسلامی_ایران
#روح_الله_الموسوی_الخمینی
💠💠💠💠💠💠