eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.3هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
9.9هزار ویدیو
33 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌸 🔸حضور مداح مطرح کشوری وانقلابی ، حاج مهدی رسولی در کنار مزار #شهید_حسین_پور_
🌷 🔹 پدر و مادر در گلزار مطہر شهدای کرمان آمده بودند برای مزار "فرمانده ای"🌹 که باعث تسکین غم فرزندشان بود. وحالا دردی ست دو چندان بر دلهایشان.....🥀 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
99101307z.mp3
38.17M
#گلزار_شهدای_کرمان 🌱 مداحی حاج مهدی #رسولی در عصر روز شنبه مصادف با سالروز شهادت #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی و همرزمانش 🥀 به قرب میرسه کسی ، که خوب بندگی کنه شهید میشه اونی که #شهید زندگی کنه.... #مرد_میدان #انتقام_سخت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 🔹 پدر و مادر #شهید_محسن_حججی در گلزار مطہر شهدای کرمان
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گلزار_شهدای_کرمان 🔸شعر خوانی گروه تواشیح #پیامبر_اعظم در جوار قبور مطهر شهدا....🌱 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🔸شعر خوانی گروه تواشیح #پیامبر_اعظم در جوار قبور مطهر شهدا....🌱 🔻کانال رس
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 🔸عصر امروز رجز خوانے سرباز کوچک امام زمان (عج) و #حاج_قاسم ، محمد امین کرمانی که مادرش در تشییع جنازه #سردار_دلها شهید شدند.🍃 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 🔸عصر امروز رجز خوانے سرباز کوچک امام زمان (عج) و #حاج_قاسم ، محمد امین کرما
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 🔷رییس مجلس شورای اسلامی ، آقای #قالیباف ،امروز در کنار مزار سید شهدای مقاومت ، #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی .🌱 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۳۴_۳۳ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
مشهد وقتش رسیده بود به قراری که با حسن داشتم عمل کنم؛ سفر مشهد مقدس. یک هفته مانده به سال نو رفتیم سیرجان و از آنجا با یک بنز خاور عبوری به طرف شیراز حرکت کردیم. راننده،که در واقع برای رفعِ تنهایی ما را سوار کرده بود، در ارتفاعات میان نی ریز و استهبان،وقتی متوجه اشتیاقم برای دیدن دریاچه نمک شد، که از آن بلندای کوه منظره ای بدیع داشت، گوشه ای ایستاد تا من و حسن پیاده شویم و عکسی به یادگار بگیریم؛ گرفتیم. به شیراز که رسیدیم، مثل هر نو رسیده ای در آن شهر، رفتیم زیارت شاهچراغ. بعد مسافرخانه ای پیدا کردیم و بار و بندیل را گذاشتیم و رفتیم برای گشت و گذار. دو روز در شیراز ماندیم. حافظیه و آرامگاه سعدی همان بود که در کتاب‌های درسی دیده بودم. از شیراز عکس دیگری هم در یکی از کتاب های درسی قدیم بود. عکس ساعتی بود که در یکی از میدان‌های شهر با گُل درست شده بود؛ساعت گُل. آن میدان را هرچه جست و جو کردم ندیدم. از شیراز به تهران رفتیم و از آنجا به مشهد. نزدیک حرم، با دو پیرمرد شمالی شصت هفتاد ساله، اتاقی در گوشهٔ خانه ای بزرگ، که حوضِ آبی میان درختان حیاطش بود، گرفتیم. با پیرمردها عکس یادگاری انداختیم. آنها هم انگار مثل من و حسن قرار گذاشته بودند دو نفری و بدون خانواده به پابوسِ (ع) بروند. لحظه تحویل سال ۱۳۶۱، بالای قبر شهدا، در «بهشت رضا» ایستاده بودیم. بعد برگشتیم به حرم. چند روز در مشهد ماندیم. بلیط برگشتمان را از مسیرِ طبس گرفتیم. در بیابان های خشک جادهٔ کویری به فکر درس و مدرسه بودم؛ از همان فکر هایی که در ساعات آخر یک تعطیلیِ طولانی، یک دفعه بچه مدرسه ای ها را تکان می دهد و لذت مابقی تعطیلات را از آنها می قاپد! راستی، چطور باید عقب افتادگیِ دو سه ماهه ام را جبران میکردم؟ جبر و مثلثات و هندسه را پیش چه کسی باید یاد می گرفتم؟ این فکرها کلافه ام می کرد. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 💠شرط ژنرال قاسم سلیمانی!! به لحاظ سنی، خیلی کوچک
🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 💠شرط ژنرال قاسم سلیمانی!! ...گفت: اگر بگوید برگرد، برمیگردی؟ گفتم: قاسم سلیمانی میداند من بچه عشایر هستم و توان کارکردن در جبهه را دارم؛ و نمی‌گوید برگرد. در جواب من گفت: قاسم سلیمانی را می‌شناسی؟ گفتم: بله. گفت: قاسم سلیمانی من‌ هستم و حالا ماندن تو یک شرط دارد؛ آن هم اینکه صبح ها جلوی گردان،یک پرچم در دست داشته باشی و بدوی. در جوابش گفتم: قبول دارم. وقت تحویل اسلحه شد. یک اسلحه قنداق دار کلاشینکف را به من دادند که از قدّ من بلندتر بود! خدا رحمت کند ، شهید میرحسینی گفت: " به ایشان، یک اسلحه تاشو بدهید." موقع تحویل پوتین شد. باز هم هیچ شماره ای به پای من جور نیامد؛ شهید میرحسینی به مسئول تدارکات گفت: "بروید کفش ملی، یک جفت کفش زیپی شماره۳۶ برایش بخرید." و مسئول تدارکات این کار را کرد و یک جفت کفش ملی برای من خریدند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman