گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
#قسمت_صد_و_نهم 🦋
با جوانی آشنا شدم که چهره خیلی روحانی و نجیبی داشت .
بعداً شنیدم علی آقای ماهانی است.
علی آقا علاوه بر کار مخابرات مسئول آموزش قرائت قرآن هم بودند .
من آن موقع بیشتر به اسلحه و #جنگ و شر و شور علاقه داشتم .
این بود که وقتی جلسه تشکیل میشد ، به قولی جیم می شدم .
وقتی علی آقا متوجه شد ، بدون اینکه بخواهد حرفی بزند ، ارتباط خیلی خوبی با من برقرار کرد اول فکر کردم می خواهد به شکلی از من حمایت کند ؛ اما وقتی متوجه شدم چه افکار بلند و سازندهای دارد ، رشته الفت و دوستی دیگری برقرار شد .
تا آنجا که یادم می آید ، هیچ وقت با حرف برای اثبات قضیه ای اقدام نمی کرد ؛ بلکه با عمل نشان میداد .
در مورد گریزپا بودن من از جلسات قرآن همینطور عمل کرد .
چون علاقه داشتم همیشه در کنارش باشم ، لاجرم در جلسات قرائت یا آموزش قران هم شرکت میکردم .
کمکم چنان علاقه پیدا کردم که برای خودم هم باور کردنی نبود .
ریشه این علاقه در تفسیر سوره مومنون توسط علی آقا بود .
بعدا ، و حتی این روز ها هم هر وقت قران را باز میکنم، اول سوره مومنون را می خوانم.
هنوز هم اثر تفسیری که علی آقا از این سوره کرده بود ، مرا تکان میدهد.
کاش آن روزها تکرار می شد و من باز هم دوازده سال داشتم .
تا به پای او می افتادم و التماسش میکردم ، هرچه میداند من یاد بدهد .
آن هم با چنان روحیه پیگیری خوبی که داشت.
هیچ وقت یادم نمی رود در عملیاتی من و علیآقا بیسیمچی بودیم ، در روزهایی که هنوز پی به بزرگواری اش نبرده و همان طفل گریز پا از مکتب قرآن بودم.
یادم می آید که خط ارتباط بیسیم خلوت بود .
به همین خاطر بیکار نشسته بودم .
صدای رمز را که شنیدم ، جواب دادم.
علی آقا بود.
پرسیدم :« امری دارید علی آقا ؟!»
خیلی صمیمانه گفت:« می خواستم ببینم کجای کاری؟»
اول متوجه منظورش نشدم خودش گفت :« چیزی از قرآن را حفظ کردی یا نه ؟»
با شرمندگی گفتم :« والله ،علی آقا ، فعلاً نه.»
گفت :« موفق باشی . حالا هرچی که از حفظ داری، برایم بخوان .»
سوره والعصر را که در مدرسه از حفظ کرده بودم ، خواندم .
خیلی خوشحال شد و احسنت گفت .
من از شرمندگی آب میشدم اما او مرا را تشویق میکرد.
سرانجام اصرار او باعث شد حافظه را برای حفظ آیات قرآن به کار گیرم .
برادر خوشی می گوید: « او ذاتا مدیر و مدبر بود .»
هر کاری که انجام می دهد نظم به خصوص خودش را داشت .فراموش نمیکنم.
علی آقا ، به عنوان مسئول مخابرات تیپ ، شیوه خاصی را برای گزینش بیسیمچی به کار گرفته بود .
تقوا ، اصل لازم کار کردن با او بود .
اگر کسی ضعف اطلاعاتی داشت، مهم نبود .
کمتر از یک ماه بعد ، همان آدم بحثهایی میکرد و اعمالی انجام میدهد که باور نمی آمد.
من هنوز هم نفهمیدم که چه چیزی در وجود علی آقا بود.
افراد مومن و متقی کم نداشتیم ؛ آدمهایی که اهل #نماز و بندگی شبانه و روزانه بودند ؛ اما یک نگاه او کافی بود که کسی را دگرگون کند .
همین رفتار و کردار والای او سبب شده بود که هرکس می خواست با او کار کند ، باید راست پیشه و مومن می بود.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman