سخنان عارفان
سهل بن عبدالله تُستَری(متوفّای ۲۸۳ هجری):
🌺 فاضلترین اعمال، آن بُوَد که که بنده پاک گردد از تصوّر پاکی خویش.
🌺 اگر بلا نبودی، به حق راه نبودی.
🌺 هر که بخوابانَد چشم خویش از حرام، هرگز در جملهی عمر، هیچ چشمزخم بدو راه نیابد.
🌺🌺🌺🌺🌺
تذکرة الاولیاء، عطار، تصحیح دکتر استعلامی، ص ۲۷۱ و ۲۷۳.
#سخنانعارفان
#سهلبنعبداللهتستری
#تذکرةالاولیاء
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بزرگان ادبیات فارسی🌹🌹🌹
سید کریم امیری فیروزکوهی (۱۲۸۹ - ۱۳۶۳ ش.)
ادیب و دانشمند و شاعر، متخلص به امیر، فرزند سید مصطفیقلی، از تبار سادات حسینی فیروزکوه بود که در دهکدهی فرح آباد فیروزکوه زاده شد. در هفت سالگی به تهران آمد و در همان سال پدرش درگذشت و او در دامان مادر پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و سپس منطق و کلام و حکمت را از محضر استادان آموخت.
او مجموعهای از صداقت و سادگی و بیریایی بود. هیچ گاه به کار دولتی تن نداد و روزگار را جز چند ماهی که در سیمیندشت فیروزکوه اقامت میکرد، در تهران، سرگرم مطالعه و سرودن شعر بود.
اگرچه امیری، سرودن شعر را از سیزدهسالگی آغاز کرد، ولی آشنایی گستردهی او با ادب فارسی و عربی که برآمدِ عمری مطالعه و پژوهش در این رهگذر بود، پیش از آن که از او شاعری ارزنده بسازد، ادیبی فرزانه و دانشمندی آگاه به ادب فارسی و عربی ساخته بود.
او شیفتهی راستین صائب بود و در غزلسرایی، از شیوهی او که آن را سبک اصفهانی مینامید، پیروی میکرد؛ ولی روش او را با آگاهی و اعتدال میآمیخت. سرانجام، در تهران درگذشت و در آستانهی امامزاده طاهر، در صحن حضرت عبدالعظیم(ع) به خاک سپرده شد.
از آثار اوست: دیوان امیری فیروزکوهی، تصحیح دیوان صائب، ترجمهی مکاتیب نهجالبلاغه، ترجمهای از نفس المهموم، وجیزه فی علم النبی، منظومهی عفافنامه در لزوم حجاب، احقاق الحق در حمایت از شعرای صفوی.
با تلخیص از فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، دکتر صبور، ذیل امیری فیروزکوهی.
#شاعرانمعاصر
#امیریفیروزکوهی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
جفای فلک
از امیری فیروزکوهی
آزاده را جفای فلک بیش میرسد
اول بلا، به عاقبتاندیش میرسد
از هیچ آفریده ندارم شکایتی
بر من هر آنچه میرسد از خویش میرسد
چون لاله یک پیاله ز خون است روزیام
کان هم مرا ز داغ دل ریش* میرسد
با خار نیز چون گلِ بیخار بودهام
زان رو به جای نوش، مرا نیش میرسد
رنج غناست آنچه نصیب توانگر است
طبعِ غنی به مردم درویش میرسد...
*ریش: آزرده.
بر کران بیکران، دکتر صبور، ص ۲۹۰.
#جفایفلک
#امیریفیروزکوهی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فروریختنی 😂😂😂
از رضا احسانپور
خرج تا بر سر بیچاره فروریختنی است
دخل اگر کوه، به یکباره فروریختنی است
هرچه هم ساخت و ساز تو اصولی باشد
باز گوید به تو: بیچاره، فروریختنی است...
پول چایی بدهی، در عوضش میگوید:
چه کسی گفته که دیواره فروریختنی است؟
مرتفع ساز، تهش رفته به زیر یک میز
"بیسبب نیست که فوّاره فروریختنی است"
خواه ناخواه، کمی جیب تو را پاره کنند
پول جیبی که شود پاره، فروریختنی است...
خندههای امپراتور، مجموعه شعر طنز، رضا احسان پور، ص ۷۳ و ۷۴.
#شعرطنز
#فروریختنی
#رضااحسانپور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از آموزش ادبیات | حسینی 🌱
646K
۵.
دیگه از ایهام و ایهام تناسب
فراری نباش ❌
تو ۲ دقیقه بهت گفتم
تفاوت ایهام و ایهام تناسب چیه 😍🤩
فقط کافیه ۲ دقیقه وقت بزاری
و یه عمر راحت باشی 🔥💥
تفاوتشون رو که بدونی، قبل از
هر چیز میری سراغ این دو تا آرایه 😎
تصور کن توی تست اول از همه
میری ایهام و ایهام تناسبش رو
پیدا میکنی... زیبا نیست؟! 🥲
🆔 @Adbfarsi
.
سپاس
از ابراهیم صهبا
مرا از دو کس هست دایم سپاس:
یکی حدشناس و یکی حقشناس
نگین سخن، عبدالرفیع حقیقت، ج ۱۲، ص ۴۱۶.
#سپاس
#ابراهیمصهبا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
رازپوش، وفادار و امین است.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۷۵.
#امام_علی(ع)
#رازپوش
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی
استعاره
استعاره، به کار بردن یک واژه به جای واژهی دیگر به علاقهی مشابهت است. به عبارت دیگر، استعاره، تشبیهی است که فقط مُشَبَّهبه آن باقی مانده باشد؛ یعنی مشبهبه را بگوییم و غرض ما مشبّه باشد (ذکر مشبهبه و ارادهی مشبه.)
در این بیت از سعدی:
یکی درخت گل اندر میان خانهی ماست
که سروهای چمن، پیش قامتش پَستند
درخت گل، استعاره از زیباروست. در واقع، منظور شاعر چنین بوده است:
زیباروی خانهی ما (مشبه) در طراوت ( وجه شَبَه) همچون (ادات تشبیه) درخت گل(مشبهبه) است.
با تلخیص از کتاب بلاغت، دکتر محمدی، ص ۹۲ .
#آرایههایادبی
#استعاره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عشق
از مولوی
همه اجزای عالم عاشقانند
وَ هر جزوِ جهان، مستِ لقایی
اگر این آسمان عاشق نبودی
نبودی سینهی او را صفایی
وَگر خورشید هم عاشق نبودی
نبودی در جمال او ضیایی
زمین و کوه اگر نه عاشقندی
نَرُستی از دل هر دو گیایی
اگر دریا ز عشق آگه نبودی
قراری داشتی آخر به جایی؟
تو عاشق باش تا عاشق شناسی
وفا کن تا ببینی باوفایی
نَپَذرُفت آسمان، بار امانت
که عاشق بود و ترسید از خطایی!
نگین سخن، عبدالرفیع حقیقت(رفیع)، ج ۱۲، ص ۴۲۰.
#عشق
#مولوی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ضربالمثلهای جهان
🔵 دستِ کوچک، غالباً منشأ کمکهای بزرگ است.
(سوئدی)
🔵 دشمنِ شیرینزبان، شمشیرش تیزتر است.
(آلمانی)
🔵 دلت را همچنان تمیز کن که ظرفت را تمیز میکنی.
(چینی)
🔵 دل مادر، گلی است که هرگز پژمرده نمیشود.
(لتوانیایی)
🔵 دل، یک قلعهی شیشهای است؛ وقتی بشکند، دیگر درست نمیشود.
(ترکی)
🔵 🔵🔵🔵🔵
فرهنگ جامع ضرب المثلهای ایران و جهان، دکتر مسعود هاشمی، ص ۱۶۲ - ۱۶۷.
#ضربالمثلهایجهان
#مسعودهاشمی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درست بنویسیم
مبارک باد / مبارکباد
این دو را نباید به جای هم به کار برد.
مبارک باد، مرکّب از صفت و فعل است و در دو کلمه نوشته میشود: سالگرد میلاد حضرت قائم(عج) بر همهی ملّت ایران مبارک باد.
اما اگر سر هم نوشته شود، اسم مرکّب است به معنای "تهنیت، تبریک":
تا شدم حلقه به گوش درِ میخانهی عشق
هر دم آید غمی از نو، به مبارکبادم
(حافظ)
غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، ذیل مبارک باد/ مبارکباد.
#درستنویسی
#مبارکبادومبارکباد
#ابوالحسننجفی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
015-Keyumars-WikiShahnameh-Com-002.mp3
573K
#شاهنامهخوانی🌹🌹🌹
#کیومرث، بخش دوم
لغات دشوار:
دَستور: وزیر.
انجمن کرد: جمع کرد.
کُندآور: دلیر، جنگجو.
هَرّا: فریاد.
نَستوه: خستگیناپذیر، مقاوم.
دَوال: کمربند.
بیهَمال: بیمانند، بیهمتا.
مُردهری: مُردهریگ، میراث.
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌻🌻🌻
مرگ
از بیژن جلالی
مرگ، چه عمومی است
از همه چیز
فراوانتر است!
دیدارها، جلالی، ص ۳۰۰.
#مرگ
#بیژنجلالی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایت روباه و کفشگر
روباهی، هر شب به دکان مردی کفاش وارد میشد و از چرمپارهها میدزدید و میخورد. یک شب مرد کفشگر، راه ورود روباه را یافت و آن را مسدود کرد. روباه هنگام بازگشت دید که سوراخ بسته است و جانش در خطر؛ مکری اندیشید و خود را به مُردن زد و همان جا تا صبح صبر کرد.
مرد کفاش، روباه را مرده پنداشت و او را از دکان بیرون انداخت و روباه در میان شهر و بازار افتاد. مردم شهر، روباهِ ظاهراً مرده را میدیدند و میگذشتند؛ اما یکی آمد و گفت: زبان روباه، برای دفع سگ مفید است. دیگری گفت: دُم او جاروی خوبی است و سومی گوش و چهارمی دندان او را کَند و روباه همچنان درد را تحمل میکرد. نفر پنجم آمد و از فواید دل روباه گفت. روباه تا این سخن را شنید، دیگر صبر و تحمل را جایز نشمرد و برخاست و از شهر بیرون دوید.
حکایتهای حیوانات در ادب فارسی، دکتر محمد تقوی، ص ۳۱۲.
#حکایتروباهوکفشگر
#محمدتقوی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عرش اجابت
از واعظ قزوینی
ای دعا، برخیز و سر کن راه درگاه کریم
از تو تا عرش اجابت، آهواری بیش نیست!
حشمت فقر، ص ۱۶۷.
#دعاواجابت
#واعظقزوینی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
نگهبان همیشگیِ توانگری و توانایی، پیدرپی به مردم احسان کردن است
غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۷۵.
#امام_علی(ع)
#احسان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان یک مثل
هرچه کنی به خَود کنی
گر همه نیک و بد کنی
درویشی در راه میرفت و میگفت:
هرچه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی
پیرزنی این گفته را شنید و گفت: من به این درویش ثابت میکنم که این حرف درست نیست. پیرزن، نانی پخت و در آن زهر ریخت و هنگامی که درویش به در خانه آمد، آن نان را به او داد.
درویش نان را گرفت و روان شد. نزدیک خانهی پیرزن، پسری به درویش رسید و گفت: من از راه دور آمدهام؛ گرسنهام. درویش نان را به پسر داد و پسر، نان را خورد و فریاد زد: سوختم.
مردم، از خانهها بیرون ریختند و پیرزن هم بر اثر سر و صدای آن دو، داخل جماعت شد و دید کسی که نان را خورده، پسر اوست که پس از مدتها، از سفر آمده بود. پیرزن گفت: بله درست است که: هرچه کنی... .
ضربالمثلهای معروف ایران، مهدی سهیلی، ص ۱۸۴ و ۱۸۵.
#داستانمثل
#هرچهکنیبهخودکنی
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303