مرغ نامهبَر
از تأثیر تبریزی (قرن ۱۱ و ۱۲ هجری)
ز آلایش، نبیند جان ز خود فیض الهی را
که چون ناصاف باشد آب، نتوان دید ماهی را
به یوسف، پیر کنعان چون فرستد نامه، جا دارد
که مرغ نامهبر سازد، کبوترهای چاهی را
شعلهی آواز، معرفی و برگزیدهی شعر تأثیر تبریزی، سید محمد عباسیه کهن، ص ۹۰.
#مرغنامهبر
#تأثیرتبریزی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر 🌹🌹🌹
دکتر محمد زُهَری (۱۳۰۵ - ۱۳۷۳)
شاعر و محقق، فرزند عبدالله، در روستای ساحلی بین چالوس و شهسوار زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود و مشهد به پایان رساند. آن گاه وارد دانشگاه تهران شد و در رشتهی زبان و ادبیات فارسی، ابتدا لیسانس و سپس دکترا گرفت.
مدتی معلم بود و نیز در سِمَتهای دیگری چون کارمندی سازمان برنامه، مشاورت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و کتابداری و همچنین معاونت کتابخانهی ملی ایران خدمت کرد. داستانها و مقالات وی، در مطبوعات مختلف از جمله روزنامهی ادبی و فکاهی توفیق به چاپ میرسید. او در تهران درگذشت.
از آثار دکتر زهری، میتوان به مجموعهی شعرهای گلایه، تتمه، شبنامه، قطرههای باران، جزیره، مشت در جیب، به فردا، و کارنامهی تحقیقات ایرانی اشاره کرد.
از اشعار اوست:
پندم مده که گوش شنیدن نمانده است
مشکن قفس که بال پریدن نمانده است
بی دست و پا غزالم و افسون دام خویش
چندان که دست و پای رمیدن نمانده است
فانوس خامُشم که بر این بام آبنوس
خوفم دگر ز باد وزیدن نمانده است
فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، دکتر داریوش صبور، ذیل زهری، محمد.
#شاعرانمعاصر
#محمدزهری
#کانالگلزارادبیات
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عطر عشق
از عبدالرحیم سعیدی راد
میتوان عشق را
در پستوی دل، پنهان کرد
عطرش را ولی
هرگز!
ساعت به وقت دلتنگی، ص ۳۰۷.
#عطرعشق
#عبدالرحیمسعیدیراد
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنان عارفان
یحیی بن معاذ رازی(قرن سوم هجری):
الهی، تو دوست میداری که من تو را دوست دارم؛ با آنکه بینیازی از من؛ پس چگونه دوست ندارم که تو مرا دوست داری؛ با این همه احتیاج که به تو دارم؟
تذکرة الاولیاء، عطار، تصحیح دکتر استعلامی، ص ۳۲۶.
#سخنانعارفان
#یحییبنمعاذرازی
#دوستیخدا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه
گردش روزگار
کشاورزی فقیر از اهالی اسکاتلند، فِلِمینگ نام داشت. یک روز در حالی که به دنبال امرار معاش خانوادهاش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی، صدای درخواست کمک شنید. وسایلش را روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید. پسری وحشتزده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد میزد و تلاش میکرد تا خودش را از باتلاق بیرون بکشد. فلمینگ او را نجات داد.
روز بعد، کالسکهای مجلل به منزل فلمینگ آمد. مرد اشرافزادهای از کالسکه پیاده شد و خود را به عنوان پدرِ پسری معرفی کرد که نجاتش داده بود. اشرافزاده گفت: شما زندگی پسرم را نجات دادی؛ میخواهم جبران کنم. کشاورز گفت: من نمیتوانم برای کاری که انجام دادهام، پولی بگیرم. در همین لحظه، پسر کشاورز وارد کلبه شد. اشرافزاده پرسید: پسر شماست؟ کشاورز با افتخار جواب داد: بله. مرد گفت: با هم معاملهای میکنیم. اجازه بدهید او را همراه خود ببرم تا تحصیل کند.
اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که شما به او افتخار خواهید کرد.
پسر فلمینگ، با هزینهی آن اشرافزاده بزرگ شد و تحصیل کرد و از دانشکدهی پزشکی سنت ماری در لندن فارغالتحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان، به عنوان سِر الکساندر فلمینگ، کاشف پنیسیلین مشهور شد.
سالها بعد، پسر همان اشرافزاده به بیماری ذاتالریه مبتلا شد. فکر میکنید چه چیزی نجاتش داد؟ بله، درست حدس زدید؛ همان پنیسیلین.
من منم؟ داستانهای کوتاه و شگفتانگیز، امیررضا آرمیون، ج ۲، ص ۱۹۸ - ۲۰۰.
#داستانکوتاه
#گردشروزگار
#امیررضاآرمیون
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
پریشانی
از سعدی
آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد
عارفان، جمع نکردند و پریشانی نیست
کتاب مشاعره، ص ۱۸.
#پریشانی
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
زبان عاقل، پشت دلش میباشد(اول میسنجد، بعد میگوید.)
غرر الحکم، ج ۲، ص ۶۰۸.
#امام_علی(ع)
#زبانعاقل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی
حُسنِ تَعلیل
تعلیل، یعنی علّت آوردن و حسن تعلیل، به معنای بیان علّت نیکوست برای چیزی. در این آرایه، شاعر به منظور رعایت نکتهای بدیع و خیالانگیز برای صفت و امری، دلیلی که در واقع، دلیل حقیقی آن صفت یا امر نیست، میآورد.
به عبارت دیگر، آن است که مطلبی را در ضمن سخن بیاورند؛ آن گاه برای آن، دلیل ادبی، ادّعایی و غیرحقیقی ذکر کنند.
در وداع شب همانا خون گریست
روی خونآلود از آن بنمود صبح
(خاقانی)
در هر طرف ز خیل حوادث کمینگهی است
زان رو عنانگسسته دوانَد سوار عمر
(حافظ)
بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۴۰ و ۱۴۱ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۵۶.
#آرایههایادبی
#حسنتعلیل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303