9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ | شهدا تیزهوش بودند
🍃🌹🍃
#روشنگری
#حاج_قاسم
#شهدا
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌱رهااین کلبه را از غم کنم باز
لبالب کتری از زمزم کنم باز
تو هیزم جمع کن از جنگل سیب 🍃
که من چای بهشتی دم کنم باز
#صبح_و_عاقبتتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#خاطرات_شهید
●طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد...
یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر شهید دیگري را كه لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت, معلوم بود که شهيد دراز کش مجروح شده بوده است. خوب، پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند.
●معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است...
●پدری سر پسر را به دامن گرفته است...
شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر...
کاش از ما نپرسند که بعد از شهدا چه کردی؟
#شهیدان🌷
#سیدابراهیم_اسماعیل_زاده
#سیدحسین_اسماعیل_زاده
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_چهلم*
مجروح که شد و اعزام کردند بیمارستانشیراز ما همه برایش دعا میکردیم .یادتون هست که زنگ زدیم و احوالش را پرسیدیم و گفتید خدا را شکر حالش خوبه؟!
_آره مادر خدا خیرت بده. تو خیلی به غلامعلی لطف داشتی.
خلاصه عجله داشتم بیام شیراز و عیادت غلامعلی. تقریباً یک ماه میشود که غلامعلی مجبور شده بود و توی منطقه نبود. کم کم داشتم آماده میشدم که بیام شیراز که یک شب یک دفعه چشمم به غلامعلی افتاد. فکر کردم اشتباه دیدم مانتوم بود داشتم نگاش می کردم که خندید و گفت:چیه اکبر !؟ باز تو ماتت زد؟!
_تو اینجا چه کار میکنی غلامعلی؟!
_ای بابا یعنی نیام اینجا؟!
همینطور که داشتم روبوسی میکردم گفتم:
_تو که زخمی شده بودی مگه خوب شدی که اومدی؟! غلام میموندی استراحت می کردی تو بدجور مجروح شده بودی به این زودی که خوب نشدی.
_نه خوبم خداروشکر شما نگران نباش میبینی که حالم خوبه.
دستشو زد به صورتم و رفت توی زنگ تا با بقیه بچهها احوالپرسی کنه که دیدم صدای خنده و سر و صدای بچه ها بلند شده با چه شور و شوقی با غلامعلی احوالپرسی می کردند. دو سه روز بعد که با بچه ها دور هم نشسته بودیم غلامعلی گفت: اکبر توی بیمارستان که بودم یه دکتر خیلی باشخصیت و قد بلندی اومد بالا سرم. گفت: منو میشناسی ؟!
هرچی فکر کردم دیدم نمیشناسمش. گفتم نه به جا نمیارم.
دکتر گفت: ولی من تو رو میشناسم.
تعجب کردم و گفتم: از کجا منو میشناسی؟! میدونی چی گفت؟! میدونی کی بود؟!همون خانوم و آقای که چند سال پیش رو ایست بازرسی دیدمشون و شیشه های مشروب توی ماشینشون پیدا کردیم. دکتری که اومد بالای سرم همون آقا بود.
_جدی ؟!تو را شناخت؟!
_آره دیگه میگم که شناخت .گفت :من همون آدم بی اعتقادی بودم که از خارج برگشته بودم و خودم و همسرم نگاه خوبی به نظام و انقلاب نداشتیم اما بعد از این برخورد خوب شما که ما را بی قید و شرط آزاد کردید ،همه افکار بدی که درباره بسیجی ها و انقلاب داشتیم توی ذهنمون پاک شد.
_آفرین چه خوب!
غلامعلی حرفارو که تعریف میکرد همه بچه ها تعجب کرده بودند و بعدش از من میپرسیدند مگه غلامعلی چطور باهاشون رفتار کرد که اینطوری اون خانم و آقا تغییر کردند .
منم بهشون گفتم:مثل الان که با بچه ها با مهربونی برخورد میکنه و هیچ یکی از دستش ناراحت نمیشه!
ادامه دارد..
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لحظاتی دیدنی از وابستگی حاج قاسم به نوههای خود
🔺 حاج قاسم میگفت میترسم وابستگی به نوههایم نگذارد بروم شهید شوم
#حاج_قاسم
#سرداردلها
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
•
.
در شب هـاۍ سرد زمستان
بدون بالش و زیرانداز مـےخوابید🙅🏻♂
وقتـے اعتراض مۍکردیم مـےگفت :
باید این بدن را آمـٰاده ڪنم
باید عادت کند ڪھ روزگار طولانـے
در خاڪ بماند..!🚶🏿♂💔
#شھیدابراهیمهادی💛🌱'
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌸لباس عراقی...
داخل کیفش یک دست لباس نظامی عراقی پر از جای ترکش و خون خشک داشت! 😳گفتم این لباس به چه کار تو می آید؟ گفت :” من با این لباس کارهای بزرگی انجام میدهم.”
عکسی را نشانم داد که با لباس و کلاه عراقی در یک جیپ غنیمتی نشسته بود ، تعریف میکرد:"من با همین لباس ،چند بار به داخل عراقی ها رفتم و با آنها نان و ماست خوردم!😉 با این جیپ هم با بچه ها در منطقه گشت میزنیم.این جیپ را هم از خودشان گرفتم.”
حتی از دوستانش شنیدم در همین شناسایی ها مخفیانه خود را به #کربلا رسانده بود😔😳
#شهیدمرتضی_جاویدی
#ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ 🌹
#ایام_ﺷﻬﺎﺩﺕ
#ﺷﻬﻴﺪﻱ_ﻛﻪ_ﺣﺎﺝ_ﻗﺎﺳﻢ_ﺭاﻧﺠﺎﺕ_ﺩاﺩ
🌱🌹🌱🌹
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی*
و *🏴گرامیداشت #شهید محمد غیبی🏴*
🔹با حضور خانواده معظم شهید و روایتگری همرزمان شهید🔹
💢 #بامداحی برادر *کربلایی امیر حسین راستی* 💢
#مکان : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام*
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۷ بهمن ماه۱۴۰۰/ از ساعت ۱۶*
⬇️⬇️⬇️⬇️
*مراسم در #فضای_باز و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار میشود*
🔺🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔹🔹🔹🔹
پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک:
http://heyatonline.ir/heyat/120
🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
💔دلتنگ که باشی؛
انگار همهی روزهای هفته
پنجشنبه میشوند و جای خالیاش،
مدام خالیتر..🥀
#حاج_قاسم🕊️
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🔹حامله بودم که امام علی(ع) را بخواب دیدم. آقا فرمودند: «اسم فرزندت را بگذار علی اکبر.»
🔹یکبار علی اکبر به قلبش اشاره کرد و گفت: «دوست دارم یک تیر اینجا بخورد و شهید شوم.»
🔹کربلای ۵ بود، زیر آتش تمام قد روی خاکریز راه می رفت که تیری به قلبش نشست.در عملیاتی با رمز مادرسادات سینه ش سوراخ و شهید شد ....
#شهید علی اکبر حبشی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_چهل_و_یکم*
اخلاق غلامعلی توی محل زبانزد همه بود .خیلی دلسوز بود و با دل و جون کار میکرد. یکبار دیگه هم توی عملیات بر اثر آتش مستقیم توپخانه دشمن مجروح شده بود و آورده بودنش شیراز.هنوز موج انفجار از بدنش خارج نشده بود و توی همه ماموریت های پایگاه شرکت میکرد و دست از بسیج بر نمیداشت.
یادمه چند بار غلامعلی توی ماشین و توی خیابان حالش به هم خورد و دچار رعشه شد و بیهوش.یعنی تا مدت ها دچار این بیماری بود ولی بازم دست از ماموریت و بسیج نمی کشید.به نظر شما چنین آدمی نمی تونه روی افراد تاثیر گذار باشه؟!
غلامعلی توی محله خودمون خیلی از اراذل و اوباش را به سمت بسیج و مسجد کشاند و اخلاقش و رفتارش واقعاً تاثیرگذار بود.اینارو که برای بچهها تعریف کردم بیشتر شیفته غلامعلی شدند. غلام با همه رفیق بود و به همه سنگرها سر میزد.تقریباً همه می دونستند که غلام با حالتی که مجبور بود و ترکش بهش اصابت کرده بود بازم با اصرار تو عملیات شرکت میکرد.بهش میگفتن یکم استراحت کن، حالت بهتر شد برو عملیات. ولی گوشش بدهکار نبود.
چند وقتی پیش هم بودیم که من اومدم مرخصی و غلام هم بعدش اومد مرخصی و اینجا هم باهم بودیم و تقریبا هر روز همدیگر را می دیدیم.
سه چهار سالی میشد که غلام میرفت جبهه میومد.یادم اوایل پدرش مخالفت می کرد و می گفت باید درس بخونی. ولی بعداً دیگه برای شما و پدرش عادی شده بود چون دیگه جلودار غلامعلی نبودید.
_درسته اکبر.اوایل پدرش مخالف بود چون خیلی روی درس خوندن بچه ها حساس بود.
_خلاصه مادر من اون روز رفتم پایگاه و منتظر بودم تا غلامعلی هم بیاد. نزدیکای غروب بود که اومد پایگاه و دیدم کلی خوشحال و خیلی هم به خودش رسیده و خوشتیپ شده.
چهره اش خیلی جذاب شده بود سلام و احوالپرسی کردیم گفتم:
_چیشده غلام کبکت خروس میخونه؟!
_آره داداش می خوام داماد بشم.
انگار بال درآوردم. پریدم تو بغلش و سر و صورتش رو بوسه بارون کردم و گفتم: مبارکه داداش. چقدر خوشحالم کردی تبریک میگم.
_اکبر تو باید ساقدوش من بشی.
_چشم غلامعلی .تو مثل داداش من هستی. من ساقدوشت نباشم کی باشه؟!
_ببین اکبر قول بده جنازه ام را که آوردند به پدر و مادرم دلداری بدی و به آنها سرکشی کنی.
با عصبانیت و ناراحتی گفتم:
_غلام این چه حرفیه که میزنی ؟!میدونی چی میگی !اول میگی می خوام ازدواج کنم و ساقدوشم باش؛ بعد میگی شهید میشم دیگه نمیخوام این حرفها را بشنوم.
غلام ساکت بود چیزی نمی گفت. همینطور حرف میزدم غلام را دعوا میکردم که چرا این حرفها را زدی اون هم نگاه می کرد و لبخندمی زد.
_کافیه اکبر. من فردا دارم میرم منطقه اومدم باهات خداحافظی کنم!
_جدی داری میری؟ چطور بی خبر؟!
_یک دفعه شد.
بازم غلام را دعوا کردم که دیگه حرف از شهادت نزنی و باهاش خداحافظی کردم و غلام رفت.
غلامعلی رفت و این آخرین دیدار من با او بود.بعد از مدتی خبر آوردند که غلام شهید شده به من توی مراسم تشییع بدون پیکر غلامعلی ساقدوش بودم.
ادامه دارد..
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا #حاج_قاسم آرزو کرد الان شهید شود؟
#حاجقاسم
#سرداردلها
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75