🔹در مسجد الحرام ایستاده بودیم. گفت مادر دیشب آقا رسول الله را در خواب دیدم، همین جا کنار کعبه.
کودکی را در آغوشم گذاشت و گفت این فرزند توست. تا خواستم او را ببینم و ببوسم مانعم شدند و فرمودندبا آمدن این کودک توبایدبروی!
گفت اسم دخترم رابگذارید زینب.
زینب5ماه بعداز شهادتش به دنیا آمد.
#سردارشهید حاج محمدرضا جوانمردی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
#شهدای_کربلای_۵
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_2051210503.mp3
17.48M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی
📗کتاب صوتی
#خداحافظ_سالار
قسمت 4⃣2⃣
#پایان
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹این کلیپ رو حتما ببینید 🎞
وقتی مسافرین هواپیما از برخورد زیبای حاج قاسم انگشت به دهن موندن👏🏻
🔹گفتار و امربه معروف جالب حاج قاسم
#سرداردلها
#جان_فدا
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمد دریساوی⭐️
🌷برای بازدید از خط رفته بودم. سراغ محمـد را گرفتم. به میدان مین عراقیها اشاره کردند. رفتم پشت خاکریز به خط عراق نگاه کردم. دیدم محمـد در روشنایی روز، در حال قدم زدن در میدان مین عراقیهاست.
با عصبانیت شروع به دادوفریاد کردم: محمـد... محمـد... برگرد... الآن میزنن... تا صدای من را بشنود و با خونسردی از میدان مین بیرون بیاید و به پشت خاکریز برسد، صدبار مُردم و زنده شدم. از بس فریاد زدم، صدایم گرفته بود. وقتی رسید سرش داد زدم و گفتم: تو مگه دشمن را جلوت نمیبینی رفتی وسط عراقیها!
از دادهای من عصبی شده بود، بلند گفت: جعفر به خدا تو به آیه وجعلنا اعتقاد نداری، مو وجعلنا خوندم، یقین داشتم عراقیها مو را نمیبینند!
تنم یخ کرد. انگار آب سردی روی عصبانیتم ریخت، چیز بیشتری برای گفتن نداشتم.
انگار همانطور که محمـد حافظ قرآن بود و آن را حفظ میکرد، قرآن هم حافظ محمـد بود و او را حفظ میکرد!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔺️ملاقات با شاه
وقتی نواب وارد محل استقرار شاه می شود، «محمود جم» به او می گوید: «تعظیم کن.» نواب به او می گوید: «خفه شو!»
شاه می پرسد: «شما چه درسی می خوانی؟»
- نواب: «درس هستی! سیاه مشق زندگی!»
- شاه: «ما از فعالیت های شما در نجف باخبریم.»
- نواب: «برای مسلمان تکلیف شرعی او مطرح است و کربلا و نجف و تهران فرقی نمی کند.»
- شاه: «ما حاضریم هزینه ادامه تحصیل شما را بپردازیم.»
-نواب: «مردم مسلمان ما آن قدر غیرت دارند که خرج تحصیل یک سرباز امام زمان را بدهند.»
در آن ایام مدیر مسول روزنامه « مرد امروز» در نشریه خود آورده بود که من مسلمانم و فلانم، ولی به آقای بروجردی می گویم که حجاب در اسلام نیست و از این حرف ها.
نواب در مورد این مسئله با دست محکم به میز می کوبد و می گوید: «چرا در این مملکت باید کسانی باشند که اعتنا به تعالیم اسلامی ندارند؟»
بعد از این ملاقات، شاه که رفتار نواب شگفت زده شده بود، به محمود جم می گوید: «نه به آخوند دیروزی، نه به سید امروزی! آن آخوند مال عهد دقیانوس بود و این سید، مثل یک افسر که با زیر دستش حرف می زند، با من صحبت می کرد و اصلا انگار نه انگار شاهی وجود دارد. این چه کسی بود که این جا فرستاده بودی؟»
🏴سالروز شهادت شهید نواب صفوی گرامی باد
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
لطفا کانال شهدا را به دیگران معرفی کنید...⬇️
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃
•
🍃آدمی چقدر خالیست از خودش
وقتی پُر است از یادِ شما ...
#کربلای_پنج💔
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#پیش_بینےشهــیدازصف_مراسم_ختمش...
دور هم نشستــه بودیم...
حســام مےگفــت:مجلـس ختـم من را تو مسجـد نبے می گیرن,فلانی و فلانی و... هــم تو صــف اول مجلــس من می شینــن!
حسابے خندیدیــم.😊
بعــد از ڪربلاے ۴ بود...
رفتم مســجد نبے, دیــدم ختم حســام است...
وارد ڪه شــدم, صــف اول را که دیدم, دیــدم همان ها هستند که حسام گفته بود...
همان جا نشستــم به گریه ڪـردن...😭🌹
#شهیــدحســام_اسماعیلےفرد
#شهداےفـارس
🍃🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
1_2498680423.mp3
12.33M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#شهید_ابراهیم_هادی
📗کتاب صوتی
#خدای_خوب_ابراهیم
قسمت 1️⃣
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ماجرای کارت بانکی سردار حاج قاسم سلیمانی که ریالی از آن استفاده نکرده بود
🔹حاج قاسم سلیمانی از ناحیه دست راست، بازو و پای چپ، صورت و چشم و ریه و سایر نقاط بدن مجروح شده بود و جانباز هفتاد درصدی بود. هم حقوق جانبازی داشت هم حق پرستاری اما حتی یکبار هم از آن استفاده نکرد.
🔹سردار سلیمانی کارت بانکی را که به عنوان جانبازی به وی تعلق گرفته بود را از همان اول به بنیاد شهید کرمان واگذار کرد و به آقای حسنیسعدی گفته بود: این حق من نیست از این پول به افرادی کمک کن که پول کرایه، هزینه دارو درمان ندارند و هنوز آن کارت در بنیاد شهید است.
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمد دریساوی⭐️
🇮🇷در دریاچه سد دز، با محمد تمرین غواصی می کردیم. من با سرعت پایین رفتم. به عمق 20 متری زیرآب رسیدم، اما هر چه دورم را گشتم، از محمـد خبری نبود. دلم ریخت. با خودم گفتم: نکند برای محمـد مشکلی پیشآمده باشد. بهسرعت به سمت بالابرگشتم. به عمق 13 متری که رسیدم، سایه محمـد را دیدم. ساکن ایستاده بود. کنارش رفتم. دیدم قرآن ضد آبش را جلو عینک غواصی گرفته و ورق میزند! تکانش دادم. متوجه من شد، با انگشت اشاره کردم بالا بیاید.چند دقیقه بعد محمـد بالا آمد. گفتم: محمـد؛ جون به لبم کردی، آخه زیرآب جای قرآن خوندنه؟
خندید. گفت: احمد، خو برای تو قرآن میخوندم!
- برای من؟
- دیدم با سرعت پایین میرفتی، گفتم یه آیه بخونم بلا ازت دور بشه، نصفش را خوندم، بقیهاش یادم نیومد، ایستادم تا آیه را پیدا کنم!!!
دوباره بریم، آیهاش را پیدا کردم. آیه را خواند و به من فوت کرد. باز باهم به عمق آب غوص زدیم و این بار تا حد مشخص شده پایین رفتیم
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♦️ #پیامشهید
⚡️شهید جهاد مغنیہ:
امام زمانت را یارۍ کن...!
و خـودت را بہ گونہاۍ آماده کن
کہ یارۍ کننده امام زمانت باشۍ
📎 سالگرد شهادت
🌸 #شهیدجهادعمادمغنیه
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 #مراسم میهمانی لاله های زهرایی 🏴
🔹گرامیداشت شهدای عملیات کربلای ۵
🏴 و #سردارشهید جعفر عباسی
💢 با روایت گری برادر سید محسن سیاحی (همرزم بزرگوارشهید)
💢 #بامداحی حجت الاسلام کشاورز💢
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۲۹دیماه/ از ساعت ۱۶*
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
#گلزار_شهدا
قرارهمیشگی بی قرارها....
دلتنگ که بشوی...دیگر شده ای
دیگر نمیشود کاریش کرد
هرچه خودت را به آن راه هم بزنی ...
می بینی انگاری نمی شود
که نمی شود
دلت تنگ شده است
بد هم تنگ شده است...
باز پنجشنبه ویاد شهدا با ذکر صلوات📿
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💢به مناسبت مراسم سالگرد شهادت شهید (امروز در گلزار شهدای شیراز)
🔹 از کربلای ۴ برگشتیم, هیچ کس دل و دماغ برگشتن نداشت. جعفر مثل همیشه خندان و پر روحیه بود. خودش را از مایلر ها بالا می کشید و کمک می کرد بچه ها سوار شوند. توی مسیر فشرده بین نیروها نشسته بودیم. گفت مهدی برسیم معاد می دونی چی می چسبه؟ گفتم ۴۸ ساعت خواب! گفت نه, سه روز مرخصی. فهمیدم دلش برای دیدن پسر چند ماهش, محمد مهدی تنگ شده! بیست روزی گذشت.
با جعفر توی یکی از سنگر های پنج ضلعی منتظر نشسته بودیم تا با بابا علی و ناصر ورامینی برای شناسایی بریم سمت نهر هسجان. من نشسته بودم, جعفر دراز کشیده و سرش را گذاشته بود روی پام و می گفت:چه حالی میده,سرت را بذاری روی پای رفیقت حرف بزنی. حالا این, این دنیاست. فکر کن, اون طرف که رفتیم, چشم باز کنی ببینی سرت روی پای اباعبدالله (ع)ست! یک ساعت بعد بود. توی امبولانس. سر جعفر روی پام بود. خون زیادی ازش رفته بود. مرتب می گفت یا فاطمه(س), اثار فراق,دلتنگی,شادی و وصال تو صورتش بود... کاری از دستم بر نمی امد, جز نگاه کردن به ان چهره نورانی که نفس به نفس به دلدار می رسید...
🌷🍃🌷🍃
#شهید جعفر عباسی
#شهدای_فارس
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
1_2833867154.mp3
12.72M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#شهید_ابراهیم_هادی
📗کتاب صوتی
#خدای_خوب_ابراهیم
قسمت 2⃣
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
•دلت که گرفت💔
•با رفیقی درد و دل کن
⇜که #آسمانی باشد
•این زمینیـ🌎ها
•در کارِ #خود مانده اند
#رفیق_شهیدم 🌷
#گاهےنگاهے😔
🌹🍃🌹🍃
عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا #صلوات
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمد دریساوی⭐️
🇮🇷چند شبانه روز بود مریض شده و در خانه افتاده بودم. از بیماری می لرزیدم، بابدن درد و لرزش به خواب می رفتم و بیدار می شدم. نیمه شب بود که باز بیدار شدم. محمد را دیدم تازه از راه رسیده بود و نماز شب می خواند. سلام نماز را که داد، فهمید بیدار شده ام. گفت: چی شده امین؟ گفتم: تب و لرز دارم، خسته شدم از این درد!
مهرش را برداشت. با ناخن تکهای از آن کند و به سمت من کشید و گفت: این را بخور، تربت کربلاست، انشاالله که بهتر میشی.
آن را توی دهانم گذاشتم و قورت دادم. سه پتو رویم کشیدم و خوابم برد. نمیدانم چقدر گذشت که از گرما بیدار شدم. پتوها را کنار زدم، دیگر نه از سردرد و بدندرد خبری بود، نه از لرز. محمـد که هنوز روبهقبله نشسته بود گفت: بهتر شدی؟
- ها دارم، میپزم!
- حالا که خوب شدی، پاشو وضو بگیر، کمکم اذان صبحه، هم دو رکعت نماز شکر بخون، هم نماز صبحت را اول وقت بخون.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃خوابم یا بیدارم
🍃الان که بین حرم تو و علمدارم
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌙 #شب_جمعه یاد شهدا صلوات 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅تویی بهانهی خورشیــد برای تابیدن
تویی بهانهی بــاران برای باریدن...
🔅بیا که عدالت مطلق مسیر میخواهد
سپاه منتظرانت امیــر میخواهد...
🌱به سرم رحمت بی واسعه یعنی مهدی
بهترین حادثه و واقعه یعنی مهدی
🌱اخم چشمش علی و خنده زهرا به لبش
جمع این جاذبه و دافعه یعنی مهدی
#صبحتون_مهدوی
#عاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#روایت_عشــق
🔰یه برادر بسیجـےاومـده بود پیش چند تا از رفـقا روحانے و سـؤال کرد ادم باید چطـور باشـه تا شهـید بشـه؟
همگے حوالـش دادن به آشیخ صمد که تو حال خودش نشسته بود!
آمد و سؤالــش رو پرسید. ..
آشیخ صمـد یه نگاه بهـش ڪرد و گفـت:برو بعـدأ بهـت میـگم!
برادر بسـیجے چند قدمـی ڪه دور شـدیه خمـپاره زمیـن خورد و شیـخ دوسـت داشتے غـرق خـون روی خاڪ گرم شلمـچه افتـاد و تقریبـأ نصف سرش رفــت!
یکے از رفقـاے طـلبه صـداے آن برادر بسیجـی ڪه مےگفت آدم باید چطور باشه تا شهـید بشـه زد گفت برادر بیا....
و اشـاره به آ شیــخ صمد کرد و گفت آدم باید اینجورے باشـه تا #شهیــد بشه!🌹
#شهید شیخ صمد مرادی
#شهداي_فارس
#سالگردشهادت
🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_2833872407.mp3
12.73M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#شهید_ابراهیم_هادی
📗کتاب صوتی
#خدای_خوب_ابراهیم
قسمت 3⃣
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ عمو، کجا میری!؟
- میخوام برم سوریه، دشمنامون بکشم
🔴پسر کو ندارد نشان از پدر
🔹فرزند خردسال شهید مدافع حرم، اسماعیل غلامی
🔹چقدر ما شرمنده شهداییم 😭
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐یادی از سردار شهید محمد دریساوی⭐
در این چند سال کار شناسایی، تجربه پیدا کرده بودیم که سختترین معبرها خواهناخواه باید دست محمـد باشد، چون با شجاعت و ایمانی که داشت، حتماً معبر را شناسایی میکرد. وقتی بحث عبور از اروند و شناسایی فاو پیش آمد هم کسی که برای اولین شناسایی انتخاب شد محمـد بود.
من، محمـد و شهیدان امیر فرهادیانفرد و باباحسن جعفری انتخاب شده بودیم تا بهعنوان اولین گروه شناسایی در بین لشکرها، عرض اروند را با شنا طی کرده و خودمان را به آن سمت برسانیم. برای اولین بار وارد اروند شدیم، با شنا خود را به کشتی شکسته کنار ساحل رساندیم، شب را در آن ماندیم و شب بعد با شناسایی فاو با گذشتن از اروند برگشتیم.
از آن اولین شناسایی که ما رفتیم تا شب عملیات والفجر8، غواص های واحد اطلاعات عملیات لشکر 19 فجر، بیش از هفتصد بار طول اروند را شنا کردند و برای شناسایی وارد فاو شدند. بهجرئت در طول چند ماه منتهی به عملیات والفجر 8، محمـد بیش از دویست بار طول اروند را شنا کرد، گاهی دو بار در روز این کار را انجام میداد و شناسایی های کاملی از خط فاو انجام داد...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰زمین شلمچه خیس و گل آلود بود. عبدالقادر چشم چرخواند و نگاهش روي یک سنگر سه نفره کوچک که داخل خاکریز درست شده بود ثابت شد. رفت داخل سنگر.
دنبالش رفتم. رو به قبله نشست. فهمیدم میخواهد با خدایش خلوت کند.
از عبدالقادر جدا شدم و رفتم براي آوردن ماشین تدارکات. ساعتی در این خط با ماشین میرفتم و می آمدم، اما هنوز عبدالقادر از آن سنگر کوچک خارج نشده بود. رفتم پشت سنگر و گفتم: عبدالقادر، چی کار میکنی، چرا بیرون نمی آي؟
صدایی از دل سنگر بیرون آمد و به جانم نشست: مقامی، بذار کمی با خدا تنها باشم و عبادت کنم.
می گفت: دیگه خسته شدم. پنج ساله جبهه هستم. ان شاالله که خدا، در این عملیات از من راضی بشه!
#سردارشهید عبدالقادر سلیمانی
#شهدای_فارس
#شهدای_کربلای_۵
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb