eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🔹اعمال مستحبے شب نیمه شعبان⬆️ 🚨التماس دعای فرج 🤲 🔹🔺🔹🔺🔹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 عاقبت آنها به چشم امام زمان خویش آمدند دیر گاهیست ، که‌ غبطه‌‌ میخورم به ‌حالِ‌ شما... و مجرم‌ را همین ‌غبطه‌ها ، بس ... 💚 🌷 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
💢نیمه شعبان بود. قرار بود در خانه جشن بگیریم. اسماعیل نوجوان بود. به پدر و مادر گفت چرا امروز که میلاد امام زمان هست ما خانه را تزئین نمیکنم. از پدر و مادر مقداری پول گرفت تا کاغذ رنگی بخرد و خانه را تزئین کند. رفت. کمی بعد خبر دادند در عبور از خیابان به شدت تصادف کرده است. نگران به بیمارستان رفتیم. بی هوش بود. پزشک گفت شدت تصادف و ضربه زیاد بوده و امیدی به برگشت هوشیاری و زنده ماندن ایشان نداشته باشید! همه شیون و گریه می کردند، اما مادر سر به سمت آسمان گرفت و دستش را بالا برد و گفت: خدایا من اسماعیل پاره تنم را به شما و آقا امام زمانم می سپارم و شفای او را از شما می خواهم! ساعتی بعد پزشکان با تعجب گفتند که حال او رو به بهبود است و چند روز بعد از بیمارستان مرخص شد. اسماعیل ۱۷ ساله بود که شهید شد. 👇در وصیتش نوشته بود: اينجانب اسماعيل محمد ابراهيمى بنده خدا و سرباز امام زمان سفارش مى كنم كه اگر به فوز عظيم شهادت رسيدم مادر و خانواده عزيزم ناراحت نشوند و راه من را ادامه دهند و ذكر امام حسين و ديگر ائمه را بكنند كه حضرت حسين بن على مذهب را با خون خود بيمه كرد. در ضمن توصيه مى كنم كه از امام و ولايت فقيه اطاعت كنيد كه اطاعت از او راه حزب الله و مسلمين مخلص است.دوست دارم كه اگر خبر شهادت مرا آوردند شما خانواده و مادر عزيزم سجده شكر كنيد كه شما افتخار خانواده شهيد بودن را داريد.... 🌹🍃🌹 هدیه به شهید اسماعیل محمدابراهیمی صلوات 🌱🌱🌱🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🔴 اثر درخواست هدایت از امام زمان آیت الله جاودان : ✍اگر فردی از امام در زمان امامتش طلب هدایت کند، بر امام است که وی را هدایت نماید. اکنون ما در زمان امامت حجت بن الحسن قرار داریم و اگر از ایشان بخواهیم که راه را نشان دهد و ما را هدایت نماید، حتما این کار را خواهند کرد عج 🌱🍃🌱🍃🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🕊 💚شهید حسین ترک می‌گوید: اسلام آدم بی‌تفاوت و کناره‌گیر از مسائل سیاسی نمی‌خواهد. حضور در انتخابات یعنی راه سعادت را انتخاب کردن و دنبال وسوسه‌های شیطان نرفتن. 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️ 🌹 اتش سنگینی روی خط بود. خلیل پشت لودر نشسته بود و با مهارت خاصی در میان ترکش ها و خمپاره ها خاکریز می زد. ناگهان, لودر از حرکت ایستاد. فکر کردیم اتفاقی برای خلیل افتاده, اما پیاده شد و شروع کرد به قدم زدن. دویدم سمتش, گفتم چی شده, تو این وضعیت حساس چرا کار را رها کردی. سر به زیر گفت: یک لحظه غرور مرا گرفت که چه خوب دارم کار می کنم! گفتم نکند دارد برای نفسم کار می کنم. پیاده شدم تا غرورم بریزد, بعد که حس کردم برای خدا کار می کنم, کار را ادامه می دهم! چند دقیقه بعد, سبکبال سوار شد و کار را تمام کرد... 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
💢 ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﻠﺪ ﻗﺮاﻥ ﻫﺪﻳﻪ ﺑﻪ اﻣﺎم ﺯﻣﺎﻥ ﻋﺞ ﺩاﺩ... 🌷خانمیرزا یک جلد کلام الله مجید داشت که عاشقانه آن را دوست می­داشت. فرق این قرآن با سایر قرآن­ها این بود که متبرک بود به دستان امام خمینی(ره). عجیب اینکه خانمیرزا این بهترین دارایی خود را به امام زمان(عج) پیش کش میکند و آقا از ایشان قبول مینمایند. شوق خانمیرزا از این ماجرا در بخشی از وصیتنامه اش چنین نمایان است: «با سلام به مهدی موعود(عج) آقا و سرور و مولایم، آنکه هدیه سربازش را قبول کرد، آنکه پذیرفت پرقیمت ترین چیزی را که حقیر به آن علاقه داشتم، یعنی قرآنی را که خیلی دوست می­داشتم به او هدیه کردم و قبول کرد. مهدی جان گریه ها کردم، مرا نپذیرفتی، مهدی جان ممکن است لایق نبودم ولی اینکه هدیه را از من پذیرفتی شاید به خاطر بزرگی هدیه بود و از آن شرمت شد که هدیه را قبول نکنی و این را میگویم که باور کنید امام زمان(عج) در جبهه هاست...» :ﻛﺘﺎﺏﺭاﺯﻳﻚﭘﺮﻭاﻧﻪ 🌱🌹🌱 🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
ظهور منجی موعود امام زمان عج و شهدا 🔻🔻🔻🔻 در ایام اعیاد شعبانیه و پایان سال 🌿🌿🌿 تهیه بسته های معیشتی شامل پوشاک، کفش و مواد غذایی و توزیع بین نیازمندان 🔹🔸🔹🔸🔹 شماره کارت جهت مشارکت 👇👇 6037997950252222 بانک ملی . بنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام 🌱🌹🌱🌹 تحویل حضوری کالا(اجناس نو ) ⬇️⬇️⬇️⬇️ مراسم میهمانی لاله های زهرایی عصر هر پنجشنبه. دارالرحمه شیراز . قطعه شهدای گمنام 🔺🔺🔺🔺🔺 شیراز 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 کمترین کمک نشر مطلب جهت مشارکت بیشتر هست ⬆️⬆️
🌷🕊🍃 رفـاقـت‌هـایـتـان‌ را، خط‌ به‌ خط،کـلمه به کلمه مـرور‌ مـیـکـنـیــم!‌ شـایـد‌ فـھـمیـدیـم‌ رفاقت‌تان‌ بھانه شھادت‌ بود یا‌ شھادت‌ بھانه رفاقت.. 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
... 🔰فرمانده تیپ بود.از تلوزیون آمدن برای مصاحبه. ردشان کرد و گفت: کار واسه خدا که گفتن نداره! 🔰عملیات خیبر بود، داشت با [شهید] علی الوانی واسه سنگربسیجی ها گونی خاک میکرد که ترکش خمپاره ای هر دو را آسمانی کرد. ابراهیم ایل سمت: فرمانده تیپ امام سجاد(ع) شهادت: 5/12/1362 🔹🔸🔹🔸🔹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 . سنگر دید بانی شب شده بود که به خرمشهر رسیدیم .مستقیماً به مسجد جامع خرمشهر رفتیم داخل مسجد و محیط اطراف آن تاریک بود ، تعدادی شمع روشن کردیم، سپس نماز جماعت به امامت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا شهیدی امام جمعه لامرد که سرپرست کاروان بود اقامه گردید. آنگاه سفرهای پهن شد، شام نان و پنیر و چای صرف کردیم و دور همدیگر نشستیم. یکی از برادران پاسدار که مسئولیتی در جبهه خرمشهر داشت آمد و گفت :میخواهیم شما را برای نگهبانی به خط مقدم ببریم کسانی که داوطلب هستند دستان خود را بالا . همه دستانشان را بلند کردند. تعدادی از همراهان کاروان پیر مرد و سالخورده بودند او گفت پیرترها در مسجد بمانند و جوان ترها همراه من به خط مقدم بیایند. پیرمردها در مسجد ماندند ما از شبستان مسجد خارج شدیم و در حیاط مسجد به خط شدیم ، پس از سازماندهی اولیه به سه گروه تقسیم شدیم و به طرف خط مقدم به راه افتادیم . خط مقدم در کنار رودخانه اروند بود که آن طرف رودخانه عراقیها قرار داشتند. ما عقب ماشین لند کروزر نشسته بودیم و دشمن هم مرتبا خط را گلوله و خمپاره باران می کرد. به محل تعین شده رسیدیم از ماشین پیاده شدیم ، درمیان بیشه زارها سنگرهای دیدبانی با گونی های خاکی درست کرده بودند و هر یک از ما را در کنار رزمندگانی که در حال دیدبانی بودند قرار دادند . حاشیه رودخانه کاملاً باتلاقی بود و برای رسیدن به سنگرها باید از روی گونی های خاکی که راه باریکی را تشکیل داده بود عبور میکردیم. آن شب مأموریت من در یک سنگر دیدبانی درست در وسط بیشه زار قرار گرفت که نگهبانی و دیدبانی آن را یک نوجوان هفده ساله عهده داشت . یک تلفن هندلی ) قورباغه ای ( در سنگر قرار داشت که در مواقع اضطراری با سنگر فرماندهی خط تماس برقرار میشد. در این سیستم هر سر سیم یک گوشی قرار داشت که با چرخاندن اهرمی (هندل) از گوشی یک سرسیم، گوشی سر دیگر سیم با صدای قورباغه ای زنگ میخورد. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدام کشورها با رأی ندادن، امنیت‌شان از بین رفت؟ ♨️ اگر نمی‌خواهید رأی بدهید حتما این ۲دقیقه را ببینید👆 🔰 برشی از سخنرانی 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 مادر شهیدی که سرطان دارد و می‌خواهد مدافع حرم شود. روایتی شنیدنی از حاج حسین کاجی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ‼️پیشنهاد میکنم حتما ببینید ... و در کانال ها و گروه ها پخش کنید . 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
💝سخنش با تو! رای شما دفاع از اسلام و قرآن است .... 🌷شهید محمّدعلی قیصری🌷 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🚨 🚩تجدید بیعت با منجی عالم بشریت و امام مهربانی ها 🚩 🔹همراه با مراسم حنابندان یادآور خاطرات شب‌های عملیات 🌹 💢گرامیداشت شهدای عملیات خیبر 💢 : کربلایی اصغر آسیابانی 💢 : کربلایی ماجد قیّم : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۱۰ اسفند/ از ساعت ۱۶ 🔺🔺 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃 دیر گاهیست ، که‌ غبطه‌‌ میخورم به ‌حالِ‌ خوبِ‌ خوب‌ها ... و مجرم‌ را همین ‌غبطه‌ها ، بس ... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠علی اکبر در عمليات والفجر 2 در منطقه حاج عمران فرمانده گردان بود که به علت اصابت کاليبر در رانش بشدت زخمي شد. آتش دشمن زياد بود و تعدادي از بچه ها شهيد شدند و جاده بسته شده بود و هيچ وسيله اي که بتواند مجروحين رانجات دهند نبود خون زيادي از علی اکبر ميرفت و خدا مي خواست در آن عمليات اين سردار عزیز زنده بماند. هلیکوپتری آمد و فورا دوستانی که حال وخیمی داشتند از جمله علی اکبر را در برانکارد گذاشته و هنگامی که میخواستیم وارد هلیکوپتر شویم مقاومت میکرد و مدام می گفت مرا نبرید . به او گفتم مگر مرا نمي شناسي که اينطور اعتراض مي کني؟ گفت: بله مي شناسم ولي ديگران هستند ... » 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 .وقتی فرمانده خط ، سنگر دیدبانی را به ما تحویل می داد ، گفت این سنگر تاکنون مورد شناسایی عراقیها قرار نگرفته است و شما در این سنگر تحت هیچ شرایطی حق تیر اندازی به سمت دشمن را ندارید در صورت مشاهده هر شی مشکوک فقط از طریق تلفن به سنگر فرماندهی اطلاع دهید. من به اتفاق نوجوان کم سن و سال سنگر را تحویل گرفتیم . این گفت نیروهای شناسایی نوجوان که حدود یک ماه در اینجا بود می دشمن ) نیروهای غواص عراقی ( شبها با شنا از عرض رودخانه گذرند و با مخفی شدن در بیشهها ضمن شناسایی مواضع به پشت سنگر ایرانی ها می آیند و با استفاده از طنابهای مخصوصی که به همراه دارند ، بی صدا سر نگهبانان را از بدن جدا کنند. بایدکه خیلی هوشیار باشید. پس از شنیدن حرفهای این رزمنده ی نوجوان حساسیتم نسبت به انجام وظیفه بیشتر شد و با دقت فراوان مشغول دیدبانی شدم . محیط بسیار تاریک بود و دیدبانی را بسیار دشوار کرده بود . دو چشم داشتم دو چشم دیگر هم کرایه و به شط و داخل بیشه ها زوم کردم و با دقت همه محیط را زیر نظر داشتم. در این فکر بودم که نکند غواصان عراقی بیایند، متوجه آنها نشویم و بی سرو صدا سرمان را از بدن جدا کنند در حالی که به دقت نگاه میکردم در ساحل و سمت چپ سنگر حدوداً به فاصله بیست و پنج تا سی متری چیزی نظرم را جلب کرد. دیدم یک سیاهی مانند یک انسان آرام آرام یک متری به جلو میرود و مجدداً به جای خود بر میگردد هرچه بیشتر با آن خیره میشدم بیشتر ذهنم را آزار می داد تقریباً باورم شده بود که غواص عراقی است و دارد کاری را انجام میدهد . چون اجازه تیر اندازی نداشتیم کاری هم از دستمان ساخته نبود ، جز اینکه به سنگر فرماندهی اطلاع دهیم . گوشی تلفن قورباغه ای را برداشتم و هندل آن را چرخاندم ، آن طرف سیم کسی گوشی را بر نمی داشت بارها و بارها این عمل را تکرار کردم ولی هیچ کسی جواب نداد احتمالا در فاصله دو سنگر سیم آن قطع شده بود . ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*