eitaa logo
رواقِ دل 🇵🇸🇮🇷
108 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
246 ویدیو
32 فایل
بہ‌نام‌ِخالقِ‌بامعࢪفت - رواقِ دل ؟! رواقِ حرف هایِ دلے :) از عمقِ صحنُ رواقِ قلبِ یک دلدادھ🦋 - نذرِ حضرت ِدلدار(منتقـم‌ زھــࢪا‌ۜ) 🌙 • درپستِ سربازی آقا • #خادم_الرضا بارواقِ♥️: ~معَ الحُسَين في الدُّنْياوالآخِرة ~برای خدا بمان؛قوی وباایمان ...
مشاهده در ایتا
دانلود
این سیاه پوشیدن ما در ایام شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها، خودش نوعی همراهی و کمک به تبلیغ اهداف حضرت زهرا است. خدا به همه توفیق دهد.
Mehdi Rasooli - Saheb Ghalbe Bi Neshon.mp3
3.23M
🎼 مداحی دلنشین 🎧 هم چو فرشته ها به پات میوفتم 🎤 حاج مهدی رسولی 🏴 ویژه ایام فاطمیه زمانده فخر ال دال دالاندام سایه ی چادر شبیمه همیشه... حسی دیلم بیر عمریدو اورکد سنین محبتین ایدیبدی ریشه :) او مادرانه باخیشین سببدی مردوم ایچینده اگر عزتیم وار... خدا بیلیر که من اوشاخلیقیمنان سنه بیر آیری جور ایرادتیم وار:)💚 نور وجودیمه دنیای دیلخوشام هی ایلرم ایفتخار سن سن منیم آنام:)🦋 لطفه زیندیگیم سامان تاپوپ خانوم مهری مداویمه قوربان اولا جانوم...
غصه ها آمده اند و در زده اند به من از روی لطف سر زده اند زندگی با تو بس که شیرین بود شور چشمان مرا نظره زده اند... سالروزشهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه سلام الله علیهاتسلیت باد🖤 ازروی لطف دعاگوی ماباشید🦋
🖤حضرت زهرا(س): 🦋خداوند نیکی کردن به پدر و مادر را، برای جلوگیری از ناخشنودی خود واجب کرده است....
حضرت زهرا(س) در لحظه های واپسین زندگی، پس از وضو گرفتن به اسماء بنت عمیس فرمود: [ هاتِی طَیِّبیَ الَّذی أتطَیَّبُ بِهِ وَهَاتِی ثِیابیَ الَّتی أُصَلِّی فیها اِجلِسی عِنْدَ رَأسی فَاِذا جاءَ وَقْتُ الصَّلوةِ فَأَقیمینی فَإنْ قُمْتُ وَإلاّ فَأَرْسِلی إلی عَلیِّ(؏) ای اسماء عطر مرا، همان عطری که همیشه میزنم و پیراهنی را که همیشه با آن نماز می گذارم بیاور و بر بالینم بنشین هرگاه وقت نماز شد مرا از خواب بیدار کن اگر بیدار شدم که نماز می گذارم و اگر بیدار نشدم کسی را دنبال علی(؏) بفرست تا بیاید :)💔 کشف الغمه، ج ۲، ص ۶۲
رواقِ دل 🇵🇸🇮🇷
چیزی به ایامِ پربرکتِ فاطمیه؛مُحرمِ مادر عزیزمون خانوم حضرت فاطمـه نمونده ؛وهمه می‌دونیم ایامِ فاطمیه بسیار خاص و بی بدیل هست از این منظر که میشه علاوه بر رسیدن به حاجت هاوخواسته های دنیوی، به هدفِ پرنورِ اُخروی هم دست یافت،همون طور که شهدای ما علی الخصوص شهدایِ گمنام ما بهش دست پیدا کردن و حضرت فاطمه محبتِ خودشون رو به کامِ آنها نوشاندند وبه مُحبِ واقعی حضرت تبدیل شدن. با کمی تلاش و برنامه میشه به این ارزاق معنوی دست یافت .اون موقعست که محبتِ نابی که به دنبالش بودیم در قلب ما ظاهر میشه و دلِ ما در دنیا گرم به حضور پُرمِهر حضرت فاطمه و چشمانمون منور به جمالِ پُرنورِ یوسفِ فاطمه؛حضرت مهدی موعود میشه و در انتها هم به وصال وآغوشِ مادرمون حضرت فاطمه خواهیم رسید... این برنامه می‌تونه به این شکل باشه؛ در راستای نیتِ پاک و خواسته های پُرنورِ ما: عفت چشم؛حفظ نگاه از دیدن حرام مثل نگاه به نامحرم ... عفت زبان؛مراقبت از خطاهایی که به وسیله زبان انجام میشه مثل دروغ ،غیبت ،بهتان ، تمسخر،شماتت وسرزنش کردن دیگران ،حرف زدن بی مورد با نامحرم و سعی بر بیان زیبا وخلق نیکو وخداپسند ... حفظ ادب واحترام در برخورد با دیگران ونگه داشتن احترام پدر و مادر و عشق ورزیدن به اونها و کسب رضایتشون،که خانوم حضرت فاطمه هم توصیه کردن ... خواندن نماز اول وقت وسعی بر عاشقانه وبا حضور قلب خواندن نماز ...و میشه نمازهایی هم خواند و هدیه کرد به ایشون. خواندن قرآن روزانه مثلا سوره واقعه که محبوب حضرت فاطمه هم بوده ... خواندن خطبه فدکیه واحادیث ایشون ... خواندن کتاب دررابطه با سبک زندگی حضرت فاطمه وآشنایی باایشون چون نمیشه ما عاشق مادرمون باشیم اما ازشون تبعیت نکنیم و رفتارهای ما شباهتی به مادرمون نداشته باشه ،طوری که اگرکسی که مادرِ ما رو میشناسه سبک زندگی مارو ببینه، شباهتی نبینه و مارو فرزند فاطمه وفاطمی حساب نکنه .منم سعی میکنم تعدادی کتاب معرفی کنم :)
غم روی غمه.mp3
10.25M
💔کاش میشد زخم روی اَبرومو علی نبینه... اینم باشه روضه امشب ما که عطر یاس روضه مادرمون ،رواق مون رو معطر کنه 🌸🖤🌧️ حالتون که عوض شد،گرمایِ جریان اشک‌ که صحرای صورتتون رو لمس کرد، مارو هم ازسرِ لطف دعا کنید... در پناه خدا باشید شبتون حسینی ✨یاعلی مدد 🖤 🕯️ 🌧️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌🖤هیئت اصحاب الحسین | پیشنهاد میکنم خطبه ی ۲۰۲ نهج البلاغه رو کامل بخونید ... آیت‌الله بهجت(ره) می‌فرمودند : تمام شیعیان به منزلهٔ اولادِ حضرت فاطمه (س) هستند ؛ ولی خدا می‌داند که چه کارهایی می‌کنیم که شاید سبب شود آن حضرت از ما و کار ما ناراضی شود .... اینم رزقِ قلبِ کسانی که شرایط رفتن به مجلس اهلبیت رو ندارن :) 🕯️ 🌧️
_✨ مادر راه را نشان داد ... یکی از رفقای بسیجی برایم تعریف می‌کرد : در جبهه،در یک عملیات مهم، شبانه علیه دشمنِ متجاوز بعثی،هنگام پیش‌روی به میدانی از مین برخوردیم.این برخورد برای ما بسیار غیر منتظره و سنگین بود؛چون شناسایی نشده بود و اگر به موقع سر قرار نمی‌رسیدیم گروهی دیگر از بچه‌ها به وسیله دشمن قیچی می‌شدند. شرایط بسیار سخت و جانکاه بود، بالاخره بنا شد که بچه‌هاداوطلبانه روی مین‌ها بروند. فرمانده‌ی ما که ارادت بسیار خاص و ایمان و عشقی سرشار به حضرت فاطمه‌ی زهرا (س) داشت گفت :بچه‌ها چند دقیقه‌ای صبر کنید شاید راه دیگه ای هم باشه :) ...همه با ناباوری به او خیره شدند؛چه راهی؟! اون این را گفت و سپس از بچه‌ها فاصله گرفت و کمی آن طرف تر به نماز ایستاد ومشغول نماز و رازونیازشد؛ آن هم چه نمازی! یک پارچه شور و عشق... رفقا همه می‌دانستند او نماز توسل به فاطمه‌ی زهرا (س) را می‌خواند؛ عجب حالی داشت! مثل شمع می‌سوخت ...پس از سلامِ نماز، سر بر مهر گذاشت و ذکر «یا فاطمة اغیثینی» می گفت و با حالتی پرسوز، فاطمه (س) را به کمک می‌طلبید. استغاثه ی «فاطمه، فاطمه»او تمامی بیابان را پر کرده بود.🌙✨گویا تمامی هستی هم، با او هم نوا بود... این روایت ادامه دارد ... 🦋 🌧️ ♥️
📷💚🏴 |مشهدالرضا گر به زهرا برسد نامه‌ی اعمال ما نیست غمی ، هرکسی بچه‌ی بد را زده مادر نزده ...🌧️🥀
رواقِ دل 🇵🇸🇮🇷
_✨ مادر راه را نشان داد ... یکی از رفقای بسیجی برایم تعریف می‌کرد : در جبهه،در یک عملیات مهم، شبانه
_✨ مادر راه را نشان داد ... کاش بودی و می‌دیدی که چگونه مثل ابر می بارید و چون شمع می سوخت؟! همه به استغاثه های او گوش می دادند و اشک می ریختند. من جلوتر از همه بودم. دیدم گونه اش را بر روی خاک گذاشته و آن قدر اشک ریخته که تمامی صورتش غرق گِل شده. آن چنان غرق در مناجات و توسّل بود که حضور هیچ کس را حس نمی کرد. گویی اصلاً در این دنیا نیست. کمی آرام تر شد. آهسته چیزهایی زمزمه می کرد. ناگهان برای لحظاتی ساکت شد. من نگران شدم که شاید از حال رفته؛ امّا هیبتی داشت که نتوانستم قدم جلو بگذارم. همه محو نگاه او بودیم. به دلمان افتاده بود که خبری می شود. قبلاً هم از توسّلات او به فاطمه زهرا (س) و حاجت گرفتنش زیاد شنیده بودیم.همین طور هم شد. ناگهان سر از سجده برداشت و فریاد زد:بچّه ها! بیایید، مادر راه را نشان داد! بغض هایی که برای چند دقیقه ای در سینه ها متراکم شده بود، یک دفعه ترکید.همه زدند زیر گریه. نمی توانم حالت خود و بچّه ها را در آن لحظه بیان کنم.آن قدر می دانم که بی درنگ همه به دنبالش حرکت کردیم. من پشت سر او بودم. به خدا قسم، او آن قدر محکم و با صلابت می دوید که گویی روز روشن است و جادّه هموار.طولی نکشید که از میان مین ها گذشتیم، بدون اینکه حتّی یک نفر از ما خراشی بردارد.بعدها هر بار که از او می پرسیدم: آن شب چه شد و چه دیدی!؟ از جواب طفره می رفت؛ امّا می گفت: "بچّه ها! فاطمه، فاطمه و دیگر اشک مجالش نمی داد."🫀 _پایان روایت 🦋 🌧️ ♥️
رواقِ دل 🇵🇸🇮🇷
. سن چندانی نداشت اما از همان سالهای جوانی معلم زنان مدینه بود... به همۀ آنها بی رغبتی به دنیا را می
. باران بود بالای سرِ فاطمه(س).بانو چشم گشود.نگاهش که به نگاه علی (س)گره خورد،چشمان زیبای او هم ابری شد. _فاطمه جان !تو چرا گریه میکنی؟!قرار است تا دردنامه ی فراق را برای من بنویسند.🌧💔 _علی جان! برای غم خود نمی گریم. اشک های من برای تو و آن همه مصیبت است. آن همه رنج و آن انبوه سختی که در پیش داری. برای مظلومیت تو گریه میکنم و برای زمانی که فاطمه درکنارت نیست تا یاری ات کند :)❤️‍🩹 📚 |کتاب‌ فـٰاطمھ‌ علـۍ‌‌؏‌‌ است 🌧️ 🖤 ...