ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#مثنوی
#امام_صادق_علیه_السلام
#شاعر_محمد_علی_مجــاهدی
#گلــواژه_هـــای_اهل_بیــت_ع
🌺࿐🍃🌺🍃࿐🌺
ای كوی تـو ، كعبۀ خلايـق
طالع ز رخ تو، صبح صادق
ای پایـۀ مـنـبرت فـراتـــر
از کرسی هفت چرخ اخضر
تا نام ز ماه و مهر بودهست
خاک در تو، سپهر بودهست
گفتهست خرد، بس آفرينت
صدها چو «هشام»، خوشهچينت
گردش، ز فـلک، اشاره از تو
استاد خــرد، «زراره» از تو
چون «مؤمن طاق» از تو آموخت
لب بر لب هر چه مدعی دوخت
انديشه هر آنــچه بود مُجمَل
بشنيد مفـصل از «مُــفَضّل»...
كی مكتـب تـو، نظــيـر دارد؟
صدها چو «ابــوبصير» دارد
تا مشعل علم، «جابر» افروخت
بس نكته، خرد كه از وی آموخت
شد شهره به دهــر، مذهب تو
«حمران» و «ابان» و مكتب تو...
فانی نه، كه جاودانــهای تو
دريايی و. بیكـــرانــهای تو...
🖊شاعر: محمدعلی مجاهدی
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
🌺࿐🍃🌺🍃࿐🌺
نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#غزل
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
« غــروب صبـح صـادق »
باز ما را چـشمهای از اشــک جاری دادهاند
روز و شــب خاصیــت ابــر بـهاری دادهاند
سینه شدکانون آه و دیده شد دریای اشک
آب و آتش باز با هــم دســت یاری دادهاند
درغروب صبح صادق، ماه پنهان کرد روی
شـبنشــینان فلک را بیقـــراری دادهاند
بر زمین سیل بلا جـاری نشــد، یا قدسیان
آســمان را در عــزایش بــردباری دادهاند؟
کعبه هم، درهجر اسماعیلِ زهرا،ندبـه کرد
زین ســبب او را ردای سوگــواری دادهاند
شد شهید آخر، مسیحایی که از انفاس او
دانـش و دین را قوام و اسـتواری دادهاند
پیـــروان مـذهـب این آفــتاب عشــق را
معــرفت آموخـتند و رسـتگاری دادهاند،،،
شد پریشان، خـاطرِ صدیقۀ زهــرا که دید
از نمـک مرهــم برای زخـــم کاری دادهاند
دل بدین گلشن چه میبندی پس از تاراج
گل؟
این چـــمن را آب از بیاعتــباری دادهانـد
سرمه کن خاک بقیعش راکه در آن آستان
عـرشیــان را رتــبۀ خـدمتگزاری دادهاند
شب که تاریک است آنجا، پرتو مهتاب را
در گـــذرگاه نســیم آییــنهداری دادهاند
گر چــراغ لالهای روی مزار او نســـوخت
لالهها پایان به این چشمانتظاری دادهاند
آب شد شــمع وجودش پشت دیوار بقیع
هـر کــه را پروانۀ شب زندهداری دادهاند
تا محبان را فـــراخــواند به پابوس امـام
اشــکهای مــا به دل، امیــدواری دادهاند
شعر: محمدجواد غفورزاده (شفق)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مسمط
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطر سلام و صلوات »
دنـیـای کلام تو جـــهــان بــرکات است
عمریست جهان ریزهخوراین کلمات است
در ساحت عرفانِ غمت، فلسفـه مات است
نام تو پر از عطــر ســلام و صـلـوات است
ای سـورۀ شــأن تو پـر از سـجـــدۀ واجب
زانـو زده در محـضـــرت ادیان و مـذاهـب
دارند نصیــب از نـفســت حاضــر و غایب
راهـی که تو ابلاغ کــنـی راه نجــات است
فیــض ازلی چیســـت؟ مسلـمـانِ تو بودن
لطف ابـدی شـــیعــۀ چـــشمان تو بودن
در خوف و رجــا دست به دامـان تو بودن
مهر تو و قهـرتو حیات است وممات است
ای کاش که باشـــد نظـــر لطــف تو با ما
تا ســـوی تنـــور امــــر کنـــی باز امـاما
با عـشــق تو آتــش شـــده بـرداً و سـلاما
آتش نه که ایــن روشـنی آب حیـات است
نام تـو بلند است و مقــام تـو رفــیع است
لطف تومدام است وعطای تو وسیع است
هــم در دل ما حســرت دیـدار بقیــع است
هم در دل ما حـســرت درک عتـبات است
شعر: سید محمدجواد شرافت
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مربع_ترکیب
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطــر شــفاعت »
حقپرستان را امامی هست،دینش دلبری
نور رویـش کـوثری،شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریختـه در ساغری:
آیـههای احـــمدی را با حــدیـث جعفـری
حرف اوعشق است،فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشــان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سـیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، عـلامـهها، طفل دبسـتانش همه
گــردنافرازانِ دانــش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ»ریخت تا درجان ما
ازهَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسیدایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حــدیثش، زد گــره با نورها
نور، مجــــرم بود امــا، در نظام کـــورها
ترس میانداخت حقش،در دل منصورها
درهراساند از وجودش،چون که میدانندکیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگـری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غـــریــب مــادری را میبرند
پا برهــنه، ســیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را،بانیمهشب بردن نبود
حق پــیر آســمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست،آخر از زبان کوچه است
باز معصــومی، پریشان در میـان کوچه است
پیــــر ما، یادِ گل یاس جـــوان کـــوچه است
باطنابی بردو دستش،روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشــد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای ازخیمههای کربلاست
باز آتــش، شــعلهور در خـانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گــرد، بر پیشــــانیِ آییــنۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعــیان! فرزند زهـرا از نفس افتاده است
خواسـتم دورت بگـردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صــادقها و باقـرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بیـن شاعــرها، نشد
بر خـــلاف زندگـــیِ از خــطا آکنــــدهام
صادقانه گفتم این یک بیت را،شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه ایـن جــهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فــرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را بـبینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
درتنور غیبت،آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غــم نـدارند اولیاءالله، غمخــوار هـماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فـردا از آنِ صـالحان عــاشـق است
صبح نزدیک است آری!وعدۀ حق صادق است
شعر: قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مسمط
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطر سلام و صلوات »
دنـیـای کلام تو جـــهــان بــرکات است
عمریست جهان ریزهخوراین کلمات است
در ساحت عرفانِ غمت، فلسفـه مات است
نام تو پر از عطــر ســلام و صـلـوات است
ای سـورۀ شــأن تو پـر از سـجـــدۀ واجب
زانـو زده در محـضـــرت ادیان و مـذاهـب
دارند نصیــب از نـفســت حاضــر و غایب
راهـی که تو ابلاغ کــنـی راه نجــات است
فیــض ازلی چیســـت؟ مسلـمـانِ تو بودن
لطف ابـدی شـــیعــۀ چـــشمان تو بودن
در خوف و رجــا دست به دامـان تو بودن
مهر تو و قهـرتو حیات است وممات است
ای کاش که باشـــد نظـــر لطــف تو با ما
تا ســـوی تنـــور امــــر کنـــی باز امـاما
با عـشــق تو آتــش شـــده بـرداً و سـلاما
آتش نه که ایــن روشـنی آب حیـات است
نام تـو بلند است و مقــام تـو رفــیع است
لطف تومدام است وعطای تو وسیع است
هــم در دل ما حســرت دیـدار بقیــع است
هم در دل ما حـســرت درک عتـبات است
شعر:استاد سید محمدجواد شرافت
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#غزل
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
« غــروب صبـح صـادق »
باز ما را چـشمهای از اشــک جاری دادهاند
روز و شــب خاصیــت ابــر بـهاری دادهاند
سینه شدکانون آه و دیده شد دریای اشک
آب و آتش باز با هــم دســت یاری دادهاند
درغروب صبح صادق، ماه پنهان کرد روی
شـبنشــینان فلک را بیقـــراری دادهاند
بر زمین سیل بلا جـاری نشــد، یا قدسیان
آســمان را در عــزایش بــردباری دادهاند؟
کعبه هم، درهجر اسماعیلِ زهرا،ندبـه کرد
زین ســبب او را ردای سوگــواری دادهاند
شد شهید آخر، مسیحایی که از انفاس او
دانـش و دین را قوام و اسـتواری دادهاند
پیـــروان مـذهـب این آفــتاب عشــق را
معــرفت آموخـتند و رسـتگاری دادهاند،،،
شد پریشان، خـاطرِ صدیقۀ زهــرا که دید
از نمـک مرهــم برای زخـــم کاری دادهاند
دل بدین گلشن چه میبندی پس از تاراج
گل؟
این چـــمن را آب از بیاعتــباری دادهانـد
سرمه کن خاک بقیعش راکه در آن آستان
عـرشیــان را رتــبۀ خـدمتگزاری دادهاند
شب که تاریک است آنجا، پرتو مهتاب را
در گـــذرگاه نســیم آییــنهداری دادهاند
گر چــراغ لالهای روی مزار او نســـوخت
لالهها پایان به این چشمانتظاری دادهاند
آب شد شــمع وجودش پشت دیوار بقیع
هـر کــه را پروانۀ شب زندهداری دادهاند
تا محبان را فـــراخــواند به پابوس امـام
اشــکهای مــا به دل، امیــدواری دادهاند
شعر:استاد محمدجواد غفورزاده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مربع_ترکیب
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطــر شــفاعت »
حقپرستان را امامی هست،دینش دلبری
نور رویـش کـوثری،شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریختـه در ساغری:
آیـههای احـــمدی را با حــدیـث جعفـری
حرف اوعشق است،فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشــان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سـیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، عـلامـهها، طفل دبسـتانش همه
گــردنافرازانِ دانــش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ»ریخت تا درجان ما
ازهَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسیدایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حــدیثش، زد گــره با نورها
نور، مجــــرم بود امــا، در نظام کـــورها
ترس میانداخت حقش،در دل منصورها
درهراساند از وجودش،چون که میدانندکیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگـری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غـــریــب مــادری را میبرند
پا برهــنه، ســیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را،بانیمهشب بردن نبود
حق پــیر آســمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست،آخر از زبان کوچه است
باز معصــومی، پریشان در میـان کوچه است
پیــــر ما، یادِ گل یاس جـــوان کـــوچه است
باطنابی بردو دستش،روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشــد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای ازخیمههای کربلاست
باز آتــش، شــعلهور در خـانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گــرد، بر پیشــــانیِ آییــنۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعــیان! فرزند زهـرا از نفس افتاده است
خواسـتم دورت بگـردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صــادقها و باقـرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بیـن شاعــرها، نشد
بر خـــلاف زندگـــیِ از خــطا آکنــــدهام
صادقانه گفتم این یک بیت را،شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه ایـن جــهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فــرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را بـبینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
درتنور غیبت،آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غــم نـدارند اولیاءالله، غمخــوار هـماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فـردا از آنِ صـالحان عــاشـق است
صبح نزدیک است آری!وعدۀ حق صادق است
شعر:استاد قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مسمط
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطر سلام و صلوات »
دنـیـای کلام تو جـــهــان بــرکات است
عمریست جهان ریزهخوراین کلمات است
در ساحت عرفانِ غمت، فلسفـه مات است
نام تو پر از عطــر ســلام و صـلـوات است
ای سـورۀ شــأن تو پـر از سـجـــدۀ واجب
زانـو زده در محـضـــرت ادیان و مـذاهـب
دارند نصیــب از نـفســت حاضــر و غایب
راهـی که تو ابلاغ کــنـی راه نجــات است
فیــض ازلی چیســـت؟ مسلـمـانِ تو بودن
لطف ابـدی شـــیعــۀ چـــشمان تو بودن
در خوف و رجــا دست به دامـان تو بودن
مهر تو و قهـرتو حیات است وممات است
ای کاش که باشـــد نظـــر لطــف تو با ما
تا ســـوی تنـــور امــــر کنـــی باز امـاما
با عـشــق تو آتــش شـــده بـرداً و سـلاما
آتش نه که ایــن روشـنی آب حیـات است
نام تـو بلند است و مقــام تـو رفــیع است
لطف تومدام است وعطای تو وسیع است
هــم در دل ما حســرت دیـدار بقیــع است
هم در دل ما حـســرت درک عتـبات است
شعر: سید محمدجواد شرافت
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#غزل
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
« غــروب صبـح صـادق »
باز ما را چـشمهای از اشــک جاری دادهاند
روز و شــب خاصیــت ابــر بـهاری دادهاند
سینه شدکانون آه و دیده شد دریای اشک
آب و آتش باز با هــم دســت یاری دادهاند
درغروب صبح صادق، ماه پنهان کرد روی
شـبنشــینان فلک را بیقـــراری دادهاند
بر زمین سیل بلا جـاری نشــد، یا قدسیان
آســمان را در عــزایش بــردباری دادهاند؟
کعبه هم، درهجر اسماعیلِ زهرا،ندبـه کرد
زین ســبب او را ردای سوگــواری دادهاند
شد شهید آخر، مسیحایی که از انفاس او
دانـش و دین را قوام و اسـتواری دادهاند
پیـــروان مـذهـب این آفــتاب عشــق را
معــرفت آموخـتند و رسـتگاری دادهاند،،،
شد پریشان، خـاطرِ صدیقۀ زهــرا که دید
از نمـک مرهــم برای زخـــم کاری دادهاند
دل بدین گلشن چه میبندی پس از تاراج
گل؟
این چـــمن را آب از بیاعتــباری دادهانـد
سرمه کن خاک بقیعش راکه در آن آستان
عـرشیــان را رتــبۀ خـدمتگزاری دادهاند
شب که تاریک است آنجا، پرتو مهتاب را
در گـــذرگاه نســیم آییــنهداری دادهاند
گر چــراغ لالهای روی مزار او نســـوخت
لالهها پایان به این چشمانتظاری دادهاند
آب شد شــمع وجودش پشت دیوار بقیع
هـر کــه را پروانۀ شب زندهداری دادهاند
تا محبان را فـــراخــواند به پابوس امـام
اشــکهای مــا به دل، امیــدواری دادهاند
شعر: محمدجواد غفورزاده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مربع_ترکیب
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطــر شــفاعت »
حقپرستان را امامی هست،دینش دلبری
نور رویـش کـوثری،شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریختـه در ساغری:
آیـههای احـــمدی را با حــدیـث جعفـری
حرف اوعشق است،فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشــان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سـیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، عـلامـهها، طفل دبسـتانش همه
گــردنافرازانِ دانــش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ»ریخت تا درجان ما
ازهَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسیدایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حــدیثش، زد گــره با نورها
نور، مجــــرم بود امــا، در نظام کـــورها
ترس میانداخت حقش،در دل منصورها
درهراساند از وجودش،چون که میدانندکیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگـری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غـــریــب مــادری را میبرند
پا برهــنه، ســیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را،بانیمهشب بردن نبود
حق پــیر آســمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست،آخر از زبان کوچه است
باز معصــومی، پریشان در میـان کوچه است
پیــــر ما، یادِ گل یاس جـــوان کـــوچه است
باطنابی بردو دستش،روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشــد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای ازخیمههای کربلاست
باز آتــش، شــعلهور در خـانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گــرد، بر پیشــــانیِ آییــنۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعــیان! فرزند زهـرا از نفس افتاده است
خواسـتم دورت بگـردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صــادقها و باقـرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بیـن شاعــرها، نشد
بر خـــلاف زندگـــیِ از خــطا آکنــــدهام
صادقانه گفتم این یک بیت را،شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه ایـن جــهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فــرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را بـبینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
درتنور غیبت،آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غــم نـدارند اولیاءالله، غمخــوار هـماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فـردا از آنِ صـالحان عــاشـق است
صبح نزدیک است آری!وعدۀ حق صادق است
شعر: قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─