#امام_حسین_علیه_السلام
#حرکت_کاروان_سیدالشهدا_علیه_السلام
#مثنوی
جدايي از مدينه باورم شد
حرم غمخانة صاحب حرم شد
همه حجاج زهرا بار بستند
به اين رفتن دل عالم شكستند
به ناقه مادري و شير خواري
شود آمادة اُشْتُر سواري
تمام مشك ها پُر آب باشد
كمي آرام ، اصغر خواب باشد
كناري باغبان سرگرم لاله
كند بابا كُشي نازِ سه ساله
كناري نجمه مست روي قاسم
زند شانه سر گيسوي قاسم
تماشا مي كند با قلب شيدا
قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا
ولي يك سو همه تصوير اين شب
شده وقت پريشاني زينب
سر او بر سر دوش حسين است
پناه او در آغوش حسين است
شده ذكر لبش با چشم گريان
عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان
نمام آرزوهايم تو هستي
منم مجنون و ليلايم تو هستي
@golvajhehaye_ahlbeyt
همه شب روي سجاده نشينم
الهي اي حسين داغت نبينم
تمامي امانت هاي مادر
ميان بسته پيچيدم برادر
(( جواب سيد الشهدا ))
دلم را آب كردي گريه كم كن
مرا بي تاب كردي گريه كم كن
شده وقت سفر اي نور ديده
نشين بالاي محمل اي رشيده
محارم دور محمل بي قرارت
ابوفاضل بود چشم انتظارت
يل ام البنين زانو گرفته
علي اكبر به پاي ناقه رفته
به روي معجر تو حرز بستم
خودم تا آخرش پاي تو هستم
همه رفتند اما غرق احساس
پيامي آمد از مادر به عباس
زمان حرفهاي آخرين شد
وصيت خواني ام البنين شد
صدا زد مي روي اي نور عينم
ولي جان تو و جانِ حسينم
برو اما بدان شير نبردي
مبادا بي حسينم باز گردي
بيا تا خوب من رويت ببوسم
بلندي هاي ابرويت ببوسم
به خلوت بوسه هايم درس دارد
حيا كردم ، حسين مادر ندارد
#قاسم_نعمتی
@golvajhehaye_ahlbeyt
#عید_فطر
#انقلاب_اسلامی
#شعر_پایداری
#مثنوی
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
🔹چارۀ ما بیداریست🔹
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
روز عید است و قنوت است و دعای من و تو
اهل جود و جبروت است خدای من و تو..
و له الشکر که یک ماه مرا مهمان کرد
و له الحمد گناهان مرا پنهان کرد
بسته شد پنجرهٔ عرشی راز رمضان
الوداع ای سحر راز و نیاز رمضان
الوداع ای شب الغوث شب خَلِّصنا
شب قدری که نشد قدر بدانیم تو را
بزم قرآن به سر و بندگی درگاهش
لیلة القدر و نوای «بک یا اللهش»
دم گرفتیم شب گریه به آواز جلی
«بعلیٍ بعلیٍ بعلیٍ بعلی»
دم گرفتیم به ذکری ابدی و ازلی
«بحسین بن علیٍ بحسین بن علی»
سخت دلتنگ توایم ای مه کامل! رمضان!
ای که از همدمیات نرم شد این دل، رمضان
الوداع ای که لبم را به عطش خوش کردی
در دلم شوق گنه بود تو خامُش کردی
تشنگی را تو چشاندی به من از روی کرم
تا ز یادم نرود تشنگی اهل حرم
یا رب ار هست مرا جرم نبخشیده هنوز
عیدیام را بده و در گذر از آن امروز
کاش فیض سحر و روزه بماند با ما
نور این طاعت سی روزه بماند با ما
دل ببندیم به شیرینی امساک ای کاش
روزی ما نشود لقمهٔ ناپاک ای کاش
ای خوشا روزهٔ هر روزهٔ چشم و دل و کام
ای خوشا شیوهٔ پرهیز ز شبهه، ز حرام
نگذاریم که آید به سر سفره ما
لقمهٔ دوزخی «رشوه» و زَقّوم «ربا»
پی هر لقمه مبادا که دهان بگشاییم
ما که پروردهٔ نان و نمک مولاییم
کار و همت همهٔ رنگ و بوی این خاک است
عرق کارگران آبروی این خاک است
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
پینهٔ دست کم از پینهٔ پیشانی نیست
کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد
عرق شرم مبادا که به رویش باشد
آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد
پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد
ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم
پی اقدام تو هستند هنوز این مردم
چند روزی تو مقامی به امانت داری
منصبت را نکند طعمهٔ خود پنداری
راه میجویی اگر، شیوهٔ مولاست دلیل
قصهٔ آهن تفتیده و دستان عقیل..
پلک بر هم مگذارید که فرصت رفتهست
پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفتهست
ما نه آنیم که آموختهٔ غرب شویم
پی هر وسوسهای سوختهٔ غرب شویم
سیلی از کوخنشین، کاخنشین خواهد خورد
و زمینخوار سرانجام زمین خواهد خورد..
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماریست
قرص خواب است ولی چارهٔ ما بیداریست
تا ابد تربیت از مهر ولی میگیریم
مشق از غیرت ابروی علی میگیریم
ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم
با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم
تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما
وحشت از حربهٔ تحریم مبادا با ما..
عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست
بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست
هر چه میشد بَرَد از کیسهٔ ما بُرد که بُرد
«بُرد بُرد» این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد..
کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!
راه ما راه حسین است و به خون روشن شد
تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد
نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رود باز به لبخندی از او
دل به لبخندش اگر باختهای، باختهای!
گر ز اخمش سپر انداختهای باختهای!
غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز
مژدهٔ «لا تهنوا» میرسد از جا برخیز
تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم
رزمجویان و دلیران محمد ماییم
ذوالفقار علوی بود برون شد ز نیام
مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام..
آری آرامش ما مرد خطر میطلبد
صبح پیروزی ما خون جگر میطلبد
«میوزد از همه جا بوی گل یاس شهید
از کجا آمدهاند این همه عباس شهید»
«ذوالجناح از نفس اینبار نخواهد افتاد
علم از دست علمدار نخواهد افتاد»
در دفاع از حرم، آیینهٔ آن سقاییم
همچو عباس، علمدار ولایت ماییم
این زره پشت ندارد منگر برگردیم
تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم
قدس ای قبلهٔ آغاز که پایان با توست
مهر باطل شدن فتنهٔ شیطان با توست
تو کلید همهٔ گمشدگیها هستی
قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی
منشینید به غم، شام بلا میگذرد
راه ما از سفر کربوبلا میگذرد
📝 #جمعی_از_شاعران
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🍃🌺🍃♡°°°
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#مثنوی
#میلاد_امام_رضا_علیه_السلام
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
_____🕊️🕊️🕊️_________
دارم به سقّاخانهاش من اعتقاد از کودکی
من اُنس دارم با همین بابُالجواد از کودکی
بابُالجوادِ این حرم بال و پرم را باز کرد
هر جا گِره خورده بهکارم نامتان اِعجاز کرد
حسرت به حال و روز خُدّام حریمت خوردهام
هر بار اُفتادم زمین نام شما را بردهام
اَمواجِ حوضِ این حرم مانند اَمواجِ فرات
در کاسههای آب سقّاخانه اِکسیرِ حیات
شد رشتهیِ قلبم گِره بر پنجره فولادتان
باشد بهشتم یارضاجان صحنِ گوهرشادتان
گیرد تبرّک از غبارِ صحنِ تو روحالامین
خالق علی را آفرید و گفت بر خود آفرین
آئینهکاریِ حرم برده دلِ اَفلاک را
در صحنِ تو خالق بههم چسبانده آب و خاک را
خاکی که زیرِ پای زوّارِ تو باشد کیمیاست
طبُّالرِّضا یعنی همین.... اصلاً حرم دارُالشِّفاست
ناگفته دردِ سینهام را خوب میدانی رضا
من کوهی از درد و حَرج دارو و درمانی رضا
من تیره و تارم ولی تو آفتاب هشتمی
با یک نگاهِ خود رهایم کن از این سردرگمی
تو عالمِ آلِ محمّد هستی و من جاهلم
با ذکرِ سلطانِ خراسان میتپد امشب دلم
ای ضربههایِ قلبِ شیدا و پریشانم علی
ذکرِ شبِ میلادِ تو جانم علی جانم علی
جانم علی جانم نجف جانم شهنشاهِ وِلا
جانم پیاده از نجف رفتن بهسوی کربلا
سلطان کمککن اربعین را حس کنم من بیشتر
دل را هواییِ گلِ نرگس کنم من بیشتر
نذرِ شهیدان میکنم در بزمِ سلطانِ سخا
یک جمله روضه با همان سبک و سِیاقِ تو رضا
ایوای مثلِ گوسفندی سر بریدند از تنش
ایوای غارت شد عبا..... انگشتر و پیراهنش
پیش دوچشمِ خواهرش بر رویِ نیزه سر نشست
با ندبههایِ زینبی حتماً دلِ دلبر شکست
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🍃🌺🍃♡°°°
بنام خدا
#قصیده
#مثنوی
#من_فراتم
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_ع
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
من فراتم شهره هستم در جهان
رودم اما همچو دریا بیکران
جاریام من از دلِ دشت و دمن
بر دلم باشد هزار و یک محن
روز و شب هر گوشه کاری میکنم
خشک و تر را آبیاری میکنم
چِشمههایم نیست ،موجم خفته باد
آبیِ آرامشم ، آشفته باد
گرچه آبم ،روزی اما سوختم
چشم بر چشمانِ سقا دوختم
ساقی آمد تا لبش را تر کند
چاره بر درد علی اصغر کند
ساقی آمد تا که سیرابش کنم
مشک خالی داد تا آبش کنم
دیدگان ماه بر من خیره شد
دیدم آن دم رنگِ عالم تیرهشد
مات و مبهوتِ رُخِ سقا شدم
قطره بودم وصل بر دریا شدم
خواستم یک دم ببوسم صورتش
دیدمش می سوزد از سوز عطش
خواهشی کردم از آن نیکو جمال
تا بنوشد جرعه ای آب زلال
آن دم از چشمان عباس رشید
قطره قطره خون درون من چکید
تیره شد از دودِ غم ها آسمان
آب گشتم من زِ خجلت آن زمان
خواهشی کردم بنوشد جرعهای
گفت می بینم به رویت سایه ای
خواهشی کردم لبش را تر کند
نی لب عطشان ، زندگی را سر کند
گفت ای نهر خروشان ای فرات
آبِ تو باشد اگر آب حیات؛
گر کنی بر من هزار و یک نگاه؛
بی حسین هرگز ننوشم آه آه
از عطش افتاده بر جانم شرر
می کُشد اما مرا دردِ دگر
می رسد از خیمه ها فریادِ آب
شرمسارم من ، زِ آل بوتراب
می رسد بر گوشم اکنون نالهها
می شود در خیمه پرپر لالهها
پایبند عهد و پیمانم فرات
ساقی طفلانِ عطشانم فرات
در برت لب تشنه گر سوزم، سزاست
فرش را بر عرش گر دوزم، سزاست
بر دلم باشد هم اکنون شوقِ یار
میروم من تشنه لب،سوی نگار
گر رسانم مشک را تا خیمه گاه
پیشِ مولایم نباشم رو سیاه
من اباالفضلم یَل بی باکِ عشق
می کِشم پَر، تشنه تا افلاکِ عشق
هستم ای آب گوارا ،خون جگر
چون زِ حالِ کودکان ،دارم خبر
حالِ اصغر سینه ام را می درد
گریه هایش طاقتم را می برد
تار و پودم گشته سوزان از غمش
گوید او در دل عمو جان، العطش
بر سرم باشد فقط سودای آب
من تو را باید رسانم بر رباب
زُل مزن بر من تو ای اِکسیرِ جان
پاسخم جز " لا " نباشد بی گمان
گر چه تو بر من تماشا می کنی؛
با نگاهت صد تمنا می کنی
تشنگی را می خَرم با جان ودل
تا نباشم پیشِ مولایم خجل
عاقبت آن ساقیِ دشت بلا
با لبانِ تشنه شد از من جدا
من نمی گویم چه شد پایان کار
شد زمین وآسمان یک لحظه تار
ناگهان دشتِ بلا شد زیر و بَر
مرد و زن پیر و جوان شد دیده ، تَر
ناگهان تیری زدند بر مشکِ او
شد روان از هر دو دیده اشکِ او
تیر دیگر را زدند بر دیده اش
رفت تا اوج فلک ها ناله اش
لاله گون شد صورت زیبای او
شد حَزینتر صوتِ غم افزای او
راه را بستند بر آن تک سوار
یک نفر شد روبرو با یکهزار
عاشقان در پرده می گویم سخن
آخرِ این شعر ،باشد پُر مَحَن
زین مصیبت ،سنگِ خارا شد غمین
نُه فَلک بِگریست بر حالِ زمین
✍🏻#مسلم_فرتوت_فاخر
__________________________________
تشکر ویژه از شاعر گرانقدر استاد فاخر بزرگوار
ثواب خواندن این شعر بسیار زیبا و پر سوز برسد به روح پدر عزیزشان.
شادی روح همه اموات
《رحم الله من يقرا الفاتحة مع الصلوات》
《اَللّهمَ صَلّّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمد》
۱۴۰۰/۵/۲۷
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#مثنوی
#امام_صادق_علیه_السلام
#شاعر_محمد_علی_مجــاهدی
#گلــواژه_هـــای_اهل_بیــت_ع
🌺࿐🍃🌺🍃࿐🌺
ای كوی تـو ، كعبۀ خلايـق
طالع ز رخ تو، صبح صادق
ای پایـۀ مـنـبرت فـراتـــر
از کرسی هفت چرخ اخضر
تا نام ز ماه و مهر بودهست
خاک در تو، سپهر بودهست
گفتهست خرد، بس آفرينت
صدها چو «هشام»، خوشهچينت
گردش، ز فـلک، اشاره از تو
استاد خــرد، «زراره» از تو
چون «مؤمن طاق» از تو آموخت
لب بر لب هر چه مدعی دوخت
انديشه هر آنــچه بود مُجمَل
بشنيد مفـصل از «مُــفَضّل»...
كی مكتـب تـو، نظــيـر دارد؟
صدها چو «ابــوبصير» دارد
تا مشعل علم، «جابر» افروخت
بس نكته، خرد كه از وی آموخت
شد شهره به دهــر، مذهب تو
«حمران» و «ابان» و مكتب تو...
فانی نه، كه جاودانــهای تو
دريايی و. بیكـــرانــهای تو...
🖊شاعر: محمدعلی مجاهدی
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
🌺࿐🍃🌺🍃࿐🌺
نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مثنوی
#مادران_شهدا
#حضرت_ام_البنین_علیها_السلام
«چهار رکعت دلواپسی»
میـان بارش بـارانے از سـتـاره رسید
اگرچه مثــنوی... اما چـهار پاره رسید
چــهار پــارۀ تـن، نه چــهار پــارۀ دل
چهــار مــاه شـب بـیکسے ولے کامـل
چهـار ابـر به باران رســیده در سـاحل
چهــار رود به پایان رســیده، دریا دل
چهار فصل طلایے ولے میــان خــزان
چهار بغض غم انگیز و مادرے نگــران
چهار مـرتبه وقـتے به غم دچار شوی
براے دشمن خـود نیـز گریــهدار شوی
مدینه، حسرت دیرینۀ دو چشم ترش
چهار قبـر غــریب است باز در نظرش
چقدر خاطره ماندهست درمفاتیحش
و دانه دانۀ اشکے که بوده تسبیحش
نشسته بود شب جمعهاے کنار بقــیع
کمیل زمزمـه میکرد در جـوار بقیــع
غروب،لحظۀ تنهاییاش دوباره رسید
غروبها دل اوخونتر است ازخورشید
به غصـههاے جــگر ســوز میزند پهلو
دوباره شعله کشیدهست آب وقت وضو
شــروع میکــند او لیــلة المـصــائب را
همیــن که دست به پهلو نماز مغرب را…
چهــار رکعــت دلواپـسے پس از مغرب
چهار نافلـه در بیکــسے پـس از مغرب
در آســمان نگاهــش که بیستاره شده
چــهار آینـه مانــده، هــزار پـاره شـده
شکســت آیـنههایش مــیان گرد و غبار
شلمچه، ترکش و خمپاره، کربلاے چهار
از آن زمـان که پسرهاے او شهید شدند
یکے یکے همـه موهـاے او سفــید شدند
وهمسرے که به دل غصهاے گذاشت،وَ رفت
نماز صبــح سراز سجــده برنداشت، وَ رفت
اگرچه بین غم و غصـههاے خود تنهاست
ولے چهـارم هــر ماه روضــهاش برپاست
طراوتـے که نرفــتهسـت سالها از دست
بهشـت خـانــۀ او سـفــرۀ اباالفضل است
صـداے گــریه بـلند است بیــن مرثیهها
چـه دلــنواز شــده یا حسیـن مرثـیهها
نشستـه گــوشــۀ ایوان کنــار گلــدانها
براے بـدرقه با اشــڪ خود به مهمــانها -
- در التماس دعایش چه حرفها گفته است
به لطف آن کمر خسته کفشها جفت است...
یکے یکی
همه رفتند و
باز هم تنهاست...
🖊رضا خورشیدے فرد
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌کانال مداحے گلواژه هاے اهل بیت (ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#حضرت_فاطمه_علیها_السلام
#مثنوی
╭┅─────────┅╮
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع 🌺
#شاعر_مجید_تال
╰┅─────────┅╯
«قــرة العـیـن نبــی»
جامعه، دوزخی از مــردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قــوم خــرافاتی بود
بشـر از لطــف خداوند مکــدّر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشـــک لالایی بــیواژۀ مــادرهــا بود
گـــورِ بیفاتحه گـــهوارۀ دخترها بود
ناگهان یک نفر این غائله را بر هم زد
«عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
آنکه بر شانۀ خود پرچم اسلام گرفت
دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبع خداوند به توصیف آورد
شَرفِ هر دو جهان فاطمه تشریف آورد
سَیِّده، مُحـــتَرَمه، مُمـــتَحَــنه، حَــــنّانه
حانـــیه، عالِمـــه، اُم النُّـجَبـــاء، ریحانه
عطر او آمد و عالم نفــسی تازه گرفت
و به یُمن قدمــش نام زن آوازه گرفت
شهــر با آمـــدنش عاطــفه را باور کرد
زن به شکرانۀ او چادر شوکت سر کرد
خواست تا خیر کثیرش به دو عالم برسد
تا عقــیقِ شرفُ الشمس به خاتم برسد
مادرانه به طــرفداری احــمد برخاست
تا ابوجــهل سَرِ عقـــل بیــاید برخاست
جلوهای کرد و دلــیل زهق الباطل شد
و از آن نور ســه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پر از واهمه بود
دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود
بنویسید که معصومۀ عصمت زهراست
سنــد مـحکم اثـــبات نبوّت زهراست
دختـــری که لقــب اُم اَبیـــها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خــداوند اگر وَاعتــصموا میگــوید
از کــرامات نخ چــادر او مـیگـــوید
سورۀ دَهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد دَهر نبیـند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلــوۀ او ســورۀ انسان آورد
چادرش یکشـــبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز در خانۀ زهرا همه درها بستهست
زُهــد با دیـــدن او حــسِّ تفاخر دارد
قُرة العـــین نبــی وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانــوی دو عالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود، ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بــیتاب فقیران میپخت
بارها خادمهاش گفت: به لطفت شادم
«من از آن روز که در بند توام آزادم»
فاطمه مرکز پـیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینۀ پیغـــمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست
اَحدی کــفو عــلی بن ابیطالب نیست
عشق باید که پس از این سخن آغاز کند
مرتــضی در بــزند فاطمه در باز کند
آفتـــاب از افــق خانهشان سر میزد
هر زمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشــق علی بود چه خیرُالعملی
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی
وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست
سند محــکم اثبــات ولایت زهراست
اولین شیـــعۀ بیتابِ علـی، زهرا بود
که سراپای وجـــودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود برمیگشت
باز هم فاطمه دور سر حیدر میگشت
نسل زهــرا و علی سلـسلۀ طوبی شد
میوۀ ایــن شـجــره نایبـــةُ الزهرا شد
آسمانها پس از او یکسره کوکب دیدند
چــادر فاطــمه را بر ســر زینب دیدند
زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است
خطبۀ دمبهدمش وارث تیغ دو دم است
او که چون مادر خود پای ولایت مانده
یکتـــنه فاتحــۀ کاخ ســتم را خوانده
تا ابــد در دل ما هســت غم عاشورا
این خبر را برســانید به تکفـــیریها
«یا علی» از لبِ سردار نیفتاده هنوز
علم از دســتِ علمــدار نیفتاده هنوز
کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟
پسر فاطمه کافیست که فَرمان بدهد
همه از خاتمـــۀ معــرکه آگـــاه شـوند
فاتحان با خبر از «نَصرُ مِنَ الله» شوند
باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکسالعملش سخت و خشن خواهد بود
ننگ بادا به ابـوجهل، به همدستِ یهود
لعنِ تاریــخ به مــوذیگــری آل سعود
سپر خویش کنم غـــیرت سرداران را
به جهانی ندهم یک وجب از ایران را
پس چه شد دبــدبه و کبــکبۀ نادانها
داغ شـــد بر دلشان داغــی تابستانها
چشم بَد دور که این دشت پُر از لاله شدهست
سرو خوش قامتمان تازه چهل ساله شدهست
سربلــندیم اگر تکیـــه به دنیــا نکنیم
آنچـــه داریـــم ز بیگانه تمنا نکنیـــم
غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده
سایۀ چـادر او از ســرمان کــم نشده
بنویسید امیـــدِ دل زهــرا مهدیست
چارۀ کار همه مردم دنیا مهـــدیست
🖊شاعر:مجید تال
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐🍃🌺🍃࿐✿࿐
📌کانال گلواژه هاے اهل بیت (ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#امام_کاظم_علیه_السلام
#مثنوی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«خورشید پشت ابر»
«الهــی سینـــهای ده آتـــش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست»
خدایا لطف خود را شاملم کن
غمی جانسوز، مهمان دلم کن
که من عاشقتر از هر روزم امروز
خریدار غمی جانسوزم امروز
درون سینه تا در یاد دارم
غم زندانی بغداد دارم..
همان مولا که در بند بلا بود
پیام او پیام کربلا بود
چه بیجا انتظاری داشت قاتل
ز اسلام مجسّم، رأی باطل!
ز دست موسوی، چشم نوازش؟!
ز فرزند علی، امید سازش؟!
خبر دارند هفتاد و دو ملّت
که از این خاندان، دور است ذلّت..
تراود نکهت وحی از سجودش
تمنّای شهادت در وجودش
جهانی که در آن جای نفس نیست
فضایش دلگشاتر از قفس نیست
فضای بیعدالت، بسته بهتر
دل دور از محبت، خسته بهتر
عدالت، بستۀ زنجیر تا کی
حقیقت، کشتۀ شمشیر تا کی؟
چرا دشمن کِشَد در قید و بندش
چرا زندان به زندان میبرندش؟
اگر تنها، نماز و روزهاش بود
رکوع و سجدۀ هر روزهاش بود
وگر تنها عبادت، پیشه میکرد
کجا دشمن از او اندیشه میکرد
مناجاتی که آن معصوم فرمود
سرود انقلابی آتشین بود
اگر بند ستم بر پای دارد
خدا داند که در دل جای دارد
ملال خاطرش هجر وطن نیست
غم و اندوه او فرزند و زن نیست
ننالد هرگز از زندان و زنجیر
کجا اندیشد از قید و قفس شیر؟
غم او غربت اسلام و دین است
تشیّع مانده تنها، دردش این است
خدایا داد از این فصل غم انگیز
گل یاسین و... در زندانِ پاییز؟..
مبادا دیده بیدارش بماند
به دلها داغ دیدارش بماند
بر این بیداد، دل کی صبر دارد
غمِ خورشیدِ پشتِ ابر دارد
مبادا عاقبت در حسرت باغ
بماند باغبان با یک چمن داغ
اگر هر گل بهاری تازه دارد
خدایا صبر هم اندازه دارد..
مبادا چشم حق در خون نشیند
که صبح و شب «شفق» در خون نشیند
📝 شعر: استاد محمدجواد غفورزاده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
☜گلواژه های اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مثنوی
#عید_مبعث
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
«منجی عالم»
نور «اِقرَأ»، تابد از آیینهام
کیست در غار حرای سینهام؟!
رگ رگم، پیغام احمد میدهد
سینهام، بوی محمّد میدهد
گل دمد از آتش تاب و تبم
معجز روحالقُدُس دارد لبم
من سخن گویم، ولی من نیستم
این منم یا او؟! ندانم کیستم؟!
جبرئیل امشب دمد در نای من
قدسیان، خوانند با آوای من
ای بتان کعبه! در هم بشکنید
با من امشب از محمّد دم زنید
دم زنید از دوست، خاموشی چرا؟
ای فراموشان! فراموشی چرا؟
از حرا، گلبانگ تهلیل آمده
دیده بگشایید، جبریل آمده
اینک از بیدادها، یاد آورید
با امین وحی، فریاد آورید
بردگانِ برده بار ظلم و زور!
دخترانِ رفته زنده زیر گور!
مکه، تا کی مرکز نااهلها؟
پایمال چکمۀ بوجهلها؟
کارون نور را، بانگ دَراست
یک جهان خورشید در غار حَراست
دوست میخواند شما را، بشنوید!
بشنوید اینک خدا را، بشنوید!
یا محمّد! منجی عالم تویی
این مبارک نامه را، خاتم تویی
مردگان را گو که: صبح زندگیست
بردگان را گو که: روز بندگیست
ای به شام جهل و ظلمت، آفتاب
از حرا بر قلۀ هستی بتاب
جسم بیجان بشر را، جان تویی
این پریشان گلّه را، چوپان تویی
کعبه را، ز آلایش بت پاک کن
بتگران را، همنشین خاک کن
بر همه اعلام کن: زن، برده نیست
بردۀ مردانِ تن پرورده نیست
باغ زیبایی کجا و زاغ زشت؟
دیو شهوت را برون کن از بهشت
ای تو را هم مهر و هم قهر خدا
تا به کی ابلیس درشهر خدا؟!
با علی، بتهای چوبین را بکش
وین خدایان دروغین را بکش
مکتب تو، مکتب عمّارهاست
این کلاس میثم تمّارهاست
ای زمام آسمان، در مشت تو
مَه دو نیمه از سرِ انگشت تو
جای تو، دیگر نه در غار حراست
در دل امواج توفان بلاست
دست رحمت از سر عالم، مدار!
گر تو را خوانند ساحر، غم مدار!
یا محمّد! ای خرد پابست تو
ای چراغ مهر و مه در دست تو
ابر رحمت! رحمتی بر ما ببار
بار دیگر! از حرا بانگی برآر
ما کویر تشنه، تو آب حیات
ما غریقیم و تو کشتی نجات
ما به قرآن، دست بیعت دادهایم
از ازل، با مهر عزّت زادهایم
عترت و قرآن، چراغ راه ماست
روشنی بخش دل آگاه ماست
📝شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#شعر_آیینے
#مثنوے
#حضرت_خدیجه_س
#رمضــان_المبـارڪ
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
شعب ابى طالب چه سخت و جـانگزا بود
زنــدان طاقــت ســـوز مـردان خـــدا بود
بيش از سه سال آنجا چه غربتها كشيدند
در راه ديــن بر خـــود مـرارتـهـا خــريدند
مرد و زن تــازه مـســـلمان در تـب و تاب
در تـنـگـــناى قــحــطـى نـان ، كـمّــى آب
دشمن كه با اين كارقصد سركشى داشـت
پيــروزى خـود را در اول سهـل پـنـداشت
مىخواست تا از دين نشــان ديگــر نمـاند
حــــتـى اثـــــر از نـام پيـغـــمـبر نـمـاند
او را نــداد ايــن كار شـــــرم آور نتـيجه
با ايـن كه شـد بيمــار و دلخـسته خديجه
هــر روز حـــالش بـدتـر از روز دگـــر بـود
زخـــم زبـانـهــا بــر دل او نيـشـــتــر بـود
تا عاقبت از ايـن جهـــان بـار سـفــر بست
از انـزواى غـــربـــت دنيــــا نظـــر بسـت
آن زن كه در اســلام شــأنـش هســت والا
هـمـپـاى زنـهـاى بهــشـتـى مثـل حـــوّا
آن زن كه هست خويش را درپاى دين داد
دارائـــی اش را در پـــى احـــياى ديـن داد
بنــت خـــويلـد افتـخــــار ديـن تـوحـيـد
جـــاويد شــد از جـــود او آئيــن تـوحـيـد
در روزهــاى آخــــر عـمـــــر از تــب درد
شمع وجــودش آب مىشـــد گـريه مىكرد
بنـت عمـيـس اسـما كـنــار بسـتــرش بود
در لحـظه هاے سـخـت بالاے ســرش بود
پرسـيـد بـىبـى جــان چـــرا در التــهابى
از مـرگ مىتـرســـى و يا فكــــر حســـابى
تو شوهرى چـون مصطـفـى دارى خديجه
در پـيـشــگاه حــق جــــزا دارى خــديـجـه
با اينكه مىدانى به محشـر ياورت كيست
در گريه و بىتابي ات ديگر سبب چيست؟
فــرمـود بـا اســـما خـــديجـــه غــرق نـاله
بــی تــاب زهـــرايــم كه باشـــد چــارساله
آئيــنــه جــان مـن اســت ايـن روح پــرور
سخـت اسـت بـر آن چــارســاله داغ مـادر
اندوه واشـڪ من بر آن روح عفاف است
بى مادرى جان سـوز در شـام زفاف است
اســـما تو بـر ریحـــانه ے مـن یاورے کن
آن شب به جـاى من برایــش مــادرے كن
شـــام زفـــاف فاطـمـه اسـمـا وفــا كــــرد
پيغــمـبـر اكــــــرم بـــراى او دعـــا كــــرد
بگذشت چــندين ســال تا يك شــام ديگـر
آن شــــام يـلـداى غــــم و انـدوه حـــيـدر
اشك غم ازچشم شـب ومهتاب مىريخت
اسـما به روى جــســم زهـرا آب مىريخت
شعر:استاد کمیل کاشانے
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#رمضان_المبارک
#شعر_آیینی
#مثنوی
#امیر_المؤمنین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نوزده شب مى گذشت از ماه نور
ماه مهمان خدا بودن ، حضور
ماه قرآن ، ماه شور و عشق و حال
ماه آذين بستن روح از كمال
آن شب امّا آسمان مرموز بود
كهكشان در كهكشان مرموز بود
ماه آن شب رنگى از اندوه داشت
غصهاى سنگين تر از صد كوه داشت
نبض هستى تند مى زد ، سرد بود
آفرينش بسترى از درد بود
كوفه آن شب با وفا بيگانه بود
مثل يك زنجيرى ديوانه بود
چشمها در خواب ، دور از همهمه
يك نفر بيدار و غرق زمزمه
او على آن حيدر مظلوم بود
ميهمان دخترش كلثوم بود
آسمان را ديد مى زد گاه گاه
خيره مى شد بر نگاه سرد ماه
در فضاى سينه اش دل مى طپيد
گوئيا چشم انتظارى مى كشيد
بيقرار لحظه موعود بود
التهاب قلب او مشهود بود
در نگاهش يك جهان احساس داشت
چهرهاى روشن چو برگ ياس داشت
هر چه بود آن شب سحر از ره رسيد
لحظه ناب ولى الله رسيد
بست دور سر على دستار را
شد مهيا لحظه ديدار را
مست از ميناى اشراقىّ هو
ربّنا يا ربّنا مىگفت او
خواست بيرون آيد از خانه ولى
چنگ زد در بر كمر بند على
دسته ی مرغابيان بيقرار
دور او حلقه زده پروانه وار
بود يك دنيا سخن در كارشان
موج مى زد خواهش از رفتارشان
يا على اى معنى احسان مرو
هان !بمان اى يار محرومان مرو
بانگ عجّل مى زند تقدير تو
كن در اين امر قضا تأخير ، تو
گفت مولا : وقت پرواز آمده
بعد عمرى عشق من باز آمده
مى رسد بر گوشم آواى رحيل
از گلوى پيك جانان ، جبرئيل
تا حضور خود خدا مى خواندم
يك صداى آشنا مى خواندم
بر مشامم بوى محسن مى رسد
ارجعى از كوى محسن مى رسد
مى زند جوش شهادت خون من
تنگ زهرا شد دل محزون من
با وداع از دخترش كلثوم رفت
سوى مسجد حيدر مظلوم رفت
فتنه در آنسوى مسجد خواب بود
در هجوم لحظه ها بيتاب بود
در مقام دوست شيطان خفته بود
زلف قُطّامه ى دلش آشفته بود
گفتش : اى تقدير من بيدار شو
وقت ديدار آمده ، هشيار شو
تشنه شمشير تو بر خون من است
مرتضى هم در هواى رفتن است
مسجد كوفه حضور راز شد
نافله در صبح عشق آغاز شد
در سكوت و ذكر ، شمشير و فرود
مهر و خون پيوست با هم در سجود
سجده دوّم على سر بر نداشت
طاقت برخاستن ديگر نداشت
دامن محراب غرق لاله شد
مسجد كوفه حريم ناله شد
غرق در خون تا على از تاب رفت
خون دل از ديده محراب رفت
شد نماز عشق حيدر ناتمام
ذكر سجده شد مبدل بر سلام
فزتُ رب الكعبه گفت و پر فشاند
خاك مقتل را به زخم سر فشاند
لالههاى باغ سبز فاطمه
چون شنيدند از ملك اين زمزمه :
اهل عالم شاه مردان كشته شد
روح غيرت شير يزدان كشته شد
كشته شد روح دعا مولا على
واعليّاً واعليّاً واعلى
آمدند از خانه بيرون با شتاب
تا شوند آگه ز حال بوتراب
مرتضى ناى سخن گفتن نداشت
پاى حيدر طاقت رفتن نداشت
سفره سبز دعا بر چيده شد
در گليمى پيكرش پيچيده شد
مرد شمشمير و دعا از هوش رفت
سوى خانه پيكرش بر دوش رفت
درب خانه چشم خود را باز كرد
با عزيزانش سخن آغاز كرد
كاى عزيزان گر چه در تاب و تبم
بيقرار گريههاى زينبم
دخترم دلواپس حال من است
چشم او بر در به دنبال من است
خون بشوئيد از رخ گلگون من
تا نبيند دختر محزون من
مىروم با پاى خود تا خانهام
بر تسلاى دل ريحانهام
معنى اُمّ الكتابى يا على
جلوه ی احساس نابى يا على
بر درت دست توسل مىزنم
از نجف تا كربلا پل مىزنم
خواستى زينب نبيند خون تو
زخم سر، پيشانى گلگون تو
داشتى مولا هواى زينبت
كاش بودى كربلاى زينبت
قطعه قطعه پيكر خورشيد ديد
بر فراز نى سر خورشيد ديد
پرپر از جور خزان شد ياس او
شد جدا از تن سر عباس او
عصر عاشورا ميان قتلگاه...
اى قلم!! بشكن ، خدا را آه آه
شعر: استاد کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#شعر_آیینی
#مثنوی
#امام_خمینی_ره
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
آه ای پـــیــر جـــمـارانـی سـلام
بر تـو با چـــشــمـان بارانی سـلام
ســینــه ی مـا حجـــله گاه یاد شد
تـازه داغ نیـــمـه ی خـــرداد شد
کهنگـــی هــرگـــز نـدارد داغ تو
لاله رویـد هـــر نفـــس از بـاغ تو
از فـراقــت ســالها بگـذشـت و باز
هست دل ها غرق در سـوز و گداز
نام و یادت تا قیـــامت زنده است
مکتـــب پـویای تو پایـنــده است
مکــتـب تـو امتــداد انبیـــاست
خط تو سیـــر و سلـــوک اولیاست
مشـــعل افـــروز قیـــام مــا شدی
در مســـیر عشـــق امـــام ما شدی
آمــدی آزادگــی معــنــا گـــرفت
سرو ایمـان و حقــیقت پا گـــرفت
انقـلابــت انـفــجـــــار نـــــور شد
ســـرزمیـــن ما ســراپا شــور شد
تا که از غــربــت رسیــدی در وطن
روح آزادی دمـیــدی در وطـــن
با تـو از ذلــت رهــایـی یافتـیـم
عــزت و قدری خـــدایــی یافتـیـم
شـــور فـــریاد تو عــالمـگـیــر شد
ظلم و ظالم پیــش تـو تحقــیر شد
یادگار تـو بـه عـــالـم نامـی است
کشــور جــمـهــوری اسـلامی است
گـرچــه از داغــت پـریشـــانـیـم ما
همچــنـان بـر عهــد و پیـمانـیـم ما
هسـت این تحــریـم ها تاوان عشق
سـر نمــی پیچــیم از پیــمان عشق
با ولایـت دســت بیعــت داده ایم
قـول یاری تا شهـــادت داده ایم
در فلسطـین و یمـن ، لبنـان و شـام
روح تو جـاری است درجسـم قیام
(حـاج قاسم) هـا فـدایی گشته اند
شــرحه شــرحه کـربلایی گشته اند
ما هم از این آب وخاک وریشه ایم
تا نفــس باقـی ولایـت پیشـه ایم
عـشق در پیـشـانی ما منجلی است
این ولایت را ولی (سیدعلی) است
شعر:استاد کمیل کاشانی
۱۴۰۱/۳/۸
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍«نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد»
گلواژههاے اهلبیت (ع)
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
─┅══࿇༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅࿇══┅─
#مثنوی
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« جـــانِ جـهـان »
ســامرا از غــم تو جـــامهدران است هنوز
چشم«نرگس»به جمالت نگران است هنوز
پســر حضــرت هـادی! به فــدایـت پدرم
پـدر حـضــرت مهـدی! به فدایــت پســرم
حج نرفتـی تو، ولی قـبـلۀ حـاجات شدی
تو خودت عین صفا مشعر و میقات شدی
کعبـه یک چــــاردهم، بی تو صفا کم دارد
بی تو یک چــــاردهم، عطــر خدا کم دارد
مــاهِ زیــبا! حــسنِ دوم زهـــرا ! بـرخـــیز
مهـدیات دل نگـرانـت شـده، بابا! برخـیـز
باز هم جــانِ جـهان را تو در آغـوش بگیر
صاحب عصـر و زمان راتو در آغوش بگی،
غم پرپر شدنِ چون توکریمی،سخت است
به رقیـه قسـم آقـا! که یتیمی سخت است
شعر:قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی
#مثنوی
#هفته_بسیج
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
فرارسیدن هفته ی بسیج را به بسیجیان عزیز و خانواده های شهدا و ایثار گران عرض تبریک دارم .
هان ای بسیجی،،،
ای شمـع یادت چلچـراغ محـفل عـشق
دستان عـــزم تو کلید منــــــزل عـشق
ای در نگاهت جــــوشـش ایـثار جـاری
در مکــتب دل خـوانده درس پایـداری
ای پرده شـــــوم هـوســــــها را دریده
در راه جــانان رنــج بـی پایان کشیده
فــــریاد تو یاداور بــدر و حنـین است
فکرتومتن«لا ارى الموت»حسین است
فـــریاد کن، ای فصل شــیرین حقیقت
شورآفــــــرین، ای یار دیــرین حقیقت
با رعـد فــریاد جهانگـــــــرد تو ای یار
دنیا شـود از خواب سرد خویش بیدار
مولود طوفانی، صلای عشـق و شوری
رمــز طلوع آفـــــتابی، عیـــــــن نوری
پژواکــــــهای دلکـــــــش اســلام نابی
تصــــویر گـــــویای متــــــون انقلابی
شعربهاران بر لبت پیوسته جاری است
روح بلندت فصل شور وبیقراری است
مفهـوم مـــرداب است دریا بی تو آری
خــودکامگان را خشــم گردابی تو آری
ای شـرزه شــیر عرصـــه پیکار ای مرد
هان ای بسیجـــی آشـنای غربت و درد
از خـاکـریـز تن چــه بی پروا گذشـتی
تا دور دسـت مــــرز اســـتغنا گذشـتی
بسـتان و سوسنگــرد و آبادان و اهواز
یاد آورنـد از لحظه های ســــرخ پرواز
در بســـتر خـــون خفتنـت را یاد دارند
الله اكــــــــبر گـفـــــتنت را یاد دارند
تو آبـروی عشــــــق و ایمـانی بسیجی
رمــز شـــهادت را تو می دانی بسیجی
با تو شـهادت الفــتی دیــــرینـــه دارد
چندیســـت داغ هجر تو بر سینه دارد
شعر:کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#مثنوی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
مادر هستی،،،
دستی به پهلو دارد و دســـتی به دیوار
دادهست تکیــه مادر هســـتی به دیوار
هــر لحـظه دردی تازه داغـی تازه دارد
در چشــم خــود غمهای بیاندازه دارد
مثل شــــبی تیــرهســـت دنیــای مقابل
تنـــــها هلالی مانـــده از آن مـــاه کامل
گاهــی که بر دیـــوار و در دارد نگاهی
آهـــی بــه لــب میآورد از درد آهــی
لبریز از در دســـت اما غـــرق احساس
دستی به پهلو دارد ودستی به دستاس
آه این نســـــــیم با محــبـــت، مادرانه
دستی کشــیده بر ســر و بر روی خانه
شـــرمندۀ احســاس او شـد خانهداری
با هــــر نـفس آه از در و دیــوار جاری
شب،نیمهشب،خسته شکسته،مات،مبهوت
دستی به سر میگیرد و دستی به تابوت
از خـــــانه بیـــــرون میرود ناباورانـه
جان خـــــودش را میبرد بر روی شانه
خـــورده گـره با گرد غربت سرنوشتش
در خــــاک پنهان میشودپنهان بهشتش
«نفسی علی...» آه از دل پـــر درد او آه
«یا لیتــــــها...» آه از دل پـــر درد او آه
این روزها دستی به سمت ذوالفقار است...
شعر:سیدمحمدجواد شرافت
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آیینی
#مثنوی
#امام_خمینی_ره
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
آه ای پیر جمارانی سلام
بر تو با چشمان بارانی سلام
سینه ی ما حجله گاه یاد شد
تازه داغ نیمه ی خرداد شد
کهنگی هرگز ندارد داغ تو
لاله روید هر نفس از باغ تو
از فراقت سالها بگذشت و باز
هست دل ها غرق در سوز و گداز
نام و یادت تا قیامت زنده است
مکتب پویای تو پاینده است
مکتب تو امتداد انبیاست
خط تو سیر و سلوک اولیاست
مشعل افروز قیام ما شدی
در مسیر عشق امام ما شدی
آمدی آزادگی معنا گرفت
سرو ایمان و حقیقت پا گرفت
انقلابت انفجار نور شد
سرزمین ما سراپا شور شد
تا که از غربت رسیدی در وطن
روح آزادی دمیدی در وطن
با تو از ذلت رهایی یافتیم
عزت و قدری خدایی یافتیم
شور فریاد تو عالمگیر شد
ظلم و ظالم پیش تو تحقیر شد
یادگار تو به عالم نامی است
کشور جمهوری اسلامی است
گر چه از داغت پریشانیم ما
همچنان بر عهد و پیمانیم ما
هست این تحریم ها تاوان عشق
سر نمی پیچیم از پیمان عشق
با ولایت دست بیعت داده ایم
قول یاری تا شهادت داده ایم
در فلسطین و یمن ، لبنان و شام
روح تو جاری است در جسم قیام
(حاج قاسم) ها فدایی گشته اند
شرحه شرحه کربلایی گشته اند
ما هم از این آب و خاک و ریشه ایم
تا نفس باقی ولایت پیشه ایم
عشق در پیشانی ما منجلی است
این ولایت را ولی (سید علی) است
شعر: کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آیینی
#مثنوی
#ارتحال_امام_خمینی
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
دوباره داغ شما تازه شد امام عزیز
فراق ، بی حد و اندازه شد امام عزیز
مدد ز اشک گرفتیم و صبر ، در داغت
اگر چه رفته ای اما خزان نشد باغت
چه سال ها که به اندوه و التهاب گذشت
و فصل ها پی هم سخت و پر شتاب گذشت
ز باغ رفته ای اما نسیم تو جاری است
حضور سایه ی دست کریم تو جاری است
همیشه یاد تو با ماست تا خدا با ماست
مسیر روشن تو تا به انتها با ماست
حقیقتی که به ما هدیه داده ای باقی است
و مکتبی که تو بنیان نهاده ای باقی است
خدا پس از تو به ما داد سروری دیگر
در امتداد مسیر تو رهبری دیگر
به عهد عاشقی ات پایدار می مانیم
و زیر سایه ی او جانثار می مانیم
شعر: کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی
#مثنوی
#چاووش_محرم
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
چاووش میخواند دوباره روضه غم را
باز این چه شورش چه عزا چه نوحه، ماتم را
چاووش میخواند که ای مردم محرم شد
داغ عــــزای اشــــــــرف اولاد آدم شد
جن و ملک هم تکیه ی ماتم به پا کردند
گــــریه برای غــــــربت خون خدا کردند
کوچه به کوچه شد سیه پوش عزای او
از هر طــــرف آید به گوش دل صدای او
هل من معین اوست در گوش زمان پیچید
فریاد او در وسعت هفت آسمان پیچید
امر به معروف است و نهی از منکر آئینش
حق و عدالـــت مکتب و آزادگی دینش
آیا کسی اندیشهاش را یار خواهد شد ؟
بر فرق ظلــم و تیرگی آوار خواهد شد ؟
آیا فقط باید برایش روضه خوانی کرد ؟
یا اینکه از مشی و مرامش پاسبانی کرد
در کل ارض کـربلا پیغام آگاهی است
هر روز عاشوراست یعنی روز حق خواهی است
او تشنه اما تشنه ی عشق و عدالت بود
او دشمن ظلم و تباهی و جهالت بود
یک روز داغ لاله و یاس و شقایق دید
در موج خون افتاده هفتاد و دو عاشق دید
زخم از ستاره بر تنش افزون به خاک افتاد
عصر شهادت غسل کرد از خون به خاک افتاد
افــتــاد تا اســــلام و آزادی به پا باشد
بر مـأذنه گلنغــمه ی «حَیَّ علی» باشد
در آخـــرین فریاد خود فرمود راهش را
هم گریه باید کرد هم پیمود راهش را
اینک شما و این مسیر سرخ و نورانی
پیمــــودن ایـــن راه با چشــــمان بارانی
شعر: کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مثنوی
#شهادت_امام_حسن _ع
#شهادت_امام_رضا_ع
#امام_زمان_عج_الله
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
روزی دوبار دربِ بقیع باز میشود
روزی دوبار گریهات آغاز میشود
روزی دوبار روضهی تو: وا حسن....حسین
ای وای بی حرم حسن و بی کفن حسین
سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است
روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است
این مهرِ مادرِ تو چهها کرده بادلت
یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت
دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد
دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد
تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد
تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد
از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد
وای از حسین آب نخورد و کباب شد
بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب
میسوزد آنقدر که شود چون کویر آب
از آن به بعد آب فرودست میرود
روزی هزار مرتبه از دست میرود
از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است
فهمیدهام که در جگر آب آتش است
سیراب میکند همه را ، تشنه است خود
شرمنده است فاطمه را ، تشنه است خود
پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست
در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست
الماس ریزهها جگرش را دو نیم کرد
یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد
از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت
دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت
خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید
بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید
زینب رسید و گفت که ای وای مادرم
"آیا تویی برادر من نیست باورم"
در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب
از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب
مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد
رو زد برای طفلِ رُباب التماس کرد
بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب
حیف
مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف
با التماس گفت عزیزم علی بمان
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
اما چه زود آب دوباره شراره شد
دیدی که وقتِ گریهی زهرا دوباره شد
شد بازهم بساط غمش جور وایِ من
شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من
انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت
آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت
هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد
ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد
آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن
پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن
...
گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت
گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت
روزی دوبار درب بقیع باز میشود
روزی دوبار گریهات آغاز میشود
شعر: حسن لطفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مثنوی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
جانِ جهان
سامرا از غم تو جامهدران است هنوز
چشم «نرگس» به جمالت نگران است هنوز..
پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم
پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم
حج نرفتی تو، ولی قبلۀ حاجات شدی
تو خودت عین صفا مشعر و میقات شدی
کعبه یک چاردهم، بی تو صفا کم دارد
بی تو یک چاردهم، عطر خدا کم دارد
ماهِ زیبا! حسنِ دوم زهرا! برخیز
مهدیات دل نگرانت شده، بابا! برخیز
باز هم جانِ جهان را تو در آغوش بگیر
صاحب عصر و زمان را تو در آغوش بگیر..
غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است
به رقیه قسم آقا! که یتیمی سخت است
شعر: قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مثنوی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
عقیله،،،،
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
شعر:قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی
#مثنوی
#ام_البنین_س
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
سلام بر مادر ياس بهشت
گل تو را خدا چه نيكو سرشت
مطلع شعر شور ام البنين
قصيده ی شعور ام البنين
اى نفست گرمتر از آفتاب
پرده نشين حرم بوتراب
حضرت حيدر به تو دلباخته
خانه ی خود بهر تو پرداخته
فاطمه ی دوم بيت الولى
قلب تو از عشق و صفا صيقلى
از تو شكوفا گل باغ يقين
روشنى و چشم و چراغ يقين
رونق كاشانه ی مولا شدى
مادر بچه هاى زهرا شدى
كنيز آيه هاى كوثر شدى
فاطمه ی ديگر حيدر شدى
همسر و همسفره ی شاه عرب
دامنت آسمان ماه ادب
ادب ز سينه تو نوشيد شير
كه شد چنين شكوهمند و دلير
تو پرورش دادهاى عباس را
شور و شعور و عشق و احساس را
نوكر آل فاطمه خواندی اش
دور سر حسين چرخاندی اش
چهار لاله ات فدايى شدند
چه عاشقانه كربلايى شدند
چو قافله سوى مدينه آمد
به اشك و آه و سوز سينه آمد
بشير ، شعر داغ را جار زد
خزان باغ عشق را زار زد
زينب تو نواى غم ساز كرد
براى تو سفره ی دل باز كرد
براى تو تمام ماجرا گفت
حماسه ی شهود لاله ها گفت
گفت كه عباس تو بى دست شد
ساقى از جام عطش مست شد
براى تو روضه علقمه خواند
ز غربت يوسف فاطمه خواند
روضه قتلگاه را شنيدى
چه سخت آه از جگر كشيدى
اگر چه داغدار سقا شدى
گريه كن حسين زهرا شدى
به سوگ آن شهيد بى سر ، حسين
ناله زدى : غريب مادر حسين
بقيع ، شاهد غم و سوز تو
روضه و اشك ، كار هر روز تو
پيكر لاله هاى خود نديدى
شكل چهار قبر مىكشيدى
كنار هركدام مى نشستى
ز صبح تا به شام مى نشستى
ز روضه ی تو قلب سنگ آب شد
كه دشمن تو نيز بى تاب شد
سوختى و سوختى و سوختى
مدينه را به ناله افروختى
اگر چه داغ روى داغ ديدى
به چشم خود خزان باغ ديدى
نخوردهاى سيلى و تازيانه
دفن نشد پيكر تو شبانه
چگويم از على و غربت او
سوخت مدينه از حكايت او
زخم دل شكسته اش نمك خورد
فاطمه ی اول او كتك خورد
شبانه از خانه غريبانه رفت
شكسته و سوخته پروانه رفت
شعر:کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#شعر_آیینے
#مثنوے
#حضرت_خدیجه_س
#رمضــان_المبـارڪ
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
شعب ابى طالب چه سخت و جـانگزا بود
زنــدان طاقــت ســـوز مـردان خـــدا بود
بيش از سه سال آنجا چه غربتها كشيدند
در راه ديــن بر خـــود مـرارتـهـا خــريدند
مرد و زن تــازه مـســـلمان در تـب و تاب
در تـنـگـــناى قــحــطـى نـان ، كـمّــى آب
دشمن كه با اين كارقصد سركشى داشـت
پيــروزى خـود را در اول سهـل پـنـداشت
مىخواست تا از دين نشــان ديگــر نمـاند
حــــتـى اثـــــر از نـام پيـغـــمـبر نـمـاند
او را نــداد ايــن كار شـــــرم آور نتـيجه
با ايـن كه شـد بيمــار و دلخـسته خديجه
هــر روز حـــالش بـدتـر از روز دگـــر بـود
زخـــم زبـانـهــا بــر دل او نيـشـــتــر بـود
تا عاقبت از ايـن جهـــان بـار سـفــر بست
از انـزواى غـــربـــت دنيــــا نظـــر بسـت
آن زن كه در اســلام شــأنـش هســت والا
هـمـپـاى زنـهـاى بهــشـتـى مثـل حـــوّا
آن زن كه هست خويش را درپاى دين داد
دارائـــی اش را در پـــى احـــياى ديـن داد
بنــت خـــويلـد افتـخــــار ديـن تـوحـيـد
جـــاويد شــد از جـــود او آئيــن تـوحـيـد
در روزهــاى آخــــر عـمـــــر از تــب درد
شمع وجــودش آب مىشـــد گـريه مىكرد
بنـت عمـيـس اسـما كـنــار بسـتــرش بود
در لحـظه هاے سـخـت بالاے ســرش بود
پرسـيـد بـىبـى جــان چـــرا در التــهابى
از مـرگ مىتـرســـى و يا فكــــر حســـابى
تو شوهرى چـون مصطـفـى دارى خديجه
در پـيـشــگاه حــق جــــزا دارى خــديـجـه
با اينكه مىدانى به محشـر ياورت كيست
در گريه و بىتابي ات ديگر سبب چيست؟
فــرمـود بـا اســـما خـــديجـــه غــرق نـاله
بــی تــاب زهـــرايــم كه باشـــد چــارساله
آئيــنــه جــان مـن اســت ايـن روح پــرور
سخـت اسـت بـر آن چــارســاله داغ مـادر
اندوه واشـڪ من بر آن روح عفاف است
بى مادرى جان سـوز در شـام زفاف است
اســـما تو بـر ریحـــانه ے مـن یاورے کن
آن شب به جـاى من برایــش مــادرے كن
شـــام زفـــاف فاطـمـه اسـمـا وفــا كــــرد
پيغــمـبـر اكــــــرم بـــراى او دعـــا كــــرد
بگذشت چــندين ســال تا يك شــام ديگـر
آن شــــام يـلـداى غــــم و انـدوه حـــيـدر
اشك غم ازچشم شـب ومهتاب مىريخت
اسـما به روى جــســم زهـرا آب مىريخت
شعر:استاد کمیل کاشانے
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آیینی
#مثنوی
#امام_خمینی_ره
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
آه ای پیر جمارانی سلام
بر تو با چشمان بارانی سلام
سینه ی ما حجله گاه یاد شد
تازه داغ نیمه ی خرداد شد
کهنگی هرگز ندارد داغ تو
لاله روید هر نفس از باغ تو
از فراقت سالها بگذشت و باز
هست دل ها غرق در سوز و گداز
نام و یادت تا قیامت زنده است
مکتب پویای تو پاینده است
مکتب تو امتداد انبیاست
خط تو سیر و سلوک اولیاست
مشعل افروز قیام ما شدی
در مسیر عشق امام ما شدی
آمدی آزادگی معنا گرفت
سرو ایمان و حقیقت پا گرفت
انقلابت انفجار نور شد
سرزمین ما سراپا شور شد
تا که از غربت رسیدی در وطن
روح آزادی دمیدی در وطن
با تو از ذلت رهایی یافتیم
عزت و قدری خدایی یافتیم
شور فریاد تو عالمگیر شد
ظلم و ظالم پیش تو تحقیر شد
یادگار تو به عالم نامی است
کشور جمهوری اسلامی است
گر چه از داغت پریشانیم ما
همچنان بر عهد و پیمانیم ما
هست این تحریم ها تاوان عشق
سر نمی پیچیم از پیمان عشق
با ولایت دست بیعت داده ایم
قول یاری تا شهادت داده ایم
در فلسطین و یمن ، لبنان و شام
روح تو جاری است در جسم قیام
(حاج قاسم) ها فدایی گشته اند
شرحه شرحه کربلایی گشته اند
ما هم از این آب و خاک و ریشه ایم
تا نفس باقی ولایت پیشه ایم
عشق در پیشانی ما منجلی است
این ولایت را ولی (سید علی) است
شعر: کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آیینی
#مثنوی
#ارتحال_امام_خمینی
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
دوباره داغ شما تازه شد امام عزیز
فراق ، بی حد و اندازه شد امام عزیز
مدد ز اشک گرفتیم و صبر ، در داغت
اگر چه رفته ای اما خزان نشد باغت
چه سال ها که به اندوه و التهاب گذشت
و فصل ها پی هم سخت و پر شتاب گذشت
ز باغ رفته ای اما نسیم تو جاری است
حضور سایه ی دست کریم تو جاری است
همیشه یاد تو با ماست تا خدا با ماست
مسیر روشن تو تا به انتها با ماست
حقیقتی که به ما هدیه داده ای باقی است
و مکتبی که تو بنیان نهاده ای باقی است
خدا پس از تو به ما داد سروری دیگر
در امتداد مسیر تو رهبری دیگر
به عهد عاشقی ات پایدار می مانیم
و زیر سایه ی او جانثار می مانیم
شعر: کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─