.
چهار عامل ما را 🔥 جهنـمی 🔥 کرد
در قیامت بارها میان اهل بهشت و جهنم گفت و گو رخ می دهد ٬ که قرآن ترسیمی از آن گفت و گوها را بیان فرموده است٬ یکی از آن صحنه ها که در سوره مدثر آمده این است که: اهل بهشت از مجرمان می پرسند: چه عاملی شما را به #دوزخ روانه کرد؟
⚫️ آنها می گویند : ۴ عامل :
۱ - « لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ »
٬ پای بند به #نماز نبودیم .
۲ - « لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ »
به #گرسنگان اعتنا نمی کردیم.
۳ - « کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ »
٬ ما در جامعه #فاسد هضم شدیم .
۴ - « کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین »
٬ #قیامت را هم نمی پذیرفتیم.
📚 قصص الصلاة - ص ۱۸۹.
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚
عضویت👇
👇
@goranketabzedegi
🌴🌳🌲اهمیّت درختکاری🌲🌳🌴
وقتی میخواهد #قیامت به پا شود، همهی عالم به هم میریزد، و تمام نظام هستی از هم میپاشد!
☀️ نور خورشید گرفته میشود
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ
سوره تکویر، آیه۱
⭐️ ستارهها تیره و تار میشوند
وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ
سوره تکویر، آیه۲
⛰ کوهها به حرکت در میآیند
وَ إِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ
سوره تکویر، آیه۳
🌊 دریاها به جوش میآید
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ
سوره تکویر، آیه۶
📖حتّی قرآن کریم میفرماید:
⚡️یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ
سوره حج، آیه ۲
⇦•وقتی قیامت را میبینید، هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را فراموش میکند.
⚡️ وَ تَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا
سوره حج، آیه۲
⇦• و هر بارداری جنین خود را بر زمین مینهد، و از شدّت وحشت سقط جنین میکند.
⚡️ وَ تَرَی النَّاسَ سُکَارَی
سوره حج، آیه ۲
⇦• و مردم را مست میبینی
حالا این وضعیت وحشتناک رو در نظر بگیرید...
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
💠🔹پیامبر اکرم ﷺ فرمود:
🍃 إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِی يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَةُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّى يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا
اگر عُمر جهان رو به پایان بود
و جهان در آستانه #قیامت قرار داشت..
و یکی از شما نهالی در دست داشته باشد..
چنانچه به قدر کاشتن آن نهال فرصت داشته باشد، باید فرصت را از دست ندهد و آن نهال را بکارد.
📘مستدرک الوسائل (میرزا حسین نوری)، به نقل از درر اللآلی، جلد۱، صفحه۳۰
🌿 یعنی کاشتن #درخت اینقدر مهمّه، که در اون لحظه حساس هم، به آدم نفع میرساند.
❌ درست است که دیگر به درد دنیای آدم نمیخورد
✅️ ولی به درد آخرت میخورد...
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قـــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚
عضویت👇
👇
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
✅ قرائت این آیات را بشنوید با صدای شاهکار و ملکوتی استاد عبدالباسط سوره #مدثر
📢 مومنین از دوزخیان میپرسند چه عاملی شما را جهنمی کرد
🌸👇 آنها می گویند: ۴ عامل
📛 ۱-« لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ » ٬ پای بند به #نماز نبودیم .
📛 ۲-« لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ » به #گرسنگان اعتنا نمی کردیم.
📛 ۳-« کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ » ٬ ما در جامعه #فاسد هضم شدیم .
📛 ۴-« کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین » ٬ #قیامت را هم نمی پذیرفتیم.
📚
@goranketabzedegi
🌴🌳🌲اهمیّت درختکاری🌲🌳🌴
وقتی میخواهد #قیامت به پا شود، همهی عالم به هم میریزد، و تمام نظام هستی از هم میپاشد!
☀️ نور خورشید گرفته میشود
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ
سوره تکویر، آیه۱
⭐️ ستارهها تیره و تار میشوند
وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ
سوره تکویر، آیه۲
⛰ کوهها به حرکت در میآیند
وَ إِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ
سوره تکویر، آیه۳
🌊 دریاها به جوش میآید
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ
سوره تکویر، آیه۶
📖حتّی قرآن کریم میفرماید:
⚡️یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ
سوره حج، آیه ۲
⇦•وقتی قیامت را میبینید، هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را فراموش میکند.
⚡️ وَ تَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا
سوره حج، آیه۲
⇦• و هر بارداری جنین خود را بر زمین مینهد، و از شدّت وحشت سقط جنین میکند.
⚡️ وَ تَرَی النَّاسَ سُکَارَی
سوره حج، آیه ۲
⇦• و مردم را مست میبینی
حالا این وضعیت وحشتناک رو در نظر بگیرید...
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
💠🔹پیامبر اکرم ﷺ فرمود:
🍃 إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِی يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَةُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّى يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا
اگر عُمر جهان رو به پایان بود
و جهان در آستانه #قیامت قرار داشت..
و یکی از شما نهالی در دست داشته باشد..
چنانچه به قدر کاشتن آن نهال فرصت داشته باشد، باید فرصت را از دست ندهد و آن نهال را بکارد.
📘مستدرک الوسائل (میرزا حسین نوری)، به نقل از درر اللآلی، جلد۱، صفحه۳۰
🌿 یعنی کاشتن #درخت اینقدر مهمّه، که در اون لحظه حساس هم، به آدم نفع میرساند.
❌ درست است که دیگر به درد دنیای آدم نمیخورد
✅️ ولی به درد آخرت میخورد...
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قـــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚
عضویت👇
👇
@goranketabzedegi
🔻یک تفکّر غلط🔻
✍ زیاد این جمله رو شنیدیم که میگن:
فلانی هنوز جَوونه، خیلی بهش سخت نگیر...🙂
☝️ امّا یک #جوانِ شایسته از نظر قرآن، هیچ وقت #مرگ، و حساب و کتاب #آخرت رو فراموش نمیکنه.
حضرت لقمان، که خدا بهش #حکمتِ فراوان داده بود، به فرزند جوانش میفرماید:
🕋 یٰا بُنَیَّ إِنَّهٰا إِنْ تَکُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللّٰهُ إِنَّ اللّٰهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان/۱۶)
💢 پسرم! اگر به اندازهی سنگینی دانهی خردلی عملِ خوب یا بد داشته باشی، و این عمل کوچکت در دل سنگی، یا در گوشهای از آسمانها و زمین قرار بگیرد، خداوند آن را در #قیامت برای حسابرسی میآورد. زیرا خداوند دقیق و آگاه است.
📣 حسابرسىِ خداوند خیلی دقیق و کامله، حتّی برای جَوونها💯
آدمِ حکیم، هیچوقت نمیگه:
حالا جَوونه، بهش سخت نگیر.❌
چون این جمله یعنی:
❌ از مسئولیت شونه خالی کردن،
❌ و در نهایت سقوطِ یک جَوون😱
✔️ پس جَوونتون رو، همون اوّلِ جوونی، از خواب و خیال بیدار کنید...❗️
#ولادت_حضرت_علی_اکبر
#روز_جوان
@goranketabzedegi
▪️ نام گذاری جنين سقط شده...
📜 قال امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
اگر فرزندان #سقط شده تان روز #قیامت شما را ببینند در حالی که نامی برای آنها نگذاشته اید فرزند سقط شده به پدرش می گوید: چرا برای من نامی تعیین نکرده ای⁉️ در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محسن علیه السلام را قبل از اینکه به دنیا بیاید نامگذاری کرده بود.
📚 بحارالانوار ج 43 ص 195
☘
#قیامت
در #قیامت #حسابرسی انواعی دارد:
حسابرسی سریع. «و هو أسرع الحاسبین»
از تمام نعمت ها می پرسند.
«لتسئلنّ یومئذٍ عن النعیم»
از همه می پرسند حتّی از پیامبران. «فلنسئلنّ الّذین ارسل الیهم و لنسئلنّ المرسلین»
حسابرسی بعضی آسان است.
«حساباً یسیراً»
حسابرسی بعضی سخت است.
«حساباً شدیداً»
استاد نوروزی
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی حاج آقا قرائتی
🎬موضوع: حساب و کتاب روز #قیامت
🔴جایگاه بعد از مرگ کسانی که خودکشی می کنند کجاست؟
✳️ آنچه که از روایات برداشت می شود این است که فردی که به دست خود رشته حیاتش را پاره می کند و دار زندگی را وداع می گوید
جهنمی🔥 بوده و در آن جاودان خواهد بود.
💥چون حقیقت آن است که خودکشی کننده ، اگر چه اسماً شیعه باشد ، رسما شیعه نیست.
🍀چون طبق روایات ، شیعه محال است خودکشی کند.
🔴لذا شخص ابتدا از محبّت اهل بیت (علیه السلام) بیرون می رود و آنگاه خودکشی می کند.
🔵خودکشی علاوه بر اینکه گناه است، نشانگر این است که شخصی که خودکشی می کند، از رحمت الهی مایوس شده است و دیگر امیدی به خداوند ندارد!!
🌟 این مسئله بسیار مهم است که ما باید همواره به خداوند ایمان داشته باشیم وبه کمکهایش امیدوار:
🌹آيا خدا برای نگهداری بنده اش کافی نيست؟!
✳️ابوسعید خدری می گوید: ما در جنگها به صورت کاروانهای نوزده نفری بیرون می رفتیم و کارها را در میان خود تقسیم می کردیم .
⚡️اتفاقا در کاروان ما مردی بودکه کار سه نفر را انجام می داد؛ هم هیزم جمع می کرد، هم آب می آورد و هم غذا پخت می کرد.
❄️ این موضوع، به عرض پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید. حضرت فرمودند: او اهل دوزخ 🔥است.»
❗️ما تعجب کردیم. وقتی که با دشمن روبرو شدیم و به جنگ پرداختیم، آن مرد مجروح شد، تیری برداشت و خودش را با آن کشت.
🔰اینجوری شد که فقط بخاطر خودکشی آن همه ثواب محو شد و او اهل دوزخ گردید...🔥
منابع:
📗لخرائج والجوارح، قطب الدین راوندی (م 573 ه)، الطبعة الاولی، مؤسسة الامام المهدی (عج)، 149 ه، ج1، ص61، ح104
📒فروع کافی ج 7 ص45
#مرگ
#آخرت
#قیامت
#قبر
#عذاب
@goranketabzedegi
#قیامت
✅از نامه عمل فردی حتما خبر داشتی
✴️اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا(اسراء14)
💢اما ی نامه ی عملم داریم که مال مجموع هر امتیه
✴️... كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَىٰ إِلَىٰ كِتَابِهَا...(الجاثیه28)
هر امتی به کتاب خودش فرا خوانده میشود
خیلی عجیب شد نه؟؟
با هم ی کم بیشتر با این کتاب آشنا میشیم
📚
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#سپر_سرخ #قسمت_اول 💠 از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم میکرد تا خستگی یک شب طولانی را خمی
✍️#سپر_سرخ
#قسمت_دوم
💠 ذهنم هنوز درگیر نگاهش بود و برای فهم هر کلمه به زحمت افتاده بودم تا بلاخره حرف آخر را زد :«گروههای امدادی #حشد_الشعبی هم دارن باهاشون میرن. منم با ابوزینب میرم برا کارای درمانی، تو نمیای؟»
ماشینها به سرعت از کنارم رد میشدند و انگار هیچکدام سراغ مسافر نبودند که خسته بهانه آوردم :«آخه شیفت دارم!» و او با حاضر جوابی پاپیچم شد :«چند روز بیشتر نمیشه! شیفتاتو عوض کن، همین امروز بیا #بغداد. ما فردا حرکت میکنیم سمت مرز زرباطیه.»
💠 از همان صبحی که مقابل چشمانم رفت، همیشه دلم میخواست محبتش را جبران کنم و حالا فرصتی دست دلم آمده بود تا حداقل برای مردم #ایران کاری انجام دهم که راضی به رفتن شدم.
نورالهدی هم مثل همان روزهای دانشگاه وقتی نقشهای میکشید تا آخر ایستاده بود که دو دختر کوچکش را به مادرش سپرد و با همسرش تا #فلّوجه آمد، دل پدر و مادرم را نرم کرد و همان شب مرا با خودشان به بغداد بردند.
💠 از فلّوجه تا بغداد یک ساعت راه بود و از بغداد تا مرز #زرباطیه سه ساعت و در تمام طول این مسیر، نورالهدی تنها از دوران آشناییمان در دانشگاه پزشکی بغداد میگفت.
اصلاً به روی خودش نمیآورد در این سالها بین ما چه گذشته و شاید نمیخواست آزارم دهد که حتی نامی از برادرش نمیبرد و با همان صورت سفید و چشمان روشنش تنها به رویم میخندید.
💠 همسرش ابوزینب هنوز در حال و هوای جنگ و #جهاد در هر فرصتی از خاطرات رفقای ایرانیاش در نبرد با #داعش میگفت و بین هر خاطره سینه سپر میکرد :«#ایران که به کمک ما نیازی نداره، ما خودمون دوست داشتیم یجوری جبران کنیم که داریم میریم!»
و از دریای آنچه او دیده بود، قطرهای هم به نگاه من رسیده و دِینی به گردنم مانده بود که قدم در این مسیر نهادم و تازه دیدم در مرز زرباطیه #قیامت شده است.
💠 صدها خودروی #حشد_الشعبی با آمبولانس و بیل مکانیکی همه به جبران محبت ایران برای ورود به #خوزستان صف کشیده و به گفته ابوزینب ساماندهی همه این نیروها در خوزستان با #ابومهدی و #سردار_سلیمانی بود.
تنها سه سال از آزادی فلوجه گذشته و یادم نرفته بود دو فرمانده قدرقدرتی که فلوجه را از دهان داعش بیرون کشیدند، #ابومهدی و #حاج_قاسم بودند که حتی از شنیدن نامشان کام دلم شیرین میشد.
💠 ساعتی در مرز معطل ماندیم و وقتی وارد #ایران شدیم دیدم خوزستان دریا شده و فوران آب زندگی مردم را با خودش برده است.
قرار ما شهر #شادگان بود، جایی که خانهها تا کمر در آب فرو رفته بود، روستاها تخلیه شده و مردم در چادرها ساکن شده بودند.
💠 باید هر چه سریعتر کارمان را شروع میکردیم که همانجا کنار آمبولانسی در یک چادر کوچک، همه امکانات درمانیمان را مستقر کردیم.
چند روز بیشتر از #سیلاب خوزستان نگذشته و در همین چند روز، بیماری حریف کودکان شادگانی شده بود که تا شب فقط مشغول معاینه و نسخه پیچیدن بودیم.
💠 نزدیک #نماز مغرب و عشاء، از کمر درد همان کف چادر دراز کشیدم و نورالهدی آخرین مادر و کودک را رهسپار کرد که صدای ابوزینب از پشت چادر بلند شد :«یاالله!»
من سریع از جا بلند شدم و نوالهدی به شوخی جواب داد :«مریضِ مرد نمیبینیم، نمیشه بیای تو!»
💠 ابوزینب وارد شد و مرا گوشه چادر دید که از خیر شیطنت با همسرش گذشت و با مهربانی خبر داد :«یکی از موکبهای #ایرانی برای شام دعوتمون کرده!» و نورالهدی هم مثل من ضعف کرده بود که روپوشش را درآورد و رو به من صدا رساند :«بلند شو بریم که رنگت پریده!»
تا رسیدن به موکب باید از مسیرهای ساخته شده بین آب و گِل رد میشدیم و همه حواسم به زیر پایم بود که صدایی زنانه سرم را بالا آورد.
💠 دختری با چشمانی گریان و میکروفون به دست، نزدیک موکب ایستاده و پیرمردی مقابلش اصرار میکرد تا انگشتری را از او قبول کند...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#سپر_سرخ #قسمت_هشتم 💠 میدانستم به دل این حیوانات وحشی ذرهای رحم نمانده و چارهای برایم نمانده بو
#سپر_سرخ
#قسمت_نهم
💠 مقابل پوتینش روی زمین افتاده بودم و هر دو دستم به هم بسته بود که با همه انگشتانم به خاک زمین چنگ میزدم و با هر نفس التماسش میکردم :«اگه #خدا و پیغمبر رو قبول داری، بذار من برم! مامان بابام منتظرن! تو رو خدا بذار برم!»
لحظاتی خیره نگاهم کرد، طوری که خیال کردم باران #اشکم در دل سنگش نفوذ کرده و به گمانم دیگر جز زیباییام چیزی نمیدید که مقابلم خم شد.
💠 نگاهش مثل #آتش شده و دیگر نه به صورتم که به زمین فرو میرفت و نمیدانستم میخواهد چه کند. دستش را به سرعت جلو آورد، زنجیر دستم را گرفت و با قدرت پیکرِ در هم شکستهام را بلند کرد.
دیگر نه نگاهم میکرد و نه حرفی میزد که با گامهای بلندش به راه افتاد و مرا دنبال خودش میکشید. توانی به تنم نمانده و حریف سرعت قدمهایش نمیشدم که پاهایم عقبتر میماند و دستانم به جلو کشیده میشد.
💠 من #اسیر او بودم و انگار او از چیزی فرار میکرد که با تمام سرعت از جاده فاصله میگرفت و تازه متوجه شدم به سمت خاکریز کوتاهی میرود.
میدانستم پشت آن خاکریز کارم را تمام میکند که با همه ناتوانی دستم را عقب میکشیدم بلکه حریف قدرتش شوم و نمیشد که دیگر اختیار قدمهایم دست خودم نبود.
💠 در هوای گرگ و میش مغرب، بیتابیهای امروز مادر و نگاه منتظر پدرم هرلحظه مقابل چشمانم جان میگرفت و دیگر باید آرزوی دیدارشان را به #قیامت میبردم که با هر قدم میدیدم به مرگم نزدیکتر میشوم.
در سربالایی خاکریز با همه قدرت دستم را میکشید، حس میکردم بند به بند بدنم از هم پاره میشود و در سرازیری، حریف سرعتش نمیشدم که زنجیر از دستش رها شد و همان پای خاکریز با صورت زمین خوردم.
💠 تمام بدنم در زمین فرو رفته بود، انگار استخوانهایم در هم شکسته و دیگر نه فقط از #ترس که از شدت درد ضجه زدم.
زنجیر اسارتم از دستانش رها شده بود که به سرعت برگشت و مقابلم روی زمین زانو زد، از نگاهش #خون میچکید و حالا لحنش بیشتر از دل من میلرزید :«نترس!» و همین چشمان زخم خوردهاش فرصت خوبی بود تا در آخرین مهلتی که برایم مانده از خودم #دفاع کنم.
💠 مشت هر دو دست بستهام را از خاک پُر کردم و با همه ترسی که در رگهایم میدوید، به صورتش پاشیدم.
از همان شکاف نقاب، چشمان مشکیاش از خاک پُر شد و همین تلاش کودکانهام کورش کرده بود که با هر دو دست چشمانش را فشار میداد و از لرزش دستانش پیدا بود چشمانش آتش گرفته است.
💠 دوباره دستم را به طرف زمین بردم و اینبار مهلت نداد که با یک دست، زنجیر دستانم را غلاف کرد و آتش چشمانش خنک نمیشد که با دست دیگر نقاب را بالا کشید تا خاک پلکهایش را پاک کند.
در تاریکی هوا، سایه صورت مردانه و آفتاب سوختهاش که زیر پردهای از خاک خشنتر هم شده بود، جان به لبم کرده و میترسیدم بخواهد #انتقام همین یک مشت خاک را بگیرد که تمام تنم از ترس میلرزید.
💠 رعشه دستانم را میدید و اینهمه درماندگیام طاقتش را تمام کرده بود که دوباره بلند شد و مرا هم با خودش از جا کَند.
تاریکی مطلق این بیابان بیانتها نفسم را گرفته بود، او با نور اندک موبایلش راه را پیدا میکرد و دیگر رمقی به قدمهایم نمانده بود که فقط با قدرت او کشیده میشدم تا بلاخره سایه ماشینی پیدا شد.
💠 در نور موبایلش با چشمان بیحالم میدیدم تمام سطح ماشین را با گِل پوشانده و فقط بخشی از شیشه مقابل تمیز بود که یقین کردم همین قفس گِلی، امشب #قبر من خواهد شد.
در ماشین را باز کرد و جز جنازهای از من نمانده بود که با اشاره دست، دستور داد سوار شوم. انگار میخواست هر چه سریعتر از اینجا #فرار کند که تا سوار شدم، در را به هم کوبید و به سرعت پشت فرمان پرید.
💠 حس میکردم روح از بدنم رفته و نفسی برایم نمانده بود که روی صندلی کنارش بیرمق افتاده و او جاده فرعی و تاریکی را به سرعت میپیمود.
دیگر حتی فکرم کار نمیکرد و نمیدانستم تا کجا میخواهد این مرده متحرک را با خودش ببرد که تابلوی مسیر فلوجه ـ بغداد مشخص شد و پس از یک ساعت سکوت، بلاخره به حرف آمد :«دیگه #فلوجه برای شما امن نیست، میبرمتون #بغداد.»
💠 نمیفهمیدم چه میگوید و او خوب حال دلم را میفهمید که بیآنکه نگاهم کند، آهسته زمزمه کرد :«تا سیطره فلوجه هر لحظه ممکن بود با #داعشیها روبرو بشیم، برا همین نتونستم بهتون اعتماد کنم و حرفی نزدم تا وارد سیطره بغداد بشیم.»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🚫آرزوهای محال درقیامت درقرآن🚫
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
1⃣ای کاش من خاک بودم.
🍂"سوره مبارکه نبٲ آیه /40"
2⃣ای کاش پیشاپیش چیزی می فرستادم.
🍂"سوره مبارکه فجر آیه /24"
3⃣ای کاش نامه مرا به دست من نداده بودند.
🍂"سوره مبارکه حاقه آیه /25"
4⃣ای کاش فلانی را دوست نمی گرفتم.
🍂"سوره مبارکه فرقان آیه /28"
5⃣ای کاش خدا و رسول را اطاعت کرده بودیم.
🍂"سوره مبارکه احزاب آیه /66"
6⃣ای کاش راه رسول را در پیش گرفته بودم.
🍂"سوره مبارکه فرقان آیه /27"
7⃣ای کاش ما نیز با آنها می بودیم و به کامیابی بزرگ دست میافتیم.
🍂"سوره مبارکه نسا آیه /73"
✅آرزوهایی که هم اکنون فرصت انجامش هست ،پس تا زندهایم آنها را برآورده کنیم...
#اخلاقی #قیامت
🌷ﺷﻬﻮﺩ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ در قرآن🌷
ﻗﻴﺎﻣﺖﺭﻭﺯ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻱ ﺷﺎﻫﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ. «ﻳﻮم ﻳﻘﻮم ﺍﻟﺎﺷﻬﺎﺩ»
1⃣ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ🌸
وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَىٰ مَا تَعْمَلُونَ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﮔﻮﺍﻩ ﺍﺳﺖ .(آل عمران ٩٨)
2⃣ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ🌸
فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِيدًا
ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ [ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺩم ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺍﻣﺘﻲ ﮔﻮﺍﻫﻲ [ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺍﻋﻤﺎﻟﺸﺎﻥ ] ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﻢ ، ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻮﺍﻩ ﺁﻭﺭﻳﻢ ؟ !(نساء ٤١)
3⃣ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻌﺼﻮم🌸
وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ والمُومِنُون
ﻭ ﺑﮕﻮ : ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻨﺪ(توبه١٠٥)
4⃣ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ🌸
وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ
ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺳﻮﻕ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻭ ﺷﺎﻫﺪﻱ ﺑﺎ ﺍﻭﺳﺖ(ق ٢١)
5⃣ﺯﻣﻴﻦ🌸
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ(زلزله٤)
6⃣ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺑﺪﻥ🌸
يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﻫﻨﺪ .(نور٢٤)
#اعتقادی #قیامت #شهود