فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملاقات سیدعبدالکریم کفاش با حضرت ولیعصر ارواحناه لهالفدا
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#خطبه_حضرت_عباس_ع_بر_بام_کعبه
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین، حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او مُحرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت،
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علی اکبر به ثناگویی او میآید:
چقدر منبر کعبه به عمو میآید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبلهنمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بُوَد جای حسن، جای حسین
هستِ ما بین دو ابروی تو، بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نَبُوَد تیزتر از ابرویت
تیغْ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیر زنی را ز که آموختهای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست؟ از آن شاه بگو
«أشهد أن علیاً ولیُ الله» بگو
او علمدار حسین است، ببخشید مرا
مدح او کار حسین است، ببخشید مرا
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
May 11
🔴 وقتی برونسی بخاطر پرهیز از گناه ...
توالتهای پادگان را میشست!!
💢 دوران طاغوت، رفتم سربازی. بعد از اتمام دوره آموزشی، هنوز کارِ تقسیم نیروها، شروع نشده بود که فرمانده پادگان خودش آمد، مابین بچهها، با دقت و نگاه به قیافهها، دو سه نفر، از جمله من را انتخاب کرد و به بیرون صف برد.
▫️من بلند قد و به قول بچه ها هیکلم ورزیده بود و در عوض، قیافه روستایی و مظلومی داشتم. ما را عقب یک جیپ، سوار کردند، همراه یک استوار و رفتیم بیرجند. جلو یک خانه بزرگ و ویلایی، ماشین ایستاد.
همان استوار به من گفت: بیا پایین و خودش رفت زنگ آن خانه را زد و بعد به من گفت: تو از این به بعد در اختیار صاحب این خونه هستی, هر چى بهت گفتند بی چون و چرا گوش می کنی. پیر زن ساده وضعی آمد دم در و استوار به او گفت: این سرباز رو خدمت خانم معرفی کنید...
⛔️ خلاصه وقتی رفتم اتاق خانم، گوشه اتاق، روی مبل، یک زن بی حجاب، با یک آرایش غلیظ و حال به هم زن. در حاليکه پاهایش را خیلی عادی و طبیعی انداخته بود روی هم؛ دیدم. تمام تنم خیس عرق شد. پا به فرار گذاشتم. زن بی حجاب، با عصبانیت داد می زد برگرد بزمجه!! پیر زن گفت: اگه بری مى کشنت ها !! عصبی گفتم: بهتر!!
از خانه زدم بیرون، آدرس پادگان را درست بلد نبودم, ولی هر طوری بود، آن روز آنجا را پیدا کردم. بعداً فهمیدم آن خانه، خانه یک سرهنگ بود و من می شدم خدمتکار مخصوص آن زن که همسر جناب سرهنگ طاغوتی و بی غیرت بود. چند بار دیگر می خواستند ببرنم همان جا، ولی حریفم نشدند.
١٨ تا توالت تو پادگان داشتیم که در هر نوبت، چهار نفر مأمور نظافتشان بودند. به عنوان تنبیه یک هفته تنهایی همه توالتها را تمیز کردم. صبح روز هشتم یک سرگرد، آمد سر وقتم، گرم کار بودم که به تمسخر گفت: بچه دهاتی! سر عقل اومدی یا نه؟ جوابش را ندادم. کفری تر ادامه داد: انگار دوست داری برگردی ویلا؟ عرق پیشانی ام را با سر آستین گرفتم.
حقیقتاً توی آن لحظه خدا و امام زمان (عج) کمکم می کردن که خودم را نمی باختم. خاطر جمع و مطمئن گفتم: «این ۱۸ تا توالت که سهله جناب سرگرد، اگه سطل بدی دستم و بگی همه این کثافتها رو خالى کن تو بشکه، بعد که خالی کردی تو بشکه، ببر بریز توی بیابون، و تا آخر سربازی هم کارم همین باشه، با کمال میل قبول می کنم، ولی تو اون خونه دیگه پا نمیذارم.»
با عصبانیت گفت: حرفت همینه؟ گفتم: اگه بکشیدم، اون جا نمی رم. ۲۰ روز مرا تنبیهی همان جا گذاشتند. وقتی دیدند حریف اعتقاد و مسلکم نمی شوند، کوتاه آمدن و فرستادنم گروهان خدمات.
(راوى: شهید عبدالحسین برونسی)
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
هر لحظه از تنفسمان باید از تو گفت
همزاد رودهای روان باید از تو گفت
با یاد آن تشهد خونین به زیر تیغ
باید گریست وقت اذان، باید از تو گفت
ای رود جاری از سر نی، حنجر خدا
ای خون عشق در رگمان، باید از تو گفت
مقصد تویی و رود روانیم تا خدا
تا ناکجای عالم جان، باید از تو گفت
بیتاب غصههای تو چون «شیخ جعفریم»
مستی کمی به ما بچشان! باید از تو گفت
ای بهترین بهانه برای گریستن
در شادی و عزای جهان، باید از تو گفت
منشور زندگانی ما: «فابک الحسین!»
این اشکهاست، رمز بیان باید از تو گفت
باید به حکم عشق، بلای تو را چشید
مثل همه پیامبران باید از تو گفت
آشوب در تمامی ذرات عالم است
مثل همیشه، کهف امان! باید از تو گفت
نبض حیات میتپد از خون جاریات
خون خدا! به هر ضربان باید از تو گفت
آوای«شیعتی» تو و «فاندبونی»ات
پیچیده است، روضه بخوان! باید از تو گفت
ما آخرالزمانی و از نسل گریهایم
با گریهی امام زمان باید از تو گفت
با تو شدن، قشنگترین حس زندگی است
ای من! همیشه باش و بمان، باید از تو گفت
✍ #سایه_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
ای که در مقدم تو باد صبا گُل ریزد
پیک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد
شب میلاد تو عالم اگر عطرآگین است
جبرئیل از در و از بام و هوا گُل ریزد
ای گُل سرسبد گلشن زهرا، جبریل
گر، به پای تو نریزد، به کجا گُل ریزد؟
فطرس از مقدم تو شکرِ خدا میگوید
بال بگشوده و بر ارض و سما گُل ریزد
خبری گر زجمال تو به یوسف برسد
زسرشک شعف خود همهجا گُل ریزد
هرکسی نقش ببندد به لبش نام حسین
گویی از شاخهی پُربار وفا گُل ریزد
ای بقا یافته دین از تو، به پاس قدمت
خضر پیوسته لب آب بقا گُل ریزد
احترام حرم از منزلت و حُرمت توست
هاجر از شوق تو در سعی و صفا گُل ریزد
هر زمانی که به محراب نیایش آیی
روی سجّادهی محراب دعا گُل ریزد
گلفروش چمن عشقی و غیر از تو چه کس،
در ره دوست گه رنج و بلا گُل ریزد؟!
تُربت اطهر و ایثار تو از بس خوشبوست
گویی از خاک تو در کربوبلا گُل ریزد
می چکد گرکه زچشمان «وفایی» اشکی
به روی خاک تو با اهل ولا گُل ریزد
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قَدمتُ .. وعَفْوَکَ عن مَقدَمی
حسیراً ، أسیراً ، کسیراً ، ظَمی
آمدهام.. عذر مرا بپذیرکه این چنین حسرتزده، اسیر، شکستهپر و تشنه آمدم
قدِمتُ لأ ُحرِمَ فی رَحْبَتیْک سلامٌ لِمَثواکَ من مَحرَم
آمدهام تا در محضر تو احرام ببندماز این مکان احرام بر خاک تو سلام
فَمُذْ کنتُ طفلاً رأیتُ الحسین مَناراً إلى ضوئهِ أنتَمی
از کودکی حسین برای منگنبدی بود که خود را به نور او متصل میکردم
ومُذْ کنتُ طفلا ًوجَدتُ الحسین مَلاذاً بأسوارِهِ أحتَمی
از کودکی حسین برایمپناهگاهی بود که به دیوارهایش پناه میگرفتم
وَمُذْ کنتُ طفلاً عرفتُ الحسین رِضاعاً.. وللآن لم أفطَمِ
از کودکی و از هنگامی که شیرخواره بودمحسین را میشناسم و تا به امروز هنوز هم شیرخواره هستم
سلامٌ علیکَ فأنتَ السَّلام وإنْ کنتَ مُخْتَضِباً بالدَّمِ
بر تو سلام که تو خود سلامیهر چند که در خون غلتیده باشی
وأنتَ الدَّلیلُ إلى الکبریاء بما دیس من صدرک الأکرم
تویی که سینه گرامیت لگدمال شد دلیل کبریاء و بزرگی هستی
وإنَّکَ مُعْتَصَمُ الخائفین
یا مَن مِن الذَّبح ِ لم یُعصمِ
ای آن که ذبح شدتو دستگیر انسانهای هراسانی
لقد قلتَ للنفسِ هذا طریقُکِ لاقِی بِهِ الموتَ کی تَسلَمی
به جان خویش گفتی این راه توستبرای آن که اسلام بیاوری با مرگ دیدار کن
وخُضْتَ وقد ضُفِرَ الموتُ ضَفْراً فَما فیهِ للرّوحِ مِن مَخْرَمِ
پا در میدان نهادی و مرگ پیروز شدبیآن که در روح تو خللی وارد کند
وَما دارَ حَولَکَ بَل أنتَ دُرتَ على الموتِ فی زَرَدٍ مُحکَمِ
مرگ ترا در برنگرفت بلکه این تو بودیکه با زرهی محکم مرگ را در برگرفتی
من الرَّفْضِ ، والکبریاءِ العظیمهِ حتى بَصُرتَ ، وحتى عَمِی
با نهایت ابا و عظمت کبریاچه با چشمان بینا و چه با چشمان نابینا
فَمَسَّکَ من دونِ قَصدٍ فَمات وأبقاکَ نجماً من الأنْجُمِ!
بیآن که بداند ترا دربرگرفت و خود جان دادو تو را مبدل به ستارهای جاودان کرد!
در باب توسل به حضرت ابوالفضل(ع) آقای کشمیری فرمودن:
دو رکعت نماز حاجت خوانده شود و به حضرت هدیه شود، سپس تسبیحات حضرت زهرا(س) خوانده شود و ثوابش هدیه شود به حضرت، و سپس ۱۳۳ مرتبه خوانده شود:
یا کاشِفَ الكَرب عن وَجهِه الحَسَين اِكشف كَربى بِحَقِّ اَخيكَ الحُسَين(ع).
اي برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين بحق برادرت حسين، اندوه و مشکل من را برطرف کن.
✨کانال معرفتی سِیر و سُلوک
@seirusolok
امام سجاد(ع) میفرمایند:
برای عمویم عباس نزد پروردگار مقام و منزلتی ست که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.
✨ کانــال عبــادی معــراج المــــؤمن
📎https://eitaa.com/joinchat/3705405867C56174636f6