D1737764T16165408(Web).mp3
4.53M
🔹 دین بر چه پایه های استوار است؟
🎙#استادرفیعی
⏱#سخنرانی_کوتاه
D1738086T15497394(Web).mp3
1.78M
🔹 اولی الامر چه کسانی هستند؟
🎙#استاد_انصاریان
⏱#سخنرانی_کوتاه
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🔹سخنرانی حجت الاسلام سید حسین حسینی قمی با موضوع افکار وهابیت (ویژه سالروز تخریب مزار ائمه (ع) در بق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
You:
ابن بابویه از حضرت امام رضا(علیهالسلام) روایت کرده است که پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود که بهترین برادر من علی است و بهترین عموهای من حمزه است و عباس که با پدرم از یک اصل است. حضرت در نماز بر حمزه هفتاد تکبیر گفت. از امام صادق(علیهالسلام)روایت شده که حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند که از ماست رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)که سید پیشینیان و آیندگان است و خاتم پیغمبران است و وصیّ او بهترین وصی از اوصیای پیغمبران است و دوفرزندزادۀ او حسن و حسین(علیهماسلام) بهترین فرزندان از فرزندزادههای پیغمبرانند و بهترین شهید از شهیدان، #حضرت_حمزه است که عموی اوست و جعفر که با ملائکه پرواز میکند و قائم آل محمد(صلواتالله علیهم اجمعین). حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)فرمود:پروردگار من برگزید مرا با سه نفر از اهل بیت من که من بهترین و پرهیزکارترین ایشانم و فخر نمیکنم، برگزید مرا و علی و جعفر دو پسر ابوطالب را و حمزه پسر عبدالمطلب را.در آیۀ:«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا. از ميان مؤمنان مردانىاند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند، برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيدۀ خود را] تبديل نكردند»(احزاب23)که مراد از «مَنْ قَضَى نَحْبَهُ» حمزه و جعفر و« مَنْ يَنْتَظِرُ»علیبنابیطالب(علیهالسلام) است. از آن حضرت روایت شده که بر ساق عرش نوشته است:حمزه شیر خدا و شیر رسول خدا و سیدالشهداء است.حضرت حمزة عبدالمطلب در غزوۀ احد به شهادت رسید و حضرت جعفربن ابی طالب(علیه السلام) در جنگ موته شهید شد.ص197
.
.
خود را از گناه حفظ کنیم، چه نتایجی دارد
💠داستان
در ایام جوانی، دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سر انجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: خدا می تواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن، سپس به خداوند عرضه داشتم:« خدایا من این گناه را برای تو ترك می كنم، تو هم مرا برای خودت تربیت كن».
آن گاه به لطف خدا یوسف وار، از آلوده شدن دامن به گناه جلوگیری كرده و به سرعت از دام خطر گریختم.
این ماجرای پسر جوان زیبا به نام رجبعلی خیاط است.
این كار باعث روشن شدن دیده برزخی او می شود و آنچه را دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود، به طوری كه چون از خانه خود بیرون می آید، بعضی افراد را به صورت واقعی خود می بیند و برخی اسرار برای او كشف می شود.
یكی از ارادتمندان ایشان می گوید: شبی خوابی مهیج و شهوانی دیدم كه در روز هم ذهنم را به خود مشغول كرده بود، صبح خدمت شیخ رجبعلی خیاط«ره» رسیدم، تا مرا دید سرش را پایین انداخت و این شعر را زمزمه كرد:
🌺شعر
گرت هواست كه از دوست نگسلی پیوند
نگاه دار سررشته تا نگه دارد
دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پای
فرشته است به دو دست دعا نگهدارد.
💠داستان
جوانی زیبا به نام محمد در پارچه فروشی کار می کرد یکی از مشتریان وی زنی بود که شیفته جمالش شده بود، روزی چند طاقه پارچه خرید و به بزاز گفت من نمیتوانم پارچهها را بیاورم، به شاگردت بگو آنها را برایم بیاورد. ابنسیرین پارچهها را به خانه زن آورد و زن به او گفت پارچهها را داخل بیاور. همین که داخل آمد، زن در را بست و خود را با بیحیایی در مقابل ابن سیرین قرار داد و گفت که اگر با من نباشی فریاد میزنم که تو میخواستی با من عمل منافی عفت انجام دهی.
ابنسیرین مانده بود که چه کند، توکل به خدا کرد و از خداوند یاری خواست و به ظاهر گفت که میروم تا آماده شوم. به دستشویی میرود، در آنجا از کثافات برمیدارد- چون در قدیم چاهی نبود و آنها را برای کود حیوانی برمیداشتند- و به سر و صورت و لباس خود میمالد. وقتی بیرون میآید، زن میبیند آن جمال زیبا به کثافات انسانی متعفن شدهاست، در را باز و او را بیرون میکند.
➖ محمد بن سیرین با این روش رندانه برای ساعتی خود را الوده به مدفوع کرد تا دامانش به معصیت آلوده نشود و خدواند در مقابل این تقوا پیشگی این جوان زیبا در همین دنیا مقاماتی به او داده بود از جمله آنها علم تعبیر خواب بود.
💠داستان
شیخ بهائی در کشکول خود داستان عبرت آمیزی ذکر نموده ؛شخصی که در ناز و نعمت فراوان بود مرگ فرا رسید در حال احتضار او را به کلمه شهادتین تلقین کردند ولی او در عوض این شعر را می خواند:
يا رُبَّ قائلةٍ يوماً وَ قَد تَعِبَت
أَينَ الطَريقُ إلى حَمامِ مَنجاب
کجاست آن زنی که خسته شده بود و آدرس حمام منجاب را می پرسید.
سبب خواندن شعر او این بود : روزی زن عفیفه ی خوش صورتی از منزل خود خارج شد تا به حمام معروف منجاب برود هر چه گشت حمام را پیدا نکرد و از راه رفتن خسته شد ، مردی را در راه دید از او پرسید:که حمام منجاب کجاست؟ ان مرد اشاره به منزل خود کرد و گفت حمام اینجاست و آن زن به خیال اینکه او راست می گوید وارد آن خانه شد آن مرد فورا بدنبال او وارد شد و درب را بست و خواست با آن زن زنا کند . آن زن بیچاره دانست که راه فرار ندارد و گرفتار حیله آن مرد شده است باید تدبیری اندیشد و خود را از چنگ او خلاص کند ، به او اظهار علاقه کرد و گفت من هم دوست دارم این کار را با شما انجام دهم ولی تن من کثیف و بد بو است که می خواستم حمام بروم ، خوبست که یک مقدار عطرو بوی خوش برای من بگیری که من خودم را خوشبو کنم و قدری هم غذا و میوه تهیه کن که با هم بخوریم ، و زود بیا که من منتظر و مشتاق تو هستم . آن مرد چون کثرت علاقه آن زن را به خود دید مطمئن شد ، او را در خانه گذاشت و برای تهیه غذا و خوردنی و عطر به بیرون رفت چون آن مرد از خانه خارج گشت آن زن بیچاره فورا از آنجا بیرون آمد و گریخت و خلاص شد . چون آن مرد برگشت زن را ندید و به جز حسرت چیزی عایدش نشد ، و حالا که در حال احتضار و جان دادن است آن زن به فکر او افتاده و قصه آن روز را در شعر عوض کلمه شهادت می خواند.
👈[ای عزیز تامل کن ببین اراده یک گناه از این مرد چگونه او را منع کرد از اقرار به شهادتین با آنکه از او چیزی صادر نشده جز آنکه آن زن را داخل خانه نمود و قصد زنا کرد بدون آنکه زنا از او صادر شود. خدایا ما را یک لحظه به خودمان وا مگذار]
#حکایات
ــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
دستور به عزاداری برای حضرت حمزه علیه السلام توسط رسول الله صلی الله علیه و آله
〰〰〰🔰〰〰〰〰〰
🔻 ابن مسعود، از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله در کتاب شرح مسند ابی حنیفه می گوید:
🔸 ما نديديم که پيغمبر اکرم صلی الله علیه و آله براي کسی گريه کند، آن چنانکه براي #حضرت_حمزه گريه میکرد. وقتي نبی مکرم با جنازه حضرت حمزه علیه السلام مواجه شد، او را طرف قبله قرار داد و رو به روي جنازه، با سوز و آناله کرد، نبي گرامي صلی الله علیه و اله از شدت گريه و مصيبت افتاد و غش کرد و ميفرمود: ای عموي رسول خدا صلی الله علیه و آله و شير رسول خدا صلی الله علیه و آله ، يا حمزه. ای انجام دهنده کارهای خیر ، ای برطرف کننده غم ها ،ای کسی که از رسول خدا دفاع می کردی...
📗📔 نام کتاب : شرح مسند أبي حنيفة نویسنده : علي القاري جلد : 1 صفحه : 526
📗📔نام کتاب : المستدرك على الصحيحين نویسنده : الحاكم، أبو عبد الله جلد : 3 صفحه : 219
✍ ومر رسول الله صلى الله عليه وسلم بدار من دور الأنصار من بنى عبد الأشهل وبنى ظفر فسمع البكاء والنوائح على قتلاهم فذرفت عينا رسول الله صلى الله عليه وسلم فبكى ثم قال لكن حمزه لا بواكي له فلما رجع سعد بن معاذ وأسيد بن حضير إلى دار بنى عبد الأشهل أمرا نساءهم أن يتحزمن ثم يذهبن فيبكين على عم رسول الله صلى الله عليه وسلم
🔸 رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از كنار خانههايي از أنصار (بنى عبد الأشهل وبنى ظفر) عبور ميكردند كه صداي بكاء و نوحه بر كشتهگان خودشان را شنيدند. چشمان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم پر از اشك شد و فرمود: عمويم حمزه گريه كن ندارد.
و چون سعد بن معاذ و أسيد بن حضير به خانههاي بنى عبد الأشهل بازگشتند زنانشان را أمر كردند تا غم و اندوه خود را در سينهها حبس كنند و ابتدا برای عموی رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم عزاداری كنند.
📗📔المستدرک علی الصحیحین - کتاب الجنائز - البکاء علی المیت - ح 1339 با تصریح بر صحت حدیث
🔺 از آن به بعد كسانی كه سخن پيامبر را شنيده بودند قبل از گريه بر هر شهيدي اوّل براي حضرت حمزه علیهالسلام عزاداری میكردند:
✍ فلم تبك امرأه من الأنصار علي ميّت بعد قول رسول اللّه صلّي الله عليه و آله وسلّم لكنّ حمزه لابواكي له إلي اليوم إلّا بدأت البكاء علي حمزة
🔸 هيچ زني از انصار بعد از شنيدن فرمايش رسول خدا كه عمويم حمزه گريهكن ندارد، بر مردهاي گريه نميكرد، مگر اينكه اوّل برای حمزه عزاداری میكرد.
📗📔نام کتاب : الاستيعاب في معرفة الأصحاب نویسنده : ابن عبد البر جلد : 1 صفحه : 374
📗📔نام کتاب: الطبقات الکبری لابن سعد - طبقات البدریین..- الطبقة الاولی.. - حمزة - ح 2655
-----------------------
⁉️❕اگر گریه و عزاداری برای اموات شرک است پس چرا حضرت رسول صلی الله علیه و آله برای عمویش عزاداری کردند؟
وچرا دستور به عزاداری دادند؟؟!!
#حضرت_حمزه_سیدالشهدای_احد
➖➖➖➖➖➖➖➖
.
.
|⇦•آمدم باز درِ میکده ات ..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزه و #حضرت_عبدالعظیم _ حاج #مسعود_پیرایش
●━━━━━━───────
أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ .. (سوره الأنبياء/ ۸۳)
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (سوره يوسف/ ۸۸)
آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان
تشنه ام تشنۀ دیدار، سبویی برسان
این طرف آن طرفم جانِ رقیه مکشان
بنده ات را به سر سفره زهرا بنشان
خواهشاً اشک دو چشمانِ مرا جاری کن
کار از کار گذشته تو فقط کاری کن
سینه ام وادی طور است پُر از نورِ جلی ست
تازه فهمیده ام این گریه چه خیر العملی ست
دامن رحمت تو هم ابدی هم ازلیست
بندۀ سینه زنت دست به دامان علیست
به سرم سایۀ ایوان و امان نجف است
دل من تنگ علی تنگ اذان نجف است
من بهم ریخته ام کاش که درهم بخری
گذری هم که بیایم تو ز من میگذری
در شب اول قبرم ز تو دارم اثری
آمدم تا که مرا پیش حسینت ببری
من خجالت زدۀ تو شدم آبم نکنی
جلویِ چشم علمدار خرابم نکنی
آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین
بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین
باز افتاده همه کوله و بارم به حسین
تک و تنها کس و کاری ندارم به حسین
شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست
آن لبِ تشنه که می خواند دعا ریخت به هم
ته گودال، سری با نوک پا ریخت به هم
مادری گفت حسین و همه جا ریخت به هم
خیمه ها ریخت به هم، کرببلا ریخت به هم
کهنۀ پیرهنی داشت و صیاد کشید
سر ناموسِ حسین بن علی داد کشید ..
شاعر: #رضا_دین_پرور
تا اومد بدن حمزۀ سیدالشهدا رو دید عبا رو درآورد رو بدنِ حمزه انداخت .. اینجای روضه، روضه خوان متحیره بره کربلا یا مدینه .. آخه این صحنه یه جای دیگه ام تکرار شد .. تا دید فاطمه رو زمین افتاده .. خونه پر از اراذل و اوباشِ .. عبا رو ، رو فاطمه انداخت ..
شام رحلت محدث بزرگ حضرت عبدالعظیمِ .. ان شالله به جایی برسیم آقا و مولامون بهمون بگه «أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً ..» امام هادی فرمود در مقام حضرت عبدالعظیم که تو دوستِ حقیقی ما هستی .. ان شالله ما هم به اونجا برسیم ..
نگاه کرد دید خواهرش داره میاد .. بدن، بدنِ یه علمدارِ رشیدِ هنوز دست و پاهای مُثله شده بیرون مونده .. فرمود خار و خاشاک بیارید بدن رو بپوشانید آخه خواهرش طاقت نداره نمی تونه تحمل کنه .. صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
اذون گفتن اما، هنوز زیرِ پایی ..
سه ساعت تمومه که تویِ قتلگاهی
هنوز توی گودال، شلوغه عزیزم
خودت بهم بگو اینا دروغ عزیزم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_عبد_العظیم
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا
#کربلایی_مسعود_پیرایش
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
#روضه_عبدالعظيم_الحسني_علیه_السلام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
1. آمدم باز.mp3
15.09M
#روضه_حضرت_حمزه
( علیه السلام )
#کربلایی_مسعود_پیرایش
#دستگاه_ماهور
البته فقط قسمت مناجات در دستگاه ماهور می باشد ..
1. از احد آید ندا.mp3
7.09M
#نوحه_حضرت_حمزه( علیه السلام )
#حاج_مهدی_رسولی🎤
از اُحد ، آید ندا
واویلتا ، واحَمْزَتاه
شهر پیغمر شده
ماتمسرا ، واحَمْزَتاه
هم برادر، هم عمو،
هم تکیه گاهش کُشته شد
خون شد از غم
قلب ختمالانبیا ، واحَمْزَتاه
قطعه قطعه پاره پاره
اِرباً اِربا ، چاک چاک
پیکرش افتاده
روی خاکها ، واحَمْزَتاه
دست وحشی بشکند
یارب که از راه ستم
نیزه زد بر پهلوی او
بی هوا ، واحَمْزَتاه
تا نیفتد چشم خواهر
بر جراحات تنش
بر رویش انداخت
پیغمبر عبا ، واحَمْزَتاه
خواهرش جسم برادر را
ندید از حال رفت
شد اُحد از ناله هایش کربلا
واحَمْزَتاه
فاطمه بعد از پدر
با پهلوی بشکسته اش
در کنار قبر او
میزد صدا ، واحَمْزَتاه
تو نبودی ای عمو
بر صورتم سیلی زدند
پیش چشم شوهرم
در کوچه ها ، واحَمْزَتاه
تو نبودی خانه ام را
از جفا آتش زدند
تو نبودی سوختم
در شعله ها ، واحَمْزَتاه
کاش بودی ای عمو
تا باز میکردی طناب
بین دشمن
از دو دست مرتضی ، واحَمْزَتاه
در مدینه مادر و ،
دختر به دشت کربلا
روی تل میزد صدا
واجعفرا ، واحَمْزَتاه
نیزه ها میرفت بالا
زینب از سوز جگر
ناله میزد واعلیا
وااَخا ، واحَمْزَتاه
کاش حمزه بود
تا خنجر بگیرد از عدو
یا که زینب را برَد
در خیمه ها ، واحَمْزَتاه
#حضرت_حمزه
#شهادت_حضرت_حمزه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدای_احد
461119234_-2065499341.mp3
47.07M
🔊 #سخنرانی کامل #حامد_کاشانی
📋 درنگی در معنای حجّت (با تکیه بر حجیّت #حضرت_زهرا سلام الله علیها بر امامان علیهم السلام)؛ جلسه اول
📆 سه شنبه مورخ ۶ دی ماه ۱۴۰۱
🔸 بیت الزهرا سلام الله علیها
054lj.mp3
19.17M
🎧صوت کامل برنامه #صبحانه_ایرانی
📺 #شبکه_دو
🎞 #جلسه_سوم
📅 #دهم_اردیبهشت
📋با موضوع «#صفین»
موضوع بحث:
📄 چه کسانی کنار #معاویه شمشیر می زنند. 2
#طباخیان
.
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#تبری
🔘 حکایتِ « آکِلَةَ الأَکبٰادِ » جنگ أحُد و بلایی که بر سر حضرت حمزه علیهالسلام آورد ...
⚡️ امامصادق علیهالسلام بعد از هر نماز واجب، «هندجگرخوار» را لعنت میکردند...
در جنگ أحُد، هند دختر عَتَبه، به «وحشی» وعدهای داد و به او گفت:
اگر محمّد یا علی و یا حمزه را بکشی، آنچه تو را خشنود سازد به تو خواهم داد.
وحشی گفت: از پسِ محمّد (صلیاللهعلیهوآله) بر نمی آیم، علی (علیهالسلام) هم مردی دوراندیش و مراقب است، به او هم فکر نمیکنم. پس در کمین حمزه نشستم.
وحشی گوید: دیدم که حمزه به شدت به لشکر حمله میکند. از جلوی من رد شد و بر لبه نهری گام نهاد، ولی بر زمین افتاد. آن گاه، نیزهام را برداشتم و پرتاب کردم. نیزهام به پایش خورد و نقش بر زمین شد.
فَأَتَیْتُهُ فَشَقَقْتُ بَطْنَهُ فَأَخَذْتُ کَبِدَهُ وَ جِئْتُ بِهَا إِلَی هِنْدٍ فَقُلْتُ لَهَا هَذِهِ کَبِدُ حَمْزَةَ
▪️من به سراغ او رفتم و شکمش را شکافتم و جگرش را در آوردم و آن را به هند دادم و گفتم: این جگر حمزه است.
هند آن را در دهان خود گذاشت و جوید. اما خداوند آن را در دهان او مانند استخوان زانو سفت گردانید. به ناچار، آن را از دهان بیرون انداخت.
➖آن گاه، هند بر بالای جسد حمزه آمد و گوشها و دست و پایش را برید و بدن او را مُثله کرد.
📚 بحارالانوار ج۲۰ ص۵۵
🔻 طبق روایت «کافی» و «تهذیب»:
هُوَ یَلْعَنُ فِی دُبُرِ کُلِّ مَکْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ
🔹 إمام صادق علیهالسلام بعد از هر نماز واجب، چهار مرد (اولی،دومی،سومی و معاویه) و چهار زن (دختر اولی،دختر دومی،امّحکم[خواهرمعاویه] و «هند»)، را لعنت میکردند...
📚تهذیب الاحکام ج۲ ص۳۲۱
📚الکافی ج۳ ص۳۴۲
✍ وقتی که امام علیهالسلام ، «هند» را در ردیف آن ظَلَمهای که ظلم و جورشان، تمام عوالم را پُر کردهاست، قرار میدهند، حاکی از عظمت ظلمیاست که آن ملعونه در حق رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و عترت آن حضرت روا داشت...
#حضرت_حمزه سیدالشهدای_احد
........
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸تنِ مطهر حضرت حمزه علیهالسلام را عریان کردند اما در آخر، کفن شد ...
مرحوم شیخ كلينى از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند که حضرت فرمودند :
📋 إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله صَلَّى عَلَى حَمْزَةَ وَ كَفَّنَهُ لِأَنَّهُ كَانَ جُرِّدَ
▪️«پيامبرخدا صلیاللهعلیهوآله بر پیکر حمزه علیهالسلام نماز خواندند و چون مشركان لباس از تن حمزه برگرفته بودند و پيكرش برهنه بود، دستور دادند بر عمويش كفن بپوشانند و لذا او را درميان نمدى قرار دادند و دفن كردند؛
📚الکافی،ج۳ ص۲۱۱
🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است:
بدن مطهر حضرت حمزه علیهالسلام را در پارچهای که خواهرش صفیّه آورده بود، کفن کردند؛ چراکه مشرکان او را برهنه کرده بودند.
📚طبقات الکبری،ج۳ ص۱۵۱۶.
✍ آه... یا رسول الله!
چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن بدن عریانی که مقاتل نوشتهاند:
🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیهالسلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِالسَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند:
«حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!»
🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند.
📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳
📚سحاب رحمت ص ۶۵۳
📝 یا حضرت حمزه!
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خداکند از راه خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خداکند که دگر حرف بوریا نشود
به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟
تونیزه خوردهای اصلا زپشت سر یانه؟
به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟
عبور کردهای از کوچه یهودی ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟
به غیر شام که در ان نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
به شام قافله را با عذاب آوردند
برای دست یتیمان طناب آوردند
مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعدچند دقیقه شراب آوردند
به روی نیزه سر شیر خواره را عمداً
درست پیش نگاه رباب آوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد آید
مدام روبرویش ظرف آب آوردند
به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت
نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
◾️ هیچ روزی مانند روز شهادت حضرت حمزه علیهالسلام بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله سخت نگذشت...
⚡️ اشارهای به روضهٔ «قصد قربت» در بیان حضرت زینالعابدین علیهالسلام...
در روایت آمده است:
روزى نگاه ِامام سجاد علیهالسلام،به عُبيداللَّه فرزند حضرت عباس علیهالسلام افتاد و اشك در چشم إمام علیهالسلام حلقه زد؛ آنگاه فرمودند:
مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ
▪️براى رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روزى سخت تر از جنگ اُحد پيش نيامد؛
قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ
▪️زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزةبن عبدالمطلب، اسداللَّه و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد.
و پس از اُحد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند.
🔻إمام علیهالسلام در اینجا فرمودند:
وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ
▪️و سخت تر از روز امام حسين "صلوات الله علیه " پيش نيامده و نخواهد آمد؛
ازْدَلَفَ إِلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ
▪️ زيرا سى هزار نفر او را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تصور مىكردند و همهٔ آنها با قصد قربت برای ريختن خون فرزند همان پيامبر آمده بودند...
📚الأمالى،شیخصدوق، ص ۲۷۷
📚بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴
✍ هزار و یک «روضه»، در همین جمله است:
کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ...
▪️گویا إمام سجاد علیهالسلام یک عمر با این زبان حال گریه میکردند:
از چه رو میزدند و میکشتند!؟
مو به مو میزدند و میکشتند
قصد قربت نموده بودند و
با وضو میزدند و میکشتند...
#حضرت_حمزه
#وفات_حضرت_حمزه
.
#شهادت_حضرت_حمزه سیدالشهدا علیه السلام
#شور_واحد
عموی با وقارِ رسول الله
همیشه در کنار ِ رسول الله
تویی که هستی یار ِ رسول الله
تا تو باشی و علی هم باشه، به شما گرمه دل پیغمبر
تو جوانمرد قریشی آقا، اسدالهی و شیر لشکر
میخونم از عشق تو هر لحظه
سیدنا یا حضرت حمزه
یا حمزه( سید الشهدا ۳)
...........
عزیز مصطفایی هنر داری
توییکه مثله شیری جگر داری
تو مثله حیدری خودت سرداری
دو تا شمشیر و بدست میگیری، وسط معرکه بی همتایی
تو شبیه مرتضی میجنگی، حمزه ای عشق رسول اللهی
محبت تو بی حد و مرزه
سیدنا یا حضرت حمزه
یا حمزه( سید الشهدا ۳)
...........
یه گوشه ای کمين کرده صیادی
با نیزه بی هوا زد که افتادی
جلو چشای خواهرت جون دادی
بدنت مُثله به روی خاک و ...، خواهرت داره تو رو میبینه
کربلا قصه میشه باز تکرار، شمر ِ که رو بدنی میشنیه
خوردی زمین ز ضربت نیزه
سیدنا یا حضرت حمزه
یا حمزه( سید الشهدا ۳)
#هاشم_محمدی_آرا ✍
👇👇👇
عشاق الحسین محب الحسین.استاد عالی.mp3
3.83M
#حکایات
ماجرای معلم یهودی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🎙#استاد_عالی
|⇦•سرِ شب پای غمت...
#روضه #شهادت_حضرت_حمزه علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج اسلام میرزایی
●━━━━━━───────
سرشب پای غمت باز به قلبم وا شد
اشک من جوش شد و صورت من دریا شد
بسته بودن به رویم همه درها را
یا حسین گفتم و درهای بهشتی وا شد
حاصل نان حلال پدرم بود که من
سِمَتم نوکری گل پسر زهرا شد
مادرم زیر عَلم داد به من شیرِ وِلا
بچه بودم که دلم خیمه ی عاشورا شد
نوکری کردم و هر روز به من فهماندی
هرکه شد نوکرتان در دو جهان آقا شد
به حسین بن علی پشت و پناهم گرم است
ای خدا شکر، عجب پشت و پناهی دارم
ای جگر گوشه ی زهرا وعلی در غم تو
عرش لرزید و زمین پیکرش ازهم واشد
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
آن زمانی که زِ مرکب به زمین افتادی
نغمه ی جن و ملک وای حسینم وا شد
مادرت دید تو را گفت: بمیرم مادر
این همه نیزه چه سان برتن پاکت جا شد
نیزه داری به سرِ نیزه دهانت را بست
نیزه ی دیگری آمد دهنت بد وا شد
من بمیرمچه غریبانه بریدن سرت
تا بریدن سرت دور و بَرَت بَلوا شد
*بدن حمزه رو تکه تکه کرده بودن، اون هندِ ملعونه جگر رو درآورده بود.خبر دادن به رسول اللّه، آقا! صفیه خواهر حمزه داره میاد. پیغمبر سریع عباش رو درآورد، رو بدن حمزه انداخت. فرمود:خواهر طاقت نمیاره بدن ارباً اربا ببینه. صفیه اومد، حضرت زهرا کمکش می کرد ،پیغمبر مراقب بود. اما کربلا زینب سلام الله دید تازیانه به دست اومدن...*
«هرچه اوبیشتر نفس می زد، بیشتر میزدند زینب را
یکنفر مانده بود درگودال صد نفر می زدن زینب را»
*پیغمبرعبا رو روی بدن کشید صفیه خواهر حمزه این بدن تکه تکه شده رونبینه... یه جا هم یه آقایی هرچی نگاه کرد دید بدن علی اکبرجمع وجور نمیشه اونجا بود صدا زد: جوانان بنی هاشم بیاید، این بدن رو من یه نفره نمیتونم ببرم.. *
ای ارباً اربای حرم اکبر
الهی قربونت برم ای اکبر
اونقده دست و پا نزن ای بابا
پیش دو چشای سرم ای اکبر
منو این جسم پاره پاره
چقده پیکرت غم داره
جای سالم نمونده واست
به حرم بردنت دشواره
می بینی بابات چه حالی داره
چه حس خوبیه تو کربلا بودن
*علی!بابات که پیره، پاشو ببین عمه زینبت اومده، پاشو ببین عمه ات اومده بین نامحرما، به خاطر زینب پاشو...*
اذان گوی دلِ بابا، اذانی میهمانم کن
اگر چه از گلوی تو صدائی در نمیآید
تمام سعی خود را میکنم اما!
نمیدانم چرا این تیرها از پیکر تو در نمیآید
*بابا! زخمت یکی دوتا که نیست شدی شبیه مادرم، پهلوت رو دریدن پسرم...
الهی بمیرم برات آقا! بالا سر همه اومدی. راوی میگه دیدم هی نگاش میچرخه سمت چپ و راست، کسی نیست خود حسین رو یاری کنه...
آروم صورت رو روی زمین گذاشت، گفتم داره این امّت رو نفرین میکنه..اومدم نزدیک دیدم میگه "الهی رِضاً بِرضائِک" خدا حسین راضی به رضای تو..
کاش به همین بسنده میکردن و رها می کردن حسین رو .."وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ"یه وقت دید سینه اش سنگین شد ....*
هجوم آوردن جلو چشمِ مادرش
هجوم آوردن برا بردن سرش
شلوغه گودال همه هلهله کنان
شمر وخولی وسِنان دست وپر دارن میان
*یکی داره لباساش رو میبره هرچی خواستید بردارید بُردید دیگه رهاش کنید...اما مگه رها میکنن*
پنجه گذاشته لابه لای موت
خنجرش و گذاشته رو گلوت
بمیره خواهرت که این طوری
با نوک نیزه کرده زیر و روت
به سمت گودال از خیمه دویدممن
شمر جلوتر بود دیر رسیدممن
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
ــــــــــــــــــ
#حضرت_حمزه
#روضه_حمزه_سیدالشهداء_علیه_السلام
#حاج_اسلام_میرزایی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
14000305eheyat-mirzaei-roze.mp3
6.84M
|⇦•سر شب پای غمت ...
#روضه_حضرت_حمزه علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج اسلام میرزایی
.
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
💠 مژده به محبّین حضرت حمزه علیهالسلام که در قیامت مورد شفاعت آن حضرت قرار میگیرند...
⚡️کیفیت شفاعت حضرت حمزه علیهالسلام با استعانت از امیرالمؤمنین علیهالسلام در وانفسای محشر...
در روایتی إمام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند:
إِنَّ حَمْزَةَ عَمَّ مُحَمَّدٍ لَیُنَحِّی جَهَنَّمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنْ مُحِبِّیهِ
🔻همانا عموی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، حمزه علیهالسلام، در روز قیامت آتش دوزخ را از دوستان خود دور میکند.
در روز قیامت روبروی صراط جمع انبوهی از مردم حضور مییابند که شمارشان را کسی جز خداوند متعال نمیداند، آنها دوستداران حمزه هستند که بسیاری از ایشان گناهکارند.
➖ ناگهان دیواری از آتش پیش رویشان پدید میآید و نمیگذارد از صراط بگذرند و سوی بهشت راهی شوند، در آن دَم میگویند:
ای حمزه! اوضاع ما را میبینی؟!
حمزه به رسول خدا و علی بن ابی طالب، که درود خدا بر ایشان باد، میگوید: میبینید دوستان من چگونه از من کمک میخواهند؟
➖آن گاه رسول خدا به مولا علی، میگوید:
🔻ای علی! به عمویَت کمک کن تا به فریاد دوستانش برسد و آنان را از دوزخ نجات دهد.
مولا علی علیهالسلام با نیزه ای که حمزه در جنگ با دشمنان خدا در دنیا در دست داشته، میآید و نیزه را به حمزه میدهد و میگوید:
🔻ای عموی رسول خدا! همان طور که در دنیا با این نیزه از دوستان خدا در برابر دشمنان خدا دفاع میکردی، اکنون نیز دوزخ را با نیزهات از دوستانت دور کن.
➖حمزه نیزه را در دست میگیرد و نوک نیزه را در آن دیوار آتش فرو میبرد؛ او به یک ضربه دیوار را به اندازه مسیر پانصد ساله دور میکند و سپس به دوستدارانی که در دنیا داشته میگوید:
عبور کنید و آنها به سلامت از صراط عبور میکنند.
📚 تفسیرالإمامالعسکری علیهالسلام ص۱۷۷
📚 بحارالانوار ج۱۷ ص۲۴۹
#شهادت_حضرت_حمزه
#حضرت_حمزه
..........
حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸« آکِلَةَ الأَکبٰادِ » جنگ أحُد و بلایی که بر سر حضرت حمزه علیهالسلام آورد ...
در نقلها آمده است:
🥀 در جنگ أحُد، هند دختر عَتَبه، به «وحشی» وعدهای داد و به او گفت: اگر محمّد یا علی و یا حمزه {علیهمالسلام} را بکشی، آنچه تو را خشنود سازد به تو خواهم داد. وحشی گفت: از پسِ محمّد (صلیاللهعلیهوآله) بر نمیآیم، علی (علیهالسلام) هم مردی دوراندیش و مراقب است، به او هم فکر نمیکنم. پس در کمین حمزه نشستم.
🥀 وحشی گوید: دیدم که حمزه به شدت به لشکر حمله میکند. از جلوی من رد شد و بر لبه نهری گام نهاد، ولی بر زمین افتاد. آن گاه، نیزهام را برداشتم و پرتاب کردم. نیزهام به پایش خورد و نقش بر زمین شد.
📋 من به سراغ او رفتم و شکمش را شکافتم و جگرش را در آوردم و آن را به هند دادم و گفتم: این جگر حمزه است.
🥀 هند ملعونه، آن را در دهان خود گذاشت و جوید. اما خداوند آن را در دهان او مانند استخوان زانو سفت گردانید. به ناچار، آن را از دهان بیرون انداخت. آن گاه، هند بر بالای جسد مطهر حضرت حمزه علیهالسلام آمد و گوشها و دست و پایش را برید و بدن او را مُثله کرد.
📚 بحارالانوار ج۲۰ ص۵۵
🔖 به روایت کتاب شریف «کافی» و «تهذیبالاحکام» :
📋 إمام صادق علیهالسلام بعد از هر نماز واجب، چهار مرد (اولی،دومی،سومی و معاویه) و چهار زن (دختر اولی،دختر دومی،امّحکم[خواهرمعاویه] و «هند»)، را لعنت میکردند...
📚تهذیب الاحکام ج۲ ص۳۲۱
📚الکافی ج۳ ص۳۴۲
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#راس_الحسین
🩸جسارت ابوسفیان ملعون به سَر مطهر حضرت حمزه علیهالسلام...
در نقلها آمده است:
🥀 پس از مُثله شدن حضرت حمزه علیهالسلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار میدهد و میگويد:
📋 ذُق يا عُقَق!
▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُتها عاقّ شدى!
🥀 حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش میداند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت:
📋 وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً
▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱)
✍ آه آه آه...
کاش فقط «یک نفر» با «چوبدستیاش» به سر مطهر امام حسین علیهالسلام هم جسارت میکرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشتهاند:
➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام را در میان طشتی پیش ابنزیاد ملعون گذاشتند،
📜 با چوبدستیاش بر دندانهای مبارک سیدالشهداء علیهالسلام میزد و میگفت: حسین چه دندانهای زیبایی دارد
کار، به همینجا تمام نشد چند روز بعد، همین سر مطهر را در پیش روی یزید لعین گذاشتند
یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندانهای مبارک سیدالشهداء علیهالسلام میزد و میگفت:از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است
▪️حال، ضربهشصتم را چگونه میبینی ای حسین
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
◾️ هیچ روزی مانند روز شهادت حضرت حمزه علیهالسلام بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله سخت نگذشت...
⚡️ اشارهای به روضهٔ «قصد قربت» در بیان حضرت زینالعابدین علیهالسلام...
در روایت آمده است:
روزى نگاه ِامام سجاد علیهالسلام،به عُبيداللَّه فرزند حضرت عباس علیهالسلام افتاد و اشك در چشم إمام علیهالسلام حلقه زد؛ آنگاه فرمودند:
مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ
▪️براى رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روزى سخت تر از جنگ اُحد پيش نيامد؛
قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ
▪️زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزةبن عبدالمطلب، اسداللَّه و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد.
و پس از اُحد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند.
🔻إمام علیهالسلام در اینجا فرمودند:
وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ
▪️و سخت تر از روز امام حسين "صلوات الله علیه " پيش نيامده و نخواهد آمد؛
ازْدَلَفَ إِلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ
▪️ زيرا سى هزار نفر او را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تصور مىكردند و همهٔ آنها با قصد قربت برای ريختن خون فرزند همان پيامبر آمده بودند...
📚الأمالى،شیخصدوق، ص ۲۷۷
📚بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴
✍ هزار و یک «روضه»، در همین جمله است:
کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ...
▪️گویا إمام سجاد علیهالسلام یک عمر با این زبان حال گریه میکردند:
از چه رو میزدند و میکشتند!؟
مو به مو میزدند و میکشتند
قصد قربت نموده بودند و
با وضو میزدند و میکشتند...
#شهادت_حضرت_حمزه
#حضرت_حمزه
.
.