eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
217.5K
💐میزنم باده، باده آزاده... 💐
223K
💐ای گل سرمد حضرت احمد 💐
222.5K
💐سرود ولادت امام صادق ص 💐شد دل عاشق... 💐
‍ . صلی علیک یا محمد _ خاتم الانبیا محمد مثل تو توی عالمین نیس _ دلبر دلربا محمد جان جانانی _ تو روح قرآنی _ رسول ربانی مدد رسول الله ۳ یا ابالزهرا _ امیر بی همتا _ الی الابد آقا مدد رسول الله ۳ مولانا _ یا محمد عشق خدایی یا محمد روح دعایی یا محمد ای روشن از جمالت عالم بدر الدجایی یا محمد شاهی و مولا _ زلالیه دریا _ آبروی دنیا مدد رسول الله ۳ شأن تو والا _ بنده ی تو مولا _ نوکرتو آقا مدد رسول الله ۳ مولانا یا محمد ... فدای نام تو محمد منم غلام تو محمد کبوتر دلم نشسته به روی بام تو محمد یا رسول الله _ ای نور مهر و ماه _ تو روشنی راه مدد رسول الله ۳ ای فدات جونم _ برا تو میخونم  _ من به تو مدیونم مدد رسول الله ۳ ملودی اینکار از بنده نیست ... ✍ .👇
‍ . سرود پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله مثلِ تو نبودو مثل تو نباشه ، مثل تو نخواهد آمد رو قلبم نوشتم ، حک شد تو سرشتم ، حبیبی مصطفا محمد جانم ، چه اسم زیبایی ، ماه تماشایی نورٌ علی نور یعنی که بابای زهرایی چی بهتر از اینکه غلامت باشم چی بهتر از اینکه به نامت باشم چی بهتر از اینکه شب میلادت ، سرمست از ، کلامت باشم قال رسول الله :  علی ولی الله ... ای نور معلا ، ای والای والا ، مثل تو نخواهد آمد تو خُلق عظیمی ، عشقم از قدیمی ، حبیبی مصطفا محمد جانم ، چه شأن والایی ، حضرت طاهایی سرور کل عالمین دلبر دلهایی چی بهتر از اینکه فقیرت هستم چی بهتر از اینکه اسیرت هستم چی بهتر از اینکه با عشق حیدر ، من تویِ ، مسیرت هستم قال رسول الله ؛ علی ولی الله بند سوم ( امیر المومنین علی علیه السلام) ای فَتّاح خیبر ، ای استاد منبر ، مثل تو نخواهد آمد بعد از شخص احمد  ، بر کل خلایق ، یا حیدر تویی سرآمد جانم ، کعبه سیاری ، حیدر کراری نورٌ علی نور یعنی بابای علمداری چی بهتر از اینکه شدم مجنونت چی بهتر از اینکه منم حیرونت چی بهتر از اینکه باشم آقاجون ، زائرِ ، ایوونت قال رسول الله ؛ علی ولی الله ✍ .👇
202030_1979991102.mp3
13.33M
📝 ای به جمع انبیاء بالا نِشین 🎤 حاج حنیف_طاهری 🌺 ای به جمع انبیاء بالا نشین حلقه ی اهلِ نبوت را نگین خاتم تاییدِ ادیانِ خدا فتحِ باب عشق ختم المرسلین دلنوازی دلنوازی دلنواز نازنینی نارنینی نازنین یا محمد صاحب خلق عظیم یا محمد رحمت للعالمین در سکوتت صد سخن حرفِ عمیق در نگاهت نطق هایِ آتشین میزدی خنده به رویِ بردگان میشدی با مستمندان همنشین سنگ فرشِ مرقدِ سرسبزِ تو آسمانِ آبی عرشِ برین هر که با پایِ دل آمد سویِ تو شک ندارم میشود اهلِ یقین زیرِ دستت پا گرفت و جلو کرد آنکه بودش دستِ حق در آستین تا ببینی خویش را در آیینه میشدی محوِ امیرالمومنین من کجا و وصفِ تو باید گذاشت در کنارِ نام خوبت نقطه‌چین حرفِ من این مصرع پایانی است با نگاهی کن مسلمانم همین ..... شب معراج خطاب رسید.... چون لباس کعبه ،بر اندام بت ،زیبنده نیست  جز تو بر شخص دگر نام امیرالمومنین
sjjdksksbsnn_۲۰۲۲_۱۰_۱۶_۲۰_۵۱_۴۵_۴۲۶.mp3
22.32M
|⇦•رسول اللهی... ویژهٔ ولادت پیامبر رحمت ومهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه وامام‌جعفر صادق علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رسول اللهی، بزرگ مایی توعالم تنها تویی که اباالزهرایی از هر انگشتت رحمت میباره مهربونتر ازتو دنیا نداره عاشق تو هرروز و شب صلوات روی لبهاشه شیعه ی علی اونه که شیعه ی محمد باشه بَلَغَ العُلیٰ بِکَمالِهِ کَشَفَ الدُّجیٰ بِجَمالِهِ حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ... دوباره سال جهان شد تحویل صدای آمنه اومد سلام جبرائیل توی گهوار ست چه قرص ماهی صدبارمن دورش بگردم الهی چه ولادتی ای جانم چه سعادتی ای جانم ملائک شدن مبهوتش چه اُبهتی ای جانم بَلَغَ العُلیٰ بِکَمالِهِ کَشَفَ الدُّجیٰ بِجَمالِهِ حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ... یه عمره شیعه با قلبی عاشق نشسته پای منبرهای قال الصادق تو عرش اعلی هستند سرآمد شیعه های جعفر بن محمد پای پرچم این مکتب خون این همه سربازه یه روزی سپاه شیعه بقیع تو رو میسازه بَلَغَ العُلیٰ بِکَمالِهِ کَشَفَ الدُّجیٰ بِجَمالِهِ حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ... ــــــــــــــــــ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرود، دست دخترت رو بوسیدی.m4a
2.2M
(ص) (ع) سلام مظهر نجابت سلام خاتم نبوت سلام سفره دار عالم سلام ریشه ی کرامت تو سفره دار عالم، از اون قدیم ندیمی اگه حسن کریمه، تو جده الکریمی تویی همونی که به ما خدا دادی دست دخترت رو بوسیدی و به زن بها دادی دوست دارم الحمدلله سلام اعتبار دینم سلام عشقِ توی سینم سلام صاحب شفاعت سلام مهربون ترینم میون مهربونا، تو مهربون ترینی یقین دارم تو محشر، نوکرتو می بینی مقام مادر رو تو یاد ما دادی دست دخترت رو بوسیدی و به زن بها دادی دوست دارم الحمدلله سلام ای مراد عیسی سلام پیر راه موسی سلام شهریار عالم سلام ای دلیل دنیا خنده ی تو دلیل، وجود عالمینه دعات میشه نصیب، هر کی که با حسینه دست دل ما رو به مرتضی دادی دست دخترت رو بوسیدی و به زن بها دادی دوست دارم الحمدلله سلام ای رئیس مکتب سلام ای امام مذهب سلام ماه آسمونم سلام ای دعای هر لب نور خدا هنوز از، روایتات می باره هر چی که شیعه داره، به برکت تو داره به لطف تو امشب دلا شده لایق ذکر رو لبای ما شد امشب یا حضرت صادق دوست دارم الحمدلله سلام شور عاشقانه سلام عشق صادقانه سلام برکت الهی سلام علم بی کرانه میگم با سربلندی، اگه بپرسن از من هزار تا ابن حنبل، خاک تو هم نمیشن عنایتی آقا به این دل عاشق ذکر رو لبای ما شد امشب یا حضرت صادق دوست دارم الحمدلله
. 🌹 دیدار فرشتگان با حضرت محمد(ص) در اولین لحظه های تولد؛ پس از زایمان آمنه، حوریان بهشتی کودک را در پارچه ای پیچیده در برابر آمنه نهادند و به آسمان بازگشتند تا بشارت ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به ملائکه برسانند. جبرئیل و میکائیل دو ملک متقرب خداوند به صورت دو جوان وارد خانه آمنه شدند. در دست جبرئیل ظرف بزرگی از طلا و با میکائیل آبریزی از عقیق سرخ بود پس جبرئیل بدن حضرت محمد صلی‌الله ‌علیه ‌و آله‌ و سلم را شست و شو می داد و میکائیل بر آن آب می ریخت پس از پایان شستشو در چشمان کودک سرمه کشیدند و بر سر او ماده ای ساخته شده از مشک و عنبر و کافور قرار دادند. پس ملائکه هفت آسمان به دیدار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) آمدند و گروه گروه بر او سلام کردند. *میکائیل یکی از چهار فرشته مقرب خداست که مأمور روزی رساندن به مخلوقات است. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص ۲۸۸ .
. 📣 زنده شدن مرده بواسطه دعای پیامبر اکرم (ص)؛ راوندی روایت کرده است که یکی از انصار بزغاله ای داشت آن را ذبح کرد به زوجه خود گفت که بعضی را بپزید و بعضی بریان کنید شاید حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم ما را مُشرّف گرداند و امشب در خانه ما افطار کند و به سوی مسجد رفت و دو طفل خُرد داشت چون دیدند که پدر ایشان بزغاله را کشت یکی به دیگری گفت بیا تو را ذبح کنم و کارد را گرفت و او را ذبح کرد. مادر که آن حال را مشاهده کرد فریاد کرد و آن پسر دیگر از ترس گریخت و از غرفه به زیر افتاد و مُرد. آن زن مؤمنه هر دو طفل مرده خود را پنهان کرد و طعام را برای قدوم حضرت مهیّا کرد ؛ چون حضرت داخل خانه انصاری شد جبرئیل فرود آمد و گفت: «یا رسول اللّه! بفرما که پسرهایش را حاضر گرداند.» چون پدر به طلب پسرها بیرون رفت مادر ایشان گفت حاضر نیستند و به جایی رفته اند. برگشت و گفت: حاضر نیستند. حضرت فرمود: «که البتّه باید حاضر شوند.» و باز پدر بیرون آمد و مبالغه کرد مادر او را بر حقیقت مطّلع گردانید و پدر آن دو فرزند مرده را نزد حضرت حاضر کرد حضرت دعا کرد و خدا هر دو را زنده کرد و عمر بسیار کردند. 📚 منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص۷۸ .
. 🔔 ندای شیطان بعد از ولادت حضرت محمد (ص)؛ از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت شده است که چون آن حضرت متولّد شد بتها که بر کعبه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد این ندا از آسمان رسید که (جآء الْحقُّ و زَهق الْباطِلُ اِنّ الْباطِل کان زهُوقا) و جمیع دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و کلوخی و درختی خندیدند و آنچه در آسمانها و زمینها بود تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و می‌گفت: بهترین امّتها و بهترین خلائق و گرامی ترین بندگان و بزرگترین عالمیان محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم است. 📚 منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۳۱ .
. ♦️ معجزات ولادت حضرت محمد (ص)؛ از حضرت صادق علیه‌السلام روایت شده است که: «ابلیس به هفت آسمان بالا می‌رفت و گوش می‌داد و اخبار سماویه را می‌شنید پس چون حضرت عیسی علی نبینا وآله و علیه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع کردند و تا چهار آسمان بالا می‌رفت و چون حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع کردند و شیاطین را به تیرهای شهاب از ابواب سماوات راندند. صبح آن روز که آن حضرت متولّد شد هر بتی که در هر جای عالم بود بر رو افتاده بود و ایوان کسری یعنی پادشاه عجم بلرزید و چهارده کنگره آن افتاد و دریاچه ساوه که سالها آن را می‌پرستیدند فرو رفت و خشک شد و وادی سماوه که سالها بود کسی آب در آن ندیده بود آب در آن جاری شد و آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترین علمای مجوس در آن شب در خواب دید که شتر صعبی چند اسبان عربی را می‌کشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ایشان شدند و طاق کسری از میانش شکست و دو حصّه شد و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید و پرواز کرد تا به مشرق رسید و تخت هر پادشاهی در آن صبح سرنگون شده بود و جمیع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمی‌توانستند گفت و علم کاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر کاهنی که بود میان او و همزادی که داشت که خبرها به او می‌گفت جدائی افتاد و قریش در میان عرب بزرگ شدند و ایشان را (آل اللّه) گفتند؛ زیرا که ایشان در خانه خدا بودند.» و آمنه علیهاالسّلام مادر آن حضرت گفت: «واللّه که چون پسرم بر زمین رسید دستها را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد پس، از او نوری ساطع شد که همه چیز را روشن کرد و به سبب آن نور، قصرهای شام را دیدم و در میان آن روشنی صدائی شنیدم که قائلی می‌گفت که زائیدی بهترین مردم را، پس او را (محمّد) نام کن.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۲۸ .
. 🔸 اوصاف پیامبر اکرم (ص) از زبان مرد یهودی؛ هنگامی که پیامبر اکرم(ص) دیده به جهان گشود، مرد یهودی نزد جماعت قریش آمد و گفت: آیا امشب در میان شما کودکی به دنیا آمده است؟پاسخ دادند: نه مرد یهودی گفت: بنابراین آن کودک در سرزمین فلسطین به دنیا آمده که نامش احمد است، که یکی از نشانه های او این است که خالی در بدن دارد که رنگش مانند رنگ ابریشم خاکستری است که هلاکت و نابودی اهل کتاب و یهودی بدست او صورت می گیرد. جماعت قریش متفرق شدند و به جستجو پرداختند تا بدانند آیا آن کودک در سرزمین مکه به دنیا آمده است یا نه. در این سؤال و جواب ها در یافتند که فرزندی در خانه عبدالله پسر عبدالمطلب به دنیا آمده است. آنها به جستجوی آن مرد یهودی پرداختند او را پیدا کرده و به او خبر دادند که در میان ما پسری به دنیا آمده است. مرد یهودی گفت: آیا او قبل از خبر دادن من به دنیا آمده است یا بعد از آن؟ گفتند: قبل از خبر دادن تو به دنیا آمده است. مرد یهودی گفت: مرا نزد او ببرید تا او را ببینم، مردم قریش همراه او حرکت کردند و نزد مادر آن کودک آمدند و به او گفتند: کودک خود را بیرون بیاور تا او را ببینیم. آمنه مادر بزرگوار آن کودک گفت: «سوگند به خدا پسرم برخلاف روش تولد پسران دیگر به دنیا آمد، سپس از او نوری بدرخشید به طوری که من در روشنی آن نور کاخهای بُصری (که در اطراف شام بود) را دیدم و شنیدم که هاتفی از جانب آسمان می گفت: ای آمنه تو سرور و آقای امت را بدنیا آوردی، پس بگو که او را به خدای یکتا پناه می دهم از شر هر شخص حسودی و نام او را محمد (ص) بگذار.» مرد یهودی کودک را گرفت و نگاهی به او کرد و سپس او را گردانید و به خالی که بین شانه هایش بود با دقت نگاه کرد، ناگاه بیهوش شد و به زمین افتاد. مردم قریش کودک را گرفتند و به مادرش دادند و به او گفتند: خدای متعال وجود این کودک را برای تو مبارک کند. وقتی که مردم قریش از خانه آمنه بیرون آمدند، مرد یهودی به هوش آمد، به او گفتند: چه شده است شما را که روی زمین افتاده ای؟ گفت: مقام نبوت از بنی اسرائیل تا روز قیامت، بیرون رفت، سوگند به خدا این کودک همان پیامبری است که قوم بنی اسرائیل را به هلاکت می رساند. مردم قریش از این بشارت خوشحال شدند، مرد یهودی به آنها گفت: شادمان شوید، سوگند به خدا این مولود، آنچنان شکوه و عظمت به شما می بخشد که زبانزد مردم مشرق و مغرب خواهد بود 📚منبع سیمای پر فروغ محمد(ص)، شیخ عباس قمی، ص ۳۸ و ۳۹ و ۴۱ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 📣 زنده شدن مرده بواسطه دعای پیامبر اکرم (ص)؛ راوندی روایت کرده است که یکی از انصار بزغاله ای داشت
. ♦️ مقام شیفتگان پیامبر اکرم (ص)؛ در مدینه یکی از مسلمانان به نام ثوبان، پیامبر(ص) را بسیار دوست می داشت به گونه ای که شیفته و شیدای جمال و کمال پیامبر(ص) بود.او هر وقت پیامبر(ص) را نمی دید، پریشان می شد. روزی با پریشانی و رنگ پریدگی و اندوه به حضور پیامبر(ص) آمد. پیامبر(ص) از قیافه ی او دریافت که پریشان است و علت آن را پرسید.او عرض کرد: هر وقت که از شما دور می شوم و شما را نمی بینم، پریشان می گردم امروز به این فکر افتادم که اگر فردای قیامت، من اهل بهشت باشم مسلما در جایگاه شما نخواهم بود و در نتیجه شما را نخواهم دید و اگر اهل بهشت نباشم هرگز شما را نخواهم دید. از این رو سخت پریشان شدم بنابراین چرا افسرده نباشم؟! در این هنگام آیه ۶۹ و ۷۰ سوره نساء نازل شد: «و کسی که خدا و رسول خدا(ص) را پیروی کند، در قیامت همنشین کسانی خواهد بود که خداوند نعمتش را بر آنها کامل کرده است. یعنی از پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان و آنها رفیق های خوبی هستند. این فضیلتی است از جانب خدا و خدا به کفایت داناست.» به این ترتیب ثوبان و سایر مسلمانان دریافتند که اگر بخواهند در روز قیامت همنشین پیامبر(ص) باشند، با پیروی از آن حضرت و ایمان و عمل صالح می توانند به این موهبت عظمای الهی دست یابند. 📚منبع مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج ۳، ص ۷۲ داستان دوستان، محمدی اشتهاردی، ج ۱، ص ۲۰ حدیث اهل بیت(ع)، یدالله بهتاش، ص ۳۵ .
. 🟩 حالت ملکوتی امام صادق (ع)؛ روايت شده است: روزی امام صادق عليه‏ السلام آيات قرآن را در نماز به گونه ‏ای تلاوت می کرد که گویی روحش در جهان ملکوت سير می کند و از کالبدش خارج شده است. آن آيات را به طور مکرر می خواند، تا به حال عادی بازگشت. حاضران پرسيدند: اين چه حالی بود که به شما عارض شد؟ فرمود: «آيات قرآن را پيوسته تکرار کردم تا به حالتی رسيدم که گويی آيات قرآن را به طور مستقيم از خداوند نازل کننده آيات شنيدم.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸۴ ،ص ۲۴۸ ........ 🟩 پرهیز امام صادق (ع) از تشریفات؛ امام صادق عليه ‏السلام داخل حمام شدند. حمامی به جهت رعايت ادب و احترام به شخصيت آن بزرگوار خواست که حمام را برای آن حضرت قرق کند. به امام عرض کرد: آيا اجازه می ‏فرماييد حمام را خلوت کنم؟ که امام عليه‏ السلام فرمود: «نيازی به اين کار نيست، زيرا مؤمن از اين تکلفات و زياده‏ روي‏ها به دور است.» 📚منبع الکافی، شیخ کلینی، ج۶، ص۵۰۳ .................... 🔶 امام صادق(ع) و قباله خانه مرد جبل عاملی در فردوس برین؛ قطب راوندی و ابن شهرآشوب از هشام بن الحكم روايت كرده اند كه مردی از ملوک جبل از دوستان حضرت صادق (ع) بود و هر سال به حج می رفت و قبل از سفر حج وارد مدينه می شد و به ملاقات امام صادق (ع) می رفت. حضرت او را منزل می داد و او از كثرت محبت و ارادتی كه به امام صادق (ع) داشت، ماندن خود را در خانه آن حضرت طول می داد. يک نوبت كه به مدينه آمده بود و مهمان امام صادق (ع) بود، وقتی می خواست از خدمت امام مرخص شود، ده هزار درهم به آن حضرت داد و گفت تا برای او خانه ای در مدينه بخرد كه هر گاه به مدينه می آيد، مزاحم آن حضرت نشود. امام عليه السلام آن مبلغ را از مرد جبل عاملی گرفت و او به جانب حج رفت. چون از حج مراجعت كرد و خدمت حضرت شرفياب شد، عرض كرد: برای من خانه خريديد؟ حضرت فرمود: «بلی» سپس كاغذي به او داد و گفت: «اين قباله آن خانه است.» مرد چون قباله را خواند، ديد نوشته شده است: «بسم الله الرحمن الرحيم اين قباله خانه ای است كه جعفر بن محمد خريده از برای فلان بن فلان جبلی و آن خانه واقع است در فردوس برين محدود به حدود اربعه: حد اول به خانه رسول خدا صلی الله عليه و آله، حد دوم به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام، حد سوم به خانه حسن بن علی عليه السلام، حد چهارم به خانه حسين بن علی عليه السلام. اميدوارم كه حق تعالی از تو قبول فرموده باشد و عوض در بهشت به تو عطا فرمايد. پس آن مرد قباله را بگرفت و با خود داشت تا گاهی كه عمرش منقضی شد و علت موت او را دريافت. پس جميع اهل و عيال خود را جمع كرد و ايشان را قسم داد و وصيت كرد كه: چون مردم، اين نوشته را در قبر من بگذاريد. ايشان نيز چنين كردند. روز ديگر كه سر قبرش رفتند، همان نوشته را يافتند كه در روی قبر بود و بر آن نوشته شده بود كه به خدا سوگند جعفر بن محمد (ع) بدانچه برای من گفته و نوشته بود، وفا كرد. 📚منبع منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۲۴۶ حدیث اهل بیت(ع)، یدالله بهتاش، ص ۲۱۸ .
. 🔹 ضمانت بهشت برای همسايه ابوبصير توسط امام صادق (ع)؛ ابن شهرآشوب از ابوبصير روايت كرده كه گفت: من همسايه ای داشتم كه از اعوان سلطان جور بود و مالی به دست آورده و كنيزان مغنيّه گرفته بود و پيوسته انجمنی از جماعت اهل لهو و لعب و عيش و طرب می آراست و شراب می خورد و مغنيّات برای او می خواندند و من به جهت مجاورت با او، پيوسته در اذيت و صدمه بودم از شنيدن منكرات. لاجرم چند دفعه به سوی او شكايت كردم، گوش نداد. بالاخره در اين باب اسرار و مبالغه بی حد كردم، جواب گفت مرا كه: ای مرد! من مردی هستم مبتلا و اسير شيطان و هوای نفس و تو مردی هستی معافی. پس اگر حال مرا عرضه داری خدمت صاحبت (يعنی حضرت صادق عليه السلام)، اميد می رود كه خدا مرا از بنده نفس و هوی نجات دهد. كلام آن مرد در من اثر كرد، پس صبر كردم تا گاهی كه از كوفه به مدينه رفتم. چون خدمت امام شرفياب شدم. حال همسايه را برای آن جناب نقل كردم. فرمود: «گاهی كه به كوفه برگشتی آن مرد به ديدن تو می آيد، پس به او بگو كه جعفر بن محمد می گويد منكرات الهی را ترک كن تا من ضامن تو شوم و برای تو از خدا بهشت را ضمانت كنم.» پس چون به كوفه مراجعت كردم و مردمان به ديدن من آمدند، آن مرد نيز به ديدن من آمد. چون خواست برود، من او را نگاه داشتم تا آنكه منزلم از واردين خالی شد. پس گفتم او را ای مرد! همانا من حال تو را به جانب امام صادق (ع) عرضه كردم، فرمود كه او را سلام برسان و بگو ترک كند آن حال خود را و من ضامن می شوم بهشت را براي او. آن مرد از شنيدن اين كلمات گريست و گفت: تو را به خدا سوگند جعفر بن محمد (ع) چنين گفت؟ من قسم ياد كردم كه چنين فرمود، گفت: همين بس است مرا. اين بگفت و برفت. پس چند روز كه گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبيد. چون در خانه او رفتم، ديدم برهنه در پشت در است و می گويد: ای ابوبصير! آنچه در منزل خود از اموال داشتم، بيرون كردم و الان برهنه و عريانم چنانكه مشاهده می كنی. چون حال آن مرد را ديدم، نزد برادران دينی خود رفتم و از برای او لباس جمع كردم و او را با آن پوشانيدم. چند روزی نگذشت كه باز به سوی من فرستاد كه: من مريض شده ام، به نزد من بيا. پس من پيوسته نزد او می رفتم و می آمدم و معالجه می كردم او را تا گاهی كه مرگش در رسيد. من بر بالين او نشسته بودم و او مشغول جان كندن بود كه ناگاه بيهوشی او را عارض شد. چون به هوش آمد، گفت: ای ابوبصير! حضرت جعفر بن محمد (ع) به عهد خود وفا كرد برای من به آنچه فرموده بود. اين بگفت و دنيا را وداع نمود. پس از مردن او چون به سفر حج رفتم، همين كه به مدينه رسيدم، خواستم خدمت امام خود برسم. در خانه استيذان نمودم و داخل شدم. چون داخل خانه شدم، يک پايم در دالان بود و يک پايم در صحن خانه كه حضرت (ص) از داخل اطاق مرا صدا زد: «ای ابوبصير! ما وفا كرديم برای رفيقت آنچه را كه ضامن شده بوديم.» 📚منبع منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۲۴۷ حدیث اهل بیت(ع)، یدالله بهتاش، ص ۲۱۹ ایام .
. 🟢 اعتراف ابو حنیفه نسبت به فضل و دانش امام صادق (ع)؛ ابوحنیفه مى گوید: من فقیه تر از جعفر بن محمّد ندیدم. هنگامى که منصور او را خواست، کسى را نیز به دنبال من فرستاد و گفت: اى اباحنیفه! همانا مردم فریفته جعفر بن محمّد شده اند، پس مسائلى دشوار را آماده کن تا او را امتحان کنى. ابوحنیفه مى گوید: من چهل مسئله را آماده کردم. منصور در «حیره» بود من بر او وارد شده و مشاهده نمودم که جعفر بن محمّد در طرف راست او نشسته است. او را که دیدم هیبتش مرا گرفت، به حدّى که هرگز از منصور چنین هیبتى در دل نداشتم. بر او سلام کردم. او با دست اشاره کرد که بنشینم و من نشستم. آنگاه منصور رو به امام صادق(علیه السلام) کرد و گفت: اى اباعبدالله! این ابوحنیفه است. حضرت فرمود: «آرى» سپس رو به من کرده و گفت: اى اباحنیفه! سؤال هایت را از اباعبدالله (جعفر صادق) بپرس. من شروع به سؤال نمودم و او نیز جواب مى داد و مى فرمود: «شما چنین مى گویید، و اهل مدینه چنین مى گویند، و ما چنین مى گوییم. چه بسا ما آن ها را متابعت مى کنیم و چه بسا مخالفت مى نماییم.» ابوحنیفه مى گوید: من تا چهل مسئله را از آن حضرت سؤال کردم (و ایشان به همین نحو پاسخ داد) و آیا براى ما روایت نکرده اند که داناترین مردم کسى است که به نظرات مختلف مردم داناتر باشد(۱).(۲) 📚منبع (۱) جامع مسانید، ابى حنیفه، ج ۱، ص ۲۲۲؛ تذکرة الحفّاظ، ذهبی، ج ۱، ص ۱۵۷ (۲) اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم ، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۹۲ .
. 💐 رسول خدا (ص) امام صادق (ع) را صادق نامید؛ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: امام پس از شما کیست؟ فرمود: «محمد باقر که علم را می شکافد.» پرسیدند: امام بعد از او چه کسی خواهد بود؟ پاسخ داد: «جعفر که نام او نزد اهل آسمان ها، صادق است.» حاضران با شگفتی پرسیدند: شما همه راستگو و صادق هستید؛ چرا او را به این نام ویژه می خوانید؟ امام سجاد علیه السلام به سخنی از رسول اعظم صلی الله علیه و آله اشاره کرد و فرمود: «پدرم از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرد که وقتی فرزندم، جعفر بن محمد بن علی بن حسین به دنیا آمد، او را صادق بنامید؛ زیرا فرزند پنجم از نسل او، جعفر نام خواهد داشت. او از روی دروغ و افترا به خدا، ادعای امامت خواهد کرد. او نزد خدا جعفر کذّاب و افترا زننده به خداست.»(۱) وعده الهی تولد جعفر صادق علیه السلام در هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ ه. ق تحقق یافت و فرزندی پاک از خاندان پیامبر پا به عرصه وجود نهاد.(۲) 📚منبع (۱) الخرایج و الجرایح، قطب راوندی، تصحیح شیخ اسد الله ربانی، قم، انتشارات مصطفوی، ج۱، ص ۲۶۸ (۲) جلاء العیون، علامه مجلسی، قم، انتشارات سرور، ۱۳۷۵، ص ۸۷۰ ............. ♦️ رفتار امام صادق (ع) با زیردست؛ روزی امام صادق (ع) یکی از غلامانش را دنبال کاری فرستاد، او دیر کرد، امام (ع) به سراغ او رفت، دید در جایی دراز کشیده و خوابیده است، بالای سرش نشست و بادش می‌زد، تا بیدار شد، آنگاه با کمال ملایمت به غلام فرمود: «فلانی، به خدا تو چنین حقی نداری که هم شب بخوابی و هم روز، بلکه شب از آن خودت است و روزت از برای ما است.» 📚منبع داستانهای اصول کافی، شیخ کلینی، ص۲۱۶ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #میلاد_رسول_الله ♦️ معجزات ولادت حضرت محمد (ص)؛ از حضرت صادق علیه‌السلام روایت شده است که: «ابل
. ▫️ طلبکاری یهودی از پیامبر اکرم (ص)؛ شخصی می آيد در كوچه جلوی پيغمبر را می گيرد، مدعی می شود كه من از تو طلبكارم، طلب مرا الان بايد بدهی. پيغمبر می گويد: «اولا تو از من طلبكار نيستی و بيخود داری ادعا می كنی و ثانيا الان پول همراهم نيست، اجازه بده بروم.» می گويد يک قدم نمی گذارم آن طرف بروی. (پيغمبر هم می خواهد برود برای نماز شركت كند) همين جا بايد پول من را بدهی و دين مرا بپردازی. هر چه پيغمبر با او نرمش نشان می دهد او بيشتر خشونت می ورزد تا آنجا كه با پيغمبر گلاويز می شود و ردای پيغمبر را لوله می كند، دور گردن ايشان می پيچد و می كشد كه اثر قرمزيش در گردن پيغمبر ظاهر می شود. مسلمين می آيند كه چرا پيغمبر دير كرد، می بينند يك يهودی چنين ادعايی دارد. می خواهند خشونت كنند، پيغمبر می گويد: «كاری نداشته باشيد من خودم می دانم با رفيقم چه بكنم.» آنقدر نرمش نشان می دهد كه يهودی همان جا می گويد: اشهد ان لا اله الا االله و اشهد انك رسول االله و می گويد تو با چنين قدرتی كه داری اينهمه تحمل [نشان می دهی؟!] اين تحمل، تحمل يك فرد عادی نيست، پيغمبرانه است. 📚 منبع سیری در سیره نبوی، مرتضی مطهری، ص ۲۱۴ .
. ✔️ حفظ حرمت مؤمن در کلام امام صادق (ع)؛ در يكى از سال ها امام صادق عليه السلام به همراه بعضى از اصحاب و دوستان خود، براى انجام مناسك حجّ خانه خدا، به سوى مكّه معظّمه حركت كردند در مسير راه، جهت استراحت در محلّى فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضى از افراد حاضر فرمود: «چرا شما ما را سبک و بى ارزش مى كنيد؟» يكى از افراد – كه از اهالى خراسان بود و در آن مجلس حضور داشت – از جا برخاست و گفت : ياابن رسول اللّه ! به خداوند پناه مى بريم از اين كه خواسته باشيم به شما بى اعتنایی و توهينى كرده و يا دستورات شما را عمل نكرده باشيم. حضرت صادق عليه السلام فرمود: «چرا، تو خودت يكى از آن اشخاص ‍ هستى.» آن شخص گفت: پناه به خدا، من هيچ جسارت و توهينى نكرده ام . حضرت فرمود: «واى بر حالت ، در بين راه كه مى آمدى در نزديكى جُحفه، تو با آن شخصى كه مى گفت مرا سوار كنيد و با خود ببريد، چه كردى؟» و سپس حضرت افزود: «سوگند به خدا، تو براى خود كسر شأن دانستى و حتّى سر خود را بالا نكردى و او را سبک شمردى و با حالت بى اعتنایى از كنار او رد شدى» و سپس حضرت در ادامه فرمايش خود افزود: «هركس به يک فرد مؤمن بى اعتنایى و بى حرمتى كند، در حقيقت نسبت به ما بى اعتنایى كرده است و حرمت و حقّ خدا را ضايع كرده است.» 📚منبع کافی، شیخ کلینی، ج۸، ص۸۸ وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج۱۲، ص۲۷۲ .