eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
755 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌹 امامت امام جواد(ع) در کودکی امام جواد(ع) در حدود ۸ سالگی به امامت رسید. به دلیل پایین بودن سن وی، میان شیعیان درباره امام پس از حضرت رضا(ع) اختلاف شد. برخی به دنبال عبدالله بن موسی، برادر امام رضا(ع) رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند. برخی به احمد بن موسی برادر دیگر حضرت رضا(ع) گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند. با این حال، بیشتر اصحاب علی بن موسی الرضا(ع) به امامت فرزندش جواد(ع) معتقد شدند. منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه(ع) دانسته‌اند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت می‌دانستند. البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا(ع) در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالائمه را مطرح می‌کردند به نبوت حضرت عیسی(ع) در کودکی استناد می‌کرد و می‌فرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.» همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد(ع) را مطرح می‌کردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی و سخن گفتن حضرت عیسی در گهواره استناد می‌شد. خود او نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح می‌کردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره می‌کرد و می‌گفت: «هنگامی که حضرت سلیمان(ع) کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داود(ع) او را جانشین خود کرد؛ اما علمای بنی‌اسرائیل آن را انکار می‌کردند.» 📚منبع فرق الشیعه، نوبختی، ص۸۸ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۳ کافی، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۳۲۲ 📚 .
. 🌸 من هم مانند علی علیه‌السلام ۹ سال دارم علی بن اسباط می‌گوید: روزی به امام جواد علیه‌السلام عرض کردم: ای مولای من! مردم به کوچکی سن شما ایراد می‌گیرند و به این جهت از پذیرفتن امامتتان سر باز می زنند. امام در پاسخ فرمودند: «چرا آنان این نکته را بر من ایراد می‌گیرند؟ به خدا سوگند! خداوند متعال به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود»: «قُل هذِهِ سَبیلی اَدْعُو ا الی اللهِ عَلی بَصیرةٍ اَناومَنِ اتَّبَعَنی.» (۱)؛ «بگو: این راه من است! من و هر کسی که پیرو من باشد، با بصیرت کامل، [همه مردم را] به سوی خدا دعوت می‌کنیم.» «و غیر از علی علیه‌السلام در اول اسلام، کسی از رسول الله صلی الله علیه و آله پیروی نکرد. و آن حضرت در آن هنگام ۹ ساله بود و من هم ۹ سال دارم. [که با بصیرت کامل مردم را به سوی خدا هدایت می‌کنم؟»(۲) 📚منبع (۱) سوره یوسف،آیه ۱۰۸ (۲)تفسیرقمی، ج۱، ص۳۵۸ . 🔶 کودک بودن او در امامتش، مشکل ایجاد نمی‌کند روزی صفوان بن یحیی به حضرت رضا علیه السلام عرضه داشت: قبل از آنکه خداوند متعال فرزندت – حضرت ابوجعفر – را به شما عطا کند، می‌فرمودید که خداوند به من پسری خواهد بخشید. اینک خداوند متعال او را به شما ارزانی کرد و چشم ما به جمالش روشن شد. حال می‌پرسیم، – خدای نکرده – اگر خبری شد [و شما از دنیا رفتید!] بعد از شما ما به چه کسی رجوع کنیم؟ امام رضا علیه‌السلام به فرزندش حضرت جواد علیه‌السلام – که پیش رویش ایستاده بود – اشاره کرد. صفوان بن یحیی با کمال تعجب گفت: ایشان که کودکی سه ساله هستند؟! [چطور می‌شود یک کودک امام باشد؟] امام فرمودند: «و ما یضره من ذلک شی ء قد قام عیسی بالحجه و هو ابن ثلاث سنین.» «کودک بودن او در امامتش مشکل ایجاد نمی‌کند، عیسی علیه السلام در سه سالگی به حجیت الهی قیام نموده [و به نبوت رسید].» 📚منبع تفسیرالمیزان، علامه طباطبایی، ج۱۴، ص۵۵ .
. 🔵 زنده كردن گاو مرده توسط امام جواد(ع) در سفر امام جواد(ع) از مدينه به بغداد، وقتی حضرت به سرزمين زباله [منطقه واقع در نزديكی كوفه رسيدند] زن ضعيفی را مشاهده كردند كه بر بالای جسد گاوی مرده در كنار راه نشسته و گريه می‌كند؛ حضرت علت گريستن زن را از او پرسيد. زن در جواب گفت: يا بن رسول الله، من زنی ضعيفم، قدرت هيچ كاری را ندارم و اين گاو همه سرمايه زندگی‌ام بود كه اكنون مرده است. حضرت فرمود: «اگر خدای متعال آن را زنده كرد چه خواهی كرد؟» عرض كرد ای پسر رسول خدا همواره سپاسگزار او خواهم بود. آنگاه حضرت دو ركعت نماز بر جای آورد و دعا كرد؛ سپس با پای مبارک خود به پهلوی گاو زد و حيوان زنده شد. در اين هنگام زن فرياد زد كه اين آقا عيسی بن مريم است. حضرت فرمود: «نه، بلكه او بنده‌ای از بندگان مورد عنايت خداست، اين از اوصيای پيامبران است.» 📚منبع الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص ۵۰۳ مسند الامام الجواد(ع)، عطاردی قوچانی، ص ۱۲۵ . 🟢 خاک به برکت دست امام جواد(ع) طلا شد از اسماعیل بن عباس هاشمی نقل شده که گفت: روز عیدی خدمت حضرت جواد ـ علیه‌السّلام ـ رفتم و از تنگی معاش خود نزد حضرت شکایت کردم، آن حضرت از محل نماز خود یک مشت خاک برداشت. خاک به برکت دست آن حضرت پاره طلایی گداخته شد پس آن را به من عطا کرد و من به بازار بردم که ۱۶ مثقال بود. 📚منبع الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج ۱، ص ۳۸۳ ........ 📢 میوه دادن درخت سدر هنگامی که امام جواد ـ علیه‌السّلام ـ با ام‌الفضل همسر خود از بغداد به مدینه مراجعت می‌فرمود، در کوفه به خانه مسیب رسید و آن هنگام غروب آفتاب بود. پس حضرت داخل مسجد شد و در صحن مسجد درخت سدری بود که میوه نمی‌داد، حضرت کوزه آبی طلبید و در زیر آن درخت وضو گرفت و نماز مغرب را به صورت جماعت به جا آورد. وقتی که مردم کنار درخت آمدند، دیدند که میوه بسیار خوبی دارد. تعجب کردند و از سدر آن خوردند، دیدند که شیرین است و دانه ندارد، سپس مردم با آن حضرت وداع کردند و ایشان به مدینه تشریف بردند. 📚منبع کشف الغمه، إربلی، ج ۲، ص ۳۵۷ ....... 🟩 آگاهی از حال درونی افراد امام معصوم، به اذن الهی از همه اخبار آشکار و مخفی عالم آگاهی دارد و می‌تواند بر احوال درونی افراد نیز اطلاع یابد. همه عالم در محضر اوست و به خصوص از حال دوست داران خویش آگاهی داشته و نسبت به آن دغدغه دارند. از جمله در مورد امام جواد(ع) داستان‌های متعددی نقل شده است که احاطه علمی حضرت نسبت به حال و افکار درونی افراد موجب یقین آنها به امامت ایشان شده است. شخصی نقل می‌کند صبح روزی که حضرت‏ جواد (ع) با دختر مأمون عروسی کرده بود، اولین کسی بودم که خدمت آن حضرت رسیدم و شب دوایی خورده بودم و در اثر خوردن دارو در شب قبل، تشنه شده بودم، ولی نمی‌خواستم آب طلب کنم، پس حضرت جواد(ع) در روی من نگاهی کرده فرمود: «چنین می بینم که تشنه‌‏ای؟» گفتم: آری. فرمود: «ای غلام آبی برای ما بیاور!» من پیش خود گفتم: هم اکنون آب زهرآلودی برایش می‌آورند و از این رو غمناک شدم، پس غلام آمد و آب آورد، حضرت به روی من لبخندی زد و فرمود: «ای غلام آب را به من ده.» پس آب را گرفته آشامید، سپس به من داد و من آشامیدم و یک بار دیگر هم همین اتفاق افتاد. پس گفتم: وَ اللَّهِ إِنِّی أَظُنُّ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ یَعْلَمُ مَا فِی النُّفُوسِ کَمَا تَقُولُ الرَّافِضَة. به خدا من گمان دارم که همان طور که شیعیان می‌گویند حضرت جواد از آنچه در دل‌هااست آگاه است. 📚منبع ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۹۲ .
. ✳️ هدایت گمراهان با آیات الهی قاسم بن عبدالرحمن به مذهب زیدیه گرایش داشت، اما با شنیدن آیاتی از قرآن که امام جواد علیه‌السلام بر وی قرائت کرد، با حقیقت آشنا شده و به امامت امام جواد علیه‌السلام و سائر ائمه اعتقاد پیدا کرد. او در این مورد می‌گوید: من زمانی به مذهب زیدیه تمایل داشتم تا اینکه به بغداد سفر کردم و مدتی آنجا بودم، در همان ایام روزی در یکی از خیابانهای بغداد، دیدم مردم با شور و شوق وصف ناپذیری به یک نقطه معلومی متوجه هستند؛ بعضی می‌دوند، بعضی بالای بلندیها می‌روند، بعضی ایستاده و آنجا را تماشا می‌کنند. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: ابن الرضا! (حضرت جواد فرزند امام رضا علیه‌السلام) می‌آید. گفتم: من هم باید او را ببینم. تا آنکه حضرت جواد علیه السلام سوار بر قاطر نمایان شد. من همچنان که به او خیره شده بودم، پیش خودم گفتم: خداوند گروه امامیه را از رحمت خود دور کند، آنها اعتقاد دارند که پروردگار متعال، اطاعت این جوان را بر مردم واجب گردانیده است! همین که این اندیشه در ذهن من خطور کرد، آن حضرت راهش را به سوی من کج کرد و رو به من کرده، این آیه را قرائت کرد: «اَبَشَرًا مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ اِنَّا اِذًا لَفی ظَلالٍ و سُعُرٍ» (۱) «[قوم ثمود گفتند:] آیا ما بشری از جنس خود را پیروی کنیم؟ در این صورت ما در گمراهی و جنون خواهیم بود.» با شنیدن این آیه – که از دل من گواهی می داد – با خود اندیشیدم که: مثل اینکه او ساحر و پیشگو است که از اندیشه‌های نهانی من خبر می‌دهد؟ حضرت جواد علیه السلام دوباره مرا خطاب کرده و این آیه را تلاوت فرمود: «ءَاُلقِیَ الذِّکرُ عَلَیهِ مِن بَینِنا بَل هُوَ کَذّابٌ اَشِرٌ.» (۲) «آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، بلکه او آدم بسیار دروغگو و خودپسندی است.» وقتی که متوجه شدم حضرت جواد علیه‌السلام واقعا از اندیشه‌های قلبی من خبر می‌دهد و این برای افراد عادی ممکن نیست، فهمیدم که او ولی خدا و امام مسلمین است. بعد از آن از مذهب زیدیه دست برداشته، اعتقادم به آن بزرگوار کامل شد و به امامت حضرتش اقرار کرده و اعتراف نمودم که او حجت خدا بر مردم است.(۳) 📚منبع (۱) سوره قمر آیه ۲۴ (۲) سوره قمر آیه۲۵ (۳) کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج۳، ص۲۱۶ معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خویی، ج۱۵، ص۲۶ ایام 📚 .
. ☑️ بازگشت امام جواد(ع) از بغداد به مدینه به بغداد رفته بودم. در آن زمان امام محمدتقی(ع) نیز در بغداد بود و نزد خلیفه در نهایت جلال و شکوه و آسایش زندگی می‌کرد. پس از دیدن آن همه نعمت و رفاه با خود گفتم: دیگر امام جواد به مدینه باز نخواهد گشت. چه کسی این مقام و جلال و نعمتهای این چنینی را رها کند؟! تا این خیال در خاطرم گذشت، دیدم امام سربه زیر افکند و پس از چند لحظه سر بلند کرد و در حالی که رنگ چهره اش زرد شده بود، فرمود: «نان جو با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا(ص)، از آنچه در اینجا می‌بینی، نزد من بهتر است.» (۱) در برخی روایات آمده است مأمون اصرار داشت امام جواد(ع) در بغداد بماند، ولی آن حضرت سکونت در مدینه را ترجیح می‌داد. ازاین رو، به بهانه شرکت در مراسم حج، با همسرش ام‌فضل از بغداد به سوی مکه رهسپار شد و سپس به مدینه بازگشت و حدود ۵ یا ۱۵ سال در مدینه سکونت کرد. در این زمان که امام جواد(ع) از سلطه حکومت مأمون دور بود، به تربیت شاگرد و گسترش حوزه علمیه پدرانش و پاسداری از فرهنگ و خط فکری تشیع و نگهداری از شیعیان پرداخت و ماندن در حرم رسول خدا(ص) را به زرق وبرق و زندگی مرفه بغداد ترجیح داد.(۲) 📚منبع (۱) زندگانی امام محمد تقی(ع)، عمادزاده؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص ۱۷ (۲)نگاهی به زندگانی امام جواد(ع)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۶۰،۶۱ .
. ❇️ شیعه خالص؟! بگو من از دوستان شمایم مردی به محضر امام جواد ـ عليه‌السلام ـ شرفياب شد در حاليكه خيلی شاد و سرحال بود، امام علت شادمانی را از او پرسيد. عرض كرد ای پسر رسول خدا! از پدرت شنيدم كه می‌فرمود: «شايسته ترين روزی كه انسان بايد شادمان باشد روزی است كه او را صدقات و نيكی به نفع برادران دينی از جانب پروردگار نصيب شده باشد.» امروز ده نفر از برادران دينی‌ام بر من وارد شدند، همه بی بضاعت و گرفتار، آنها را پذيرايی كردم و به هر يک مقداری كمک نمودم. از اين جهت خوشحال هستم. امام ـ عليه‌السلام ـ فرمودند: «به جان خودم سوگند كه تو را اين شادمانی شايسته است به شرط اينكه آن عمل را نابود نكرده باشی و يا بعد از اين نابود نكنی.» عرض كرد: چگونه از بين ببرم با اينكه از شيعيان خالص شما می‌باشم. فرمود: «هم اكنون نابود كردی.» پرسيد با چه خبر؟ فرمود: «اين آيه را بخوان؛ وَلا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْاِذی.» «صدقه های خود را با منت نهادن و آزار كردن باطل نكنيد.» عرض كرد: من به آنهايی كه كمک كردم نه منت گذاردم و نه آزاری رساندم. فرمود: «منظور هر نوع اذيتی است، در نظر تو آزردن آنهايی كه كمک كرده‌ای مهمتر است يا آزردن فرشتگانی كه مأمور تو هستند و يا آزردن ما؟!» جواب داد: آزردن شما و فرشتگان. امام فرمود: «براستی مرا آزردی و صدقه خود را باطل كردی!» پرسيد: با چه كاری؟ فرمود: «با همين سخنت كه گفتی چگونه باطل كنم در حاليكه از شيعيان خالص شمايم. آيا می دانی شيعه خالص ما كيست؟» با تعجب گفت: نه! فرمود: «سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، تو خود را با چنين اشخاصی برابر دانستی، آيا با اين سخن فرشتگان و ما را نيز نيازردی؟» عرض كرد: اَستَغْفِرُ الله وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ ، ای پسر رسول خدا! پس چه بگويم؟ فرمود: «بگو من از دوستان شمايم و دشمن دشمنانتان و دوست دوستانتان هستم.» عرض كرد: همين را می‌گويم و همينطور نيز هستم و از آنچه گفتم كه به واسطه نپسنديدن خدا مورد پسند شما و فرشتگان نيز نبود توبه كردم. امام جواد ـ عليه‌السلام ـ فرمود: «اكنون ثوابهای از بين رفته صدقه‌ات بازگشت نمود.» 📚منبع کلمه طیبه، نوری طبرسی، ص۲۶۴ .
. 📣 برای رفع مشکلات مادی به امام جواد(ع) توسل کنید یکی از توصیه های آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، توسل به حضرت جوادالائمه (علیه‌السلام) بود. بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می‌خواستند. آن بزرگوار می‌فرمود: «سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد(علیه‌السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می‌کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرّب می‌دانست» 📚منبع روح و ریحان، صداقت، ص ۹۳ ................. امامِ جود و کرم [ دهم رجب ولادت امام جواد(ع)] 💠 داستان ابن‏حديد كوفى در اين باره مى‏گويد: «همراه عده‏اى از شيعيان براى زيارت و انجام مناسك حج به مكه رفتيم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراييهايمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدينه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چيزى نگفتم‌» امام جواد‏‏علیه‏السلام فرمود: «اى ابن‏حديد! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى‏تان را به يغما بردند. شما سيزده نفر بوديد‌» آن‏گاه آن حضرت، ما را يك به يك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همين‏طور شد كه شما اشاره كرديد‌» سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زيادى دينار بياورد و چنين تأكيد فرمود: «اينها را ميان خود و يارانت تقسيم كن كه به مقدار آن چيزى است كه از شما به غارت رفته است‌» ابن‏حديد بعد از نقل اين همه لطف و احسان امام‏‏‏علیه‏السلام مى‏گويد: «من آن مبالغ اهدايى را ميان دوستان و همسفرانم تقسيم كردم و همان‏گونه كه امام فرموده بود دقيقاً به اندازه داراييهايمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتيم‌» ............ ✔️مکتب ابن رضا آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا‏‏(ع)را نصب‏العين خود قرار داد و بخششهايش را چندين برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد‏‏(ع) كه حدود ۶ سال داشت - چنين آمده بود: «بَلَغَنِي أَنَّ الْمَوَالِيَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِيرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا يَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَيْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّي عَلَيْكَ لَا يَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِيرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْيَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا يَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَيْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِينَ دِينَاراً وَ الْكَثِيرُ إِلَيْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ دِينَاراً وَ الْكَثِيرُ إِلَيْكَ إِنِّي إِنَّمَا أُرِيدُ بِذَلِكَ أَنْ يَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِي الْعَرْشِ إِقْتَاراً» پسرم! به من خبر رسيده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى‏كنند. اين به علت بخل و تنگ‏نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خيرى نرسد. تو را قسم مى‏دهم به حقى كه برايت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بيرون مى‏آيى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر يك از نيازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چيزى ببخش! اگر يكى از عموهايت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از ۵۰ دينار نده و اگر بيش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه‏هايت از تو يارى بخواهند، كم‌تر از ۲۵ دينار عطا نكن و اگر بيش‌تر دادى اختيار با توست. مى‏خواهم خداوند به وسيله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بيم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقير و تنگدست بگرداند‌»(۱)
. 47 سال از عمر شریف امام رضا علیه السلام می گذشت، ولی هنوز آن حضرت صاحب فرزند نشده بود. این موضوع برای شیعیان و دوستداران اهل بیت نگران کننده بود؛ زیرا همگان می دانستند که براساس روایات رسیده از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام ، امام نهم فرزند امام رضاست. به همین دلیل مشتاقانه در انتظار بودند تا خدای متعال پسری به ایشان عنایت بفرماید. گاهی بعضی از دوستان، از حضرت پرسش هایی در مورد امام بعدی می کردند. امام رضا علیه السلام آنان را دلداری می داد و می فرمود: «خداوند پسری به من خواهد داد که وارث من و امام پس از من خواهد بود». حساسیت مسئله جانشینی امام رضا علیه‌السلام زمانی بیشتر شد كه فرقه واقفیه كه بنا به دلایل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا علیه‌السلام ، قائل به غیبت امام كاظم علیه‌السلام شده بودند، و در تبلیغات خویش نداشتن فرزند پسر از سوی امام رضا علیه‌السلام را دلیل بر ادعای خود می‌دانستند. سرانجام روزهای انتظار به پایان رسید، گلشن رضوی به بوی خوش گل محمدی معطر شد و امام جواد علیه السلام در دهم رجب سال 195 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. روزى كه پدر بزرگوار امام جواد ـ عليه السلام ـ درگذشت، او حدود هشت سال داشت و در سن بيست و پنج سالگى به شهادت رسيد تولد امام جواد علیه‌السلام همه مورخين محل ولادت امام جواد عليه السلام را مدينه طيبه مي‌دانند ــ در سال 195 هجري قمري؛ برخی تولد حضرت را در شب جمعه و برخی روز جمعه ذكر كرده‌اند. مادر امام جواد از اهل بیت ماریة قبطیه مادر ابراهیم فرزند حضرت رسول خدا(ص) و بهترین زنان زمان خودش بود. حضرت رسول اکرم (ص) اشاره به این بانو و فرزندش فرمودند: پدرم به قربان پسر بهترین زنان که پاکیزه است . حكیمه خاتون دختر امام موسی كاظم علیه‌السلام روایت می‌كند كه: روزی برادرم حضرت رضا علیه‌السلام مرا طلبید و فرمود: ای حكیمه امشب فرزند مبارك خیزران متولد می‌شود و باید تو در وقت تولد او حاضر باشی. من در خدمت آن حضرت ماندم، تا اینکه خورشید امامت با به دنیا آمدنش حجره را نورانی كرد. امام رضا علیه‌السلام به حجره آمد نوزاد رو در آغوش گرفت، کامش رو با ترت جدش حسين عليه السلام برداشت، تو دهان نازنينش آب زمزم ، آب فرات ريخت، قطراتي از آب ريخت و در گهواره گذاشت. چون روز سوم ولادت فرا رسید، امام جواد علیه‌السلام دیده حقیقت‌بین خویش را به آسمان گشود و به سوی راست و چپ نظر كرد و به زبان فصیح ندا داد: "اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله ." حکیمه می گوید هراسان برخاستم و نزد امام رضا عليه السلام رفتم و به آن حضرت گفتم:« من از اين کودک چيز شگفت‌آوري شنيدم.» امام فرمود: « چه چيز شگفت‌آوري از او شنيدي؟» و من آنچه را شنيده بودم بازگو کردم. امام فرمود:« اي حکيمه، آنچه از شگفتي‌هاي او خواهيد ديد، از آنچه شنيدي بيشتر است.» ولادت امام جواد علیه‌السلام تمامى شایعات مربوط به امام رضا علیه‌السلام را پایان بخشید و دلهره و اضطراب را از میان شیعیان زدود. بدین ‏جهت، امام رضا علیه السلام فرمود: این مولودى است كه براى ‏شیعیان ما «در این زمان‏» با بركت‏تر از او زاده نشده است. .
. 🩸جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای بامِ‌خانه بر زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... در نقلی آمده است: 🥀 گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیه‌السلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیه‌السلام بروند؛ 📋 وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ ▪️و به آن‌ها دستور داد که بر بام خانه روند ‌و جسد مطهر امام علیه‌السلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند. 📋 و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ ▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیه‌السلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست. 📚انوار الشهاده، ص۴۱۵ 📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰ 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸ ✍ آه یا جواد الائمه... چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی می‌کشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ .
. میان حجره چنان ناله از جفا می‌زد که سوز ناله‌اش آتش به ماسوا می‌زد به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می‌زد شرار زهر ز یک‌سو، لهیب غم یک‌سوی به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می‌زد... صدای نالۀ وِی هی ضعیف‌تر می‌شد که پیک مرگ بر او از جنان صلا می‌زد برون حجره همه پای‌کوب و دست‌افشان درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد ستاده بود و جواد الائمّه جان می‌داد از او بپرس که زخم زبان چرا می‌زد 🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در نقلی آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸ .
10رجب1446_امامت‌جوادالأئمّةعلیه‌السلام‌درکودکی‌وصبابت.pdf
حجم: 746.9K
👈🏼 دی ۱۴۰۳شمسی 👈🏼 تک‌جلسه| به‌مناسب ، علیه‌السلام 📚 مطالب مطرح شده: ۱. اشعار مهدوی * حیف از تو که گل باشی ومن خار تو باشم * کعبه زیبا به‌شرطی که تو در کعبه درآیی * وای برحالم اگر از تو جدا باشم من ۲. امام نهم شناسی * نسب امام نهم علیه‌السلام * مولودی با برکت ۳. امامت در کودکی __ کلام ابن‌حجر هیتمی وپاسخ آن __ کلام احمدالکاتب وپاسخ آن __ امامت، منصبی الهی __ کلام مرحوم شیخ‌مفید ۴. داستان‌های جوادی * اثبات خلاف‌واقع‌گفتن علمای عامه از قرآن کریم * احترام به‌مقام امامت * علیه‌السلام و نارضایتی از زندگی در بغداد * سخن‌گفتن عصا، به‌امامت امام‌جواد علیه‌السلام * علم‌امام‌علیه‌السلام به‌باطن افراد * شیفته‌ی زیبارویان و نوازندگان، نشدند ۵. اشعار میلادیه حضرت امام محمدتقی علیه‌السلام
. علیه السلام بگید به روضه خون بگه ، مجلسه جوونه بگید که امشبو کسی ، نا امید نمونه بگید امام رضا خودش ، سفره دار روضه ست تو آسمونا فاطمه ، گریه دار روضه ست روضه آقای کریمانه جواده ابن رضا جانه روضه شم حتی منشأ خیره ، فراوانیه مثل حسن ، مثل حسین گریز روضه هات میشه روضه ی دو ماه غریب بودی و تشنه لب ناله زدی غریبونه یوماه یوماه غریب آقام غریب آقام ابن الرضا ... بگید به روضه خون بگه ، غصه بی امونه بگید که همسرش شده ، قاتلش تو خونه بگید که تشنه بود براش ، هیچکسی نبرد آب بگید که پیکرش سه روز ، مونده زیر آفتاب روضه ی تشنه ی پریشانه جواده ابن رضا جانه یکی دار میخونه با گریه ، غریبانه دور از وطن ، تو اوج غم پاره جگر شدی مثه لاله ی صد برگ روضه ی ما ، شده همین شبیه فاطمه شدی ، تو هم جوونمرگ غریب آقام ابن الرضا بگید به روضه خون بگه ، فابک للحسین رو بگه حسین بگیره تا ، اشک عالمین رو بگید شب جوون بگه ، از بلای ارباب از اون تنی که جا نشد ، رو عبای ارباب انگاری گودال شده آماده حسین پای پسر افتاده جوری که گفتن همه انگاری ، که جون داده مثل حسن ، منم شدم پاره جگر ولی به وسعت یه دشت روح تنم بود پسرم که رفت و دیگه به تنم بر نگشت وای حسین ... ✍ .👇